چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

زنان، قدرت و سیاست


زنان، قدرت و سیاست
حضور دو زن (هیلاری کلینتون و سارا پیلین) در رقابت های ریاست جمهوری آمریکا بار دیگر اهمیت نقش زنان در قدرت سیاسی را به یکی از بحث های روز این کشور تبدیل کرده است. ماریا اینوخوسا خبرنگار شبکه مستقل و غیر تجاری «پی بی اس» در مستندی گزارشی به نام «زنان، قدرت و سیاست» به کنکاش این موضوع می پردازد. او با این پرسش آغاز می کند که چرا کشوری چون آمریکا از لحاظ حضور زنان در مشاغل سیاسی در رتبه شصت و نهم جهان قرار دارد و در این زمینه از بیشتر کشورهای توسعه یافته عقب افتاد ه است. اینوخوسا در این مستند یک ساعته با چندتن از زنانی گفت وگو می کند که باوجود نیروهای بازدارنده، قدرت سیاسی را به دست گرفته اند: میشل باچلت نخستین رئیس جمهوری زن در تاریخ شیلی، جین شاهین نخستین فرماندار زن در ایالت نیو همپشایر و نیز زنانی در دولت، مجلس و اقتصاد روآندا. این مستند گزارشی از طریق یک ساختار قیاسی، فصل های مختلف را به طور موازی پیش می برد تا به شیوه ای کم و بیش دیالکتیکی، پاسخی برای پرسش های طرح شده بیابد.
آمریکا
جین شاهین نامزد مجلس سنا از حزب دموکرات در مبارزه اش با رقیب مذکر از حزب جمهوریخواهان، گروهی از دختران جوان را در ستاد انتخاباتی خود به کار گرفته است. اهمیت موضوع امنیت ملی پس از واقعه ۱۱ سپتامبر باعث شد او و زنان دیگر در ایالت های مختلف آمریکا مبارزه انتخاباتی را به رقیبان مرد خود واگذار کنند. اکنون پس از چند دوره موفق فرمانداری محبوبیت جین شاهین در میان مردم به حدی است که در یک گردهمایی خانگی زن میزبان با وجود آنکه جمهوریخواه است، به شباهت ارزش های خود با جین شاهین (از حزب دموکرات) اشاره می کند. این صحنه کوتاه نشان می دهد اشتراکات زنان می تواند بر اختلافات حزبی آنها بچربد و در تلاش های سیاسی-اجتماعی همسوی شان سازد.
اما همان طور که هیلاری کلینتون در صحنه ای دیگر اشاره می کند هنوز موانع بسیاری بر سر راه زنان آمریکایی وجود دارد. ارزیابی ها نشان می دهد جنسیت هیلاری بیش از سیاست های او در شکست اش تاثیر داشته است. در حال حاضر تنها ۱۶ درصد از نمایندگان کنگره آمریکا را زنان تشکیل می دهند و تنها هشت فرماندار از ۵۰ فرماندار این کشور زن هستند. جین شاهین معتقد است «تجربه زندگی زنان با مردان تفاوت هایی دارد که نه بدتر اند و نه بهتر. اما زنان هنگام تصمیم گیری این تجربه ها و اولویت ها را مدنظر قرارمی دهند.»
● شیلی
در دموکراسی نوپای شیلی (برخلاف دموکراسی پیشرفته آمریکا)، دو سال و نیم است که زنی سوسیالیست بر مسند ریاست جمهوری تکیه زده است.
میشل باچلت دختر یک نظامی بود که از دولت مردمی سالوادور آلنده پشتیبانی می کرد. او تنها ۲۲ سال داشت که پدرش به دنبال کودتای پینوشه (±۹۷۳) در زندان جان سپرد. باچلت که خود نیز مدتی در حبس و تحت شکنجه بود، مجبور به ترک وطن شد و در آلمان شرقی به حرفه پزشکی روآورد. پیش از آنکه حکومت پینوشه برچیده شود، باچلت به شیلی بازگشت تا سهمی در زمینه سازی برای دموکراسی در کشورش داشته باشد. او سپس در دولت دموکراتیک شیلی به مقام وزارت بهداشت و وزارت دفاع رسید. انتشار تصاویری از باچلت با کلاه نظامی و سوار بر تانک، وجهه او را به عنوان یک «حامی دلسوز» در نگاه مردم تثبیت کرد و چندی بعد حزب سوسیالیست از او خواست نامزد ریاست جمهوری شود.
در مارس ۲۰۰۶ این زن بی دین، بی شوهر و سوسیالیست به رهبری کشوری برگزیده شد که مذهب، مردگرایی و ملی گرایی در آن ریشه های عمیق داشتند. باچلت همزمان فرماندهی قوای مسلح کشور را نیز برعهده گرفت. او پیرامون شیوه رهبری خود می گوید: «به گمان من «فرماندهی» محاسبه توانایی ها نیز هست و تولید افکار و عقایدی که همسو با اقدامات تو باشند.» باچلت در عین حال یک مادر، یک پزشک و یک عدالتخواه است که می خواهد رئیس جمهوری همه شیلیایی ها باشد. او می گوید: «وقتی از حمایت اجتماعی حرف می زنم، این تنها محدود به مادران نمی شود بلکه مساله عدالت اجتماعی است. این روشی است که به نظر من جامعه بر مبنای آن باید سامان بگیرد. احساس من این است که در جامعه باید حقوق اجتماعی همه افراد را تضمین کنیم و نه فقط حقوق اجتماعی را بلکه همچنین حقوق اقتصادی را.»
در ادامه فیلم ارتباط صمیمانه باچلت با مردم نشان داده می شود و اینوخوسا از زنان هوادار او می پرسد: «چطور ممکن است در جامعه ای که به قول خودتان کشور ماچوایست ها یا مردگراست، یک زن به ریاست جمهوری برگزیده شود؟» بانویی میانسال پاسخ می دهد: «چون ما زن ها متحد شدیم و شوهرانمان را قانع کردیم که کشور نیازمند دگرگونی است. ما همیشه رئیس جمهورهای مرد داشته ایم. چرا نباید به زن ها فرصتی داد تلاش خود را بکنند. با این کار می توانیم به فرزندان آینده خود برابری را هدیه کنیم، دنیایی آگاهانه با همبستگی بیشتر و خشونت کمتر.»
● روآندا
نام کشور کوچک روآندا در آفریقا بیش از هر چیز یادآور یکی از دهشتناک ترین کشتارهای قومی در تاریخ معاصر است که ۱۴ سال پیش رخ داد و طی آن حدود یک میلیون نفر در عرض ۱۰۰ روز کشته شدند. اکنون این کشور زخم دیده، از خاکستر خود سربرآورده است و در مسیر توسعه گام برمی دارد. آلوئیسیا اینیومبا زنی است که پس از کشتارهای قومی به مقام وزارت «خانواده، جنسیت و امور اجتماعی» منسوب شد و نقشی مهم در آشتی ملی و بازگشت آوارگان ایفا کرد. در آن زمان کشتارهای قومی حدود ۵۰۰ هزار کودک بی سرپرست برجا گذاشته بود. اینیومبا برنامه ای فوق العاده را به اجرا درآورد و زنان روآندا را ترغیب کرد این کودکان را فارغ از خاستگاه قومی شان، به فرزندخواندگی بپذیرند. حاصل کار این بود که شمار کودکان بی سرپرست از نیم میلیون به چهارهزار نفر کاهش یافت. اینیومبا می گوید: «به نظر من رئیس جمهوری ما آینده نگر بود. او می دانست اگر روآندا بخواهد در مسیر موفقیت پیش برود، زنان تکیه گاه این حرکت خواهند بود.»
اکنون مجلس روآندا بیش از هر مجلس دیگری در جهان، نمایندگان زن را در خود جای داده است (نزدیک به نیمی از کل نمایندگان). بسیاری از روآندایی ها معتقدند زنان بیش از مردان مستعد صلح و آشتی اند. قانون اساسی جدید این کشور تضمین کرده است دست کم ۳۰ درصد از نمایندگان مجلس را زنان تشکیل بدهند. نتیجه مشارکت سیاسی زنان این بوده که حقوقی همچون حق مالکیت و حق شاغل بودن (بدون اجازه شوهر) به زنان بازگردانده شده است. تصاویری گذرا از بحث و جدل پرشور نمایندگان زن با نمایندگان مرد بر سر موضوع بیمه درمانی جدیت آنان را در متقاعد ساختن مردان مخالف به نمایش می گذارد.
افزایش مشارکت زنان در رهبری روآندا، آن هم با چنین سرعتی باورنکردنی است و می تواند الگویی برای دیگر کشورها باشد. شش تن از قضات دادگاه عالی این کشور زن هستند، همین طور شهردار کیگالی (پایتخت)، وزیر بازرگانی، وزیر آموزش، وزیر امور خارجه، وزیر زیرساخت ها و وزیر اطلاعات. بانویی دیگر که وظیفه نظارت بر پلیس کشور را برعهده دارد، در پاسخ به پرسشی درباره نحوه مدیریت خود به عنوان یک زن، بر یک کلمه تاکید می کند: «گوش دادن» به مردم. سپس می افزاید: «دیگر بحث زور بازو در میان نیست. اگر بتوانی مردم را ترغیب کنی در هماهنگی با یکدیگر زندگی کنند، آن وقت در مسیر درست هستی.»
در نتیجه اصلاحات سیاسی و مشارکت زنان در روآندا، موقعیت اقتصادی آنان نیز به طرز چشمگیری بهبود یافته تا جایی که سهم آنها در مالکیت و مدیریت اقتصاد خصوصی به ۴۱ درصد رسیده است. بئاتریس کاکوبا زنی است که پس از ۲۲ سال کار برای سازمان ملل به روآندا بازگشته تا در بازسازی کشورش سهمی داشته باشد. او با نوسازی مزرعه ای متروکه و پرورش گل در آن، اکنون به یک صادرکننده گل رز تبدیل شده است. ۸۰ درصد از ۲۲۰ کارگر مزرعه او را زنان تشکیل می دهند. کاکوبا تایید می کند حضور زنان در نهادهای سیاسی به تنهایی برای پیشرفت کشور کافی نیست و می افزاید: «چیزی که برای روآندا مهم است این که باید به مردها و زن های جوان روآندا نشان دهیم بخش خصوصی هم به زن های قوی نیاز دارد.... چون وقتی در سیاست تحول ایجاد کردیم، بعد چه کسی باید آن ایده ها را درعمل به کار ببندد؟»
هرچند سیاست های اقتصادی دولت زمینه را برای حضور فعال تر زنان در اقتصاد کشور فراهم ساخته است اما در نهایت افرادی همچون کاکوبا هستند که با سرمایه گذاری و فعالیت در بخش خصوصی برای زنان و مردان آسیب دیده از درگیری های قومی، شغل و درآمد ایجاد می کنند. یکی از معدود صحنه های عاطفی در این مستند گزارشی هنگامی است که یکی از کارگران زن مزرعه ، خاطره نجات خود از یک کشتارجمعی را بازگو می کند و کاکوبا (کارفرمای او) که تا به حال این خاطره را نشنیده بود، با چشمان گریان، همدلانه او را در آغوش می گیرد.
به نظر می رسد عوامل اقتصادی در یک نظام سرمایه داری مانند آمریکا موانعی پیش پای زنان می گذارد.
جین شاهین می گوید: «اگر نگاهی بیندازیم به اینکه چه کسانی در آمریکا به طور سنتی پول را در اختیار داشته اند، می بینیم مردها بوده اند.» تجربه جین این است که اگر زنی وارد مبارزه انتخاباتی شود، نمی تواند انتظار حمایت مالی زیادی از اطرافیان خود که اغلب زن هستند داشته باشد. در نتیجه مردان همچنان نقش تعیین کننده خود را در ترکیب سیاسی حفظ می کنند. با این حال از نظر شاهین نشانه هایی از تغییر وجود دارد که ایجاد توازن به سود زنان را در آینده نوید می دهد.
فرزاد ژورک
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید