شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سومین کشور شیعه در همسایگی جنوب ایران


سومین کشور شیعه در همسایگی جنوب ایران
ساعت ۵/۵ روز یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۴ با هواپیمایی بحرین که نامش طیران الخلیج است، عازم بحرین شدم. برای من دیدن بحرین، یکی از مراکز اصلی تشیع در خلیج فارس، با آن تصورات تاریخی پیشین که از کتابهای سیره و تاریخ می شناختم، می توانست بسیار جذاب و جالب باشد. سالها بود که تاریخ بحرین را از آغاز اسلام به این سو و مخصوصا دوره صفویه در کتابها مطالعه می کردم، اما تاکنون موفق به دیدن آن نشده بودم.
در سال‌های پایانی دولت صفوی، این منطقه مورد تاخت و تاز خوارج عمان قرار گرفت و دولت صفوی هم که مسؤولیت آنجا را داشت اما خود حال و روز خوبی نداشت، سپاهی فرستاد که گویا همه افراد آن در سال ۱۱۲۹ کشته شدند و نتوانستند کاری انجام دهند. عاقبت خوارج با گرفتن مبالغی هنگفتی پول حاضر به تخلیه این جزیره شدند. در این ماجرا شماری از علمای این دیار پراکنده گشتند و حوادث دیگر. شرحی از این وقایع را مرحوم سید عبدالعزیز طباطبائی در مقدمه حدائق و ضمن شرح حال بسیار خوبی که برای شیخ یوسف بحرانی آورده و اشعار او را که گویا در کشکولش آمده و در باره مصایب اوست نقل کرده است.
این افکار و افکار دیگری در باره سابقه بحرین در ذهنم می گذشت که پس از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه به مقصد رسیدیم و در فرودگاه بحرین پیاده شدیم.
بحرین منطقه‌ای با سابقه تمدنی پنج هزارساله، دارای ۷۰۶ کیلومتر مربع است و به جزیره «یک میلیون نخل» شهرت داشته که در حال حاضر تعداد اندکی از آن باقی مانده است. آن منطقه به نام قرامطه هم مشهور است که البته آنان بیشتر در مناطق ساحلی در شرق جزیرهٔ العرب و همین طور بحرین بودند.
جمعیت آن را هفتصد هزار نفر می دانند که حدود ۱۵۰ هزار نفر آنان خارجی هایی هستند که در اینجا کار می کنند. واحد پول بحرین دینار است که هر یک صد دلار به ۵/۳۷ دینار صرف می شد. زبان اصلی عربی و زبان های فرعی انگلیسی و فارسی و اردوست.
از جمعیت اصلی و به اصطلاح مواطن، بیش از پنجاه هزار نفر عجمی یعنی ایرانی هستند که اکثر آنان در اصل مهاجرانی از جنوب ایران از فارس و بوشهر به این نقطه هستند و به رغم سکونت طولانی آنان در اینجا همچنان به فارسی صحبت می کنند. البته روشن است که فارسی را با لهجه عربی صحبت می کنند، اما همین که اصرار دارند فارسی صبحت کنند جالب است. برخی از این جماعت عجم، سنی هستند که فارسی زبانان مهاجر از ایرانند و مع الاسف آنان علاقه مند هستند به زبان عربی تکلم کنند. این در حالی است که در سالهای اخیر تلاش شده است تا بر تعداد مواطنان عرب سنی افزوده شود تا شیعیان ادعای اکثریت نداشته باشند.
از جمعیت اینجا حدود شصت تا هفتاد درصد شیعه هستند که اکثر آنان عرب هستند و به طور طبیعی در اینجا گرفتار تبعیضات طائفی قرار دارند. در این باره عجم های شیعه مشکلشان دو برابر است. چون هم شیعه هستند و هم عجم. با این حال در سالهای اخیر دولت تلاش کرده است تا اوضاع را بهبود بخشیده و در این باره سختگیری ها کاهش یابد. دست کم در ظاهر چنین وانمود می شود و این فرصتی است برای تلاش بیشتر برای مشارکت فعال تر.
پادشاه فعلی بحرین حمد بن عیسی آل خلیفه است که از سال ۱۹۹۹ تاکنون حاکم این دیار است و سنی است. وی اصلاحات سیاسی را در این کشور از سال ۲۰۰۱ آغاز کرد.
در واقع در این کشور یک اقلیت سنی بر اکثریت شیعه حکومت می کند و تمام توان خود را بکار می گیرد تا هویت شیعی این دیار تضعیف شود. گرچه در جریان اصلاحات تا حدودی از این شدت کاسته شده و امید است که حاکمان آن دیار با واقع گرایی بیشتر با مسائل برخورد کنند.
بحرین یکی از کهن‌ترین مناطق شیعه نشین جهان اسلام است که با کوفه و حلب و قم و جبل عامل باید قیاس شود. در گذشته دو کتاب مهم یکی با عنوان لؤلؤهٔ البحرین و دیگری با نام انوار البدرین (از شیخ علی بلادی بحرانی متوفای ۱۳۴۰) در شرح حال علمای شیعه این دیار نوشته شده است.
بحرین سابقه تسنن نداشته و عالم سنی کهن از این دیار نمی شناسیم. به عکس علمای شیعه بحرین که عرب بودند تشیع را در جنوب ایران و همچنین جنوب هند رواج دادند. بسیاری از خاندان های عرب بحرینی در ایران اقامت گزیدند. شیخ یوسف بحرانی از پدرش نقل می کند که شیخ جعفر بن کمال بحرانی با شیخ صالح بن عبدالکریم کرزکانی بحرانی به خاطر سختی معیشت از بحرین به شیراز رفتند و مدتی آنجا بودند. بعد از آن قرار گذاشتند یکی به هند برود و دیگری در دیار عجم بماند و هر کدام اوضاعشان روبه راه شد به دیگری کمک کند. شیخ جعفر به هند رفت و در حیدرآباد اقامت کرد و شیخ صالح در شیراز ماند و هر دو از علمای بنام این دو شهر شدند. شیخ جعفر در سال ۱۰۸۸ در حیدرآباد درگذشت. جای او را شیخ احمد بن صالح گرفت تا آن که اورنگ زیب حیدرآباد را تصرف کرد و از هر دسته‌ای خواست تا رئیس و مقدم خود را بفرستند که وی به عنوان مقدم علما آمد و هزار روپیه به او گرفت. وی به بلاد عجم آمده در جهرم شیراز مقیم شد در حالی که در غایت زهد و تقوا بود و روی امر به معروف و نهی از منکر حساسیت داشت. شیخ صالح هم که قاضی شیراز بود. زمانی خلعت سلطانی برای او آمد که اول نپوشید و بعد که از ترس پوشید روی آن عبا می انداخت. (لؤلؤهٔ البحرین، ص ۶۹ – ۷۱). این حکایت از این بابت نقل شد که علمای بحرین برای نشر تشیع تلاش زیادی کردند.
اصل تشیع بحرینی ها به طور عمده باید از قبیله عبدالقیس باشد. صعصعهٔ بن صوحان که در حال حاضر قبرش در عسکر بحرین است یکی از سخنگویان این طایفه و از شیعیان بنام بود که شرح حالش را در دوران امیر مؤمنان (ع) فراوان در آثار تاریخی داریم.
بحرین که عبارت از سه شهر یا به عبارت بهتر سه جزیره اصلی منامه و محرق و ستره است و منامه یعنی بزرگترین این جزایر پایتخت آن به شمار می آید. فرودگاه بین المللی بحرین رد محرق قرار دارد. در بحرین روستاهایی هم دارد که همه آن ها در فاصله های نزدیک به یکدیگر قرار دارند. بسیاری از نام این روستاها به صورت القابی برای علمای شیعه بحرینی در آمده است. برای مثال لقب «محرقی» یا «ستری» جزو القابی است که فراوان برای علمای این منطقه بکار می رود. برای نمونه شیخ سلیمان بن شیخ عبدالله بن علی بحرانی ستراوی که در لؤلؤهٔ البحرین (ص ۷) شرح حالش آمده است. جزایر کوچکی هم دارد که به سی عدد بالغ می شود.
ما از فرودگاه یکسره به حسینیه ولی عصر (ع) رفتیم. گفتند که از دیشب فقط اعلام کرده اند. وارد محله‌ای شدیم که گفته شده در آن حوالی نزدیک به ده دوازده حسینیه هست. برخی عربی است و شماری هم عجمی، یعنی جایی که برنامه به زبان فارسی است. وقتی رسیدیم حدود یک صد نفر حاضر بودند. همه مردان کامل و سنگین؛ و البته جوانانی هم میان آنان دیده می شد. دقایقی نشستیم و چون دیر وقت بود سریع صحبت را شروع کرده قریب چهل دقیقه در موضوع «سیاست حسینی» صحبت کردم. بعد از اتمام، احترام فوق العاده‌ای کردند. شماری از مردم نشستند و پرسشهایی مطرح کردند که روشن بود افراد علاقمند به این قبیل مباحث هستند.
در این سخنرانی من در ابتدای صحبت، قدری از احساس خودم نسبت به بحرین و سابقه‌ای که از آن در ذهن دارم صحبت کردم. واقعا خودم احساساتی شده بودم و از این که در بحرین بودم احساس شادمانی می کردم.صبح بعد از نماز، از شدت خستگی باز خوابیدیم و ساعت هشت بیدار شدیم. صبحانه صرف شد. امروز روز نخست برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب منامه بود که دوازدهمین است و البته هر دو سال یکبار برگزار می شود. ما عازم نمایشگاه شدیم. قرار بود ساعت ۹ افتتاح شود که نشد و به ساعت یازده موکول شد و بعدهم تقریبا با سردی توسط وزیر فرهنگ افتتاح داشت. نمایشگاه عبارت از یک سالن نسبتا بزرگ بود و ناشران همچنان در حال چیدن کتابهای خود بودند. ناشرانی از ایران و لبنان و مصر و اردن و سودان و یمن حضور داشتند. سهم شیعیان بسیار زیاد است وناشران فراوانی کتابهای شیعه را عرضه می کنند. در اینجا نمایشگاه توسط مؤسسه الایام برگزار می شود. روزنامه الایام معروفترین روزنامه اینجاست.
تا حوالی ساعت یک و نیم درنمایشگاه بودیم و گشتی کامل در آن زدیم. البته جز در موارد اندک خریدی نکردیم. ظهر برای نماز عازم مسجد عبدالعزیز شدیم. در اینجا شهرت دارد که سالها قبل در محل این مسجد که قبری به نام عبدالعزیز بوده قصد ساختن جاده‌ای را داشتند اما راننده تراکتوری که قصد تسطیح آن را داشته است شب خوابی دیده است که او را از این کار منع کرده اند. فردا کارفرما در این باره اصرار می کند ولی نمی تواند و گویا بیل تراکتور خرد می شود. به هر حال مسیر جاده عوض شده و اینجا مسجد می شود. تنها نشانی که هست این که قبری از این عبدالعزیز هست و شاعری روحانی هم به نام الناصری در سال ۱۴۰۶ شعری حوالی بیست بیت سروده و مصرع آخر آن را ماده تاریخ قرار داده که نشان از آن دارد که وی در سال ۱۲۱۷ شهید شده است. اما مدرکی در این باره ندیدیم. مردم برای نماز فراوان به این مسجد آمده و بعد سر قبر حاضر شده فاتحه می خوانند.
بعد از ناهار قدری استراحت کرده برای نماز مغرب به مسجدی که در کنارش مزار سید هاشم بحرانی مؤلف تفسیر البرهان است رفتیم. آن منطقه را توبلی می گویند و ایشان هم به سید هاشم بحرانی توبلانی شهرت دارد که در سال ۱۱۰۹ یا ۱۱۰۷ درگذشته است. اینجا مزارات فراوانی هست و باید فهرستی از آنها نوشته شود. بر سر مزار او هم «الناصری» شعری گفته بود و تاریخ وفات وی را در آن بیان کرده بود. برگه‌ای را با خط عربی حاوی شعر او نوشته و بر مزار او چسبانده بودند. بالای قبر تصاویری از امام، آقای خامنه‌ای و حسن نصرالله دیده می شد، چیزی که در اغلب مساجد و حسینیه ها رایج است.
بعد از خواندن نماز در ساعت هفت برگشتیم. قرار بود مصاحبه‌ای با روزنامه الوسط که دومین روزنامه اینجا و زاییده تغییرات و اصلاحات پس از سال ۲۰۰۲ و تغییر حاکم بحرین است، داشته باشیم. خبرنگاری آمد و در باره مسائل مختلف از جمله مهم ترین چالش های جهان اسلام و همین طور بحث وحدت گفتگویی شد. یک مسأله مهم او در باره هجومی بود که در حال حاضر در بحرین از سوی بعثی ها علیه تشیع صورت گرفته و تحت عنوان هجوم مجدد صفوی ها از آن یاد می شود. مردم هم در حسینیه ولی عصر مکرر به من گفتند که در اینجا با استفاده از کتاب تشیع علوی و صفوی شریعتی و پس از تحولات اخیر از حمله مجدد صفوی ها یاد می شود. این خبرنگار هم از من پرسید که این درست است که تشیع، صفوی است و .... گفتم حقیقت آن است که تشیع را عربها به ایران آورده اند و اولین شهر شیعه که قم است توسط اشعری ها که عرب یمنی بودند شیعه شدند. همین عبدالقیسی ها که در بحرین هم آمدند و شیعه را به اینجا آوردند در مدائن هم تشیع را گسترش دادند.
ساعت هشت تا نه را به کنار ساحل دریا رفته، قدم زدیم و قدری از مسائل مختلف صحبت کردیم. ساعت ۹ بود که به حسینیه ولی عصر (ع) رفته و بحث دیشب را که همان «سیاست حسینی» بود، دنبال کردم. قرار شد فردا شب را به حسینیه دیگری برویم. بعد از سخنرانی، حدود چهل دقیقه نشستم و به سؤالات مردم پاسخ دادم.
بعد از آن برای شام به منزل آقای فخراوی برگشتیم که چند نفر دیگر از دوستان ایشان هم بودند. از جمله یک روحانی با نام شیخ یحیی کمالی که از طلبه های عجمی اینجاست و سالها ورودش ممنوع بود. وی مترجم کتاب سیری در صحیحین بود که به عربی چاپ شده است و اکنون در اینجا مشغول کارهای فرهنگی است. اینجا حدود سیصد نفر روحانی دارد که غالب آنها عرب هستند و معمولا در میان آنان افراد درس خوانده وجود دارد.
بیفزایم که این سالها به قدری کتاب از فارسی به عربی ترجمه شده است که حد و حصر ندارد و تنها مکتبهٔ الفخراوی بیش از ۲۵۰ عنوان کتاب از فارسی به عربی ترجمه و منتشر کرده است.
امشب که بر می گشتیم جاهایی لاستیک آتش زده بودند. این چند روز همچنان خبرهایی بوده است. ماجرا به دستگیری شیخ محمد سند در حدود دو ماه قبل بر می گردد که در فرود گاه او را دستگیر کرده و آزاد کردند. این به خاطر سخنرانی وی مدتها پیش از آن بوده که درخواست تغییر رژیم را کرده بود. در فرودگاه کسانی برای استقبال او آمده بودند که با دستگیری وی شروع به اعتراض کردند و سپس درگیر شدند. در این ماجرا چند نفری دستگیر و محاکمه و زندانی شدند و ماجرا ادامه یافته است. شیخ هم همان وقت آزاد شد.
از جمله روحانیون اینجا خانواده آل عصفور به حکومت نزدیک تر بوده اند و برخی مناصب قضایی داشته اند. اینها یک خانواده فرهنگی هستند که اهل کتاب و نسخه خطی هم هستند و سابقه‌ای دارند. منهای اینها، شیعیان اینجا برخی فوق العاده انقلابی و مخالف مشارکت شیعیان در انتخابات مجلس هستند و برخی معتدل و موافق هستند. فرصتی شد در باره این گرایش ها صحبت خواهم کرد.
تعداد حسینیه‌های اینجا واقعا زیاد است. امشب در یک محله کوچک بالغ بر بیست حسینیه و مسجد شیعه ملاحظه کردیم. فوق العاده است. این حسینیه ها معمولا کوچک و محلی است و مشتریان خاص خود را دارد. وقتی این تعداد حسینیه را در فاصله نزدیک دیدم یقین کردم که این سخن درستی است که شیعیان در اینجا بیش از یک هزار حسینیه و مسجد دارند.شگفت آن که در همان نزدیکی کلیسای نسبتا بزرگی دیده شد.
در روز عاشوراء در سراسر منطقه دسته جات قمه زن به راه می افتادند اما بعد از بعد از فتوای رهبری كلا تعطیل شد تا اینكه در سه چهار سال اخیر با اصرار دسته وابسته به شیرازی ها دوباره قمه زنی به راه افتاده است. حتی برخی دوستان گفتند یک فرد لاابالی و فاسق، برای اولین باردر سال حدودا ۱۹۸۲ میلادی قمه زنی روز اربعین را هم باب کرده است و شاید در آینده به جاهای دیگر هم سرایت کند. گویا امسال دوباره قصد آن دارند تا روز اربعین برای قمه زنی بیرون بیایند و کسانی هم از نقاط دیگر از قطیف و احساء به آنان ملحق می شوند. دیگران هم تهدید کرده اند که در این صورت آنان را کتک خواهند زد. ادامه این وضع نتیجه‌ای جز شایع شدن این رسم نابهنجار ندارد.شیعیان بحرینی احساس تعلق عجیبی نسبت به ایران دارند و همه نگران پرونده هسته‌ای هستند و مرتب این اظهار نگرانی خود را ابراز می کنند. در بیشتر جلساتی که با آنها هستیم همین بحث ها در میان است و خوف و نگرانی از چهره آنان ظاهر است. کار ما هم امید دادن و روشنگری در حد توان بود. این را هم بگویم که در غالب حسینیه ها به نوعی عکس امام و رهبری و در مواردی عکس نصر الله یا مرحوم سید عباس موسوی دیده می شود. این ربطی به حسینیه های عجم ها ندارد بلکه حسینیه عرب های شیعه هم همینطور است.
صبح ساعت ۹ بعد از خوردن صبحانه از خانه به نمایشگاه رفتیم. امروز هدف ما خرید بیشتر کتاب بود. حدود سه ساعتی مشغول خریداری کتاب بودیم و آقای موسوی واقعا با من مساعدت کامل داشت. زمانی که در غرفه انتشاراتی العارف خرید می کردیم احساس کردم که آمدن عراق به فضای نشرِ آثار شیعه کاملا آشکار است. نتیجه این امر تقویت مبانی تاریخنگاری شیعه و معارف آن است. طبعا این تحول در بخش های دیگر دانش های شیعی هم می تواند باشد. نویسندگان متنوع از شیعه مشغول تدوین آثار جدید هستند.
ساعت دوازده و نیم از نمایشگاه بیرون آمدیم. بنا بود چند جای تاریخی را ببینم. نخستین مورد مسجد الخمیس بود که بقایای آن و ستون های بازسازی شده آن برجای مانده و گفته می شود که از دوران عمر بن عبدالعزیز است. چسبیده به آن تعداد، ده بیست سنگ قبر صندوقی هست که آیهٔ الکرسی روی آنها حک شده و قاعدتا نام و تاریخ متوفاست. بیشتر آنها قابل خواندن نبود. این سنگها قاعدتا باید مربوط به چهارصد تا پانصد سال پیش باشد.
از آنجا به سمت مرقد کمال الدین میثم بن علی بن مثیم بحرانی (م ۶۷۹) از علمای برجسته شیعه در قرن هفتم و صاحب شرح معروف نهج البلاغه رفتیم. مزاری بسیار بزرگ و زیبا دارد. مسجدی هم در کنار آن است و خود مزار هم در یک ساختمان مربع شکل نسبتا بزرگ قرار دارد که گنبدی در میانه آن بالای قبر وجود دارد. ضریح هم به شکل زیبایی از چوب منب کاری شده ساخته شده است. در اتاقی دیگر هم چسبیده به این بنا قبر دو نفر از علمای شیعه هست.
مهم ترین اثر ابن میثم شرح نهج البلاغه اوست که به چاپ رسیده و علاوه بر آن داری یک اثر کلامی با نام قواعد المرام فی علم الکلام است که سالها پیش توسط کتابخانه آیت الله مرعشی منتشر شده است. ظهور این دانشمند شیعی در این قرن نشان دهنده آن است که بحرین این دوران توانایی تربیت عالمان برجسته‌ای چون او را داشته است. اخیرا برای نخستین بار دولت بحرین مراسم بزرگداشتی برای ابن میثم برپا کرد که عوض آن که محققانی به اینجا بیایند کسانی از مسؤولان سازمان فرهنگ و ارتباطات با خانواده در آن شرکت کردند.
این قدم نخست از طرف دولت نشانگر آن است که امکان توسعه آنها وجود دارد و لازم است تا برای صاحب حدائق و برخی دیگر از جمله سید هاشم بحرانی یا شیخ حسین بن عبدالصمد هم بزرگداشت هایی برگزار شود.
به لحاظ ساختمان سازی و شهرسازی آشکار است که بحرین در حد امارات نیست اما به هر حال تلاش شده است تا در اینجا هم شهری مدرن ساخته شود. محدویت جمعیت و عدم مرکزیت آن در قیاس با امارات، نبودن ترافیک را جز در ساعات بسیار محدود سبب شده است. در واقع بحرین کشور ثروتمندی نیست و حتی بخشی از انرژی آن توسط سعودی تأمین می شود. این دو کشور با یک پل ۲۵ کیلومتری که به نام پل فهد معروف است و سال ۱۹۸۶ افتتاح شد، به یکدیگر متصل می شود. توجه داریم که بحرین اصلی منطقه‌ای ساحلی حد فاصل بصره تا بحرین امروزی بوده و شامل قطیف و احساء هم می شده است. گفته می شود که حدود یک میلیون سال پیش بحرین از جزیره العرب جدا شده است.
عصری پس از ساعتی استراحت بیدار شده چاپی صرف کردیم. برای نماز عازم مسجد شیخ محمد بن عیسی ابورمانه شدیم. داستان انار و دیدن امام زمان علیه السلام را که زمانی از منبرهای مرحوم کافی با آن شرح و بسط شنیدیم مربوط به همین جاست. اصل ماجرا گویا از قرن دهم است و در حال حاضر مسجدی زیبا در آنجا ساخته شده و فضای بسیار با روحی دارد.
زمانی که به مسجد ابورمانه رسیدیم شب چهارشنبه بود و مشغول خواندن زیارت توسل بودند. ده بیست نفری در آنجا حاضر بودند. نماز مغرب و عشا را خواندیم و پس از آن از کنار ساختمان مسجد از راهرویی عبور کرده سر مزار شیخ محمد ابورمانه رفتیم. ضریحی دارد و مردم می آمدند و فاتحه می خواندند.
بعد از آن به سراغ مزار صعصعه بن صوحان رفتیم. منطقه عسکر در حاشیه «ستره» جایی است سنی نشین و اخیرا مهاجر نشینان سنیِ اردنی و سوری و هندی که برای بر هم زدن توازن طایفی به بحرین آورده شده اند در آنجا با ساكنان اصلی زندگی می کنند. آن بخش بحرین نسبتا بیابانی است و گویا از هفتصد کیلومتر مربع مساحت این کشور چیزی نزدیک به چهار کیلومتر آن این حالت را دارد که از میان آن عبور کردیم. به عبارت دیگر حدودا نصف مساحت بحرین صحراء است و هنوز برنامه های عمرانی در آنجا اجرا نشده است.
مزار صعصعهٔ بن صوحان در حاشیه دریا و در فاصله ۵۰ متری آن به صورت یک مسجد است که در گوشه آن مزار صعصعه قرار دارد. با این که این منطقه سنی نشین است، اما این مسجد جزو اوقاف جعفری است و یک پاکستانی شیعه در حال استراحت بود و در را بسته بود. با آمدن ما در را باز کرد و ما آنجا را زیارت کرده، نمازی خواندیم.
در راه بازگشت، در میان راه، قهوه‌ای خورده به منزل آمدیم و آماده رفتن به حسینیه شدیم. امشب محل سخنرانی در جای دیگری است. صحبت من در ساعت نه و نیم در حسینیه سید جعفر (حسینیه آقا) آغاز شد و قریب یک ساعت در باره تحریفات عاشورا صحبت کردم. در این سخنرانی کوشش کردم تا بُعد تاریخی عاشورا را از بعد عاطفی آن جدا کنم و ضمن آن شرحی هم از رواج قصه خوانی در بیان واقعه عاشورا از قرن پنجم – ششم به این سو بیان کردم. با این حال خیلی به پر و پای مداح ها نپیچیدم. همین امر سبب شد تعدادی از دوستان رنجیده خاطر شوند، زیرا انتظار داشتند که من خیلی به جد به مداح ها حمله کنم. روشن است که من معتقدم تا حدودی باید کار آنها را اصلاح کرد و در حوزه ادبی و هنری به آنان تا اندازه‌ای آزادی عمل داد. آقای علی فخراوی، جوان پرتحرک و متدین از این بابت از من نگران بود. این در حالی بود که زنگ تلفن همراهش شعری از آهنگران بود!
بعد از سخنرانی در محور همان بحث قدری پرسش و پاسخ بود و در نهایت از حسینیه بیرون آمده برای خوردن شام که عبارت از یک ساندویج خوشمزه بود بیرون رفتیم. سپس قدری در شهر گشته و کنار ساحل رفته در سکوت شب ساعتی قدم زدیم و حوالی ساعت یک بعد از نیمه شب بود که به منزل جناب آقای فخراوی برگشتیم.برای نماز ظهر اراده کردیم تا به مسجد نبیه صالح برویم. وقتی رسیدیم ساعت ۲ شده بود و در بسته بود. در همان نزدیکی، در مسجدی نماز خواندیم. سپس برای ناهار همراه با آقای عبدالباری و دوست دیگرش حسن آل حماده و در خدمت آقایان موسوی و فخراوی به یک رستوران بسیار شیک رفتیم. ساعت چهار بعد از ظهر پس از خداحافظی با آقای عبدالباری از آنجا حرکت کرده برای دیدن قلعه البحرین یا پرتغالی ها یا قلعه نادری رفتیم. این دیدار بیش از یک ساعت به طول انجامید. قلعه‌ای است کهن که به طور زیبایی بازسازی کرده اند. محل آن در ساحل دریاست و در حال حاضر آن منطقه به صورت یک منطقه تفریحی درآمده است. ما پس از بازگشت از قلعه نادری به تدریج آماده حرکت به سمت ایران شدیم. این سفر در عمل سه روزه بود و روزهای کاری ما در آنجا از دوشنبه تا آخر وقت چهارشنبه بود.
● اما در باره وضع علمای بحرین:
▪ در حال حاضر علمای شیعه بحرین عبارتند از:
۱. شیخ عیسی احمد قاسم که در نجف و قم تحصیل کرده و حدود ده سال است که در بحرین است. وی در حدود شصت و پنج سال دارد. ایشان در منطقه دراز در مسجد امام صادق (ع) نماز جمعه می خواند و در واقع متنفذترین عالم شیعه اینجاست.
۲. سید عبدالله غریفی که از علمای تبعیدی است. وی در نجف بود و محل تبعیدش در دبی بوده است. زمانی در سوریه بود و اکنون چهار پنج سالی است که به بحرین برگشته است.
۳. شیخ محمد صنقور از تحصیل کردگان ایران است و فعلا مقیم در بحرین است.
مجلس علمای شیعی اینجا یک تشکل جدی است که شیخ عیسی رئیس ، سید عبدالله معاون و آقای صنقور هم سخنگوی آن است. در این مجلس حدود هفتاد نفر از علمای شیعه حضور دارند. برخی از چهره ها در آن عبارتند از شیخ عادل الشعله، شیخ باقر الحوّاج، شیخ علی سلمان و...
برخی از علمای شیعه در اینجا با حکومت هم کار می کنند که برجسته ترین آنها شیخ حمید مبارک است که هم وزنه علمی است و هم مقبولیت عمومی دارد. وی قاضی است. همچنین شیخ احمد عصفور که عموی شیخ محسن عصفور نزدیک ترین عالم شیعه به حکومت است و قاضی است. شیخ محسن آل عصفور هم قاضی بود که اکنون نیست. وی کتابی در شرح حال صاحب حدائق دارد و این جماعت خود را از نسل همو می دانند. کتاب وی در دو مجلد چاپ شده است.
شیخ حسین نجاتی از علمای شیعه عجمی بحرین است که عربهای شیعه بحرین به او احترام فراوان می گذارند. ایشان هم نماز جمعه می خواند و نمایندگی مراجع ایران و عراق را هم دارد.
شیخ عیسی قاسم نماینده آیت‌الله خامنه‌ای است. همین طور آقای نجاتی که نمایندگی آیت الله خامنه‌ای و همین طور آیت‌الله سیستانی را دارد.
جمعیهٔ التوعیه شاخه‌ای از حزب الدعوه عراق بود که شیخ عیسی قاسم، و شیخ سلیمان مدنی و شیخ عبدالامیر الجمری بنیانگذاران آن بودند. الجمری فعلا بیمار است و عملا از او کاری ساخته نیست. در حال حاضر این جمعیت با نظارت علمای برجسته بحرین اداره می شود اما مدیر فعلی آن شیخ باقر الحواج است. این جمعیت جنبه فرهنگی دارد.
برجسته‌ترین حزب سیاسی شیعه حزب الوفاق الوطنی الاسلامی است. بنیانگذاران آن یک صد تن از علما بودند که یکی دکتر سعید شهابی است که از معارضان دولت بحرین است و در حال حاضر هم در لندن است و به بحرین نمی آید. شیخ علی سلمان هم جزو آنان است که در حال حاضر اینجاست و اکنون و از ابتدا رئیس حزب بوده است. شیخ علی سلمان در حال حاضر ۳۵ ساله است و نفوذ زیادی دارد. وی دانشجوی ریاض بوده و بعدها به قم رفته است. دو مؤسس دیگر این حزب استاد عبدالوهاب حسین و دیگر استاد حسن المشیمع است که هیچ کدام روحانی نیستند اما اقامه جماعت می کنند.
اعضای این حزب در باره رفتن به پارلمان یا نرفتن اختلاف کردند. المشیمع و عبدالوهاب مخالف با رفتن به پارلمان بودند. همین طور دکتر شهابی. اما شیخ علی سلمان با عده‌ای دیگر موافق بودند. در آنجا در بررسی که در باره شیعیان شد معلوم شد که شصت و پنج درصد مخالف با رفتن به پارلمان بودند. یک گروه نخبه دویست نفری هم غالبا موافق نبودند و قرار نهایی نرفتن شد. در شش ماه گذشته در این حزب که حدود سه هزار عضو دائمی دارد و نمایندگی هفتاد هزار نفر را دارد در باره رفتن به پارلمان بحث شد. بیشتر موافق با رفتن بودند و عده‌ای که مخالف بودند مثل شهابی و مشیمع و عبدالوهاب از حزب جدا شدند. بنابرین این قرار است در انتخابات بعدی مشارکت کنند.
احزاب دیگری هم در بحرین هست. یکی حزب العمل الاسلامی است که از مدرسی ها و شیرازی هاست. یکی هم حزب الرساله است که شاخه فرهنگی آنهاست. جریان شیرازی در بحرین بسیار ضعیف است. جمعیت دیگری از اینها جمعیهٔ اهل البیت است که مؤسس شیخ عبدالعظیم المهتدی البحرانی شیرازی است که گویا با جریان شیرازی ها از در اختلاف درآمده اند. در اینجا یک مجلس علمایی حکومتی هم هست که از علمای شیعه و سنی تشکیل شده و رئیس آن شیخ عبدالله آل خلیفه وزیر شؤون اسلامی است.
در بحرین احزاب لیبرال و چپ و بعثی و حکومتی هم هست. شاید قریب ۱۵ حزب سیاسی در اینجا هست که غالب آنها افرادشان بسیار اندک و حد اکثر چند صد نفر است.
نکته : طیران الخلیج سومین كشور شیعه سابقه بحرین

نویسنده: رسول جعفریان
منبع: mouood.com
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید