شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بحران زیمبابوه و نقض حاکمیت دولت‌ها


بحران زیمبابوه و نقض حاکمیت دولت‌ها
بسیاری از نظریه‌پردازان و طراحان تئوری حاکمیت ملی در سده شانزدهم میلادی و از جمله ژان بدن طراح و نظریه‌پرداز اولیه مفهوم حاکمیت، از مفهوم حاکمیت به عنوان مفهومی لاینفک و خدشه‌ناپذیر یاد کردند. بدن فرانسوی چنین استدلال نمود که حاکمیت به معنی قدرت مافوق و برتر است که تغییر ناپذیر، دائمی و مطلق است. بر طبق این نظر وی و فلاسفه پس از وی یا پیرو وی معتقد بودند که در نظام بین‌المللی نیز حاکمیت به معنای عدم وابستگی به قدرت‌های دیگر می‌باشد. با نضج مقررات بین‌المللی و توسعه حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل و همبستگی بیشتر ملت‌ها به هم، مفهوم کلاسیک و قدیمی حاکمیت جای خود را به مفهوم نسبی حاکمیت داد.
آنچه که مسلم است این است که حقوق بین‌الملل جدید حاکمیت کشورها را به رسمیت شناخته و بند اول ماده ۲ منشور ملل متحد در این مورد بیان می‌دارد که «سازمان بر اصل برابری حاکمیت کلیه اعضا بنیانگذاری شده است.»
بحران عراق در مارس ۲۰۰۳ برای نخستین بار مفهوم حقوقی حاکمیت را نیز زیر سوال برد. در این بحران عراق بدون مجوز شورای امنیت اشغال شد و نظام بین‌الملل برای نخستین بار با چالش عمده حقوق بین‌الملل و سیاست بین‌الملل مواجه شد. فناوری ارتباطی و دهکده جهانی مک لوهان نیز پیغام دیگری برای حاکمیت ملی کشورها بود. هم در بعد سخت‌افزاری و هم در بعد نرم‌افزاری حاکمیت با چالش عمده روبرو شد. کشورها دیگر حتی در مفهوم جدید حاکمیت نیز احساس ناامنی می‌کنند به طوری که می‌توان گفت باز هم شاهد کاهش اعتبار حاکمیت دولت‌ها خواهیم شد. در کشورهای قدرتمند و سلطه‌گر کمتر و در کشورهای ضعیف و ساختار نامناسب اقتصادی و سیاسی این روند به طور بارزی مشهود خواهد بود. بحران زیمبابوه در جنوب آفریقا نمونه بارز و آشکار نقض حاکمیت دولت‌ها به مفهوم جدید است. در جریان برگزاری انتخابات سراسری در زیمبابوه دو نامزد به عنوان نامزد نهایی، به دور دوم راه یافتند. موگابه مرد کهنسال ضد استعماری و مورگان چانگیرایی اما در دور دوم انتخابات مورگان چانگیرایی از انتخابات کناره‌گیری و به سفارت هلند پناهنده شد. چانگیرایی سخت‌گیری و اعمال فشار موگابه و تشریفاتی خواندن انتخابات را دلیل کناره‌گیری خود از شرکت در انتخابات خواند و اعلام نمود که در انتخابات این کشور به دلیل تسلط حزب موگابه مشروعیت قانونی ندارد و متعاقب این جریان، ایالات متحده، اروپا، سازمان توسعه جنوب آفریقا و کشورهای غربی علیه موگابه موضع‌گیری نمودند. پس از پناهنده شدن چانگیرایی، موگابه به عنوان تک نامزد انتخابات دوباره به قدرت رسید. که همان کشورها و سازمان‌های غربی باز هم علیه وی موضع‌گیری نمودند و انتخابات زیمبابوه را نقض دموکراسی و حقوق بشر خواندند. این کشور ضد استعماری با رهبری موگابه توانست پس از رهایی از استعمار انگلیس راه استقلال خود را توسط رهبری ۸۴ ساله خود طی نماید. انگلیسی‌ها که موگابه ضد استعمار را موانع عمده اهداف قدرت خود در زیمبابوه می‌دانند فشار بر این کشور را دنبال می‌نمایند به طوری که گوردون براون نخست وزیر انگلیس اعلام نمود که انتخابات زیمبابوه غیر قانونی است و مشروعیت ندارد.
چالش در زیمبابوه از نقطه نظر سطح تحلیل کلان فقط یک چالش داخلی محسوب نمی‌شود که بلکه یک چالش عمده در نظام کنونی بین‌الملل محسوب می‌شود و آن چالش حاکمیت ملی و جهانی شدن حقوق بشر و دموکراسی، چالشی که کشورهای قدرتمند علیه کشورهای ضعیف و ناتوان از نظر سیاسی- امنیتی و اقتصادی تحمیل می‌نمایند. در واقع می‌توان گفت این چالش تداوم همان خط سیر مستقیم است که در گذشته دوام داشته یعنی با وابستگی و ضعیف نگه داشتن آفریقا و کشورهای این منطقه تداوم سلطه به نوعی دیگر ادامه یابد، در این راه ثبات یا عدم ثبات سیاسی یک فاکتور اصلی است به منظور بی‌ثبات نمودن سیاسی کشورها کشورهای قدرتمند دیروز با نام دموکراسی امروزین سعی دارند از وابستگی متقابل اقتصادی، جهانی شدن دموکراسی‌ها به جای دموکراسی و بازی حاصل جمع جبری مضاعف به جای صفر جلوگیری کنند.
چالش عمده دموکراسی و غیر دموکراسی فقط منحصر به کشورهای قدرتمند و ضعیف است حال این سوال مطرح است که این چالش عمده ناشی از منازعه برای اصول دموکراسی و حقوق بشر است یا چالش کسب منافع ملی( جی مورگنتا) در جواب باید گفت اگر کلیت ملی کشورها دستخوش تغییر و تحول گشته این تحول فقط منحصر به کشورهای ضعیف بوده است و قدرت‌های بزرگ اگرچه در چارچوب فدرالیسم و اتحادیه‌های قدرتمند توانستند از حاکمیت ملی خود بکاهند اما این کاهش حاکمیت فقط در جهت منافع منطقه‌ای و ملی خود بوده است در حالی که چالش حاکمیت ملی و اصول جهانی حقوق بشر و دموکراسی هیچ منافعی برای زیمبابوه نداشته و تنها در جهت بی‌ثباتی این کشور ضد استعماری انجام شده است. رهبران آفریقایی در حاشیه کنفرانس اتحادیه آفریقا با آگاهی کامل از این روند تاریخی به واقعیت سیاسی در زیمبابوه پی بردند به طوری که موگابه خود راسا در این اتحادیه شرکت نمود و کشورهایی که انتقادات خود را متوجه وی سازند کم بودند و تنها در حد اقلیت منتقدین بودند. چالش عمده اکثر کشورهای آفریقایی همین بی‌ثباتی سیاسی است و کشورهایی که در کنفرانس شرم الشیخ مصر شرکت کردند و از زیمبابوه انتقاد نمودند به درستی می‌دانند که خود آنان نیز دیر یا زود در معرض هجوم تبلیغاتی غرب قرار خواهند گرفت بنابراین انتقاد از کشوری به ملت نقض دموکراسی یا عدم رعایت حقوق بشر بهتر است در چارچوب منشور آفریقایی حقوق بشر و مردم و اتحادیه آفریقایی باشد. علاوه بر آن تبیین مفهوم ضد استعماری که اساس اتحادیه قاره آفریقا بود باید امروز به طور جدی مورد بازنگری سازمان کشورهای آفریقایی یا اتحادیه آفریقا قرار گیرد. آفریقا اگر می‌خواهد از روند خط سیر مستقیم استعماری و نئواستعماری‌ رهایی یابد این واقعیت را بپذیرد که اولا ضعیف، دوما توانایی جنگ تبلیغاتی با غرب و رسانه‌های غربی را ندارد. پس راه‌حل این مشکل را نه فقط در زیمبابوه بلکه باید به صورت یک اصل اساسی در مبادلات منطقه‌ای در قاره سیاه مورد ارزیابی مجدد قرار دهد. سازمان توسعه جنوب آفریقا نیز چه بخواهد و چه نخواهد بنای گسترش دموکراسی و حقوق بشر توسعه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و رفاهی است. این سازمان باید توسعه و گسترش مبانی توسعه و راهکارهای توسعه در کشورهای جنوب این قاره را مبنای کار خود قرار دهدو از انتقادات زیاد بر عضو دیگر این سازمان خودداری نماید. تغییر ساختار سیاسی در زیمبابوه یا هر قدرت سیاسی دیگری در آفریقا هزینه‌های زیادی را برای کشورهای این قاره تحمیل می‌کند که در نظر گرفتن اصول هزینه- سود ایجاب می‌کند تا حد امکان تغییر ساختار یا انتقال قدرت مسالمت‌آمیز باشد و از انتقادات تند علیه عضو دیگر و تلاش برای تغییر ساختار عضو دیگر جلوگیری کند. این سازمان باید با مصلحت‌اندیشی و درایت تمام این اصل را پذیرفته و با الگوی ویژه خود و طراحی مکانیسم‌های خاص آفریقا به بالا بردن فرهنگ خاص آفریقایی و دموکراسی آفریقایی کمک کند. پیچیده شدن اوضاع نه تنها کمکی به مشکلات زیمبابوه نمی‌کند بلکه احتمال می‌رود، با گذر زمان اوضاع زیمبابوه، با خشونت‌های وسیع خیابانی بین طرفداران موگابه و چانگیرایی به یک بحران حاد و بن‌بست سیاسی منجر شود. که زمینه‌‌های دخالت خارجی و متعاقب آن قطعنامه‌های مرگبار شورای امنیت را فراهم نماید.
قطعنامه‌ها خود می‌تواند زمینه‌ساز ورود نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد به زیمبابوه باشد. دولت زیمبابوه هم بایستی با میانجی‌گری رهبران اتحادیه آفریقا باب گفتگو با مخالفان را فراهم نماید و با تقسیم قدرت به طور مسالمت‌آمیز از تبدیل شدن بحران انتقال قدرت جلوگیری نماید.
موگابه باید این واقعیت تلخ حیات بین‌الملل را بپذیرد که جهانی شدن حقوق بشر و دموکراسی به مانند تارعنکبوتی است که کشورهای ضعیف را می‌گیرد و نه کشورهای قدرتمند، ایالات متحده آمریکا با قدرت تام خود عراق و افغانستان را اشغال نمود، در گوانتانامو اصول انسانی حقوق بشر را زیر پا می‌گذارد، و در ابوغریب انسانیت را لکه‌دار می‌سازد، در آفریقا با اعمال نفوذ در بین نخبگان و تحصیلکردگان غربی آفریقایی تبار به دخالت سیاسی و بعضا همگامی می‌پردازد. اگر موگابه این واقعیت تلخ را بپذیرد و در صحنه داخلی دست به اصلاحات اساسی و ساختاری بزند و به شیوه کشور کنییا قدرت را با چانگیرایی تقسیم نماید آن‌گاه می‌توان به مدیریت بحران در زیمبابوه امیدوار بود.
اینکه آیا موگابه توانایی انجام این کار را دارد، بستگی به درایت وی در مدیریت بحران و گذر زمان است و تقابل و بده بستان قدرت‌های بزرگ در مورد معادلات جهانی و منطقه‌ای عامل دیگری است که می‌تواند در تشدید یا کاهش بحران یا به عبارتی دیگر ثبات یا بی‌ثباتی کشور زیمبابوه موثر باشد. همسویی یا عدم همسویی رهبران گروه ۸ معروف به ۸G با بوش رئیس جمهور آمریکا از نمونه بارز معادلات جهانی است که می‌تواند به حل یا بحرانی شدن منطقه کمک نماید. بوش در اجلاس جی ۸ (۸ )G در ژاپن رسما در کنار تحولات جهانی و کمک به کاهش فقر در آفریقا و گرم شدن کره زمین و نیز فعالیت هسته‌ای ایران رسما رابرت موگابه را مورد انتقاد قرار داد و آیا دیگر رهبران کشورهای صنعتی بزرگ دنیا (ژاپن- آلمان- انگلیس- فرانسه- دانمارک- روسیه و ایتالیا) با بوش هماهنگی و همسویی دارند؟حاکمیت دولت ها تابعی از حقوق بین‌الملل یا سیاست بین‌الملل است یا نه. اینکه آیا قالب فکری و ذهنی رابرت موگابه واقعیت تلخ نظام بین‌الملل را می‌پذیرد نیز یک بحث است که به ذهنیت روانشناختی وی برمی‌گردد.
آیا این سیاستمدار ۸۴ ساله آفریقایی تبار می‌تواند جلوی رویه نادرست و نابهنجار کاستن از حاکمیت ملی را بگیرد یا نه هنوز زود است. ولی موگابه باید بپذیرد که پشتوانه مبارزات ضد استعماری وی در گذشته از یک پشتوانه جهانی برخوردار بود ولی افکار عمومی جهانیان امروز دیگر نظام انتخاباتی تک نامزدی را نمی‌پذیرد. اگرچه ضدیت کشورهای قدرتمند با زیمبابوه و شخص موگابه تابعی از منافع ملی است اما یک دولت ائتلاف ملی قدرتمند و متشکل از جریان‌های موافق و مخالف می‌تواند تیری باشد بر پیشانی مخالفان موگابه و دستور کار رهبران جی ۸ در اجلاس ژاپن.
هادی محمدی‌فر
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید