چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


دو برداشت از سینمایی که دوستش داریم‌


دو برداشت از سینمایی که دوستش داریم‌
● برداشت اول: خبر سوختن سینما آزادی و سینما شهر قصه در آتش برای سینماگران و سینمادوستان، خبر بد و فراموش‌نشدنی بود. سینما آزادی در آتش سوخت و به استناد همه آنچه در نشریات و روزنامه‌ها درباره این سینما به چاپ رسیده است، خبرنگاران و سینمانویسان در همه این سال‌ها تلاش کردند با خبرنویسی و یادداشت‌نویسی درباره سینما آزادی حتی در زمانی که از این سینما جز گودالی بزرگ چیزی بر جای نمانده بود آن را زنده نگه دارند و باز هم به استناد همین خبرها و گزارش‌ها می‌توان مدعی شد اگر روزنامه‌ها، خبرنگاران و پیگیری آنها نبود شاید هرگز سینما آزادی دوباره باشکوه‌تر از گذشته سر بلند نمی‌کرد.
سینما آزادی تنها سینمایی بود که روزنامه‌ها هر ساله در سالروز آتش گرفتنش برایش بزرگداشت گرفتند و با مسوولان به گفتگو نشستند و به آنها یادآوری کردند که سینما آزادی باید دوباره نفس بکشد. این یادآوری‌ها آن‌قدر ادامه یافت تا مدیران شهر و فرهنگ شهر کمر به همت ساخت سینما آزادی بستند.
زمانی که سینما آزادی دوباره قد کشید و ساخت آن آغاز شد، باز هم این خبرنگاران بودند که گام به گام با ساخته شدن آن همراه شدند و گزارش‌های آنها به مردم نوید می‌داد که درهای سینما آزادی بزودی به روی دوستداران سینما گشوده خواهد شد.
باز هم خبرنگاران بودند که به ساختمان در دست احداث این سینما می‌رفتند و با عکس‌ها، گزارش‌ها، خبرها و گفتگوهای خود با مسوولان و مهندسان این سینما، مراحل پیشرفت سینما آزادی را در روزنامه‌ها منعکس می‌کردند. این همیاری خبرنگاران با ساخت سینما آزادی تا افتتاح مجدد این سینما ادامه داشت. عاقبت روزنامه‌نگاران کار خود را کردند و مجتمع سینما آزادی با ۵ سالن در دهه فجر سال گذشته به بهره‌برداری رسید.
● برداشت دوم: برای دریافت اطلاعات درباره فیلم‌های در حال نمایش در سینما آزادی با شماره‌هایی که دارم تماس می‌گیرم، مشغول است و من خوشحالم که خبری که هفته گذشته نوشتم و در روزنامه چاپ شد، همچنان مورد تایید است: مردم با سینما آشتی کرده‌اند و از فیلم‌های سینمایی استقبال می‌کنند و گیشه سینماها رونق گرفته است.
آن‌قدر شماره‌ها را می‌گیرم تا یکی آزاد می‌شود و خانمی در آن طرف خط تلفن گویا اعلام می‌کند: پیش‌فروش فیلم‌ها صبح است و ۳۰ درصد آنها پیش‌فروش می‌شود و بقیه قبل از هر سئانس از سوی گیشه به فروش می‌رسد.
نمی‌توانم صبح برای خرید بلیت به سینما بروم، وقت ندارم یک بار در ترافیک سنگین صبح برای خرید بلیت بروم و یک بار دیگر بعدازظهر برای دیدن فیلم همان مسیر را طی کنم. البته از نوع سنتی فروش بلیت در سینمای مدرن آزادی متعجب می‌شوم.
این سینما می‌توانست مانند سینما فرهنگ برای مشتریان خود کارت‌های اعتباری صادر کند و یا مثل دیگر سینماها از روش رزرو بلیت به وسیله تلفن بهره ببرد، اما معلوم نیست به چه دلیل ترجیح داده است که از روش سنتی چندین دهه پیش استفاده کند.
با همه اینها یک ساعت مانده به شروع فیلمی که دوست داشتم همراه خانواده‌ام آن را ببینم به در سینما آزادی می‌رسم. مردم زیادی از جوان، پیر، مرد و زن مقابل گیشه فیلم موردنظر صف کشیده‌اند. اما گیشه تعطیل است.
یک ربع می‌گذرد و ۴۵ دقیقه مانده به شروع فیلم گیشه باز می‌شود اما بلیت‌ها به افرادی فروخته می‌شود که از مدیر سینما نامه دارند. دوباره تعجب می‌کنم و به داخل سینما می‌روم و خودم را به مدیر سینما که بی‌سیم به دست مقابل پیشخوان اطلاعات ایستاده است، معرفی می‌کنم و درباره نحوه فروختن بلیت می‌پرسم. او با نگاه بی‌تفاوت و لبخند به لب می‌گوید: بلیت نداریم، همه پیش‌فروش شده است.
می‌گویم مگر قرار نبوده که فقط ۳۰ درصد بلیت‌ها پیش‌فروش شود و او در پاسخ با بی‌میلی و انگار نه انگار که یک خبرنگار مقابل او ایستاده است، می‌گوید: مشتری این فیلم خیلی زیاد است و ما به هر کس که زودتر بیاید یک نامه می‌دهیم تا قبل از شروع فیلم بیاید و بلیت بگیرد.
می‌گویم اما این را در تلفن گویای سینما اعلام نمی‌کنید، من یک ساعت زودتر آمده‌ام و در صف ایستاده‌ام و حالا هم نوبتم شده و حق دارم که بلیت داشته باشم، اما شما بلیت نمی‌فروشید و می‌گویید بلیت‌ها برای کسانی است که نامه دارند. دیگر جواب سر راستی به من نمی‌دهد و می‌گوید: ما این‌جوری بلیت می‌فروشیم، بروید فردا صبح بیایید و برای بعدازظهر بلیت بگیرید.
کلافه می‌شوم، از سینما بیرون می‌آیم و به مردم مشتاقی نگاه می‌کنم که در صف خرید بلیت ایستاده‌اند و پدری به فرزندش که مصر است این فیلم را حتما امشب ببیند، می‌گوید: پدرجان بلیت نیست، وقتی «سی‌دی» فیلم به بازار آمد برایت می‌خرم... .
طاهره آشیانی‌
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید