چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ونزوئلا، خصوصی سازی و ملی کردن صنایع عمده


ونزوئلا، خصوصی سازی و ملی کردن صنایع عمده
طی دو سال گذشته در بسیاری از انتخاباتی که در کشورهای آمریکای لاتین برگزار شده است، سوسیال دمکرات ها به قدرت رسیده و یک فرمول اقتصادی متفاوتی را دنبال می کنند که در مقایسه با آنچه نو لیبرال ها با حمایت واشنگتن تحمیل کرده بودند، تفاوت فاحش دارد. در میان اینها بخصوص می توان به ونزوئلا اشاره کرد که هم اکنون ملی سازی برخی از شرکت های بزرگ این کشور را مد نظر دارد. این ابتکار چاوز باعث بوجود آمدن بحث ها و نگرانی های شدیدی در این زمینه شده است که آیا ملی سازی بهترین راه است یا خیر. لذا توجه به اندکی دورنما ممکن است مفید باشد.
● دورنما:
در اواخر دهه ۱۹۸۰ محدودیت ها و ضعف های اصلی برنامه اقتصادی و سنتی کمونیستی بحث اصلی آن دوره بود. در سال ۱۹۸۹، Hernando De Soto "هرناندو دسوتو" از اقتصاد دانان کشور پرو پیشنهادات متفاوتی را در مورد فرمول های اقتصادی آمریکای لاتین ارائه کرد. وی کتاب "راه دیگر" را منتشر کرد که توجه بسیاری از ناظران این کشور را که امیدوار بودند راه دیگری را به آنها ارائه کند، به خود جلب کرد. البته عنوان این کتاب بیشتر بازی با کلمات بود. زیرا در آن زمان جنبش چریکی و شبه نظامیان مائوئیست "راه درخشان" در پرو بسیار قدرتمند بود.
"دسوتو" در این کتاب اعلام کرده بود علت اینکه الگوی اقتصاد سرمایه داری همواره در آمریکای لاتین با شکست منجر می شود این است که طبقه اقتصادی اشراف، الیگارشی، یا مافیای اقتصادی از طریق رفتارها و کنترل انحصار گرایانه، موانعی را بوجود می آورند که به غیر نخبگان این فرصت را نمی دهد تا وارد بازار شوند و در یک بازی عادلانه به رقابت بپردازند. به این ترتیب نخبگان با اتکا به امتیازات سیاسی- قانونی، فعالیت های اقتصادی جامعه را کنترل می نمایند. در نتیجه، آن طبقه ای از اجتماع که از نظر اجتماعی و سیاسی دارای رانت و قدرت برتری است، با محروم کردن بسیاری از دگر گروههای اجتماعی از تبدیل شدن به بازیگران اقتصادی، اجازه نخواهد داد مکانیسم بازار به صورت مطلوب که مورد نظر سیستم سرمایه داری است، عمل کند. "دسوتو" همچنین اعلام کرده بود به همین خاطر است که کنار گذاشتن بسیاری از اقشار باعث شده است تا بخش بزرگی از فعالیت اقتصادی به "اقتصاد غیر رسمی" یا "اقتصاد زیر زمینی" که از نظر اقتصادی بازدهی کمی دارد، تبدیل شود. پیشنهاد او این بود که اقتصادهای غیر رسمی باید آزاد گردد و اجازه یابد به صورت علنی در کل بازار مشارکت کامل داشته باشند. این هدف از طریق کنار گذاشتن موانع اداری و همچنین کنار گذاشتن تمامی موانع سیاسی و اجتماعی که توسط مافیای اقتصادی بوجود آمده قابل دسترسی شده، و به این ترتیب همه بتوانند در سطح عمده و یا خرده درفعالیت های بازار شرکت داشته باشند و از آن نفع ببرند.
نکته حساس و تعیین کننده این بود که تا اندازه ای تئوری های "دسوتو" توجیه فلسفی مورد نیاز برای نسخه اقتصادی نو لیبرال ها در آمریکای لاتین را در دهه ۱۹۹۰ تامین کرد. لذا پس از آنکه بازیگران اقتصادی داخلی در آمریکای لاتین، شرکت های غربی چند ملیتی و صندوق بین المللی پول “IMF” هیچ کدام به منافع کشورهای میزبان توجه نکرده و تنها به منافع خود فکر می کردند این سیاست های اقتصادی با شکست مواجه شد. ولی آیا ملی سازی راه حل واقعی است؟
● امروز
در ماه جاری دولت ونزوئلا مشغول امضای اسنادی بوده است که شرکت های اصلی مخابرات و برق این کشور را دولتی خواهد نمود. هوگو چاوز رییس جمهوری ونزوئلا می گوید ملی کردن این شرکت ها اقداماتی در مسیر آنچه او از آن به عنوان سوسیالیسم قرن ۲۱ یاد می کند، است. این تغییر جهت بزرگی از روند رفرم بنفغ بازار آزاد است که طی یک دهه گذشته و دهه ۱۹۹۰ در آمریکای لاتین رواج داشته است. در این مرحله به نظر می رسد در آمریکای لاتین " نظارت ملی اجتماعی" بر سرمایه ، بار دیگر در حال روی کار آمدن است.
سه هفته پیش دولت ونزوئلا اعلام کرد حدود ۷۰۰ میلیون دلار برای به دست گرفتن کنترل اکثریت شرکت برق “Electricidad de Caracas” پرداخت خواهد کرد. دو هفته پیش نیز اعلام کرد سهم شرکت تلفنی "ورایزن" که یک شرکت مخابراتی آمریکایی است را در شرکت مخابرات اصلی ونزوئلا خریداری خواهد کرد. در هر دو مورد، صاحبان خصوصی این شرکتها معتقدند که مقداری از پول خود را از دست خواهند داد ولی برخلاف گذشته این شرکتها از توانایی فوق سیاسی- حقوقی زیادی برای حفظ شرایط برخوردار نبودند. سئوالی که پس از این مطرح می شود این است که پس از ملی شدن این شرکت ها چه اتفاقی برای خدمات برق و تلفن رخ خواهد داد؟ اینها مسائلی است که پیش از این رخ داده است.
برخی از اقتصاد دانان می گویند، که این اقدامات از نظر اقتصادی واقعا یک عقب گرد است. آنها به این مساله اشاره می کنند که این دومین بار است که شرکت تلفنی “Telefonos de Venezuela” تحت کنترل دولت قرار خواهد گرفت. نخستین بار این اتفاق در سال ۱۹۵۰ رخ داد. چهل و یک سال بعد دولت ونزوئلا به این نتیجه گیری رسید که ملی بودن شرکت تلفن اشتباه بوده است و بار دیگر با تلاش های "مویسس نایم" (Moises Naim) وزیر وقت تجارت و صنایع ونزوئلا این شرکت مجددا به سرمایه گذاران خصوصی واگذار شد. به گفته وی در زمانی که این شرکت در کنترل دولت بود، خدمات نامطلوب بود.
مویسس نایم، وزیر سابق تجارت و صنایع ونزوئلا می گوید: در آن زمان در دفاتر اداری افرادی کار می کردند که وظیفه آنها جوابگویی تلفن و انتظار کشیدن برای یک خط آزاد بود. به صورت میانگین برای برقراری یک تماس تلفنی فرد می بایست بین پنج تا ۱۰ دقیقه در انتظار باقی می ماند. در همین حال این شرکت یک منبع بسیار عظیم از کسری بودجه و زیان مالی بود. داستان های ملی سازی ناموفق زیادی در سراسر جهان رخ داده است. شرکت راه آهن انگلیس نیز در سال ۱۹۴۸ تحت کنترل دولت در آمد و در پی آن بخاطر ناتوانی در به حرکت در آوردن قطارها بدون تاخیر، بسیار بدنام شد.
رقبای چاوز در ونزوئلا نیز هوگو چاوز را متهم می کنند که بیش از کارایی به ایدئولوژی عدالتخواهی اهمیت می دهد. چاوز هفته گذشته در دیدار با جمعی از دانش آموزان گفته بود که می خواهد در ونزوئلا سوسیالیسم ایجاد کرده و به مقابله با سرمایه داری وحشی و انحراف بپردازد.
این درحالی است که برخی دلایل عملی نیز برای احیای مجدد سیاست ملی سازی وجود دارد. مویسس نایم که هم اکنون سردبیر هفته نامه "سیاست خارجی" است، می گوید که از نظر اقتصادی عقلایی است که دولت ها درصورت عدم موفقیت در خصوصی سازی های پیشین، بار دیگر شرکت ها را تحت کنترل خود در بیاورند. به گفته وی "اینها خصوصی سازی هایی بوده است که بخاطر فساد از شکل طبیعی خود خارج شده اند و در اصل به درستی اداره نشده اند. وسایل رفاهی عمومی شرکت های راه آهن و هواپیمایی بودند که در دهه ۱۹۹۰ خصوصی شدند و اساسا بجای اینکه به تواناترین و بالاترین متقاضی واگذار شوند، به رفقا و افرادی واگذار شد که نمی دانستند چگونه آن را اداره کنند. به همین علت آنها نیز در حقیقت باعث به زمین نشستن این شرکت ها گردیدند."
این مساله در آرژانتین نیز رخ داد. زیرا دولت نتوانست شرکت هایی که خصوصی می شدند را تعدیل وبهینه نماید و در نتیجه مجبور شد بار دیگر آنها را تحت کنترل خود در آورد. بولیوی نیز کشور دیگری است که هم کنون در حال ملی کردن مجدد برخی شرکت ها، و بخصوص صنایع نفت و گاز است. "اوو مورالس" (Evo Morales) رییس جمهوری بولیوی به این نتیجه رسیده است که مردم کشور او بخاطرنقص عملکرد شرکتهای خصوصی، هیچ بهره ای از قیمت بالای نفت و گاز نبرده اند. "جوسف استیگلیتز" (Joseph Stiglitz) از اقتصاد دانان سابق بانک جهانی و نویسنده کتاب "عملی کردن جهانی سازی" می گوید دولت هایی که از نظر منابع بسیار غنی هستند حق دارند که از شکست نسخه خصوصی سازی عصبانی باشند.
دکتر جوسف استیگلیتز می گوید: "بخشی از علت درخواست برای ملی سازی صنایع این واقعیت است که شرکت های چند ملیتی، گاها با این کشورها معامله های خوبی نمی کنند. قراردادها عادلانه نیست و لذا اجرای قراردادهای پیشنهاد شده توسط شرکت های چند ملیتی و IMF برای کشورهای در حال توسعه بسیار دشوار است."
اقتصاد دانان مستقلی همچون استیگلیتز که حقوق گیر شرکتهای بزرگ غربی و صندوق جهانی پول نیستند، معتقد هستند که در حقیقت برخی از کشورها، صنایع معدنی خود را ملی سازی کرده و نتیجه خوبی هم به دست آورده اند. بعنوان مثال در سال ۱۹۷۲ "سالوادور آلنده" (Salvador Allende) رییس جمهوری سوسیالیست شیلی معادن مس این کشور را در اختیار گرفت و مدعی بود که این معادن باید به نفع مردم شیلی اداره شود. آلنده بوسیله یک کودتای نظامی توسط "اگوستو پینوشه" که یک دیکتاتور راستگرا بود کنار گذاشته شد. پینوشه رفرم وتغییرات گوناگونی را در بخش اقتصادی خصوصی به اجرا در آورد. ولی بسیاری از معادن مسی که توسط آلنده ملی سازی شده بود در کنترل دولت باقی ماند و امروزه این معادن به اندازه معادن خصوصی سود آور است. "جری هار" استاد تجارت بین المللی نیز معتقد است هیچ دلیلی وجود ندارد که شرکت های دولتی و ملی نتوانند به درستی اداره شوند.
به گفته دکتر هار: "اگر شما از مدیریت عالی برخوردار باشید، هیچ فرقی نمی کند که این یک واحد عمومی است یا خصوصی. پارک های ملی در آمریکا نیز نمونه ای از موفقیت این الگو هستند. آنچه واقعا مهم است این است که آیا شما از یک برنامه خوب برخوردار هستید یا خیر؟ آیا شما از سازماندهی خوبی برخوردار هستید؟ آیا شما از یک سیستم نظارتی خوبی برخوردارید؟ آیا شما بازدهی را به صورت بی طرفانه ارزیابی می کنید؟ آیا شما به اندازه ای از پارامتر استفاده می کنید که بتواند عملکرد شما را بالاتر از میانگین صنعت قرار دهد؟ آیا شما می توانید یک شرکت عمومی را همچون یک شرکت خصوصی اداره کنید؟"
البته داشتن متخصصان مدیریتی ضروری است. منتقدان می گویند دولت هوگو چاوز به اندازه کافی ازمدیران و متخصصان ماهری که توانایی اداره سازمان ها یا شرکت های عمومی را داشته باشند برخوردار نیست. و هم اکنون نیز اداره دو شرکت بزرگ دیگر که یکی شرکت برق و دیگری شرکت مخابرات است به آن اضافه خواهد شد. توانایی مدیریت در بولیوی نیز ممکن است مساله ساز گردد. دکتر استیگلیتز در آخرین تحلیل خود اظهار داشت وقتی ما خصوصی سازی می کنیم باید برای جلوگیری یا کاهش فساد بتوانیم بر آن نظارت داشته باشیم و وقتی ملی سازی می کنیم باید مطمئن شویم که از تخصص های لازم برخوردار هستیم.
برای دولت های کشورهای در حال توسعه، راه حل های اقتصادی ساده نبوده و تجربه ثابت می کند نسخه های اقتصادی باید مطابق با ویژگی های خاص اجتماعی-سیاسی (و حتی فرهنگی) هر جامعه باشد.
فرید مرجایی
منبع : دنیای ما


همچنین مشاهده کنید