جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بازخوانی حقوق خانواده در پرتو سنت نبوی


بازخوانی حقوق خانواده در پرتو سنت نبوی
امروز خانواده یکی از محوری‌ترین نهادهای اجتماع بشری است که تاکنون جانشینی برای آن یافت نشده است. نقش کلیدی خانواده در برآوردن نیازهای عاطفی، فرهنگی، اقتصادی و غیر آن، این نهاد را به عنوان یک نهاد طبیعی بی‌بدیل که از آغاز خلقت همراه بشر بوده، تبدیل نموده است.
از سوی دیگر آسیب‌ها و آفت‌هایی که موجب سست شدن بنیاد خانواده شده، توجه محققان را به مطالعه کارکردها و ابعاد گوناگون این نهاد جلب نموده است. اگر قرن حاضر را قرن فروپاشی خانواده در غرب بنامیم گزافه نگفته‌ایم، این سیل بنیان‌کن به مرزهای کشورهای غربی محدود نمانده و از طریق وسایل ارتباطی، مهاجرت و … کشورهای اسلامی و جهان سوم را نیز درنوردیده است. آمار رو به افزایش طلاق در کشورهای اسلامی مایه نگرانی بسیاری از متفکران و دینداران گردیده است.
تأسف‌انگیزتر اینکه در فرایند صنعتی شدن کشورهای جهان سوم و ورود ماشین و صنعت از کشورهای غربی «جنبش‌های آزادی زنان» از نوع غربی آن هم وارد این کشورها شده است. ماهیت این جنبش‌ها با فرهنگ و تمدن اسلامی ناهمگون است، چه در این ایده‌ها خدا جایگاهی ندارد. در جامعه و فرهنگی که خدا حضور نداشته باشد، ایثار و فداکاری و مهر و عاطفه و سایر دستورهای اخلاقی و دینی بی معناست. دستورهای اخلاقی چون گذشت و مهرورزی اساس و بنیاد خانواده را تشکیل می‌دهد. سست شدن بنیاد خانواده نیز دورنمای آینده بشر و ارزش‌های انسانی را تار و مبهم می‌سازد. بر اساس این واقعیت است که گفته‌اند: «سست شدن بنیان خانواده در قرن حاضر تهدیدی برای آینده بشریت و ارزش‌های انسانی است.»(۱)
این در حالی است که متفکران مسلمان با تکیه بر تعالیم انسان‌ساز اسلام تنها راه گریز از آثار سوء و خانمان‌برانداز فرهنگ غرب را پناه بردن به معنویت و اخلاق می‌دانند.
آمیختن حقوق و اخلاق از امتیازات نظام حقوقی اسلام است که در بحث حقوق خانواده جا گرفته است. آمیختگی فقه خانواده و اخلاق خانواده در اسلام از روی حکمت و تدبیر صورت گرفته است. طبیعت خانواده اقتضای چنین ترکیبی را دارد. بلکه می‌توان گفت:
نقش اخلاق در خانواده که کانون مهر، ایثار و گذشت است بیش از حقوق می‌باشد.(۲)
با این وصف توجه به حقوق خانواده و ارتقای جایگاه زن در خانواده از موضوعات مهم مورد توجه محققان، حقوقدانان و فقیهان در کشورهای اسلامی بوده است تا شاید بتوان از این طریق جلوی سیل مخرب فرهنگ غربی که موجودیت خانواده را در کشورهای اسلامی تهدید می‌کند، سد نمود.
از میان روش‌های گوناگون انجام اصلاحات در حوزه حقوق خانواده بی‌شک اصلاح معطوف به کتاب و سنت و به اصطلاح «درون دینی» مطمئن‌ترین و بی‌نقص‌ترین روش‌های اصلاح است که ضرورت آن غیرقابل انکار می‌باشد.
این تحقیق در پی آن است که حقوق خانواده و تحولات آن را مطالعه کند و این حقیقت را باز نماید که اولاً: تحول و تطبیق جریانات و نهادهای اجتماعی با زمان یک ضرورت انکار‌ناپذیر است. ثانیاً: این وظیفه اندیشوران و محققان مسلمان است که بهترین و سالم‌ترین نوع اصلاح و تحول را در نهادهای اجتماعی از جمله نهاد خانواده به کار بندند. به تعبیر دیگر در کشاکش میان سنت و تجدد، ناگزیر از اصلاح و ایجاد سازواری میان آن دو هستیم. این اصلاح در سایه سنت نبوی باید صورت گیرد، چرا که در سنت نبوی نه تنها اصلاحات تاریخی در حوزه حقوق خانواده و زن انجام شد که بنیادها و روش‌های صحیح اصلاح نیز نمایانده گردیده است.
● خانواده از دیدگاه پیغمبر اکرم (ص)
وحی و سنت نبوی اساساً جدایی‌ناپذیرند؛ آنچه در کتاب خدا بر پیغمبر نازل شده است با تبلیغ در جامعه گسترش می‌یابد و هرچه پیغمبر اکرم (ص) برای مردم می‌گوید، به حکم «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» مورد تأیید و حمایت خداوند جهانیان است.
پس ناگزیریم هرگاه سخن از دیدگاه حضرت محمد(ص) به میان آید به قرآن کریم مراجعه کنیم.
الف) سفارش به ازدواج
در اینکه نکاح نهادی است مورد توصیه و سفارش اسلام هیچ تردیدی وجود ندارد.
فقیهان بر استحباب نکاح در اسلام سه دلیل اقامه کرده‌اند: اجماع، کتاب و سنت(۳)
بر اساس سنت قطعیه تمام مذاهب اسلامی، ازدواج نهاد مقدسی است که در سیره رسول خدا(ص) بر آن تأکید بسیار دارد. روایات زیادی از پیامبر در مجامع و منابع روایی شیعه و اهل سنت وارد شده است(۴) که به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم. پیامبر(ص) فرمود: «ما بنی فی الاسلام احب الی الله عزوجل من التزویج؛(۵) هیچ نهادی محبوب‌تر از ازدواج نزد خداوند بزرگ نیست.»
نیز فرموده‌اند که هر کس ازدواج کند نصف دینش را حفظ نموده،(۶) ازدواج کنید که در روز قیامت به شما مباهات می‌کنم(۷) و تأهل گزینید که روزی رسان‌تر است.(۸)
از علی(ع) روایت شده است: ازدواج کنید که سنت رسول خداست و همو فرمود: هر کس خواهد از سنت من پیروی کند ازدواج کند و فرزند بخواهد.(۹)
امام صادق (ع) در پاسخ سوالی که از رفتار شخصی پرسیده بودند که عبادت می‌کند و غذا و زن و بوی خوش را کنار گذاشته مرقوم فرمود: زن داشتن سنت رسول خدا بود و همواره گوشت و عسل میل می‌فرمود.(۱۰)
همچنین فرمود: هر کس دوست دارد که خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند، باید زن بگیرد.(۱۱) دو رکعت نماز متأهل برابر با هفتاد رکعت نماز فرد بی‌همسر است. (۱۲)
ب) فواید و آثار نکاح
امام محمد غزالی، فیض کاشانی و ملااحمد نراقی ضمن اشاره به روایات و سنت رسول خدا(ص) فواید بسیاری برای نکاح برمی‌شمارند که به طور خلاصه به آنها اشاره می‌کنیم.(۱۳)
۱) پیدایش فرزندو بقای نسل منظور اصلی از تشریح نکاح است.
حضرت محمد(ص) فرمود: به زیادی امتم مباهات می‌کنم و دعای فرزند صالح تبرک دارد و به واسطه کودکی که بمیرد، طلب شفاعت می‌شود.
۲) محفوظ ماندن از شیطان و دفع طوفان شهوت و چشم پوشیدن از حرام.
۳) راحتی نفس و انس آن به همنشینی با همسر و فرزند که موجب آسودگی خاطر و تقویت آن بر بندگی خداوند است.
۴) فراغت دل از امور منزل و خانه‌داری.
۵) جهاد با نفس و ریاضت آن در قیام به حقوق اهل و عیال و صبر بر اخلاق آنها و احتمال اذیت آن و کوشش در اصلاح و ارشاد آنها.
آنچه در کلام بزرگان درباره اهداف ازدواج بیان شد، نشانگر آن است که اسلام برای ازدواج جنبه عبادی قائل شده، طبیعی است که اهداف معنوی ازدواج بر اهداف مالی آن برتری دارد.
جالب این است که از میان اهداف فوق، قرآن کریم ابتدا به آرامش دهندگی ازدواج تصریح می‌فرماید: «هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها…؛(۱۴) اوست که همه شما را از یک تن بیافرید و از آن یک تن، زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد…»
پس از آن می‌فرماید:
«فلما تغشیها حملت حملاً خفیفاً فمرت به فلما اثقلت دعوالله ربهما لئن آتیتنا صالحاً لنکونن من الشاکرین؛ چون با او در آمیخت، به باری سبک بارور شد و مدتی با آن سرکرد و چون بار سنگین گردید، آن دو، پروردگار خویش را بخواندند که اگر ما را فرزندی صالح دهی از سپاسگزاران خواهیم بود…»
به این ترتیب می‌توان گفت ازدواج پیوند عاطفی و حقوق است که به موجب آن کامجویی جنسی میان زن و مرد مشروع می‌گردد. بنابراین دستیابی به آرامش و آسودگی، اولین فایده و ثمره ازدواج است. چنان که از روایت منقول از پیامبر فهمیده می‌شود:
«حببت الی من دنیاکم النساء و الطیب و جعلت قره عینی فی الصلاه؛(۱۵) از دنیای شما نزد من، اینها دوست‌داشتنی است: بوی خوش و زن، و نور چشمم در نماز است.» ویژگی مشترک این سه چیز جدای از اثر معنوی، آرامش بخشی آنها است.
سخن و سیره رسول معظم(ص) علاوه بر توصیه به تشکیل نهاد خانواده، بر استحکام آن نیز تأکید دارد. سفارش‌های حضرت بر رعایت نکاتی درباره گزینش همسر و بیان ملاک‌های آن همه حکایت از این مهم دارد. انتخاب شایسته همسر و از روی حساب، پیش از ازدواج قطعاً از مشکلات و اختلافات خانوادگی پس از ازدواج می‌کاهد.
ابوحمزه ثمالی از جابر بن عبدالله انصاری روایت می‌کند: روزی همنشین رسول‌الله (ص) بودیم. حضرت فرمود: می‌خواهید شما را از بهترین زنان آگاه سازم؟ جمع گفتند: بلی یا رسول‌الله. فرمود: بهترین زنان‌تان آنی است که فرزندآورتر و محبوب‌تر، پوشیده‌تر و پاکدامن و عزیز در خانواده، فروتن و عشوه‌گر برای شوهر و متین در پیش دیگران باشد.(۱۶) همچنین سفارش شده است که با فرد همشأن خود در دین و ایمان ازدواج نمایید.(۱۷) سیره شخصی حضرت رسول(ص) این بود که هرگاه اراده ازدواج با زنی می‌نمود، ابتدا کسی را نزد او می‌فرستاد تا به او نیک بنگرد و گریبانش را ببوید. (۱۸) حضرت فرمود:
«اذا القی الله فی قلب امری خطبه امرأه فلابأس ان ینظر الیها؛(۱۹) زمانی که خداوند خواستگاری از زنی را در دل مردی اندازد، نگاه نمودن به زن برای وی حلال است.» طبیعی است دیدن زنی که مرد می‌خواهد از وی خواستگاری کند و تحقیق از اخلاق و خصوصیات ظاهری و باطنی وی بر پایداری نهاد خانواده مؤثر است.
ج) سلامت و نشاط خانواده
پیامبر بر سلامت روانی و نشاط در خانواده نیز تأکید کرده‌اند. این مهم در نهاد خانواده وقتی تحقق می‌یابد که اولاً شخصیت و احترام متقابل میان زن و مرد در خانواده حفظ گردد. ثانیاً: نیازهای گوناگون هر یک از آن دو در این نهاد مقدس برآورده شود. در صورت تحقق این دو، خانواده تبدیل به کانون مهرورزی و محل آرامش و سکون زوجین و فرزندان خواهد شد. در غیر این صورت هر یک از زوجین نیازهای خویش را در خارج از خانه خواهند جست و خانه به محلی برای کشمکش و نزاع میان آنها تبدیل خواهد شد که سلامت روانی و نشاط هر یک از اعضای خانواده بخصوص فرزندان به خطر خواهد افتاد.
پیامبر(ص) فرمود:
«خیرکم خیرکم لأهله و أنا خیرکم لأهلی ما أکرم النساء الإکریم و ما أهانهن إلالئیم؛(۲۰) بهترین شما بهترین فرد برای اهل و عیالش است و من بهترین شما برای خانواده‌ام می‌باشم. جز بزرگوار زن را گرامی و جز فرومایه وی را خوار نمی‌دارد.»
اسلام به روابط صمیمی میان زن و شوهر اهمیت می‌دهد و پاداش اخروی برای وی مقرر می‌دارد.(۲۱) و بر دوست داشتن و اظهار آن تأکید شده است(۲۲) و گفته‌اند هر چه بر ایمان بنده افزوده شود، بر محبت او به همسر افزوده می‌شود.(۲۳) برای انسان مستحب است که از اشتباهات همسرش چشم‌پوشی کند،(۲۴) و هرکس که بداخلاقی همسرش را تحمل کند به او اجر معنوی عظیمی تعلق می‌گیرد.(۲۵)
مردی که زنش را بیازارد پروردگار نه انفاقش را می‌پذیرد و نه نماز مستحبی و نه نیکی‌اش را…(۲۶) زنی که شوهر اولش مرده و مجدداً ازدواج کند روز قیامت با خوش اخلاق‌ترین آنها زندگی می‌کند.(۲۷)
نیز حضرت فرمود:
«کفی بالمرأ اثماً أن یضیع من یعول؛(۲۸) بر گناهکاری مرد همان بس که حقوق اهل و عیالش را ضایع نماید.» حضرت در آخرین لحظه‌های عمر شریفش فرمود:
«… الله الله فی النساء فانهن عوان عندکم و فی ایدیکم اخذتموهن بعهدالله …؛(۲۹) خدا را خدا را! در حق زنان‌تان (ستم روا ندارید)، آنها همسران شما و در دست شمایند بر اساس پیمان الهی با آنها رفتار کنید.»
غزالی حکایتی از منابع اهل سنت می‌آورد که: میان حضرت و عایشه اختلافی به وجود آمد. ابوبکر به عنوان داور (حکم) و شاهد تعیین گردید. رسول خدا رو به عایشه نمود و فرمود: سخن می‌گویی یا من بگویم؟ عایشه گفت: شما سخن گویید ولی جز حق نگویید. ابوبکر ناگهان سیلی به صورت عایشه زد! سپس گفت: ای دشمن (خدا) تو یا رسول‌الله ناحق می‌گوید؟! عایشه به رسول خدا(ص) پناه برد و پشت سر حضرت نشست. پیغمبر به ابوبکر گفت: تو را برای این کار نخواندیم و این رفتار را از تو نخواستیم.(۳۰) بهترین مردان امت من آنهایی هستند که با خانواده با تکبر رفتار نمی‌کنند و با ترحم و مهربانی سلوک می‌کنند و به آنها ظلم نمی‌نمایند.»
همچنین برآوردن نیازهای مادی و معیشتی خانواده بر دوش مرد گذاشته شده، مرد مسئول رفاه و آسایش خانواده و همسرش است. روایات بسیاری برای بیان اجر و پاداش کسی که برای رفاه و تأمین خانواده‌اش تلاش می‌کند وارد شده است.(۳۱) تأمین نیازهای معیشتی همسر و فرزندان از تکالیف مرد است و وی به خاطر انجام تکلیف حق ندارد بر اهل و عیالش منت بگذارد.(۳۲)
یکی دیگر از اسباب نشاط‌ آرایش و ایجاد جاذبه در زن و مرد است که پیامبر به نکات مهمی در این باب اشاره می‌فرماید: استعمال بوی خوش خضاب کردن (حنا گذاشتن)، مستحب است. امام صادق (ع) فرمود که پیامبر فرموده‌اند: برای زنان بوی خوش مناسب است که بوی خوش آب و رنگ داشته باشد و رایحه‌اش پنهان باشد اما بر عکس برای مردان بوی خوش مناسب است که رایحه داشته باشد و آب و رنگش پنهان.(۳۳)
امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا حنا می‌بست و موی مبارکش نزد ما موجود است.(۳۴)
همچنین سرمه کشیدن در روایات برای زن و مرد مستحب دانسته شده است. (۳۵)
بنابراین استحکام نهاد خانواده و برآوردن نیازهای عاطفی و معیشتی در این نهاد از مواردی است که اسلام بخصوص رسول اکرم (ص) بر آن تأکید فراوان دارد.
حضرت نه تنها مومنان را به حس معاشرت و مهربانی با همسران‌شان دعوت می‌فرمود که خود نیز مهربان بود. شهید مطهری در این مورد می‌گوید:
در خانواده مهربان بود. نسبت به همسران خود هیچ‌گونه خشونتی نمی‌کرد و این بر خلاف خلق و خوی مکیان بود. بدزبانی برخی از همسران خویش را تحمل می‌کرد تا آنجا که دیگران از این همه تحمل رنج می‌بردند. او به حسن معاشرت با زنان توصیه و تأکید می‌کرد و می‌گفت: همه مردم دارای خصلت‌های نیک و بد هستند. مرد نباید تنها جنبه‌های ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترک کند. چه هرگاه از یک خصلت او ناراحت شود خصلت دیگرش مایه خشنودی اوست و این دو را با هم به حساب آورد. (۳۶)
از انس نقل شده است که رسول خدا (ص) مهربان‌ترین مردم نسبت به زنان و کودکان بود.(۳۷)
از عایشه همسر رسول خدا نقل شده است که حضرت رسول خدا هیبت نبوت را بین خود و همسرانش سد و مانع قرار نمی‌داد، بلکه با انس و ملایمت بسیار رفتار می‌کرد. چندان نرم رفتار و گرم خوی بود که گاهی بعضی از همسرانش به او با درشتی سخن می‌گفتند. در کارهای خانه دستیار زنان بود و خدمت به زن را نوعی صدقه و کار نیک می‌دانست.(۳۸)
پیامبر اکرم(ص) همچنان که خود مهربان بود و بر مهربانی مردان مؤمن با زنان تأکید می‌ورزید، همچنان زنان مومن را به خوش‌رفتاری و خوش خویی با همسران‌شان فرا می‌خواندند و زنان را موظف می‌ساختند که به خواسته‌های مشروع شوهران‌شان گردن نهند و بر کمبودها و نداری آنها صبور باشند.(۳۹) نیز خویشتتن را برای شوهران‌شان بیارایند و با شوهران‌شان حسن سلوک داشته باشند. (۴۰)
د) حفاظت از نهاد خانواده
همچنان که پیش از این گفتیم پیامبر اکرم (ص) هم در ایجاد نهاد نکاح کوشیده‌اند و هم در پایداری و مانایی آن. انحلال نکاح از دید رسول اکرم (ص) به عنوان مبغوض‌ترین حلال یاد شده، تمام احکام، شرایط و وظایف در نظام خانواده به گونه‌ای تنظیم شده است که نظم عادلانه‌ای بر این نهاد اجتماعی حاکم گردد.
مسئولیت عمده اداره این نظام دیرپای انسانی بر عهده مرد نهاده شده، این مسئولیت‌ها در کتب فقهی و اخلاقی به تفصیل بیان شده است. (۴۱)
خداوند بزرگ نیز جهت حفظ حقوق زن در خانواده می‌فرماید: «و عاشروهن بالمعروف»(۴۲) و به خاطر عظیم‌داشتن حق آنها می‌فرماید: «واخذن منکم میثاقاً غلیظاً»(۴۳)
چنانچه ملاحظه می‌شود خداوند در قرآن کریم از نهاد ازدواج به «میثاق غلیظ» (پیمان استوار) تعبیر می‌کند. طبیعی است چنین پیمانی نباید به آسانی بگسلد. حسن خلقی که در اسلام بر آن تأکید شده است، نقش اساسی در تحمل ناملایمات زندگی و در نتیجه پایداری و استحکام خانواده دارد.
حضرت فرمود:
«من صبر علی سوء خلق امرأته اعطاه الله من الأجر مثل ما أعطی ایوب علی بلائه و من صبرت علی سوء خلق زوجها أعطاها الله مثل ثواب آسیه امرأه فرعون؛ هر مردی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند، خداوند پاداشی برابر با اجر حضرت ایوب بر بلایش به او می‌دهد و هر زنی که بر بداخلاقی همسرش بردباری پیشه کند خداوند ثوابی همانند اجر آسیه همسر فرعون به او می‌دهد.»
همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمود: جبرئیل آن قدر درباره زن به من سفارش نمود که گمان بردم طلاق دادن او جز در موردی که کار بسیار بدی از او سر زند جایز نیست.(۴۴)
و نیز حضرت در مورد طلاق فرمود:
«أبغض الحلال الی الله الطلاق؛(۴۵) مبغوض‌ترین حلال‌ها نزد خداوند طلاق است.» و فرمود: زن بگیرید و طلاق مدهید زیرا خداوند مردانی را که مکرر زن گیرند (و طلاق دهند) و زنانی را که مکرر شوهر کنند (و طلاق بگیرند) دوست ندارد.(۴۶) ازدواج کنید. طلاق ندهید که عرش خدا با طلاق به لرزه می‌افتد.(۴۷)
ابتکارات دین مبین اسلام برای پایداری خانواده و نجات این نهاد مقدس از فروپاشی، جالب و منحصر به فرد است. امروز در جوامع مختلف، طلاق و فروپاشی خانواده به یکی از معضلات اجتماعی تبدیل شده است. قانون‌گذاران، حقوق‌دانان، روان‌شناسان، جامعه‌ شناسان و … هر کدام با روش خود سعی می‌کنند بنیان ازدواج‌ها را استوارتر و پایدارتر و خلل‌ناپذیرتر سازند. اما آمارها نشان می‌دهد که سال به سال آمار طلاق رشد فزاینده‌ای را نشان می‌دهد.
اسلام نه تنها با طلاق و جدایی زن و شوهر مبارزه کرده است و آن را مبغوض خداوند می‌داند بلکه با علت‌های طلاق و آنچه که زمینه پیدایش آن می‌باشد، مبارزه نموده است. هر چند از سوی دیگر طلاق را تجویز نموده و آن را راهی برای نجات زن و یا مرد از ازدواج‌های ناموفق قرار داده است.
اگر به هر دلیلی ازدواج میان زن و مرد ناموفق بود و کانون گرم خانواده به سردی گرایید، اسلام خانه را برای زن و مرد زندان ابد قرار نداده، بلکه اگر با همه سفارش و توصیه برای شکیبایی و تحمل زندگی، برای زن و مرد زیر یک سقف زندگی کردن تلخ شد اسلام راه گریز و چاره‌ای برای این مشکل مقرر کرده است.
شهید مطهری با اشاره به اینکه از نظر طبیعی انجام طلاق تابع قانون خاصی است که طبیعت به وجود آورده تصریح می‌کند:
«وقتی طبیعت پایه ازدواج را بر محبت و وحدت و همدلی قرار داده نه بر همکاری و رفاقت… پیمانی که اساسش محبت و یگانگی است نه بر همکاری و رفاقت قابل اجبار و الزام نیست. با زور و اجبار قانونی می‌توان دو نفر را ملزم ساخت که با یکدیگر همکاری کنند و پیمان همکاری خود را بر اساس عدالت محترم بشمارند و سالیان دراز به همکاری خود ادامه دهند اما ممکن نیست با زور و اجبار قانونی دو نفر را وادار کرد که یکدیگر را دوست داشته باشند؛ نسبت به هم صمیمیت داشته باشند؛ برای یکدیگر فداکاری کنند، هر کدام از آنها سعادت دیگری را سعادت خود بداند.» (۴۸)
اسلام به رغم به رسمیت شناختن طلاق در مواقع ضروری، موانع و تشریفاتی در اجرای طلاق در نظر گرفته است که برای کاهش طلاق و احیا و استحکام نهاد خانواده موثرتر است. در عمل چه بسا شرایط و مقررات موجب انصراف از طلاق می‌شود. شرایط و تشریفات را در محل خود بررسی می‌کنیم.
آخر این بحث را به روایتی درباره سیره پیامبر عظیم‌الشأن که در فروع کافی آمده است، خاتمه می‌دهیم:
رسول خدا به مردی رسید و از او پرسید: با زنت چه کردی؟ گفت: طلاق دادم. فرمود: آیا کار بدی از او دیدی؟ گفت: نه، از او کار بدی ندیدم. مدتی گذشت و آن مرد بار دیگر ازدواج نمود. پیامبر (ص) از او پرسید: زن دیگر گرفتی؟ گفت: بلی. پس از مدتی باز از او پرسید: با این زن چه کردی؟ گفت: طلاق دادم. فرمود کار بدی از او دیدی؟ گفت: نه کار بدی ندیدم.
این قضیه گذشت و آن مرد بار سوم ازدواج کرد. پیغمبر اکرم از او پرسید: باز زن گرفتی؟ گفت: بلی یا رسول‌الله. مدتی گذشت و پیغمبر باز از او پرسید: با این زن چه کردی؟ گفت: او را هم طلاق دادم. فرمود: بدی از او دیدی؟ گفت: نه. رسول اکرم فرمود: خداوند دشمن می‌دارد و لعنت می‌کند مردی را که دلش می‌خواهد مرتب زن عوض کند و زنی را که دلش می‌خواهد مرتب شوهر عوض کند. (۴۹)● بررسی حقوق خانواده در عصر پیغمبر
اسلام چون جهان‌بینی و ایدئولوژی نوی به بشر ارائه نمود، تمام نهادهای موجود از جمله نهاد خانواده را معطوف به تعالیم و ارزش‌های متعالی خود قرار داد.
عدالت اجتماعی، ارج نهادن به حقوق ذاتی بشر، احترام به کرامت انسانی زن، حمایت از نظم و نظام پایدار اجتماعی، حمایت از نهاد خانواده… در یک کلمه هدایت انسان به سوی زندگی سالم و حیات طیبه از ارزش‌های متعالی اسلام بود.
حضرت محمد(ص) با تمام توان کوشید ارزش‌های والای اسلام را در لایه‌های مختلف ارائه دهد و اهداف کلی و نظام مطلوب را به صورت برنامه‌های جزئی و کاربردی به جامعه عرضه نماید:
الف) آزادی زن در انتخاب همسر
آزادی زن در انتخاب شریک زندگی (که در حقوق و فقه از آن به قصد و رضای زن در عقد تعبیر می‌شود) از مهم‌ترین اصلاحات صورت گرفته در زمینه حقوق و هویت زنان است که اسلام بر آن تأکید فراوان دارد؛ زیرا دین برای زن شایستگی کامل قایل است که به موجب آن می‌تواند طرف عقد قرار گیرد.
قصد و رضا (که از آن به اراده طرفین تعبیر می‌شود) از ارکان هر عقد از جمله نکاح است. در زمان جاهلیت و در بعضی جوامع سنتی رضایت و قصد زنان برای بستن پیمان ازدواج لحاظ نمی‌شود. پدر و برادر و سایر افراد در مورد ازدواج زنان تصمیم می‌گرفتند و به خواست و اراده زنان هیچ توجه نمی‌شد.
شهید مطهری حدیثی از حضرت محمد(ص) را در ضمن گفتگو آورده‌اند که نقل می‌کنیم:
«دخترک نگران و هراسان آمد نزد رسول اکرم:
- یارسول‌الله، از دست این پدر…
- … مگر پدرت با توچه کرده است؟
- برادرزاده‌ای دارد و بدون آنکه قبلاً نظر مرا بخواهد مرا به عقد او درآورده است.
- حالا که او کرده است، تو هم مخالفت نکن، صحه بگذار و زن پسرعمویت باش!
- یارسول الله، من پسر عمویم را دوست ندارن. چگونه زن کسی بشوم که دوستش ندارم؟
- اگر او را دوست نداری، هیچ اختیار با خودت، برو هرکس را که خودت دوست داری به شوهری انتخاب کن!
- اتفاقا او را خیلی دوست دارم و جز او کس دیگری را دوست ندارم و زن کسی غیر از او نخواهم شد. اما چون پدرم بدون آنکه نظر مرا بخواهد این کار را کرده است، عمداً آمدم با شما سئوال و جواب کنم تا از شما این جمله را بشنوم و به همه زنان اعلام کنم از این پس پدران حق ندارند سر خود هر تصمیمی که می‌خواهند بگیرند و دختران را به هرکس که دل خودشان می‌خواهد شوهر دهند.»(۵۰)
روایت فوق که از ابن عباس نقل شده و در منابع اهل سنت وارد شده،(۵۱) مورد توجه و استناد فقیهان شیعه نیز قرار گرفته است.(۵۲)
وقتی خنساء دختر خذام ابن خالد انصاری پیش پیغمبر می‌آید و از اینکه پدرش در امر ازدواج وی با او مشورت نکرده و وی را به عقد کسی که او را دوست ندارد درآورده است، حضرت فرمود: «أمرک بیدک، اختیار با خودت هست.»(۵۳)
نظیر این روایت در منابع حدیثی مکرر آمده است. حضرت محمد(ص) به صورت مطلق فرمود:
«لاتنکحوا النساء حتی تستأمروهنّ فاذا سکتن فهو اذنهن؛(۵۴) زنان را پیش از اینکه با خودشان رایزنی کنید شوهر ندهید. هر گاه از آنان در مورد خواستگاران‌شان نظر خواستند و سکوت کردند، سکوت علامت رضایت است.»‌
سیره عملی پیامبر بر این استوار بود که رضایت دختر شرط صحت عقد است. در تاریخ بر این نکته تصریح شده است که قبل از حضرت علی(ع) چند تن از بزرگان صحابه به خواستگاری حضرت فاطمه (س) رفتند ولی هربار که پیامبر نظر حضرت زهرا را جویا شد، وی نپذیرفت. اما وقتی حضرت علی به خواستگاری آمد حضرت محمد فرمود: علی، پیش از تو کسانی به خواستگاری او آمده بودند اما دخترم نپذیرفت. بگذار ببینم وی چه می‌گوید.
سپس به خانه رفت و به دخترش گفت: علی تو را از من خواستگاری کرده است. تو پیوند او را با ما و پیشینه او را در اسلام می‌دانی و از فضیلت او آگاهی.
زهرا(س) بی‌آنکه چهره خود را برگرداند خاموش ماند. پیغمبر چون آثار خشنودی را دید گفت: الله‌اکبر، خاموشی او علامت رضاست.(۵۵)
به این ترتیب رضایت زن برای ازدواج و ابراز آن از مسلمات سیره نبوی است. هرچند اظهار و اعلام رضایت با سکوت نیز پذیرفته است. لحاظ رضایت زن هم برای اعراب جاهلی (که زنان را به ارث می‌بردند و گاهی نیز می‌ربودند)، کار ساده‌ای نبود، همچنان که اکنون در برخی جوامع اسلامی (که اسیر سنت‌های قبیله‌ای هستند) به رضایت دختر چندان اهمیت نمی‌دهند. برخی افراد ناآگاه و مغرض این رسوم غلط مسلمانان را به اسلام و پیغمبر روشن‌اندیش منتسب می‌نمایند!
ب) داشتن حق مالکیت
زن از دید اسلام دارای استقلال مالی است. در صورتی که پیش از قرن بیستم در حقوق اروپا زن در برابر شوهر استقلال مالی نداشت.
مهر و نفقه از آثار نکاح است و اساساَ عقد نکاح یک عقد معوض نیست تا مبادله و معاوضه‌ای در کار باشد. به این معنا که اسلام در تنظیم روابط زن و شوهر در نهاد خانواده در برابر تکالیفی که بر عهده زن نهاد حقوقی نیز برای وی قایل شد. به این معنا که بار اقتصادی خانواده و تأمین هزینه‌های خانواده را بر عهده شوهر گذاشت.
ج) پدیده‌هایی پیرامون پیوند زناشویی
۱) مهر
کلمه مهر در قرآن کریم نیامده، اما کلماتی نظیر «صداق»(۵۶)، «نحله»(۵۷)، «فریضه»(۵۸) و «اجر»(۵۹) استعمال شده است. مهر از نظر کمی و زیادی محدودیتی ندارد هرچند مستحب است که مقدار آن از «مهر السنه»- مهری که پیامبر کابین زنان خود قرار داده و پانصد درهم (پنجاه دینار)- افزون نباشد. (۶۰)
مهر فقط جنبه مادی ندارد بلکه جنبه اخلاقی و معنوی نیز دارد. قرآن کریم از آن به «صداق» که نشانه صداقت مرد می‌باشد و «نحله» که به معنای تحفه و هدیه‌ای است از جانب مرد به زن، یاد کرده است. از تعبیرات قرآن کریم فهمیده می‌شود مهر جهت تعظیم و تکریم زن قرار داده شده است. اگر زن از حقش می‌تواند بگذرد، بدان معنا نیست مهر بهایی است که مرد در مقابل انتفاعی که از زن می‌برد، می‌پردازد. این تصور غلط را برخی فمینیست‌ها کرده‌اند. آنان مهریه را بقایای عصر تیول‌داری و برده‌داری می‌دانند که به زن به دیده کالا نگریسته‌اند.
غرب‌گرایانی که برداشت مادی از پدیده‌های اجتماعی، اساس و جوهر اندیشه و نواندیشی‌شان است میان «مهریه» با «کالا بودن زن» که اسلام با آن مخالف است، آمیخته‌اند. اسلام مهریه را در نظام معنوی خویش جنبه اخلاقی داده است. تأکید بر جنبه معنوی مهر در اسلام و بخصوص در سنت نبوی فراوان است. حضرت محمد(ص) فرمود:
«خیر الصداق أیسره؛(۶۱) بهترین مردها آنست که سبک‌تر باشد.» نیز فرموده‌اند: «از خوش یمنی زن آن است که خواستگاری‌اش بی‌تکلف و مهرش کمتر باشد.»‌ در زمان حضرت و به توصیه وی برخی اصحاب، آموزش سوره‌ای از قرآن را توسط شوهر کابین زن قرار داده‌اند.(۶۲)
نکته مهمی شهید مطهری در باب مهر گفته‌اند: مهر زنان در زمان ما با مهر در زمان پیغمبر، جدای از کم و زیادی‌اش تفاوت عمده‌ای پیدا کرده است. در زمان ما مهریه‌ای که در عقد نکاح قرار می‌‌گیرد به صورت دین به ذمه شوهر می‌ماند. زن معمولاً آن را مطالبه نمی‌کند مگر مشاجره و اختلافی پیش آید. به تعبیر ایشان مهر در این فرض جنبه وثیقه به خود می‌گیرد: در صدر اسلام معمول بود که مرد هرچه به عنوان مهر متعهد می‌شد، نقد می‌پرداخت. علی‌هذا به هیچ وجه نمی‌توان گفت که نظر اسلام از مهر این بوده که وثیقه‌ای در اختیار زن قرار دهد.
بنابراین مهر نه بهای زن است و نه وثیقه.
مهر هدیه و پیشکشی است از سوی مرد که خریدار محبت و عشق زن است و این دقیقاً مطابق با خصوصیات روحی و روانی زن و مرد و خلقت آنهاست.
۲) نفقه
یکی از آثار مالی عقد نکاح قرار گرفتن نفقه بر عهده زوج است. منشأ این حکم آیات و روایات است. (۶۳) نفقه عبارت است از مسکن، لباس، غذا و لوازم منزل است که با توجه به عرف محل زندگی و وضع همسر تعیین می‌گردد و باید به اندازه‌ای باشد که احتیاج زن مرتفع گردد.
نفقه زوجه بر نفقه سایر افراد واجب النفقه مثل پدر و مادر و اولاد مقدم است. (۶۴)
روایات وارده از نبی اکرم (ص) تأکید بسیاری بر ادای این حق دارد و از پرداخت نکردن نفقه به بزرگ‌ترین گناهان در نظر خداوند تعبیر فرموده.(۶۵) و گفته‌اند:
نخستین چیزی که در ترازوی بنده می‌گذارند خرجی است که برای کسان خود کرده است.(۶۶)
در روایت دیگر دیناری را که خرج اهل و عیال می‌شود، بالاتر از دیناری می‌داند که در راه خدا و آزادی بنده و دادن به مسکین خرج می‌گردد. (۶۷) پیامبر فرمود:
هرکس خدا بدو گشایش دهد و باز بر عیال خود سخت گیرد از ما نیست.(۶۸) خرجی که مرد برای کسان خود کند صدقه است.(۶۹)
چنانچه ملاحظه می‌شود حضرت رسول اکرم (ص) نفقه را که مسئله حقوقی و از آثار نکاح است، به چه زیبایی با اخلاق می‌آمیزد و یک قاعده خشک حقوقی را چگونه لطیف می‌فرماید.
همچنان که در مقدمه این مقاله اشاره کردیم این شیوه از خصوصیات و ابتکارات نظام حقوقی اسلام است که قواعد و احکام آن صرفاً جنبه حقوقی ندارند بلکه با اخلاق و معنویت آمیخته‌اند. بسیاری از حقوقدانان این خصوصیت را از امتیازات و مزیت‌های نظام حقوقی اسلام دانسته‌اند،(۷۰) چه اینکه قواعد اخلاقی دارای ضمانت اجرای درونی است بر عکس قواعد حقوقی که با الزام بیرونی تضمین می‌گردد. فشاری که در قواعد حقوقی، شخص احساس می‌کند و همواره به گریز از آن می‌اندیشد، در قواعد اخلاقی چنین فشاری شخص بر خود احساس نمی‌کند بلکه با جان و دل آن را می‌پذیرد. در فلسفه تشریح نفقه بحث‌های بسیار صورت گرفته است که نیاز به تکرار نیست.(۷۱) نفقه نه تنها از منزلت زن نکاهیده، بلکه منزلت و حقوق زن را بیشتر تأمین و تضمین نموده است.
با توجه به اینکه جوهره آموزه‌های اسلام را عدالت اجتماعی تشکیل می‌دهد سعادت جامعه و خانواده درگرو اجرای عدالت است و عدالت این است: زنی که نه ماه حمل را تحمل می‌کند و مدت طولانی از فرزند خود پرستاری و نگهداری می‌کند باید مسئولیتی در قبال مخارج خود و فرزندش نداشته باشد و مرد باید مخارج زندگی خانواده‌اش را تأمین کند.
بر اساس سنت نبوی این وظیفه نه تنها یک قاعده حقوقی است و در صورت خودداری شوهر، زن می‌تواند به حاکم مراجعه و الزام او را بخواهد بلکه قاعده دینی و اخلاقی است که اگر مرد از دادن نفقه سر باز زند گرفتاری وجدان و عذاب اخروی را به جان خریده است.
د) طلاق
طلاق یا رها شدن از الزامات نکاح از مباحث مهم حقوق خانواده است. در طلاق چون مسئله انحلال نکاح و به پیروی آن حقوق طرفین و کودکان مطرح می‌گردد بسیار مورد عنایت شریعت و فقه اسلامی قرار گرفته است.
در متون دینی و روایی بر پرهیز از طلاق و ادامه زندگی بسیار تأکید شده و از آن به عنوان مبغوض‌ترین حلال یاد شده ولی در نهایت به عنوان آخرین راه حل پایان یافتن اختلاف میان زوجین پذیرفته شده است.
اسلام کوشش کرده است طلاق در فضای غیراحساسی و دور از هیجان صورت گیرد، تا مشخص شود که واقعاً تفاهم در زندگی مشترک وجود ندارد. اسلام برای طلاق یک نهادخانوادگی داوری را تأسیس کرده است که در صورت اختلاف و تصمیم بر جدایی، هر یک از زن و شوهر، از کسان خیرخواه خود، فردی را تعیین نمایند تا به مشکل رسیدگی نمایند. (۷۲) قبل از آنکه مسئله به محکمه قضایی بکشد و اسرار خانوادگی فاش شود، هیئت خانوادگی می‌کوشد سازش و آشتی را به خانواده بازگرداند.
گذشته از آن حضور دو شاهد عادل در طلاق شرط دانسته‌ شده است.(۷۳) فلسفه تشریح این قانون، حمایت از نهاد خانواده و جلوگیری از فروپاشی آن است، چه این شرط اولاً از طلاق‌های احساساتی و هیجانی جلوگیری می‌کند.
ثانیاً با حضور و اطلاع دو مرد عادل و خیرخواه،پیامدهای منفی در جلسه طلاق بار دیگر بررسی و به طرفین گوشزد می‌گردد. به این وسیله ممکن است طرفین دست از اختلاف بکشند و به صفا و صمیمیت باز گردند و از طلاق پشیمان گردند. اینکه امروز معمول شده است که حضور دو شاهد عادل و اجرای طلاق به صورت تشریفاتی درآمده، چه بسا شاهدان و مجری طلاق اصلاً زن و شوهر را نشناسند، خلاف حکمت تشریع حضور دو شاهد است.(۷۴)
طلاق در روزهای عادت ماهیانه زن واقع نمی‌گردد، همچنین طلاق در طهر مواقعه واقع نمی‌گردد و سه طلاق در یک مجلس، یک طلاق به حساب می‌آید.
دقت رسول گرامی (ص) بر رعایت مسائل طلاق به حدی بود که طلاق عبدالله بن عمر را به این دلیل که زنش را در عادت ماهیانه طلاق داده بود باطل اعلام فرمود و به او دستور داد که دوباره با همسرش ارتباط برقرار کند.(۷۵)
هـ) ارث
در عرب جاهلی، نسب از اسباب ارث بود و تنها کسانی ارث می‌بردند که می‌توانستند اسب‌سواری کنند و شمشیر و اسلحه حمل نمایند. به این ترتیب زنان و کودکان از ارث محروم بودند و زن متوفا نیز از ترکه به حساب می‌آمد!(۷۶) اقربای مرد متوفا که به آنها «عصبه» می‌گفتند بر اساس درجه قرابت‌شان از متوفا ارث می‌بردند.
در شأن نزول آیه ارث آمده است: (۷۷) مردی از انصار مرد و چهار دختر و زنش از او بر جای ماند. پسر عمویش تمام اموالش را تصاحب نمود. زن متوفا نزد پیامبر آمد و از تنگدستی و رفتار پسر عموی شوهرش شکوه نمود، وحی نازل شد که: «برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان {آنان} بر جای گذاشته‌اند سهمی است و برای زنان {نیز} از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان {آنان} بر جای گذاشته‌اند سهمی خواهد بود. خواه آن کم باشد یا زیاد، نصیب هر کس مفروض شده است.»(۷۸)
به دنبال این آیه، آیه میراث نازل شد: «خداوند به شما درباره فرزندان‌تان سفارش می‌کند: سهم پسر چون سهم دو دختر است…»(۷۹)
وقتی آیه فرایض نازل شد که به زن ارث دهید و کودک همانند بزرگسالان ارث می‌برد، اعراب برآشفتند و گفتند: این سخن را بازگو نکنید! شاید رسول خدا(ص) را فراموشی عارض شده و اگر چنین مطلبی صحیح باشد به او می‌گوییم آن را تغییر دهد.
برخی از ایشان آمدند و به پیامبر اعتراض نمودند که: آیا ما، به کنیزکی، نصف ارث پدرش را بدهیم در حالی که نمی‌تواند بر مرکب نشیند و با دشمن بجنگد!؟ آیا به کودک میراث دهیم که هیچ کاری از او برنمی‌آید؟!(۸۰)
پس مقرر نمودن ارث برای زنان از ابتکارات اسلام است که دگرگونی بزرگی در حقوق زن و خانواده به وجود آورد و استقلال اقتصادی زن در خانواده را بنیان نهاد. این حکم شریعت (که با وحی الهی تشریح شد) با پایمردی و زحمت‌های طاقت‌فرسای حضرت محمد(ص) اجرا و نهادینه شد.

پی‌نوشتها:
۱- شوک آینده، الوین تافلر، ۱۳۹ به نقل فاطمه فکور، کتاب نقد، ش ۱۲، پائیز ۱۳۷۸، ص ۴۰.
۲- حقوق مدنی خانواده، ناصر کاتوزیان، شرکت سهامی انتشار، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۱، ج ۱، صفحه ب.
۳- اجماع مستند به کتاب و سنت است و اصطلاحاً اجماع مدرکی است و بسیاری از فقیهان اعتبار آن را وابسته به اعتبار مدرک آن دانسته‌اند. برخی فقیهان آن را به عنوان دلیل مستقل ذکر نموده‌اند. نیز آیات صریحی از قرآن کریم مومنان را به نکاح تشویق می‌کند. (سوره نور، آیه ۲۲، سوره نساء، آیه ۳).
برای تفصیل مطلب، ر.ک: کتاب النکاح، شبیری زنجانی، موسسه پژوهشی رأی پرداز، ۱۳۷۸- ۱۳۷۷، (تقریرات درس خارج فقه)؛ العروه الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، تهران، دارالکتب اسلامیه، ص ۶۲۲.
۴- وسایل الشیعه، ۱۴/۳؛ من لایحضره الفقیه، محمد بن علی بابویه قمی، دارصعب، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ۳/۱۷، سنن محمد بن یزید القزوینی ابن ماجه، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۹۵/۱۹۷۵، ۱/۵۹۲.
۵- وسایل الشیعه، ۱۴/۳.
۶- همان، ۵.
۷- همان، ۳.
۸- همان.
۹- همان.
۱۰- همان، ۴.
۱۱- همان، ۶.
۱۲- من لایحضره الفقیه، ۳/۲۴۲.
۱۳- احیاء علوم الدین، محمد الغزالی، دار المعرفه، بیروت، ۱۴۰۲/۱۹۸۲، ۲/۲۴- ۳۱؛ المحجه البیضاء، مولی محسن الکاشانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۳/۵۱؛ معراج السعاده، ملا احمد نراقی، سازمان و انتشارات جاویدان، ۲۲۵.
۱۴- سوره اعراف(۷)، آیه ۱۸۹.
۱۵- نهج الفصاحه، ترجمه و گردآورنده: ابوالقاسم پاینده، سازمان انتشارات جاویدان، ۱۳۶۱، ص ۲۸۳، ش ۱۳۴۳.
۱۶- من لایحضره الفقیه، ۳/۲۴۶.
۱۷- همان، ص ۲۴۸.
۱۸- همان، ص ۲۴۵.
۱۹- کنزالعمال، علاءالدین علی المتقی الهندی، موسسه الرساله، بیروت، ۱۳۹۹/۱۹۷۹، ۱۶/۲۹۰.
۲۰- ص ۳۷۱.
۲۱- عوالی اللثالی، محمد بن علی الاحسائی (ابن ابی جمهور)، مطبعه سیدالشهدا، ۱۴۰۴/۱۹۸۴، ۳/۲۹۲.
۲۲- وسائل الشیعه، ۱۴/۹.
۲۳- بحارالانوار، ۱۰۰/۲۲۸.
۲۴- وسائل الشیعه، ۱۴/۱۲۱.
۲۵- المحجه البیضاء، ۳/۷۱.
۲۶- بحارالانوار، ۷۳/۳۳۴.
۲۷- همان، ۸/۱۱۹.
۲۸- المحجه البیضاء، ۳/۷۳، در المستدرک حاکم نیشابوری به جای «من یعول» «من یقوت» آمده است. ر.ک: المستدرک علی الصحیحی، حاکم النیشابوری، دارالفکر، بیروت، ۱۳۹۸/۱۹۷۸،۱/۴۱۵.
۲۹- احیاءعلوم‌الدین، ۲/۴۳.
۳۰- المحجه البیضاء، ۳/۹۷.
۳۱- الفروع من الکافی، محمد بن یعقوب الکلینی رازی، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۱، ۵/۶۵.
۳۲- کنزالعمال، ۱۵/۸۳۴.
۳۳- وسایل الشیعه، ۲/۱۴۷.
۳۴- همان، ص ۸۳.
۳۵- البته فرهنگ هر زمان و مکانی را باید در نظر داشت.
۳۶- مجموعه آثار، مرتضی مطهری، صدرا، تهران ۱۳۸۱، ج ۲، ص ۲۵۴.
۳۷- صحیح مسلم، ج ۷، ص ۷۶.
۳۸- راه محمد، عباس محمود العقاد، ترجمه اسدالله مبشری، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۸، ۱۲۴.
۳۹- وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۲۵؛ الفروع من الکافی، ج ۵، ص ۵۰۷.
۴۰- وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۱۳؛ الفروع من الکافی، ج ۵، ص ۵۱۴.
۴۱- احیاء علوم‌الدین، ج ۲، ص ۴۲.
۴۲- سوره نساء (۴)، آیه ۱۹.
۴۳- المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۹۷. در کتاب مکارم‌الاخلاق «آسیه بنت مزاحم» آمده است. رضی‌الدین ابی نصر الحسن الطبرسی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۲/۱۹۷۲، ص ۲۱۴.
۴۴- مکارم الاخلاق، ص ۲۱۶.
۴۵- نهج الفصاحه، ص ۳، ش ۱۶.
۴۶- همان، ص ۲۲۹، ش ۱۱۴۶.
۴۷- همان، ص ۲۳۰، ش ۱۱۴۷.
۴۸- نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۱۳/۳۱۴.
۴۹- الفروع من الکافی، ج ۶، ص ۵۴.
۵۰ نظام حقوق زن در اسلام، ص ۸۷ و ۸۸.
۵۱- سنن ابن ماجه، ۱/۶۰۳، ش ۱۸۷۵.
۵۲- جواهرالکلام، محمدحسن نجفی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۱، ۲۹.
۵۳- الاصابه فی تمییز الصحابه، احمد بن علی بن حجر بن العسقلانی، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵/۱۹۹۵، ۱۰۸.
۵۴- المستدرک، ۲/۱۶۷.
۵۵- زندگانی فاطمه زهرا (س)، سید جعفر شهیدی، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲، ۵۶؛ بحارالانوار، ۴۳/۹۳.
۵۶- سوره نساء (۴)، آیه ۴.
۵۷- همان.
۵۸- سوره بقره (۲)، آیه ۲۳۷.
۵۹- سوره نساء، آیه ۲۴.
۶۰- روضه البهیه، زین الدین العاملی (شهید ثانی)، ۵/۳۴۴.
۶۱- نهج الفصاحه، ش ۱۴۸۹، ص ۳۱۳.
۶۲- روایت در منابع شیعه و سنی آمده است: زنی خدمت پیغمبر اکرم آمد و در حضور جمع گفت یا رسول الله، مرا به همسری خود بپذیر. رسول اکرم در مقابل تقاضای زن سکوت کرد و چیزی نگفت. زن سر جایش نشست. مردی از اصحاب برخاست و گفت: یا رسول‌الله، اگر شما مایل نیستید من حاضرم. پیغمبر اکرم پرسید: مهر چه می‌دهی؟ مرد گفت: هیچ در بساط ندارم. فرمود: این طور نمی‌شود. برو خانه‌ات و چیزی پیدا کن و مهر زن قرار ده! مرد به خانه‌اش رفت و برگشت و گفت: چیزی پیدا نکردم. پیغمبر فرمود: برگرد و بگرد یک انگشتر آهنی هم بیاوری کافی است! دوباره برگشت و اظهار کرد: انگشتر هم نیافتم. اما حاضرم همین جامه‌ای را که بر تن دارم، نصف آن را مهر زن قرار دهم.
یکی از اصحاب اظهارات وی را تایید کرد. پیغمبر فرمود: این طور نمی‌شود. جامه را هر یک بپوشد دیگری برهنه می‌ماند… بعد او را صدا زد فرمود: قرآن بلدی، گفت: آری یا رسول‌الله، فلان سوره و … فرمود: می‌توانی از حفظ قرائت کنی. گفت: بلی می‌توانم. فرمود: بسیار خوب. پس این زن را به عقد تو درآوردم و مهر او این باشد که تو به او قرآن تعلیم بدهی. ر.ک: وسایل الشیعه، محمد بن الحسن الحر العاملی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۵/۳و۴.
۶۳- سوره بقره(۲)، آیه ۲۳۲؛ سوره طلاق (۶۵)، آیه ۷؛ وسایل الشیعه، ۱۵/۲۲۳.
۶۴- الروضه البهیه فی شرح اللمعه المدمشقیه، ۵/۴۷۰.
۶۴- نهج‌الفصاحه، ش ۶۰۴، ص ۱۹۷.
۶۶- همان، ش ۹۸۳، ص ۱۲۱.
۶۷- همان، ش ۱۵۸۰، ص ۳۳۰.
۶۸- همان، ش ۲۴۱۷، ص ۵۱۰.
۶۹- همان، ش ۳۱۳۷، ص ۶۳۳.
۷۰- تاریخ حقوق ایران، محمد جعفر جعفری لنگرودی، ش ۳۴۲ و ص ۲۴۶.
۷۱- نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۵۲- ۲۷۴؛ حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، ص ۲۴۳- ۲۴۶.
۷۲- سوره نساء، آیه ۳۵.
۷۳- سوره طلاق، آیه ۲.
۷۴- نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۳۰.
۷۵- وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۷۶.
۷۶- المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۵/۵۶۳.
۷۷- المحبر، ۳۲۴.
۷۸- سوره نساء، آیه ۷.
۷۹- همان، آیه ۱۱.
۸۰ جامع البیان فی تفسیر القرآن، محمد بن جریر الطبری، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳، ۴/۱۸۵.
نویسنده: عبدالله - شفایی
منبع: ماه نامه - پیام زن - ۱۳۸۶ - شماره ۹، آذر
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید