یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پاسخی بر انتقادات از بخش فوتبالی سریال «مرد دوهزار چهره» به قلم «امیر مهدی ژوله»


پاسخی بر انتقادات از بخش فوتبالی سریال «مرد دوهزار چهره» به قلم «امیر مهدی ژوله»
کسانی که خود درگیر فوتبال هستند و یا آن را پی‌گیری می‌کنند، می‌دانند که چنین مسائلی در فوتبال ما وجود دارد و بسیاری از این مشکلات علنی شده و مسائلی است که مخاطب نسبت به آنها آشنایی دارد و موارد عجیب و غریب یا نادری در این سریال طرح نشده است.
بازخوردهایی که من از سوی دوستان مطبوعاتی‌ام و کارشناسان فوتبال و حتی دوستان فوتبالیستم از این بخش‌ها دارم، همه حکایت از رضایت آنها داشت و از این بخش خیلی خوششان آمده بود و معتقد بودند که کار نقدی که مطبوعات در مدت زمان بسیاری می‌توانستند در فوتبال جا بیاندازند، شما در سه قسمت ارائه دادید و نگرش آنها مثبت بود.
در پاسخ به این سوال که موقعیت‌هایی که این مربی جعلی فوتبال در آنها قرار می گرفت و عکس‌العمل‌هایی که از خود نشان داد، منجر به بروز یکسری مصداق‌سازی‌ها در این حوزه شد و به‌ویژه اینکه در بین اهالی فوتبال و ورزشی‌نویسان پیامک‌هایی رد و بدل شد حاوی اینکه فلان دیالوگ و یا فلان موقعیت به فلانی اشاره داشت، باید بگویم که اگر ما می‌خواستیم مصداق‌سازی کنیم، خیلی راحت‌تر ‌بودیم و مصادیقی بود که مردم آنها می‌شناختند و با آنها آشنا بودند و می‌شد با آنها اشاره و شوخی کرد و خیلی راحت با آنها کار کرد و اتفاقا کمدی آن هم بالاتر بود و خنده بیشتری هم می‌گرفت. منتهی ما از این کار به‌شدت پرهیز کردیم به دو دلیل. یکی اینکه در این صورت مخاطب محدودتر می‌شد و دیگر اینکه سریال تاریخ مصرف پیدا می‌کرد و امکان داشت مردم الان آن را ببینند و بخندند اما یک‌ماه دیگر جذاب به نظر نرسد.
ضمن این که ما از همان اول قراری با «مهران مدیری» گذاشتیم که به خاطر اینکه مخاطبان‌مان محدود نشوند، خیلی کلی این مسایل را مطرح کنیم. چون مخاطبان سریال بسیار بیشتر از مخاطبان فوتبال هستند. درست است که فوتبال مخاطبان بسیاری دارد اما آنها هم‌پوشانی با یکدیگر ندارند و ما خواستیم که اشارات و نقدهای کلی داشته باشیم. نویسنده بخش‌های ورزشی «مرد دوهزار چهره» به کارگردانی «مهران مدیری» که از همکارانمان سابقمان در مطبوعات ورزشی بودند به برخی انتقادات مطروحه درباره بخش فوتبالی سریال طی این مطلب پاسخ می دهد.
حتی جاهایی که ممکن بود «مسعود شصت‌چی» در نقش مربی شبیه به فرد یا افرادی در حوزه فوتبال شود، به شدت پرهیز کردم. مثلا این مربی چون از خارج آمده بود امکان داشت که شبیه «افشین قطبی» به نظر بیاید. به همین دلیل ما در یک دیالوگ آوردیم که مربیان ما تا به حال القابی نظیر سلطان، ژنرال و امپراطور، داشته‌ایم، تو دوست داری چه لقبی داشته باشی؟ یعنی امپراطور فرد دیگری بود و لقب افشین قطبی بود و این مربی قلابی، آن نیست.
اما در جاهایی که مسعود شصت‌چی جو گیر می‌شد به ویژه در مصاحبه‌های مطبوعاتی‌اش، تا حدودی رفتارش شبیه برخی از مربیان بود و مثلا در جایی همه چیز را به شوخی برگزار می‌کند، جاهایی به زمین و آب و هوا و داوران حمله می‌کند و تحمل سوالات خبرنگاران را ندارد. در این بخش‌ها شاید مخاطبان شبیه‌اش را دیده باشند ولی بحث کاملا کلی بود.
من ۲۰ سال است که مخاطب پر و پا قرص مطبوعات ورزشی هستم و از آن دوران که هفته‌نامه‌هایی نظیر البرز و فانوس و پهلوان و ... چاپ می‌شد پی‌گیر بودم تا آن دوره‌ای که ابرار ورزشی تنها روزنامه ورزشی بود. من تمام کلاس‌های دبیرستانم را دیر می‌رسیدم چون دنبال خریدن مطبوعات ورزشی بودم و در موارد بسیاری به خاطر خواندن بیش از اندازه مطبوعات ورزشی از کلاس اخراج می‌شدم.
کارم را هم از مطبوعات ورزشی آغاز کردم و در نشریاتی نظیر تماشاگران، جهان فوتبال، ایران ورزشی، جام جم، چلچراغ و ... را داشتم و طنز ورزشی نوشته‌ام، یادداشت تخصصی درباره فوتبال نوشته‌ام و حتی سر تمرین تیم‌ها حاضر شده‌ام و در حال حاضر نیز دوستان ورزشی نویس بسیاری دارم. اشاره به پدیده لمپنیزم و زیرآب‌زنی و غیره نیز خیلی عجیب نیست و اتفاقات فراگیری است که در زندگی می‌افتد و نمونه کوچک‌ترش در فوتبال نیز می‌افتد.
● ایده بخش فوتبال از کجا آمد؟
این موقعیت جزو موقعیت‌های سال گذشته بود که طرح اولش این بود که مربی خارجی باشد و سال گذشته قرار بود، نقش رشیدپور را «علی پروین» بازی کند که با کمبود زمان مواجه شدیم و به امسال موکول شد، اما مشکلاتی در این زمینه بود مانند این که زبان خارجی که شصت‌چی قرار بود با آن صحبت کند، اول این که چه کسی می‌خواست آن را ترجمه کند؟ و دوم اینکه چطور می‌شد که کسی نفهمد او اشتباه و غلط حرف می‌زند؟ همچنین چون در چنین حالتی مجبور می‌شد، دائم به زبان دیگری صحبت کند، امکان بسیاری از کمدی‌ها گرفته می‌شد. برای اینکه این مشکل حل شود، ترجیح دادیم که مربی ایرانی الاصلی داشته باشیم که در خارج از کشور بزرگ شده و در حاشیه بوده و در حقیقت چهره‌ای از او در دسترس نیست که بلافاصله شصت‌چی لو برود.
ما در کنفرانس مطبوعاتی نشان دادیم که خبرنگاران همه آنجا حضور داشتند و پس از پایان کنفرانس، دستیار شصت‌چی به او گفت که باید برویم به دیدن فلان روزنامه‌نگار و او گفت که همه روزنامه‌نگاران که اینجا بودند و دستیارش در پاسخ گفت: این با بقیه فرق دارد. در حقیقت ما آن یک روزنامه‌نگار را جدای از بقیه قرار دادیم.
یا در بخش دیگری روزنامه‌نگار گفت وقتی که همه روزنامه‌ها از تیم سیکاد تعریف می‌کنند، من یک نفر چه بگویم؟
ما این یک روزنامه‌نگار را استثناء قرار دادیم و اگر کسی این مطلب را قبول نداشته و آن را حاشا می‌کند، من این مطلب را به خبری ارجاع می‌دهم که مدتی پیش روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت با این مضمون که تعدادی از روزنامه‌نگاران مطرح ورزشی از طریق وزارت اطلاعات دستگیر شده‌اند و جرم‌شان هم تحصیل مال از طریق نامشروع بوده‌ است و فکر می‌کنم شاید هنوز هم بازداشت باشند چون دلالی می‌کردند و کارشان خرید و فروش مربی و بازیکن بوده است.
من خودم در این نشریات کار کرده‌ام و افتخار شاگردی ورزشی‌نویسان مطرح کشور را داشته‌ام و یا همکارشان بوده‌ام، این چیزی که ما به تصویر کشیدیم جزو موارد استثناء است که متاسفانه قشر عظیم ورزشی‌نویس کشور نیز بابت این عده کم عذاب می‌کشند.
درباره بحث جادوگری در تیم‌های ورزشی نیز باید گفت: این بحث، بحثی است که چندسالی است مد شده و چنین افرادی در تیم‌ها متاسفانه وجود داشت که ما از آن برای ورود به بخش بعدی استفاده کردیم. در حقیقت ما تیم بی در و پیکری را نشان دادیم که یک نفر آن را خریده و چند دلال هم دور آن را گرفته‌اند و سؤاستفاده می‌کنند و در مورد بازیکنان هم چنین مشکلاتی وجود دارد وگرنه بخش‌نامه فرهنگ اخلاقی تصویب نمی‌شد که بگوید چه مدل موها و ریش و سبیل‌هایی ممنوع است.
منبع : پارس فوتبال


همچنین مشاهده کنید