شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
کشاورزی صنعتی تا چه حد در عمل به ادعاهایش موفق بوده است؟
شارون آستیک
«اعطای تکه نانی برای سیر کردن انسانی گرسنه، کاری شایسته است، اما بهتر آن است که دیگر گرسنهای نداشته باشیم تا صدقهای به او بدهیم.»
اس.تی آگوستین
همزمان با نگارش کتاب اخیرم پیرامون غذا، انرژی و آب و هوا، سؤالات زیادی ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. اما پرسشی که از همه مهم تر بود، این است: «در سایه رویکرد جهانی به کشاورزی صنعتی و نهضت انقلاب سبز، ما به چه دستاوردهایی دست یافتهایم و چه آسیبهایی متحمل شدهایم؟»
اگرچه از دیرباز انتقادات زیادی علیه انقلاب سبز، وجود داشته، اما هنوز هم افراد بسیار زیادی چنین فرض میکنند که بدون اقدامات نورمن بورلاگ و سایر دانشمندان، که بذرهای هیبریدی، کودهای شیمیایی نیتروژنه و مسموم ساخته شده از سوختهای فسیلی را برای ما به ارمغان آوردند، ما نمیتوانستیم مواد غذایی مورد نیاز دنیای خود را تأمین کنیم. اما من نسبت به درست بودن این ادعا تردید دارم و مدتها نیز این موضوع، فکر مرا به خود مشغول کرده بود. به هرحال، مطمئناً در سایه انقلاب سبز، محصولات کشاورزی برداشت شده، با رشد زیادی رو به رو شده، اما این دستاوردها به چه بهایی به دست آمدهاند؟
خب، بگذارید نگاهی به ابعاد این انقلاب سبز بیندازیم. همه ما میدانیم که عرضه مقادیر زیادی از کودهای شیمیایی و جایگزینی بذرهای سنتی با ارقام هیبریدی و سایر اقدامات کشاورزی صنعتی، باعث شد که ظرف سی و پنج سال، محصولات برداشت شده در بخش کشاورزی، با رشدی دویست و پنجاه درصدی رو به رو شود. هر چند نسبت به گذشته، ما پنجاه درصد انرژی فسیلی بیشتری در مقایسه با کشاورزی سنتی، مصرف میکنیم.
البته به نظر میرسد که این ارقام رضایت بخش باشند. اما همه این موفقیتها، کوتاه مدت و ناپایدار هستند. مقدار سوختهای فسیلی مورد نیاز جهت حفظ سطح افزایش یافته محصولات کشاورزی به دست آمده با روشهای انقلاب سبز و هماهنگی این رقم با رشد کنونی جمعیت دنیا، عدد بسیار بزرگی را تشکیل میدهد که مطمئناً در آینده نزدیک، غیر قابل دستیابی خواهد بود.
دیل آلن پفیفر در کتاب خود با عنوان «خوردن سوختهای فسیلی» مینویسد: «با توجه به از بین رفتن خاک، افزایش تقاضا جهت مدیریت و کنترل آفات، همراه با افزایش هزینههای مربوط به تأمین انرژی طرحهای آبیاری، کشاورزی مدرن باید هزینههای مرتبط با تأمین انرژی خویش را برای حفظ سطح کنونی تولید تا حد زیادی افزایش دهد. به هر ترتیب، انقلاب سبز ورشکست شده است.» هر چند برای آنان که چنین تفکری ندارند، چنین آمارها و گزارشهایی، آموزنده و در عین حال نگران کننده خواهد بود. با رشد سه و یک دهم درصدی جمعیت دنیا در این سالها، نگرانیهای زیادی در مورد تأمین و توزیع غذای کافی برای ساکنان کره خاکی ما وجود دارد. چرا که در یک دهه اخیر، حجم کل مواد غذایی تولید شده و سرانه غذا، از روندی نزولی برخوردار بوده است. البته باز هم، غذای تولید شده میتواند همه مردم را سیر کند. اما با این نرخ لجام گسیخته رشد جمعیت و جریان تغییر اقلیم، به زودی روزی فرا خواهد رسید که مواد غذایی تولید شده، نتواند همه انسانها را سیر کند. فراموش نکنیم، با عبور ما از نقطه اوج تولید نفت و گاز طبیعی و آغاز روند نزولی تولید این دو سوخت فسیلی، حجم کل مواد غذایی تولید شده، سال به سال کاهش بیشتری مییابد و این یک دورنمای هولناک برای همه بشریت خواهد بود.
اما هنوز هم حقایق بیشتری در مورد ارقام مربوط به انقلاب وجود دارد. چرا که سردمداران کشاورزی صنعتی در مورد موضوعی بسیار مهم یعنی حجم مواد غذاییای که در دوره انقلاب سبز از بین رفته، صحبتی به میان نمیآورند. به اعداد نگاهی بیاندازید: دو و نیم برابر شدن حجم تولید مواد غذایی و در عین حال، ناامید کننده بودن بازار این محصولات. اما این پایان داستان نیست. چرا که انقلاب سبز، هزینههایی نیز برای ما دارد. (البته منظور من هزینههای زیست محیطی اعلام شده از سوی دانشمندان علوم محیط زیست یعنی کاهش باروری خاک، نابودی زمینهای کشاورزی، از بین رفتن منابع آب زیرزمینی و سرچشمهها و غیره نیست.) مسأله مورد اشاره من این است که در گذشته، اکثر ما به کاشت و مصرف چنین محصولاتی میپرداختیم، اما پس از انقلاب سبز، این روند متوقف شده است. در سایه کشاورزی صنعتی، ما محصول بیشتری به دست میآوریم، اما فراموش نکنیم که دیگر بسیاری از منابع دیگر تأمین مواد غذایی از بین رفته است. به عنوان مثال، در میان افراد مصرف کننده برنج، آفت کشهای مورد استفاده جهت تولید برنجهای پرمحصول به ویژه در سالهای دهه ۶۰ میلادی، مرگ ماهیهای تأمین کننده بخش اعظم پروتئین مورد نیاز در رژیم غذایی آنان را به ارمغان آورد. این همان نکتهای است که خانم مارگارت ویسر در کتاب خود با عنوان «وابستگی به نان شب» به آن اشاره میکند. وی مینویسد: «تمرکز کنونی بر افزایش سطح تولید برنج، به کاهش کیفیت تغذیه انجامیده است.» این نکته در مورد سبزیجات کاشته شده در حاشیه مزارع برنج هم قابل تعمیم است. مثلاً کاشت و خوردن رقم هیبریدی «برنج طلایی» در میان خانوادههای فقیر تایلندی، به دلیل فقدان ویتام، در دراز مدت با کوری و افت شدید بینایی همراه بوده است، چرا که این کشاورزان دیگر نمیتوانند در کنار مزارع برنج خود به کاشت سبزیجات و گیاهان متنوع و مفید حاوی انواع ویتامین بپردازند.
این مطلب در ایالات متحده و سبد غذایی ما نیز تا حدود زیادی صادق است؛ چرا که با تولید بخش اعظم سویا و ذرت و گندم مصرفی ما در مزارع بزرگتر و بزرگتر، همراه با استفاده بیشتر از ماشینآلات و تجهیزات کشاورزی، تولید بسیاری از گیاهان و سبزیها و غلات کم مصرفتر که در حوزه کشاورزی صنعتی نیز مورد توجه نبودهاند، به فراموشی سپرده شده است. این محصولات از دیرباز بخشی از رژیم غذایی نیاکانمان را تشکیل میدادهاند. مثلاً در سالهای آغازین قرن بیستم، تقریباً همه خانوادههای کشاورز آمریکایی، در بخشی از مزارع خود، سبزیجات و مواد غذایی مورد نیاز خود را تأمین میکردند. در آن سالها، بیش از بیست درصد آمریکاییها در مزارع خود زندگی میکردند و طبیعتاً حجم تولید مواد غذایی آنان، بسیار بالا بود. البته ممکن است از روی ناآگاهی اهمیت این مزارع را نادیده بگیریم، اما چنین دیدگاهی نادرست است. در سالهای جنگ جهانی دوم، چهل درصد محصولات غذایی مورد نیاز ما از مزارع خانگی به دست میآمد. البته این رقم در انگلستان، بیش از آمریکا بوده است.
در اواخر دهه ۹۰ میلادی، مطالعه صورت گرفته از سوی مرکز تحقیقات ۶۱۵۰۹;۶۱۵۱۶;۶۱۵۲۳; لوییزیانا نشان داد که در آن سالها، سبزیجات تولید شده در خانهها، به صورت میانگین از ارزشی سیصد و پنجاه دلاری برخوردار بوده است. مواد غذایی تولید شده در این باغچهها و باغهای شهری، تا سالهایی نه چندان دور، بخش مهمی از رژیم غذایی شهروندان را تشکیل میداد. با شکلگیری انقلاب سبز و آغاز کشاورزی صنعتی، علاوه بر از بین رفتن مزارع کوچک خانگی و تجمیع این مزارع، پرداخت رایانههای خاص، خرید ارزان محصولات کشاورزی و تبدیل باغ شهرها و زمینهای کشاروزی اطراف شهرها به مراکز عمومی و ورزشی و پارک (براساس سیاستهای مدیران شهری)، ما با تغییرات گستردهای رو به رو شدهایم.
بخش اعظم باغچههای خانگی مناطق روستایی، شهری و حومهای، در سایه انقلاب سبز و ارزان شدن مصنوعی مواد غذایی در نیمه دوم قرن بیستم، عملاً از بین رفتند. این مزارع که در گذشته و تا چهار دهه پیش، چهل درصد مواد غذایی ما را تأمین میکردند، هم اینک تنها سه درصد نیازمندیهای جوامع ما را تولید میکنند. در این شرایط، علاوه بر سبزیجات پرآب نظیر کاهو، تولید و مصرف مواد غذایی پرکالریای نظیر سیبزمینی و سیبزمینی شیرین هم با پرسشهای زیادی رو به رو شده است.
شعار گول زننده جهانی سازی (و یا همان طور که ایرل بوتز به صورت صریح میگوید) این است: «یا بزرگ باش و یا نابود شو.» بنابراین، با بزرگتر شدن مزارع و تخصصی شدن کشاورزی، تمرکز اصلی بر کمیت مواد غذایی تولید شده بود. البته در سالهای دهه ۴۰ میلادی، ما الگوی کشاورزی کاملاً متفاوتی داشتیم: مزارع کوچک کاشت ذرت و گندم، در کنار محصول اصلی خود، دارای طویلهای برای نگهداری و پرورش چند خوک (برای فروش) و یک گاو (برای تأمین شیر) بودند. فروش درختان افرا و شیره آنها و نگهداری از تعدادی مرغ و خروس نیز به درآمد خانواده کمک میکرد. به علاوه در آن سالها، چند خانواده به صورت مشترک یک گاو را برای تأمین گوشت خود، کشتار میکردند. اما در مزارع صنعتی، تقریباً هیچ یک از این موارد وجود ندارد. بدین ترتیب، حامیان انقلاب کشاورزی، هیچ گاه اشارهای به برهم خوردن تنوع گیاهی و جانوری و برداشت محصولات مختلف، نمیکنند. به علاوه، حجم تولید و مصرف آن محصولات کشاورزی خانگی، هیچ گاه در آمارهای رسمی بیان نمیشوند. در گذشته، یک کشاورز و به دنبال وی، فرزندش، محصولات مختلفی را در یک زمین میکاشتند و به فروش میرساندند. اما همه این مواد غذایی از جریان تولید کنار گذاشته شدند و ما از کالریهای آنها محروم شدیم.
از سوی دیگر، فشار اقتصادی بر روی مزارع جهت تخصصی کردن تولید، عوارض و آسیبهای خود را بر جای گذاشته است. جان دای گوسو در کتاب ارزشمند و پرمخاطب خود با عنوان «این زندگی ارگانیک »خاطرنشان میکند که در سالهای دهه ۲۰ میلادی، ایالت مونتانا در تأمین هفتاد و پنج درصد مواد غذایی مورد نیازش به ویژه در بخش میره، خودکفا بود. اما هم اینک این منطقه دارای آب و هوای بسیار بدی است و به دلیل وجود آب اندک و ناکافی، کشاورزی درآن به ویژه برای صاحبان مزارع کوچک، بسیار سخت و طاقتفرساست. (البته اکثر آنان، هنوز هم برای آوارگی به شهرهایی نظیر واشنگتن و فلوریدا، اقناع نشدهاند.) هیچیک از ما نمیدانیم که چه مقدار کالری از دست دادهایم، اما بیتردید مقدار آن بسیار زیاد بوده است. و چنین پسرفتی هر چند به نام کارایی و تخصص گرایی صورت گرفته باشد، کم و بیش در سراسر دنیا قابل مشاهده است.
در ادامه باید من یک نکته کلیدی را برای خوانندگان تشریح کنم: تمایز میان محصول به دست آمده و خروجی. پیتر روزت در مقاله خود معتقد است که کشاورزی صنعتی، کارایی بیشتری در سنجش محصول به دست آمده دارد. مثلاً در دو مزرعه پنج و پنج هزار آکری، میانگین ذرت به دست آمده در هر هکتار، در مزرعه پنج هزار آکری بیشتر است. اما اگر شما خروجی کشاورزی یعنی مسایلی نظیر باروری خاک، کل غذای تولید شده و فیبر تولیدی را در مزارع کوچک چند محصولی در نظر بگیرید، در خواهید یافت که این مزارع کوچک، بهرهوری بیشتری دارند و در مجموع، محصول بیشتری را تولید میکنند.
بیتردید، با بررسی و مقایسه اطلاعات و گزارشهای منتشره، میتوان دریافت که مزارع کوچک در مقایسه با مزارع بزرگ، به ازای هر واحد زمین، خروجی بیشتری دارند. در اقتصاد کشاورزی نیز سالهاست که یک اصل، مورد اتفاق نظر قرار دارد: «بین اندازه مزرعه و خروجی آن،رابطهای معکوس داریم.» حتی اقتصاد دانان برجسته توسعه در بانک جهانی نیز به چنین موضوعی علاقمند شده و بسیاری از آنها به این حقیقت ایمان پیدا کردهاند که با تقسیم مجدد زمین بین کشاورزان کوچک، بهرهوری نهایی بیشتری به دست خواهد آمد.
از سوی دیگر، تفاوت در خروجی نهایی، در مورد باغها، بسیار قابل توجه تر است. یک باغ نیم آکری، اغلب دهها و یا صدها برابر بهره ورتر، در مقایسه با همان مقدار باغ ایجاد شده در کشاورزی صنعتی است. با نابودی باغچههای خانگی و باغهای کشاورزان کوچک در عصر کشاورزی صنعتی، ما کاهش شدیدی را در مقدار میوه برداشت شده شاهد بودهایم. در یک آکر زمین، انقلاب سبز ممکن است میزان برنج و یا گندم تولید شده را چند برابر کرده باشد، اما با نگاهی به وجود طویله، کاشت محصولات جانبی و نگهداری از ماکیان در روشهای کشاورزی سنتی، میتوان دریافت که روشهای گذشته در مقایسه با راهکارهای مبتنی بر استفاده از انواع کودهای شیمیایی و بذرهای اصلاح شده و هیبریدی، چندین برابر بهرهوری بیشتری داشته اند. لذا آنچه را که ما در این چند دهه به دست آورده ایم، در بسیاری از موارد، یک ناکامی تمام عیار و نه پیروزی بوده است.
اهمیت این نکته در این است که ما رژیم غذایی متنوعی داریم. غلات نیز از نقش مهمی برخوردارند، اما نباید اهمیت تنوع در رژیمهای غذایی را نادیده گرفت. در سالهای اخیر، ما بسیاری از سبزیجات مفید و متنوع تأمین کننده غذا و روغن و افزودنیهای غذایی را از دست داده و مجبور به استفاده از شربت ذرت و روغن سویا شدهایم. ما نمیتوانیم جریان عرضه مواد غذایی را تنها با توجه به بخش غلات، مورد ارزیابی کلی قرار دهیم. چرا که اگر به مقایسه کالریهای به دست آمده در دو روش بپردازیم، به نتیجه متفاوتی دست خواهیم یافت. (به ویژه محصولاتی پرکالری نظیر میوهها و سبزیجات). همانطور که هوپ شاند میگوید: «در اهمیت غلاتی نظیر گندم و برنج و سویا و ذرت در اقتصاد جهانی، تردیدی وجود ندارد، اما تمرکز زیاد بر تعداد اندکی از مواد غذایی، باعث نادیده انگاری اهمیت تنوع گونههای گیاهی در زنجیره عرضه مواد غذایی دنیای ماست. برای اطمینان بیشتر نسبت به درست بودن این گفته، میتوانید به محتویات غذاهای پخته شده امروزی توسط زنان و تنوع بسیار کم این وعدهها همراه با نابودی بسیاری از بازارهای محلی و وارداتی بودن بخش اعظم مواد غذایی مصرف شده، نگاه کنید.
در ایالات متحده، ظرف پنجاه سال اخیر، ما مازاد غلات برداشت شده زیادی داشتهایم (به ویژه ذرت). و همانطور که میشل پولان در اثر خود با عنوان «تناقض همه چیز خواری» میگوید، تولید صنعتی مواد غذایی، چالشهای زیادی برای یافتن راههای جدید استفاده از ذرت اضافی پدید آورده است. همه غذاهای فرآوری شده، با ذرت اضافی، شیرین میشوند و یا پس از تغذیه دام با این ذرتها، ما از گوشت دامها استفاده میکنیم. چنین رویکردی چه نتایجی داشته است؟ گسترش پدید چاقی و فربهی، دیابت نوع دوم و بیماریهای مختلف قلبی به دلیل مصرف زیاد گوشت، کاهش مصرف سبزیجات و رژیمهای غذایی فرآوری شده. ما در این سالها که همواره محصول نهایی برداشته شده رو به افزایش، به بهای کاهش خروجی نهایی داشتهایم، تنوع سبزیجات و میوههای مصرفی ما رو به نزول بوده است.
در یک نگاه گسترده، آنچه که در عمل اتفاق افتاده، از دست دادن سبزیجات و میوههای سالم و مغذی و جایگزینی آنان با چند گونه غله است که علاوه بر بروز آسیبهای فراوان، ما تا این حد به آنها نیاز نداشتهایم.
من در هیچ گزارشی نتوانستهام عدد قابل اتکایی را در مورد حجم مواد غذایی از دست رفته در سراسر دنیا و به دنبال آغاز انقلاب سبز به دست آورم. و البته ادعایی نیز در مورد دانستن این عدد ندارم. اما مطمئناً این رقم هنگفت، توانایی سیر کردن میلیونها و شاید میلیاردها انسان را داشته باشد. ما باید در تحلیلهای مربوط به هزینههای انقلاب سبز بر انسانها، به این نکته توجه کنیم که ما حجم بسیار زیاد و نامعلومی از مواد غذایی امروز و فردای خود را از دست دادهایم و یا به عبارت دیگر، برای به دست آوردن غذایی بیش از نیاز امروز، آینده دنیای خود را به رهن گذاشتهایم.
آقای دیل پفیفر میگوید: اینک ما به نقطهای رسیدهایم که آسیبهای ناشی از انقلاب سبز و جهانی سازی، به معنای آن است که دیگر تولید مواد غذایی با روشهای تکنولوژیک، کارایی ندارد. ما همواره مطالبی در مورد آخرین راهکارهای اصلاح ژنتیکی گیاهان میشنویم، ولی در عین حال، صرف نظر از مخاطرات مصرف چنین غذاهایی، هیچ یک از این بذرها و گونهها، عملکردی مشابه آنچه که در مورد آنها تبلیغ میشود، نداشتهاند. هزینه کشاورزی صنعتی برای نسل فردای این کره خاکی، در بخش غذاهایی که دیگر قادر به مصرف آن نیستند نیز قابل توجه و در عین حال ناگفته باقی مانده است. با کاهش توانایی خاک در حفظ آب به دلیل نابودی آن و تغییر اقلیم، بسیاری از زمینهای زراعی به بیابان تبدیل شدهاند. همچنین با از بین رفتن مواد مغذی خاک و افزایش لجام گسیخته مصرف کودهای شیمیایی نیترات ساخته شده از گاز طبیعی، بسیاری از کشاورزان دریافتهاند که هزینه کاشت مواد غذایی مورد نیازشان، در محیط زیستی تخریب شده و در معرض نابودی، غیرقابل پذیرش و کمرشکن است.
چنین شرایطی به این معنا خواهد بود که دیگر بار، کشاورزی پایدار، محلی و متنوع در جوامع ما، احیا خواهد شد. به عنوان مثال، هلنا نوربرگ هوگ، تد مریفیلد و استفان گورلیک در کتاب خود با عنوان «اقتصاد غذا را به خانه بیاوریم» خاطر نشان میکنند که در چندین گزارش بانک جهانی و سازمان غذا و خواربار سازمان ملل متحد (فائو)، یادآوری شده که تا نیمه دهه نود میلادی، دو میلیارد انسان (و یا سی و پنج درصد جمعیت کنونی دنیا)، غذای خود را با استفاده از کشاورزی سنتی و استفاده ناچیز از سوختهای فسیلی تأمین میکردند. البته اکثر این زمینها در حاشیه بوده است. چرا که در اکثر کشورهای جنوب، زمینهای حاصلخیز، عمدتاً به تولید محصولات غیر غذایی و یا لوکس اختصاص یافته است. مثلاً در مناطق ساحلی هند، بخش زیادی از زمینهای کاشت برنج به مزارع تولید میگوی صادراتی تبدیل شدهاند، در آفریقا و آمریکای لاتین، مزارع چند محصولی به مزارع قهوه تبدیل گشته و در آسیا و آمریکای لاتین، کشاورزان به جای تولید محصولات غذایی، به کاشت گلهای زینتی مشغولند. در بسیاری دیگر از نقاط دنیا نیز مزارع بسیار بزرگی برای سیر کردن ولع سیری ناپذیر ما به پوشیدن لباسهایی ارزانتر، به زیر کشت پنبه رفتهاند. اگرچه تبدیل مجدد این مزارع به زمینهای کشاورزی غیرممکن نیست، اما بسیار مشکل است. و همه این موضوعات، باید حداقل علامتهای سؤالی را در اذهان آنانی که معتقدند، دقیقاً میدانند که ظرفیتهای زمین چقدر است، به وجود آورد.
خانم واندانا شیوا در یکی از کتابهایش، آثار انقلاب سبز بر کشورهای جهان سوم را توضیح میدهد باید به خاطر بیاوریم که در کنار کمبود مواد غذایی در جهان سوم، ما غربیها نیز با آسیبهای زیادی در سلامت خود و کیفیت مواد غذایی مصرفی، رو به رو شدهایم.
وی میگوید: «کشاورزی صنعتی، غذایی بیشتری را تولید نکرده است. این نوع کشاورزی، با نابودی منابع متعدد مواد غذایی و سرقت ویژگیهای گونههای مختلف، در صدد تولید مقادیر بیشتری از کالاهایی ویژه به بازار است. هرچند در این فرآیند، مقادیر زیادی از سوختهای فسیلی، آب و مواد شیمیایی سمی نیز مصرف میشود.
اغلب گفته میشود که انقلاب سبز، به صورتی معجزه آسا، از بروز قحطی در دنیای امروز جلوگیری کرده، اما با توجه به از بین رفتن بسیاری از محصولات غذایی، عملاً کل ستاده، کمتر از قبل شده است. نابودی ریز ارگانیسمهای زنده خاک، بخش دیگری از حقایق ناگفته این معجزه مدرن میباشد. من معتقدم که این محصولات اضافی، با سرقت مواد غذایی از حیوانات مزرعه و ارگانیسمهای خاک به دست آمده است. و این شیوه ناپایدار، به بروز قحطیها و گرسنگیهای بیسابقهای در کشورهای فقیر انجامیده که در تاریخ بشریت همتایی ندارد. البته غربیها باید مسئولیت سرقت غذایی مردم کشورهای جنوب را بپذیرند. در سالهای اخیر، افزایش حجم تولید مواد غذایی، با توسعه گرسنگی و فقر و سوء تغذیه در میان مردم کشورهای درحال توسعه، ارتباطی مستقیم داشته است.»
همانطور که در بخشهای بالا هم متذکر شدم، من نمیدانم که انقلاب سبز، غذای کمتر و یا بیشتری را برای ما به ارمغان آورده است. اما این موضوع کاملاً روشن است که وعدههای بنیان گذاران کشاورزی سبز در مورد افزایش محصول، دروغی بیش نبوده است.
به علاوه، ما بسیاری از مواد غذایی مغذی و ارزشمند و مفید و متنوع خود را از دست دادهایم. لذا من معتقدم، ما نه تنها نیازی به انقلاب سبز نداریم، بلکه باید هر چه زودتر از دست آن خلاص شویم.
منبع:ماهنامه سیاحت غرب ،شماره ۶۹
مترجم:محسن داوری
مترجم:محسن داوری
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
حجاب چین گشت ارشاد ایران رئیس جمهور پاکستان رئیسی مجلس شورای اسلامی توماج صالحی کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
کنکور سیل سلامت تهران قم سردار رادان سازمان سنجش فضای مجازی اصفهان شهرداری تهران پلیس زنان
خودرو بانک مرکزی دلار قیمت خودرو آفریقا قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو ارز سایپا ایران خودرو مسکن
پایتخت خانواده تلویزیون موسیقی ترانه علیدوستی فیلم سریال سینمای ایران مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا ترکیه
پرسپولیس فوتبال آلومینیوم اراک جام حذفی استقلال فوتسال بازی بارسلونا تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور
هوش مصنوعی سامسونگ گوگل همراه اول ناسا الماس تسلا فیلترینگ نخبگان
دندانپزشکی مالاریا آلزایمر کاهش وزن سلامت روان زوال عقل داروخانه