یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

رژیم غذایی تلویزیونی


رژیم غذایی تلویزیونی
افزایش میزان تبلیغات تلویزیونی در حوزه مواد غذایی و عمدتا هله هوله ها، نه تنها به چاقی نسل جدید کودکان و نوجوانان دامن زده است بلکه بر پایه مطالعات متعدد، نسبت مستقیمی با شیوع رفتارهای مجرمانه، غیراجتماعی و پرخاشگرانه آنها دارد. افزایش مصرف اینگونه موادغذایی، نه تنها تامین کننده نیازهای روزانه غذایی کودکان نمی باشد، بلکه تاثیرات جسمی و ذهنی متعددی هم بر آنها وارد می کند. این نظر که مردم خشونتی را که در تلویزیون مشاهده می کنند، در عالم بیرون تقلید می کنند، موضوعی است که سالیان سال به موضوع بحث جرم شناسان تبدیل شده است.
درصورتی که بپذیریم، خشونت محصول این جعبه جادویی است، باید بگوییم که بخشی از آن نه محصول برنامه های آن، که بیشتر در نتیجه تصاویری است که در قالب تبلیغات در خلال این برنامه ها پخش می شود. اجازه دهید مبنای این بحث عجیب را بر پایه مقاله ای که در آخرین شماره نشریه «پزشکی کودکان و بزرگسالان» منتشر شد، آغاز نماییم. در این مقاله می خوانیم که بر اساس شواهدی تجربی، کودکانی که زمان بیشتری صرف تماشای تلویزیون می کنند، به خوردن محصولات خوراکی بیشتر هنگام تماشای برنامه ها، روی می آورند. بر اساس یافته های این مقاله، به ازای هر ساعت تماشای تلویزیون، ۱۶۷ کیلوکالری اضافی در عرض یک روز به مصرف کودکان می رسد که بیشتر این کالاها را هله هوله هایی چون نوشیدنی های گازدار، چیپس، بیسکویت، شکلات، همبرگر و... تشکیل می دهد. بر اساس این مقاله، تماشای تلویزیون نسبت معکوسی با مصرف میوه و سبزیجات دارد.
امروزه کمتر شاهد طرح بحث های جدی درباره تاثیر تلویزیون بر نحوه غذا خوردن و رژیم غذایی هستیم. بررسی یکی از نهادهای دولتی در آوریل ۲۰۰۶ نشان داد که در طی ده سال گذشته، میزان چاقی در دبیرستانی ها دو برابر شده است. هم اکنون ۲۷ درصد دختران و ۲۴ درصد پسران ۱۱ تا ۱۵ ساله به مشکل چاقی گرفتارند که همین آمار بیانگر آن است که این افراد در معرض ابتلای بیشتر به رژیم غذایی چه بر سر قوای فکری آنها می آورد. هم اکنون مطالعات متعددی بیانگر آن است که میزان آسیب های مغزی این محصولات، همپای آسیب های قلبی و تاثیرات آنها بر لوزالمعده این کودکان است. همچنین امروزه شواهد متعددی مبنی بر ارتباط بین نوع و نحوه غذا خوردن کودکان و نوجوانان، با خشونت و رفتارهای غیراجتماعی آنها وجود دارد.
شاید بتوان جالب ترین و برجسته ترین نتایج این پدیده را در گزارش نشریه پزشکی «تغذیه و محیط زیست» در سال ۱۹۹۷ یافت. در این مطالعه، محققین به بررسی تبهکاران ۱۳ تا ۱۷ ساله در یکی از زندان های آمریکا پرداختند. نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که بسیاری از پسربچه ها با کمبود برخی مواد غذایی خاص روبرو بود ه اند. به طور متوسط، آنها تنها ۶۳ درصد آهن، ۶۴ درصد منیزیم، ۳۹ درصد روی و ۳۹ درصد ویتامین B ۱۲ مورد نیاز خود را مصرف کرده بودند. آنها سپس به مشاوره با زندانیان درباره نحوه بهبود رژیم غذایی شان پرداختند. نتایج این مشاوره حکایت از آن داشت که میزان جرم در گروه شاهد ۵۶ درصد و در گروه آزمایشی ۸۰ درصد کاهش داشته است.
همچنین مشخص شد که زندانیان گروه شاهد که از بهبود رژیم غذایی خود امتناع ورزیدند، هیچ کاهشی در میزان جرایمشان مشاهده نشد. به گزارش فارس، مقاله مشابه دیگری در سال ۲۰۰۲ در نشریه روانپزشکی بریتانیا منتشر شد که بیانگر آن بود که زندانیان جوانی که ویتامین های مکمل، مواد معدنی و اسیدهای چرب مصرف می کنند، با کاهش ۲۶ درصدی جرایم روبرو هستند. تحقیقی دیگر در فنلاند نشان داد که ۶۸ درصد مجرمین مورد آزمایش، از نوعی ناهنجاری گلوکزی که نتیجه مصرف بیش از حد شکر، کربوهیدرات ها و محرک هایی چون قهوه است، رنج میبرند. به راستی رابطه بین رژیم غذایی و رفتارهای مجرمانه، چرا باید تا این حد شگفت آور باشد؟ مثلا در نتیجه مصرف زیاد شکر، عملکرد مغز که بستگی به فرایندهای زیستی شیمیایی و وابسته به مواد خاص چون اسیدهای چرب و به ویژه امگا۳، روی، منیزیم، آهن، ویتامین B و... دارد، با اختلال مواجه می شود.
اساسا هرچه که به حجم مصرف هله هوله ها افزوده شود، جای کمتری برای استفاده از غذاهای حاوی مواد شیمیایی که مورد نیاز مغز می باشد، باقی می ماند. از این روست که می توان ادعا نمود، فعالیت مبلغان عرصه مواد غذایی، نتیجه ای جز کاهش دریافت مواد مغذی مورد نیاز ما ندارد. هاروی در کتاب خود با عنوان «ما خواهان غذاهای واقعی هستیم» می نویسد که کشاورزی صنعتی به واسطه وابستگی اش به کودهای شیمیایی، به شدت با کاهش میزان مواد معدنی و همچنین شیر و گوشت همراه شده است. البته این تحقیقات بدین معنا نیست که رژیم غذایی نامطلوب، تنها عامل جرم و رفتارهای غیراجتماعی است، اما بی شک می تواند بیانگر این مطلب باشد که هر دولتی باید برای مقابله با این مساله به مبارزه با این تبلیغات برخیزد.
با وجود این تحقیقات، ما شاهدیم که مثلا شبکه آفلام در خصوص کنترل مصرف هله هوله ها در بریتانیا، اقدام به برگزاری ۲۹ جلسه با تولید کنندگان و مبلغان این صنعت نمود و تنها ۴ جلسه به گروه های مصرف کننده و کارشناسان بهداشتی اختصاص داد. نتیجه این جلسات هم که بعدها منتشر شد آن بود که لزومی به برخورد با تبلیغات برای کودکان بالای ۹ سال وجود ندارد!
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید