شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دشمنت را بشناس!


دشمنت را بشناس!
● نگاهی به بحث «توانمندسازی زنان» در تئوری جنگ نرم
«ریول گركت» می گوید، ایران را از بسیاری آمریكایی های دیگر بهترمی شناسد؛ ادعایی كه مقامهای پیشین «سیا» نیز بر آن صحه می گذارند.
گركت، مأمور بازنشسته سیا بود كه از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳ به مدت هفت سال - شبكه ای از افراد اجیر شده و مزدوران را در داخل و خارج ایران هماهنگ كرد؛ نخست از استانبول و سپس از پاریس. وی پس از بازنشستگی از سازمان سیا در سال ۱۳۷۷ به همكاری با شركتهای مشاوره ای در امور خاورمیانه پرداخت و با نام مستعار «ادوارد شرلی» مقاله های فراوانی در نشریات نوشت.
او همچنین پس از استعفا، شرح سفر مخفیانه خود به ایران را در كتابی با نام «دشمنت را بشناس» منتشر كرد.گركت یهودی الاصل، به زبان فارسی آشنایی كامل دارد و گفته می شود، به خوبی با فرهنگ، تاریخ و تمدن ایرانی آشناست.
مأموریت اصلی او در سیا، تهیه یك برآورد و ارزیابی بهنگام و دقیق از اوضاع كنونی در آن سالها (۷۳-۱۳۶۶) و نیز چشم انداز آینده ایران بود؛ مأموریتی كه دهها تن از عوامل و افرادی كه بیشتر آنها ایرانی بودند، در انجام آن به وی كمك می كردند.
یكی از تحلیلگران دیگر سابق سازمان سیا كه گزارشهای افراد شبكه «گركت» را در آن سالها خوانده است، كار او و مأمورانش را تحسین برانگیز می داند و می گوید: تا پیش از ورود او به سازمان، ما كاملاً نابینا بودیم. «گركت» نخست در استانبول و سپس در پاریس، پنجره ای را به روی ما گشود تا ایران را بشناسیم و بفهمیم در آنجا چه می گذرد.
این تحلیلگر سابق سیا می گوید: خواسته های ما كه به دست «گركت» و مأمورانش در استانبول می رسید تقریباً شامل همه چیز می شد: روحیه عمومی در ایران، ویژگیهای چهره های سرشناس و نقاط ضعف و قوت آنها، دخالت در تروریسم، سلاح اتمی، اقتصاد، فرهنگ، هنر و حتی سرنوشت «رون آراد»، خلبان ناپدید شده اسراییلی.
هر چند درباره گزارشهای «گركت» از ایران، حرف و حدیثهایی وجود دارد و بی گمان نمی توان تحلیلها و ارزیابیهای وی را به صورت دربست پذیرفت اما در مقاله ها و كتاب وی درباره ایران، برخی نكات و مسایل با وسواس و دقت بیشتری در كانون توجه قرار گرفته است.از جمله، زندگی «زن مسلمان ایرانی» است كه به نظر می رسد، بخش قابل توجهی از گزارشهای «گركت» برای سازمان سیا را تشكیل می داده است.
برای نمونه، زمانی كه از «گركت» پرسیده می شود، به نظر شما نیرومندترین قشری كه از زمان انقلاب توانسته در ایران سر بر آورد، كدام قشر است؟
او پاسخ می دهد: سؤال ساده ای است: زنان! آنان قشر بسیار پر جنب و جوش، نیرومند و پر نفوذ در جامعه ایرانی هستند. زنان بر پا دارنده یكی از دو شعار اصلی انقلاب اسلامی هستند. آنها پاسداران چادرند (پوششی كه بانوان مسلمان استفاده می كنند). چادر، نمادی است كه وجود انقلاب را در سر هر چهارراه و خیابانی به نمایش می گذارد. با چادر می توان این احساس را درك كرد كه انقلاب اسلامی هنوز زنده و جاری است... .
از نگاه ادوارد شرلی (گركت)، چادر زن ایرانی كه معنای عام آن پوشش دینی است، نماد انقلاب اسلامی و پویایی آن است. به گفته وی، «چادرهایشان را از آنها بگیرید، انقلاب ساقط می شود».
در این میان، دور از واقعیت نیست، اگر بگوییم؛ گزارش هفت - هشت ساله «گركت» و گروه وی، مبنای برنامه ریزی و عملیات سازمان سیا درخصوص ایران برای سالهای بعد شد.
«گركت» در كتاب «دشمنت را بشناس» به كارآمدی عملیات مخفی در مقایسه با جنگ آشكار اشاره می كند و می نویسد: «این عملیات طیف گسترده ای دارد و می تواند از پرداخت پول به روزنامه ها و مجلات، ایستگاههای رادیویی، برگزاری همایش های بین المللی، اجیر كردن مطبوعاتیها، فرهنگستانها و در نهایت عملیات چریكی، عملیات نجات و كودتا را شامل شود.»براساس تعریف «گركت»، عملیات مخفی آمیزه ای از دو سبك فعالیت است: عملیات نرم و عملیات سخت.
شواهد و قرائن هم نشان می دهند كه تئوریسینهای سازمان سیا در حوزه خاورمیانه و ایران نسبت به توصیه ها و اندرزهای «ریول گركت» بی توجه نبوده اند.
در بخش عملیات نرم كه نظریه پردازانی مانند «جوزف نای» بر آن تأكید فراوان دارند، بنیاد سوروس كه مدعی است، در بیش از ۳۰ كشور جهان «فعالیتهای خیرخواهانه» (!) را دنبال می كند، برای ایران نیز كه از كشورهای هدف در ایالات متحده محسوب می شود، اهدافی را تعیین و سلسله برنامه هایی را آغاز كرد.سوروس در ایران، بیشترین فعالیت خود را بر روی حمایت از مركز آمریكایی «ویلسون» قرار داد كه هاله اسفندیاری از مدیران بخش خاورمیانه ای آن بود.
اسفندیاری تأیید كرده است، بنیاد سوروس با حمایت از برنامه خاورمیانه ای مركز ویلسون به دنبال ایجاد یك شبكه ارتباطی غیررسمی در ایران در راستای اهداف براندازی نرم و اجرای تغییرات تدریجی در جامعه ایرانی بوده است.
در سخنان هاله اسفندیاری اما یك محور، بیش از موارد دیگر جلب نظر می كند و آن تأكید مركز آمریكایی «ویلسون» بر بحث زنان ایرانی است كه اسفندیاری از آن با نام برنامه هایی برای «توانمندسازی زنان» یاد می كند.
تمركز جنگ نرم آمریكا علیه ایران پیرامون فعالیتهای زنان و سرمایه گذاری بر روی آنچه نهضتهای ضد تبعیض جنسی و جنبش زنان خوانده می شود، نمی تواند امری تصادفی و بدون مطالعه بوده و با ارزیابیهای سرویسهای جاسوسی غرب از ایران، بی ارتباط باشد.
آمریكایی ها به خوبی دریافته اند، زن در ایران، ركن خانواده است و اگر برنامه های به اصطلاح «توانمندسازی زنان» موجب تزلزل و سست عنصری این ركن شود، خانواده كه در جامعه ایرانی منشأ بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی است، از درون فرو می پاشد.در آن صورت، بدیهی است كه در اختیار گرفتن و به این سو و آن سو كشیدن جامعه ای كه از درون، تهی و بی مفهوم شده، كار چندان دشواری نیست.
از این منظر، تئوریسین های جنگ نرم در اتاقهای فكر آمریكایی به خانواده و زن ایرانی به عنوان پاشنه آشیل می نگرند و امیدواریهای فراوانی به موفقیت پروژه «براندازی در سكوت» از این مسیر دارند اما شاید بد نباشد، توصیه و ارزیابی «ریول گركت» را بار دیگر به آنها یادآوری كرد كه «زنان ایرانی، نیرومندترین و پرنفوذترین قشر جامعه پس از انقلاب اسلامی در ایران هستند».
این سخن اعتراف جاسوس كار كشته ای است كه دست كم تا یك دهه پیش معتقد بود، ایران را بهتر از بسیاری آمریكایی های دیگر می شناسد.
بهروز فرهمند
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید