سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

شکاف‌های جهان ما پیامد دین نیست


شکاف‌های جهان ما پیامد دین نیست
کارن آرمسترانگ، متفکری کاتولیک است که ۷ سال پیش به آکسفورد رفت. او امروزه یکی از برجسته‌ترین متالهان مسیحی است و آثار مهمی در زمینه ادیان بزرگ نگاشته است.
او یکی از ۱۸ نفر سران گروه اتحاد تمدن‌ها و مشاور دبیرکل پیشین سازمان ملل کوفی‌عنان است که برنامه‌اش مبارزه با افراط‌گرایی و تلاش برای گسترش گفت‌وگوی جهان اسلام و جهان غرب بود. او در گفت‌وگوی حاضر با روزنامه‌نگار آلمانی، «آندره‌آ بیستریش» درباره سیاست، دین، افراط‌گرایی و مسائل پیرامون آنها صحبت می‌کند:
حادثه ۱۱ سپتامبر نمادی برای دشمنی میان جهان اسلام و غرب شده است. بعد از این حملات، بسیاری از مردم آمریکا می‌پرسند: چرا ایشان از ما متنفرند؟ و بسیاری از متخصصان این امر را به فرهنگ مرتبط می‌کنند.
کاملا خطاست. خشونت بیشتری در فرهنگ‌های دیگر وجود دارد. این تصور که اسلام خود را با شمشیر تحمیل کرده است، یک افسانه دروغین غربی است که از زمان جنگ‌های صلیبی در خاطره‌ها مانده است، در‌واقع این جنگجویان مسیحی بودند که جنگ‌های بی‌رحمانه را علیه اسلام به‌راه انداختند. قرآن جنگ تهاجمی را حرام اعلام کرده و جنگ را تنها برای دفاع از خویشتن مجاز دانسته است و هنگامی که دشمنان می‌خواهند توافقنامه صلح را امضا کنند، قرآن، مسلمانان را سفارش می‌کند که با ایشان صلح کنند و شرایط ایشان را بپذیرند، حتی اگر چندان سودمندانه نباشد. همچنین حقوق اسلامی تهاجم به دیگر کشورها را ممنوع می‌شمارد .
▪ البته قطبی‌شدن سال‌های اخیـــر دلایل متفاوتی دارد. کاریکاتـــورهـای دانمارکی، اظهارات پاپ و... اقداماتی بوده است که عمدتا توسط غربیان صورت گرفته و به این دامن زده است. همه این امور به شکاف میان جهان اسلام و دنیای غرب کمک کرده است. ما شاهدیم که ساموئل هانتینگتون استاد دانشگاه هاروارد نظریه جنگ تمدن‌ها را پیشنهاد کرد. آیا به‌واقع چنین شکافی میان اسلام و غرب هست؟
ـ شکاف میان ما، نتیجه دین یا فرهنگ نیست، بلکه به دلایل سیاسی است. یک نابرابری قدرت در جهان وجود دارد و ضعفا می‌کوشند هژمونی قدرت‌های بزرگ را به چالش بکشانند، با بیان استقلال خودشان و راه‌های دیگر. بخش زیادی از آنچه «بنیادگرایی» می‌خوانیم، در واقع صورتی دینی و محتوایی ملی‌گرایانه دارد و بیانی است از اثبات هویت در جوامع اسلامی مردم خود را بر اساس دینشان باز تعریف می‌کنند زیرا می‌خواهند بعد از دوره‌های طولانی استعمار به ریشه‌های خود بازگردند.
▪ چه چیز باعث می‌شود که بنیادگرایی امروز چنین پرسروصدا شود؟
ـ عده محدود نظامیانی که ما امروز بنیادگرا می‌خوانیم، در جاهای مختلف جهان دیده می‌شود. ما بنیادگرایان بودایی، مسیحی، یهودی، هندویی و کنفوسیوسی داریم.
بنیادگرایان در هر جامعه‌ای علیه جنبش‌های عرفی پدید می‌آیند. همه بنیادگرایان از کم‌شدن نقش دین در سیاست و جامعه هراس دارند، مثلا بنیادگرایان یهودی دو بار یکی بعد از جنگ‌جهانی دوم دیگری جنگ یوم‌کیپور در سال ۱۹۷۳ احساس خطر کردند.
▪ همچنین بنیادگرایی افراطی پدیده‌ای سیاسی نیز هست که توسط رئیس‌جمهور اسبق ایالات متحده، جیمی کارتر، هنگامی که از ظهور برخی نشانه‌های بنیادگرایی افراطی در سخنان بوش سخن می‌گفت، رایج شد. کارتر معتقد بود که نومحافظه‌کاران آمریکایی به بنیادگرایی افراطی مسیحی روی آورده‌اند. نظر شما چیست؟
ـ آمریکا در این مورد تنها نیست. بله، امروز جنبشی خشونت‌گرا و تهاجم‌طلب در اروپا نیز مشهود است. فرهنگ همیشه مورد رقابت بوده است. همواره افرادی بوده‌اند که حاضر به نزاع بر سر باورهای فرهنگی خود بوده‌اند. بنیادگرایان مسیحی آمریکا نیز با قانون‌سالاری سر خوشی ندارند؛ و بسیاری از نئوکان‌های آمریکایی به این بنیادگرایی تمایل دارند.
زمانه بدی است، مردم وقتی احساس خطر می‌کنند، به ایدئولوژی‌های شکست‌خورده پناه می‌برند و «دیگری»هایی در پرتو آنها می‌سازند. قانون‌سالاری در این میان وضعیتی است که از سوی انسان‌های مومن «دولت لطف» (state of grace) خوانده می‌شود. ایده‌آلی که به ندرت به دست می‌آید و به دشواری تحقق می‌پذیرد. ما اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها در «جنگ علیه ترور» از این ایده‌آل بسیار فاصله گرفتیم.
▪ آیا می‌توانید علت سیاسی اصلی گسترش شکاف میان جهان اسلام و جهان غرب را بیان کنید.
ـ در خاورمیانه نزاع میان اعراب و رژیم صهیونیستی بزرگ‌ترین مانع برای نوسازی است و راه‌حلی صرفا سیاسی نمی‌تواند علاج کار باشد. البته در این منطقه مشکل نفت هم هست. در غرب به دلیل منافع اقتصادی و بهره‌وری از نفت معمولا از دولت‌های دیکتاتور این منطقه مثل شاه‌ایران و صدام حسین که رژیمی دیکتاتوری را هدایت می‌کردند، حمایت می‌شد.
لذا مسلمانان تحت این رژیم‌های مستبد، تنها در مساجد می‌توانستند ایمانشان را آزادانه بیان کنند. جهان مدرن بسیار خشن است. بین سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۴۵ هفتاد میلیون نفر در اروپا در اثر جنگ جانشان را از دست دادند. ما نباید همه چیز را به باورهای فرهنگی و ارزشی مرتبط کنیم. این امر بیشتر به دلایل سیاسی مرتبط است. بسیاری از نزاع‌های میان غرب و کشورهای اسلامی به مسائل سیاسی مرتبط است و در این میان منافع اقتصادی و منطقه‌ای نقش مهمی بازی می‌کنند.
▪ آیا شما وجه مشترکی میان جهان اسلام و جهان غرب می‌یابید؟
ـ این خواسته تا حدی به حل شدن مسائل سیاسی باز می‌گردد. البته زمینه‌های مشترک فراوانی میان آرمان‌های مسلمانان و اهداف بشر جدید وجود دارد و مسلمانان این امر را تشخیص داده‌اند. در آغاز سده بیستم اکثر روشنفکران مسلمان نگاه مثبتی به جهان غرب داشتند و می‌خواستند کشورشان از نظر اقتصادی و پیشرفت‌های مادی شبیه کشورهای اروپایی شود. حتی برخی معتقد بودند که غرب بیشتر مطابق دستورهای اسلامی عمل کرده است تا کشورهای شرقی. زیرا اقتصاد جدید توانسته بود به آموزه‌های قرآنی یعنی عدالت اجتماعی و مساوات نزدیک شود.
این امر در همراهی علما با روشنفکران عرفی در تاریخ مشروطه ایران نیز مشهود است. در آن ایام علما احساس می‌کردند که حکومت قانون می‌تواند استبداد شاه را محدود کند و آزادی را در میان مردم گسترش دهد، اما متاسفانه با کشف نفت توسط انگلیس در ایران و دخالت‌های استعمار انگلیس، مجلس هیچگاه نتوانست آزادانه عمل کند. اقداماتی مشابه در دیگر سرزمین‌های اسلامی موجب افزایش بدبینی و کاهش حس همزیستی و درستی میان آنها شد.
▪ از یک چشم‌انداز سیاسی چگونه می‌توان پلی برای پرکردن این شکاف زد؟ پیشنهاد شما به رهبران سیاسی و دولت‌ها چیست؟
ـ یک بازنگری اساسی در برنامه‌های سیاسی، یک برنامه مشخص برای مساله فلسطین تا آزادی و حق انتخاب به فلسطینیان بازگردانده شود. غرب نباید از رژیم‌های استبدادی منطقه حمایت کند و باید برنامه‌ای برای ایجاد صلح در عراق تدوین شود. به گونه‌ای که ابتکار عمل از گروه‌هایی چون القاعده گرفته شود. باید با رفتارهای ستیزه‌جویانه و غیرانسانی چون شکنجه زندانیان در ابوغریب یا گوانتانامو برخورد شود و از کمک‌های دولت‌های ثروتمند به افغانستان و فلسطین جلوگیری نشود.
باید راه‌حلی برای مساله کشمیر یافت شود. برای مساله نفت به روش‌های فریب‌آمیز و حیله‌گری دست نیازند. دیپلماسی امری حیاتی است. غرب باید با تمسک به راه‌های جدید، از سوءظنی که در میان کشورهای اسلامی علیه او وجود دارد، بکاهد.
منبع: اسلامیکا، ش ۲۰، ۲۰۰۷
روزنامه‌نگار آلمانی
آندره‌آ بیستریش
مترجم: مجید عزتی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید