شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


آدم‌های‌ خاکستری‌، زندگی‌های‌ جهنمی‌


آدم‌های‌ خاکستری‌، زندگی‌های‌ جهنمی‌
اینكه‌ «چهارشنبه‌سوری‌» یكی‌ از بهترین‌ فیلم‌های‌ اكران‌ شده‌ سال‌ و حتی‌ می‌توان‌ گفت‌ بهترین‌ فیلم‌ سال‌ شمرده‌ می‌شود، بی‌شك‌ دلایلی‌ دارد كه‌ آن‌ را به‌ نسبت‌ فیلم‌های‌ دیگر متمایز می‌كند. این‌ دلایل‌ هرچه‌ باشد، حتم‌ بدانید كه‌ دلایل‌ بزرگی‌ نیستند و كارگردان‌ و نویسندگان‌ فیلم‌ شق‌القمر نكرده‌اند تا بهترین‌ فیلم‌ سال‌ را حاصل‌ آورند. آنچه‌ آنها كرده‌اند، رعایت‌ یكسری‌ ظرایف‌ و دقایق‌ چه‌ در قصه‌گویی‌ و چه‌ در طراحی‌ شخصیت‌هاست‌ و همین‌ هم‌ هست‌ كه‌ فیلم‌ را نسبت‌ به‌ فیلم‌های‌ دیگر برتر و بالاتر جلوه‌ می‌دهد...
۱. «چهارشنبه‌سوری‌» فیلم‌ ظریف‌ و دقیقی‌ است‌. به‌ یك‌ دلیل‌ كوچك‌: فیلم‌ نمی‌خواهد همه‌ مشكلات‌ بشریت‌ را حل‌ كند و به‌ هر مساله‌یی‌ در حد اشاره‌ بپردازد. فیلم‌، می‌داند كه‌ چه‌ می‌خواهد بگوید و این‌ راز موفقیت‌ فیلم‌ است‌، چراكه‌ فرصت‌ و مجال‌ كافی‌ برای‌ تامل‌ و تدقیق‌ روی‌ موضوعی‌ كه‌ قرار است‌ در فیلم‌ پرداخته‌ شود، در اختیار نویسنده‌ و كارگردان‌ قرار دارد. آنها یك‌ موقعیت‌ ساده‌ و كوچك‌ و اغلب‌ نادیده‌ مانده‌ در درام‌های‌ به‌ اصطلاح‌ سینمایی‌ را گرفته‌اند و آن‌ را بسط‌ داده‌اند و بدل‌ به‌ فیلم‌ كرده‌اند. موضوع‌ فیلم‌، «خیانت‌» در زندگی‌ خانوادگی‌ است‌ و اصغر فرهادی‌، بدون‌ حشو و زواید مرسوم‌ در چنین‌ كارهایی‌ (مثلاً زن‌ زیادی‌ تهمینه‌ میلانی‌ را یادتان‌ است‌؟) بدون‌ دلسوزی‌های‌ جنسیتی‌ و طبقاتی‌ و... راوی‌ این‌ موضوع‌ است‌. نكته‌ اما در این‌ است‌ كه‌ برای‌ روایت‌ چنین‌ داستانی‌، فیلمساز باید آنقدر جذابیت‌های‌ ظریف‌ به‌ قصه‌ ببخشد كه‌ خط‌ اصلی‌ قصه‌ برای‌ تماشاگر یكنواخت‌ جلوه‌ نكند و «اصغر فرهادی‌» با «چهارشنبه‌سوری‌» نشان‌ می‌دهد كه‌ در این‌ كار، هنرمندی‌ متبحر شده‌ است‌.
۲. دو فیلم‌ قبلی‌ «فرهادی‌» به‌ طبقات‌ فرودست‌ جامعه‌ و روابط‌ و مشكلات‌ و مسائل‌ آنها می‌پرداخت‌. قصه‌هایی‌ خاص‌ یك‌ طبقه‌ خاص‌ كه‌ اگرچه‌ به‌ زیبایی‌ پرداخت‌ می‌شدند (مثل‌ شهر زیبا كه‌ یكی‌ از بهترین‌ فیلم‌های‌ سال‌های‌ اخیر است‌) اما فراگیری‌ قصه‌یی‌ چون‌ «چهارشنبه‌سوری‌» را نداشتند. «چهارشنبه‌سوری‌» فیلمی‌ در بطن‌ و درباره‌ طبقه‌ متوسط‌ جامعه‌ است‌ (كه‌ حدود شصت‌ درصد از جامعه‌ را شامل‌ است) و البته‌ موضوعی‌ كه‌ طرح‌ می‌كند، می‌تواند در هر طبقه‌یی‌ رخ‌ دهد. این‌، فیلم‌ اخیر فرهادی‌ را فراگیرتر و همه‌گیرتر می‌كند و یكی‌ از رازهای‌ موفقیت‌ آن‌ است‌ و البته‌ باید شناخت‌ فرهادی‌ از آدم‌های‌ فیلمش‌ را هم‌ به‌ این‌ مساله‌ افزود وگرنه‌ اغلب‌ فیلم‌ها، قصه‌هاشان‌ در دل‌ طبقه‌ متوسط‌ و با موضوعاتی‌ فراگیر رخ‌ می‌دهد، بی‌اینكه‌ تاثیرگذاری‌ چندانی‌ داشته‌ باشند.
۳. فرهادی‌ از هنرپیشگان‌ حرفه‌یی‌، بازی‌های‌ واقعی‌ می‌گیرد. این‌، دو حسن‌ بزرگ‌ دارد: اول‌ اینكه‌ هنرپیشه‌ حرفه‌یی‌ به‌ دلیل‌ شناختی‌ كه‌ از كارش‌ دارد، به‌ نسبت‌ نابازیگر مثلاً واقعیت‌ را بهتر درك‌ و انتقال‌ می‌دهد. واقعیت‌ منتقل‌ شده‌ توسط‌ نابازیگر تك‌ بعدی‌ است‌ و او فقط‌ خود را ارایه‌ می‌دهد اما هنرپیشه‌ حرفه‌یی‌ با درك‌ و شناخت‌ نقش‌ و نسبت‌ آن‌ با واقعیت‌، ابعاد چندگانه‌یی‌ به‌ واقعیت‌ می‌بخشد و این‌ وجه‌ متمایز كننده‌ حضور هنرپیشه‌ حرفه‌یی‌ است‌.
حسن‌ دوم‌ اینكه‌، حضور متفاوت‌ و «واقعی‌» از هنرپیشه‌ شناخته‌ شده‌ به‌ نوعی‌ چهره‌ او را برای‌ تماشاگر آشنایی‌ زدایی‌ می‌كند و چهره‌ تازه‌یی‌ از او نشان‌ می‌دهد كه‌ هم‌ به‌ نفع‌ هنرپیشه‌ است‌ و هم‌ به‌ نفع‌ فیلم‌. مثلاص «هدیه‌ تهرانی‌» چهارشنبه‌سوری‌ را با فیلم‌های‌ قبلی‌ این‌ هنرپیشه‌ مقایسه‌ كنید. او در این‌ فیلم‌ در عین‌ اینكه‌ عمیقاً واقعی‌ است‌، اما در عین‌ حال‌ نشان‌ حضور یك‌ هنرپیشه‌ حرفه‌یی‌ را هم‌ در فیلم‌ دارد و در ضمن‌ كاملاً با فیلم‌ها و نقش‌های‌ قبلی‌اش‌ متفاوت‌ است‌.
۴ علاوه‌ براین‌، فرهادی‌، در بازی‌ گرفتن‌ هم‌ متبحر نشان‌ می‌دهد. در سه‌ فیلمی‌ كه‌ او تا كنون‌ ساخته‌ (و البته‌ سریال‌هایی‌ كه‌ كار كرده‌) آشكار است‌ كه‌ او انرژی‌ زیادی‌ برای‌ گرفتن‌ بازی‌ مناسب‌ از بازیگرانش‌ صرف‌ می‌كند. البته‌ انتخاب‌ درست‌ نقش‌ها برای‌ بازیگران‌ هم‌ دلیل‌ مناسبی‌ برای‌ خوب‌ جلوه‌ دادن‌ بازیگران‌ است‌. این‌ یك‌ قضیه‌ بسیار ظریف‌ است‌ كه‌ شاید بتوان‌ با یك‌ مثال‌ آن‌ را روشن‌ كرد: اگر قرار بود با همین‌ بازیگران‌، یك‌ كارگردان‌ دیگر (متعلق‌ به‌ بدنه‌ سینما، مثلاً) همین‌ قصه‌ را بسازد، قطعاً جای‌ «هدیه‌ تهرانی‌» و «پانته‌آبهرام‌» عوض‌ می‌شد و این‌ «پانته‌آ بهرام‌» بود كه‌ نقش‌ زن‌ مظلوم‌ را بازی‌ می‌كرد و قرار می‌شد كه‌ «هدیه‌ تهرانی‌» زندگی‌ او را به‌ هم‌ بزند، اما فرهادی‌ با یك‌ جابه‌جایی‌، هم‌ بازیگران‌ را وارد وادی‌های‌ جدید كرده‌ و هم‌ بعدی‌ جدید به‌ كاراكترهای‌ فیلمش‌ داده‌ است‌.
۵. مساله‌ پیش‌، در شخصیت‌پردازی‌ هم‌ به‌ نوعی‌ دیگر خود را نشان‌ می‌دهد. كاراكترهای‌ فیلم‌ «چهارشنبه‌سوری‌» شخصیت‌های‌ چند بعدی‌ و عمیقی‌ هستند و این‌ وجه‌ متمایز كننده‌ دیگر این‌ فیلم‌ به‌ نسبت‌ فیلم‌های‌ مشابه‌ است‌. در فیلم‌، شخصیت‌ سیاه‌ و سفید وجود ندارد و همه‌ به‌ نحوی‌ خاكستری‌ هستند و هركسی‌ در اعمالی‌ كه‌ انجام‌ می‌دهد به‌ نوعی‌ محق‌ به‌ نظر می‌رسد. تقریباً تا یك‌ سوم‌ پایانی‌ فیلم‌، چنین‌ به‌ نظر می‌رسد كه‌ شخصیت‌ مرد با بازی‌ «فرخ‌نژاد» شخصیت‌ مثبت‌ فیلم‌ است‌ و این‌ مثبت‌ بودن‌ را شیرینی‌ حضور و بازی‌ فرخ‌نژاد، حتی‌ تشدید هم‌ می‌كند. هدیه‌ تهرانی‌ هم‌ در فیلم‌ زنی‌ مشكوك‌ و عصبی‌ و حتی‌ دیوانه‌ به‌ نظر می‌رسد كه‌ به‌ همه‌ چیز شك‌ دارد و رابطه‌ دوستی‌ با هیچ‌كس‌ نمی‌تواند داشته‌ باشد، اما به‌ ناگاه‌، در یك‌ بزنگاه‌، در اوج‌ قصه‌، تماشاگر ناگهان‌ متوجه‌ می‌شود كه‌ «فرخ‌نژاد» واقعاً به‌ زنش‌ خیانت‌ می‌كند و شك‌ هدیه‌ تهرانی‌، از سر بیماری‌ نبوده‌. اینجا خیلی‌ راحت‌، جای‌ شخصیت‌ مثبت‌ و منفی‌ عوض‌ می‌شود، اما قصه‌ همین‌ جا خاتمه‌ نمی‌یابد. فرخ‌نژاد هم‌، به‌ نوعی‌ محق‌ نشان‌ می‌دهد و در آن‌ صحنه‌ پایانی‌، وقتی‌ با آن‌ صداقت‌ كودكانه‌، دختر خدمتكار (ترانه‌ علیدوستی‌) را به‌ نامزدش‌ می‌رساند، از سیاهی‌ او هم‌ كاسته‌ شده‌ و قامت‌ یك‌ انسان‌ معمولی‌ مجاز به‌ خطا را می‌گیرد...
۶. فیلم‌، اغلب‌ صحنه‌هایش‌ در یك‌ آپارتمان‌ می‌گذرد و می‌دانید كه‌ ساخت‌ یك‌ فیلم‌ در یك‌ فضای‌ بسته‌، بدون‌ اینكه‌ ریتم‌ فیلم‌ و تصاویر فیلم‌ یكنواخت‌ به‌ نظر آید، چقدر كار مشكلی‌ است‌، اما اصغر فرهادی‌ از این‌ دام‌ هم‌ رسته‌ و باهوشمندی‌ فیلمی‌ با ریتم‌ درست‌ را خلق‌ می‌كند كه‌ در نوع‌ خود كم‌ نظیر است‌. حركات‌ دقیق‌ و مناسب‌ و كارگردانی‌ ناپیدای‌ فرهادی‌، فیلم‌ را به‌ اثر نمونه‌یی‌ كه‌ در یك‌ فضای‌ بسته‌ می‌گذرد و این‌ بسته‌ بودن‌ فضا، كندی‌ و بسته‌ بودن‌ و خفگی‌ فیلم‌ را باعث‌ نشده‌، بدل‌ می‌كند.
۷. فیلم‌ از فضای‌ بیرون‌ و فضای‌ درون‌ خانه‌ استفاده‌ خلاقانه‌یی‌ می‌برد. آن‌ اغتشاش‌ بیرونی‌، با اغتشاش‌ درون‌ خانه‌ و البته‌ آشوب‌ درونی‌ شخصیت‌ها یكی‌ می‌شود تا ناامنی‌ كور بیرون‌ خانه‌ در روز چهارشنبه‌سوری‌، جنگ‌ تمام‌ عیار درون‌ خانواده‌ را یك‌ ما به‌ ازای‌ عینی‌ باشد.
صدای‌ انفجار ترقه‌ها و نارنجك‌ها و در كنار آن‌ جروبحث‌ همیشگی‌ زوج‌ فیلم‌، یك‌ فضای‌ جهنمی‌ را خلق‌ می‌كنند كه‌ قطعاً مدنظر فرهادی‌ بوده‌. به‌ یادماندنی‌ترین‌ صحنه‌ هم‌ مربوط‌ به‌ «پانته‌آ بهرام‌» است‌ كه‌ وقتی‌ با مشاهده‌ ویرانی‌ زندگی‌ فرخ‌نژاد و همسرش‌ به‌ او می‌گوید كه‌ باید به‌ رابطه‌شان‌ پایان‌ دهند، پس‌ از جدا شدن‌ او در فضای‌ ناامن‌ بیرون‌ با نارنجكی‌ كه‌ پیش‌ پایش‌ می‌تركد، تنهایی‌ و بی‌امنیتی‌ و نیاز به‌ یاور داشتن‌ او را به‌ بهترین‌ وجهی‌ ترجمان‌ است‌.

كیوان‌ شافعی‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید