شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دختری از قلمروی گمشده


دختری از قلمروی گمشده
فاضله عمره رئیس بخش سیاستگذاری شهری در وزارت کشور فرانسه است. اواز یک مهد کودک بازدید کرد.
با کارکنان مهد کودک صحبت کرد،‌چند تا از بچه‌ها را در آغوش گرفت و در آستانه در خروجی در حالی که با عجله قصد داشت خودش را به جلسه‌ای برساند شخصی درخواست دیگری مطرح کرد. عمره در پاسخ گفت: «صبر کن،‌من که زورو نیستم هر کاری از دستم ساخته نیست!» واقعا این زن ۴۴ ساله چپگرا که تحصیلات عالی هم ندارد زورو نیست بلکه بالاترین منصب شغلی زنان مسلمان فرانسه به او تعلق دارد. در حقیقت عمره وظیفه دارد به فقرا،‌ساکنان خشمگین محله‌های فقیر و مهاجران کارگر حاشیه‌نشین امید بدهد، کسانی که سه سال قبل آتش خشمشان به آسمان شعله کشیده بود. در آن زمان مهاجران فرانسه به‌خاطر بی‌عدالتی‌ها و تبعیضات جامعه قیام کردند. عمره در ماه جاری ریاست جلساتی با حضور کلیه وزرای دولت راجع به مشکلات حاشیه شهرها را برعهده دارد. هر وزیر وظیفه دارد برنامه‌ای مفصل در جهت بهبود وضعیت و کمک به پنج تا شش میلیون شهروند فرانسوی، -هشت‌درصد جمعیت کشور- که اکثرا مهاجر یا فرزند مهاجران ساکن حاشیه شهرها هستند ارائه دهند؛ جایی که نرخ بیکاری جوانان به ۴۰ درصد می‌رسد.
هدف اصلی این جلسات به وجود آوردن شغل‌های جدید و گزینه‌های فرهنگی، بهداشت مناسب، حمل و نقل، ایجاد امنیت و آموزش عمومی در مناطقی است که عمره آن را «قلمروی گمشده جمهوری فرانسه» می‌خواند. عمره یکی از ۱۰ فرزند مردی الجزایری و بی‌سواد است که به قول خودش در این جلسات باید رهبر ارکستر باشد ولی تنها سلاحش یک باتوم کوچک و حمایت دولت نیکلا سارکوزی رئیس‌جمهور است.
سارکوزی سه سال قبل در مقام وزیر کشور شورش‌های مهاجران را «حمله اراذل و اوباش» و آنها را «طبقات وازده جامعه» خواند ولی جالب است که حالا بجز فاضله عمره دو زن مهاجر را در دولتش قرار داده؛ رامایاده ۳۱ ساله مشاور حقوق بشر در وزارت امور خارجه و رشیده داتی ۴۲ ساله به عنوان وزیر دادگستری.فاضله عمره زن مسلمان و ساده‌ای است که هیچ‌وقت به کالج نرفته و ازدواج نکرده است. هنوز هم با لهجه غلیظ عربی حرف می‌زند و گاهی اوقات کلمات عربی به کار می‌برد اما به نرمی و شمرده سخن می‌گوید. او اگر چه از اعضای حزب سوسیالیست فرانسه است،‌ می‌گوید که از علاقه حزب به تجملات و نبردهای بی‌پایانش در به دست گرفتن زمام امور خسته شده است. اما می‌گوید هرگز به سارکوزی رای نداده است. عمره خود را پارتیزانی می‌خواند که از مسیری بسیار متفاوت و سخت در سیاست راه باز کرده است. او سال ۱۹۷۸ زمانی که ۱۴ سال داشت در ساختمان‌های نیمه‌تمام نزدیک کلرمون فران؛ محل تولدش شاهد مرگ برادر پنج‌ساله‌اش مالک به دست یک راننده بود. او سخنان پلیس و راننده را شنید و از همه مهم‌تر اینکه دید پلیس رفتاری کاملا نژادپرستانه نسبت به خانواده عمره و مخصوصا مادرش دارد. او می‌گوید: «قلبم به درد آمد. مثل اینکه دچار شوک الکتریکی شدم. از آن پس خشم وجودم را فرا گرفت.
نمی‌توانم بپذیرم که در کشورم تا این حد بی‌عدالتی وجود داشته باشد.»پس از این حادثه عمره بسیار تندرو شد و در جامعه مسلمانان به یکی از فعالان سرسخت مبارزه با نژادپرستی و حقوق زنان تبدیل شد؛ جامعه‌ای که در آن زنان مسلمان در شرایط بسیار سختی به‌سر می‌بردند.
عمره که از فراوانی پرونده‌های حقوقی آزار و اذیت و دیگر رفتارهای غیرانسانی و نژادپرستانه نسبت به زنان مسلمان به تنگ آمده بود، سال ۲۰۰۳ اجتماع بزرگ حقوق زنان را برپا کرد که در آن بیش از ۳۰ هزار نفر در پاریس حاضر شدند. شعار اصلی تظاهرکنندگان «نه سکوت نه فریاد» بود که بعدها نام سازمان جدید عمره در زمینه فعالیت‌های اجتماعی شد. او می‌گوید برای احقاق حقوق زنان مسلمان عقاید بورژواها و روشنفکران به کار نمی‌آید و توضیح می‌دهد که در نظر داشته از زنان در مقابل خشونت، رفتارهای استعماری و جوامع قبیله‌ای مانند سرزمینش الجزایر محافظت کند.
او می‌گوید: «با نژادپرستان جنگیدیم و از گسترش اعتقاداتشان تا حدی جلوگیری کردیم. پایه تفکراتمان براساس تساوی حقوق زنان مسلمان با دیگر زنان،‌ محکوم کردن نسبیت‌گرایی و مبارزه با اعتقادات قبیله‌ای است که هنوز هم زنان را قربانی می‌کند. به همین دلیل است که خود را میراث انقلاب فرانسه می‌خوانم. من معتقدم که تمامی انسان‌ها از هر نژادی مقدس هستند و روح الهی در آنها حلول کرده است و قویا به شعار ملی فرانسه «آزادی،‌ تساوی، ‌برادری» مخصوصا در حوزه‌های شکننده و آسیب‌پذیر اعتقاد دارم. شهروندانی که در این محله‌ها زندگی می‌کنند و وظیفه احقاق حقوقشان برعهده من است باید به معنای واقعی حس کنند که یک شهروند واقعی هستند.»در آمریکا مهاجران فقیر و کارگران بیشتر در مناطق شهری و محله‌های مهاجرنشین شهرها زندگی می‌کنند ولی در فرانسه این قشر در شهرک‌های اقماری و خانه‌های پست و نیمه‌ویران دولتی زندگی می‌کنند که پر از مهاجر است و پلیس اگر روزی گذارش به آنجا بیفتد با احتیاط وارد می‌شود.عمره می‌گوید: «ما در حاشیه شهرها خود را در شرایط قانون و سلطه قوی‌تران یافتیم که به قانون سکوت منتج شد.
در عمل اوضاع به شکلی است که اقلیت فعال به جامعه گروگان اکثریت تبدیل شده است. حتی به راحتی نمی‌توانیم در خیابان راه برویم. هر قدر هم مشکل سر راهم وجود داشته، هرگز نمی‌پذیرم در شهرهایمان مناطق ممنوعه داشته باشیم.»به گفته کاترین هنوین از مرکز آمار پلیس، بیش از ۷۰۰۰ از ۹۰۰۰ نفر ساکن شهرک «شانتلوب له‌ون» در خانه‌های دولتی زندگی می‌کنند که سی و چند سال قبل ساخته شده است. نیمی از آنها نسل اول،‌دوم یا سوم مهاجران هستند.
اکثرا از شمال آفریقا آمده‌اند و ۷۰ درصد این خانه‌ها در پروژه ۱۴۰ میلیون دلاری بازسازی و مدرنیزاسیون قرار دارند. اما یکی از اهداف اصلی بازسازی کاهش فشردگی جمعیت است.مدیر کودکستانی که عمره از آن بازدید کرده بود می‌گوید: «خانم عمره به اینجا آمد تا از ابتکاری امیدبخش دیدن کند.
ایده‌ای که می‌توان در هر جایی اجرایش کرد.»ناتالیا بالئاتوی ۵۳ ساله مرکزی راه‌اندازی کرده که در فرانسه کاملا نامتعارف است. این مهد کودک ۲۴ ساعت شبانه‌روز و هفت روز هفته دایر است و از فرزندان مستخدمان، آتش‌نشانان، افسران پلیس و کارگرانی که شب‌ها و آخر هفته باید کار کنند نگهداری می‌کند. بالئاتوی که در سال‌های حکومت پینوشه از شیلی فرار کرده برای عمره توضیح می‌دهد که این مهد کودک در مورد قوانین کار در یکشنبه‌ها با مشکلات فراوانی دست به گریبان است.
همین مساله مثال خوبی است که نشان می‌دهد فرانسه قدرتمند و مرکزگرا چطور همه چیز را تحت کنترل دارد.مهد کودک بالئاتوی مکان دوست‌داشتنی‌ای به نظر می‌رسد؛ تمیز و پاکیزه است و کارکنان آن از نژادهای مختلف هستند که به بچه‌های نژادهای مختلف غذایی عربی پخته‌شده از بلغور گندم و مرغ می‌دهند.اما با این حال مهد کودک سالی ۲۰۰ هزار دلار ضرر می‌دهد.
یک لیست انتظار طولانی دارد و بالئاتوی انتظارات بیشتری از آنچه عمره می‌خواهد یا می‌تواند انجام دهد، دارد. عمره می‌گوید: «مردم باید کمی انعطاف داشته باشند. کاملا مشخص است که این مرکز نیازهای اساسی دارد. آنچه توجه مرا جلب می‌کند این است که چگونه می‌توان کسانی را برای نگهداری از فرزندان یافت تا والدین بتوانند شب‌ها و در تعطیلات کار کنند، پاسخی برای نیازهایشان بیابند و در تکامل جامعه مشاغل موثر باشند.»
سپس با اعضای یک گروه تئاتر خیابانی کودکان به نام «گروه مخالفان» صحبت کرد که در محله‌های مهاجرنشین برنامه اجرا می‌کنند و در تلاشند شور زندگی و فعالیت‌های فرهنگی را به این جوامع ممنوع و بسته وارد کنند.نیوسا توماسی ۴۶ ساله متولد برزیل این گروه تئاتر را تاسیس کرد تا نوعی فرصت شغلی ایجاد کند و به کودکان خانواده‌های فقیر اعتماد به نفس بدهد.
توماسی می‌گوید: «گروه ما خودش نوعی دسته خیابانی است ولی با ارزش‌های مثبت. مهاجران مشکلات مهاجران را درک می‌کنند. به نظر من خانم عمره درست می‌گوید، ما باید فضاهای مهاجرنشین را از معتادان و مجرمان پاک کنیم.»
آیا بازدید عمره از این محله موثر خواهد بود؟ توماسی شانه‌هایش را بالا می‌اندازد و می‌گوید: «به نظر من که فقط بچه‌ها اهمیت دارند. بچه‌های گروهم توانستند با خانم عمره مثل آدم‌های واقعی راجع به خودشان و کارشان صحبت کنند.»
به نظر عمره خطری که این جوانان در صورت رفتن به راه خطا برای فرانسه دارند را نمی‌توان انکار کرد. او معتقد است عقاید اسلامی کم کم جایش را در بین جوانان باز می‌کند که بسیار مثبت است ولی مشکلات آنان در رابطه با فرانسه به شرایطی منجر شده که عمره آن را نوعی «نژادپرستی سبز» می‌خواند. عمره می‌گوید: «این مشکل طی سال‌های اخیر رشد کرده است. جوانان ما در شرایط آسیب‌پذیر روانی قرار دارند. اما چرا؟ چون بسیاری از آنها شغل ندارند و آینده خوبی را برای خود متصور نمی‌شوند. از طرفی به خاطر مهاجر بودن و عقاید اسلامیشان در معرض تبعیض فراوان هستند.» و در پایان می‌افزاید: «ولی برای من قابل‌قبول نیست که جوانان مسلمان و حاشیه‌نشین کشورم برای آینده‌شان فقط دو گزینه داشته باشند: بی‌کاری و زندان.»
منبع: نیویورک‌تایمز
مترجم: پگاه ویل
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید