شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

انقلاب زنان در کابینه جدید ساپاته رو


انقلاب زنان در کابینه جدید ساپاته رو
با تحولات جدید در اسپانیا و پیروزی سوسیالیست ها در انتخابات پارلمانی ماه پیش و رای نمایندگان این کشور به خوزه لوئیس زاپاتروبه عنوان رئیس جمهور و معرفی کابینه جدید توسط او، آنچه بیش از هر چیز جلب توجه میکند تعداد و حضور فعال زنان در این کابینه است به طوری که برای اولین بار در این کشورتعداد وزرای زن(۹ نفر)، بیشتر از وزرای مرد(۸ نفر ) است.
و نکته جالب تر اینکه خانم کارمه چاکون، یکی از سیاستمداران برجسته حزب سوسیالیست اسپانیا به سمت وزارت دفاع منصوب شده که این برای اولین بار در تاریخ این کشور است که یک زن به این سمت انتخاب می شود.
در گذشته بر این اعتقاد بودند که سیاست عرصه ای است مردانه و جنس زن با حوزه های فکری عاطفی و به ذم آن روز غیر عقلانی اش نمی تواند در این عرصه جایگاهی داشته باشد . درهمان دوره بود که زنان به دلیل محرومیت از تحصیل و زندگی در محیط خارج از خانه وصرفاً مشغولیت به امور خانه وتربیت فرزندان توجه و اطلاع چندانی به امورعمومی نداشته و با کناره گیری از این گونه مسائل موجبات دامن زدن به این اعتقاد را فراهم می نمودند.اما با گسترش سواد و آموزش در جهان و همه گیر شدن آن وخارج شدن تحصیلات از انحصار ذکور شاهد آگاهی بیشتر زنان درعرصه های گوناگون علمی ،هنری، اجتماعی و سیاسی شدیم به گونه ای که درقرن ۱۹ در اروپا جنبش ها و حرکاتی شکل گرفت که موجب باز شدن عرصه اجتماع بر زنان و به دست آوردن حقوق نسبی آنها گردیدو همین امر باعث کسب حق رای برای این جنس و پایان دوران فترت و گوشه نشینی گردید .البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که قبل از این دوران بحث حضور زنان در عرصه اجتماع بارها توسط فیلسوفان و اندیشمندانی مطرح گردید ولی فقط به صورت یک نظر و رای شخصی باقی مانده و مورد تامل جدی قرار نگرفته بود چنان که دیده می شود یکی ازقدیمی ترین فیلسوفان یونانی یعنی افلاطون دو جنس را در کنار هم در عرصه آموزش وفعالیت های اجتماعی قرار می دهد .
اما تمام این تلاش ها و تفکرات زمانی مورد تامل جدی قرار گرفت که در قرن ۱۹ زنانی از بطن جوامع غربی سر بر آوردند که در برابر قواعد تلخ و زن ستیز قبلی گردن کشیده و دست به مبارزه برای احیای حقوق حیاتی و طبیعی خویش نمودند . از جمله اولین این بدعت گزاران اصول قدیم و پایه گذاران اصول جدید خانم ولستون کرافت بود که با نوشته های خود در این زمینه گامی مهم در شکل گیری جنبش فمنیستی در اروپا برداشت .
اینک سالها از آن زمانها می گذرد . در بسیاری از جوامع دیگر سنگینی غل و زنجیر های سنت ها و افکار پوسیده قدیمی بر گردن زنان سنگینی نمی کندو گرچه هنوز در بسیاری جوامع جهان سوم زن به عنوان جنس دوم محکوم به خانه نشینی و اطاعت است اما این را باید در نظر داشت که موجی که از میان دریا به پا می خیزد با کمی وقفه آبهای دورتررا به حرکت در می آورد و سر انجام به ساحل ایمن مقصود می رسد.اینک در بسیاری نقاط با نهادینه شدن اصول لیبرالیسم مبتنی بر آزادی و دموکراسی مبتنی بر برابری ،زنان با فضای باز تری روبرو هستند تا نه به عنوان مدعی جدید بلکه به عنوان یک فرد ، یک انسان ، یک استعداد و یک نیرو در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی ،هنری و علمی به فعالیت بپردازندو فارغ از بی انصافی ها و تفکرات زن ستیزانه و یا حتی مرد ستیزانه در جهت تعالی خود و جامعه شان گام بردارند. در حالی که زمانی در یونان باستان به لحاظ اجتماعی زن را جزو شهروندان محسوب نکرده و با او همچون برده یعنی دشمن اسیر شده که جرمش هم دشمنی بود و هم ذلت اسارت برخورد می کردند.امروزه در نتیجه تحولات ذهنی که از دوقرن پیش شروع شد چنان اصول معارض در هم ریخته است که اینک زنان حدود ۱۸ در صد از کل کرسیهای پارلمانی دنیا رابه خود اختصاص داده اند و در حال حاضر ۷ نفر از ۱۵۰ شخصیت اول کشورهای دنیا و ۸ تن از ۱۹۲ رئیس دولت را زنان تشکیل می دهند. البته شاید این ارقام در نگاه اول به دلیل عدم تناسب چندان جالب به نظر نیاید ولی زمانی می توان پی به اهمیت این آمار برد که بدانیم که جنس یا به عبارت بهتر قشری که زمانی از حق رای هم محروم بود اینک در دنیاپست های کلیدی را به دست می گیرد و چنان جوامع و خود زنان به خود اطمینان کرده اند که عده ای با طرح این نظر که جنگ ها ناشی از خوی تهاجمی و خشونت بار مردان است به این باور رسیده اند که طبع لطیف و نرم سیاستمداران زن جهان را به سوی صلح و تفاهم به پیش می برد و شاید در نتیجه تجربیات تاریخی است که امروز دنیا دریافته است که آنچه قدرت ( نه لزوما در معنای سخت آن) رامی آفریند کیاست و تخصص و مهارت است نه خشونت و لطافت زنانه یا مردانه و بر همین اساس است که در اسپانیا فارغ از تعصبات جنسی یک زن به وزارت دفاع گمارده می شود.
امروزه نه در اروپا بلکه در شرق نیز جوامع با آگاهی از حقوق و توانائی زنان در صدد بر آمده اند تا از قابلیت آنها بهره ببرند . چنان که در بعضی کشور ها چون پاکستان علی رغم تمامی محرومیت ها و محدودیت های اجتماعی که رودر روی زنان قرار دارد بدعتی جدید روی داده و خانم بوتو منبع تاثیرات زیادی در این کشور گردید وخانم فهیمه میرزا به ریاست مجلس این کشور انتخاب شده است . درست است که عده ای با استناد به این گفته که فلسفه فمنیسم ریشه در اصول دموکراسی و لیبرالیسم دارد واز آنجا که در کشور هائی چون پاکستان اصولا برابری وآزادی مبنا و معنای واقعی ندارد نتیجه می گیرند که حضور زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی این کشور نمی تواند ناشی از پذیرش اصل برابری زن و مرد باشد بلکه این امر بخشی از روند بازی سیاسی قدرت ها در این جوامع است. نباید از نظر دور داشت که گرچه این استدلالات به طور کامل از حقیقیت دور نیست ولی باید همیشه به یاد داشت که در گیری در اصول فلسفی صرف و قرار دادن هر چیز در قالب و فرمول ایدئولوژی ها گاهی معنی "فلسفه بازی" پیدا کرده ونه تنها انسان را به حقیقیت نرسانده و از آن دور می کند بلکه باعث می شود با غوطه ور شدن در اصول نظری واقعیت های موجود در دنیا نا دیده انگاشته و انکار شود و در این موقع است که به قول ابن سینا چنان فرد در عوالم خود شناور می شود که هیچ برهانی جز ضرب و شتم آنها را به خود نمی آوردو از قید صغری و کبری ها رها نمی کند. در دید بد بینانه اگر در در کشوری چون پاکستان انتخابات و به قدرت رسیدن مقامات سیاسی بر اساس انتخابات فرمالیته هم باشد، این نکته که زنان هم در این بازی سیاسی هم دوش مردان در حرکت و امتیاز گیری هستند خود اتفاقی جدید است که در این کشورها سابقه کم دامنه ای داشته است . البته این نکته کاملاًمورد قبول است که در این جوامع آزادی و برابری به معنای واقعی و به طور عمومی وجود نداشته و رقابت سیاسی در انحصار زنان و مردان خاص با پایگاه ها و پشتوانه های گروهی و حزبی خاص می باشد ولی اینکه این بازی ها اینک از قبضه مردان در آمده و زنان نیز در این میدان به نقش پردازی پرداخته اند خود می تواند نقطه امیدی برای آزادیهای دیگر باشد و گویا در این کشور پرگار قدرت دایره مشمولان خود را کمی به عقب تر برده است و و عده ی بیشتری را در این حیطه قرار داده است .جامعه پاکستان می تواند موردی جالب و قابل تامل در کشور های جهان سوم باشد که علی رغم دوری قابل توجه ا ش از اصول انسانی و دموکراتیک گویا در جاده تجدید نظر در جزم گرائی ها و عقاید دگم قرار گرفته که البته تکامل و پختگی این روند خود نیاز به گذشت سالها و طی نمودن مراحل خاصی دارد .آنچه مهم است این است که اینک در بسیاری از کشور ها عقاید خشک و غیر منعطف نسبت به زنان در حال نابودی است و به موازات مقتضیات جدید به مرور مناسبات جدیدی جایگزین آن خواهد شد.
آرین پورقدیری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید