چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


گاهی سکوت بهتر است


گاهی سکوت بهتر است
اگرچه سالهاست که شبکه‌های سیما پدیده‌ای به نام مجری پخش را از سیاست کاری خود خارج کرده و با استفاده از پدیده زیرنویس، کاهش حجم قابل توجه اشتباهات لپی و غیرلپی ناشی از عدم‌تسلط، تجربه و... همچنین اعمال سرخود و از پیش اندیشیده نشده مجریان پخش را موجب شده است اما واقعیت این است که مجریان سایر برنامه‌های زنده و غیر زنده گاهی آنچنان به گونه‌ای شخصی و دور از استانداردهای رسانه فراگیری مانند تلویزیون عمل می‌کنند که در پاره‌ای موارد تشخیص ملی یا خصوصی بودن رسانه دشوار شده و اصولا اصل نظارت سازمان صدا وسیما بر عملکرد مجریانش مورد تردید جدی قرار می‌گیرد. اگرچه می‌توان نمونه‌های متعددی را به عنوان مصداق عینی طرح نمود اما به نظر می‌رسد با پرداختن به یکی از بارزترین این مصادیق، سایرین نیز خود به خود و بدون آنکه نامی از آنها برده شود در ترازوی سنجش و نقد قرار می‌گیرند. بگذارید زیاد دور نرویم. از همین مسابقات اخیر المپیک و پارالمپیک شروع می‌کنیم که هنوز مخاطبان سیما جزئیات بیشتری از آنها را به خاطر می‌آورند. برنامه با المپیک بیست‌ونهم که در جهت پوشش مسابقات المپیک خصوصا رقابت‌هایی که ورزشکاران ایرانی در آنها شرکت دارند تدارک دیده شده، عصر روزجمعه دوم شهریورماه مسابقه حساس فینال رقابت‌های تکواندو المپیک را که بین هادی ساعی و حریف ایتالیایی‌اش برگزار می‌شود پخش می‌کند و طبعا پس از پایان مسابقه که خوشبختانه به پیروزی ساعی منجر می‌شود شاهد پخش سرودهای حماسی متعددی از پخش شبکه سوم سیما در تکریم ورزشکاران ایرانی هستیم.
در همین لحظات جواد خیابانی یکی از شناخته شده‌ترین گزارشگران فوتبال تلویزیون در ادامه منش نه‌چندان قابل قبولی که سالهاست درروش ابراز احساساتش در پیش گرفته، پس از پایان پخش سرودهای حماسی و بازگشت اتاق فرمان به استودیوی پخش، در اقدامی حساب نشده تصمیم به ادامه اجرای سرود حماسی در استودیو گرفته و چند بیتی از آن را به شکل زنده آنهم در حضور مهمانان جدی و متشخص برنامه و البته در میان بهت و نگاه معنی‌دار آنها و از آن بدتر در مقابل چشم میلیون‌ها بیننده تلویزیونی آنهم نه یک‌بار و دو بار که چند مرتبه اجرا می‌کند. البته این پایان ماجرا نیست و خیابانی که هنوز پس از متجاوز از ۱۳ سال حضور مستمر در برنامه‌های زنده تلویزیونی تفاوت میان برنامه‌های طنز و جدی رسانه‌ای چنین حساس را درک نکرده ناگهان با فرو رفتن کامل در قالب مجریان برنامه‌هایی مانند فیتیله و یا برنامه قدیمی مسابقه محله که بنا به اقتضای برنامه می‌خواهند به هر قیمت که شده خردسالان حاضر در استودیو را به کف زدن و ابراز شادی و خوشحالی وادار نمایند استانداردهای یک برنامه تلویزیونی را کاملا از یاد برده و چندین و چند بار حاضران در استودیوی پخش را به کف زدن و ابراز شادی اجباری وادار می‌نماید. اگرچه این نخستین‌باری نبود که بینندگان سیما با مشاهده چنین حرکات خنده‌آوری به حیرت افتاده بودند و با توجه به پیشینه خیابانی توقع چنین اجراهایی از او می‌رفت اما سوال اساسی در اینجاست که آیا برنامه زنده‌ای به نام با المپیک بیست ونهم ناظر کیفی نداشت؟
اگر پاسخ منفی است که در آن صورت پرسش بعدی این است که چگونه چندین سال است برای مجموعه‌های داستانی سیما که جز برنامه‌های پخش زنده هم نیستند مسوولی به نام ناظر کیفی در نظر گرفته می‌شود ولی برنامه‌ای که در تمام طول مدت مسابقات المپیک و حتی چند روزی پس از آن هم به شکل زنده پخش می‌شود از وجود ناظر کیفی بی‌بهره می‌باشد؟ اما اگر آن برنامه دارای بخش نظارتی بوده پس چگونه اجراهایی در این سطح غیر استاندارد تذکر داده نشده و در تمام طول پخش حدود ۲۰ روزه برنامه ادامه پیدا کرده است؟ در واقع سوال اساسی‌تر این است اصولا جواد حاج محمد خیابانی که مجری گمنامی نیست که نوع گزارش و شیوه بیان کلمات و غلظت احساساتش در میان هزاران برنامه ریز و درشت تلویزیونی گم شود و در قالب مسابقات مختلفی که از شبکه سوم سیما به شکل زنده روی آنتن می‌روند دست کم یک‌بار در هفته گزارش‌های او را شنیده و اجراهایش را می‌بینیم، چرا اینگونه به حال خود رها شده و از آن گزارشگر نوآور سال‌های میانی دهه ۷۰ فاصله گرفته است؟
یادمان نمی‌رود که در تابستان سال ۱۳۷۴ این جواد خیابانی بود که با اجراهایی بکر که از اطلاعات روز فوتبال دنیا هم بهره‌مند بود بر گزارش‌های سنتی و تاریخ مصرف گذشته آن روزهای سیما خط بطلان کشید و از راهی که او باز کرد سه ضلع دیگر مربع قدرت گزارشگری امروز تلویزیون یعنی عادل فردوسی‌پور، مزدک میرزایی و پیمان یوسفی به این میدان راه پیدا کردند. به اعتقاد نگارنده او هنوز در برخی ویژگی‌های ذاتی و اکتسابی نظیرجنس صدا و فن بیان در مرتبه‌ای بالاتر ازسه همکار دیگرش ایستاده و گرمای جذاب صدای او خاطره اجراهای گرم و دلچسب هادی صالح‌نیا با آن صدای گرفته منحصر به فردش را زنده می‌کند. اینها توانایی‌های بالقوه و کمیابی هستند که حیف است با اجراهایی دور از دایره منطق هرز بروند.
خوب است خیابانی بداند احساسات و نقطه نظرات شخصی یک چیز است و وظیفه و رسالت یک مجری که با میلیون‌ها بیننده سر و کار دارد یک چیز دیگر. او در غالب مواردی که بازی‌های تیم ملی کشورمان را در مقابل سایر تیم‌ها گزارش می‌کند تقریبا همیشه عرق ملی و تشویق منطقی تیم ملی ایران را با نادیده انگاشتن عرق مردم سایر کشورها به تیم ملی کشورشان مخلوط کرده و به گونه‌ای گزارش می‌کند که انگارغیر از ایرانی‌ها هیچ ملت دیگری در دنیا عرق ملی ندارد و یا اگر هم دارد به هیچ عنوان همپای ایرانی‌ها نیست؟ انگار همین دوماه پیش نبود که لیونل مسی و رونالدینیو برسر رفتن و یا نرفتن به بازی‌های المپیک و بازی کردن با لباس کشورشان که منفعت مالی چندانی هم برایشان نداشت آن جار و جنجال بی‌سابقه را به پا کردند؟ اینها چیزی غیر از عرق ملی است؟ یادم نمی‌رود چند سال پیش و در جریان یکی از مسابقات حساس اروپایی برای چند دقیقه به خاطر مشکلات فنی، پخش مسابقه قطع شد و شبکه سوم در آن وقفه، تصاویر مربوط به یکی از بازی‌های جام ملت‌های آفریقا که اتفاقا به شکل همزمان در حال برگزاری بود را پخش نمود.
صرف نظر از اینکه قطع پخش یک بازی مهم آنهم در حساس‌ترین دقایق تا چه میزان می‌تواند مخاطبان تلویزیونی را عصبی نماید، شیرین‌کاری جناب خیابانی هم در آن لحظات مزید برعلت شده و بر شدت عصبیت بینندگان افزود. حتما آنهایی که از حافظه قوی‌تری برخوردارند به خاطر می‌آورند که خیابانی آن‌چنان با شور و هیجانی کاذب و غیر معقول همان چند دقیقه بازی آن تیم‌های ناشناس آفریقایی را برای بینندگان مشتاق ادامه پخش بازی اصلی گزارش کرد که انگار در حال تکرار گزارش بازی ایران- استرالیا بوده و آن بازی حکم صعود و یا عدم‌صعود ایران به جام جهانی را دارد! مصداق‌ها بسیارند اما بگذارید به این بسنده کنم که در لحظاتی که ورزشکار معلول جواد حردانی برنده مدال طلای پارالمپیک پکن شده بود خیابانی آنچنان عنان از کف داده و استودیوی پخش برنامه را بر سرش گرفته بود که خودش نیز پس از چند لحظه متوجه اعمال و اجرای دور از استانداردش شده و خطاب به دوربین تلویزیون گفت: فکر کنم اگر سکوت کنم شما بهتر می‌توانید از تصاویرلذت ببرید. بله آقای خیابانی گاهی سکوت خیلی بهتر است.
مازیار معاونی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید