شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کشاورز با زمین‌اش حرف می‌زند و عطر خاک‌اش را ستایش می‌کند


کشاورز با زمین‌اش حرف می‌زند و عطر خاک‌اش را ستایش می‌کند
تصور روستاییان از زمین ـ زمین کشاورزی ـ تصوری‌ست از نعمت، زندگی و هستی. در آن کار می‌کنند و منتظر محصولی می‌مانند که چرخ زندگی‌شان را می‌گرداند. زمین نه تنها برای‌شان بیگانه نیست، بلکه جزئی از خود آن‌هاست. پس در آن شب‌زنده‌داری می‌کنند، یا بر سرش جان می‌دهند. زمین با تمام محدودیت‌اش، حقیقتی کامل است برای‌شان. کشاورز، با زمین‌اش حرف می‌زند، بر خاکش می‌نشیند، بر آن دست می‌کشد و نوازش‌اش می‌کند، برایش اشک می‌ریزد، برایش لالایی می‌خواند و عطر خاک‌اش را ستایش می‌کند.
«شالیزار» یکی از این زمین‌هاست که از شهود ناب روستاییان شمال بی‌نصیب نمانده است. همان زمین سرسبزی که پر از گل و لای است و زنان و مردان، تا زانو در گل فرو می‌روند تا پدیده‌هایی ناب بیافرینند. شالیزار مکانی‌ست برای رویش. شالیزار الهام‌بخش است. شالیزار مقدس است و با عناصر زیبایی‌شناسانه‌ای مثل مهتاب آراسته می‌شود.
شالیزار مقدس است و امید می‌بخشد. شالیزار مقدس است همچون «نور خدا». ادعای بزرگی که اتفاقا برای شالیکاران بزرگ هم نیست. برای اینکه آن‌ها را از سکونِ تن‌آسا بیرون می‌آورد و به آن‌ها «نعمت» می‌بخشد. شالیزار، آنقدر لطیف انگاشته می‌شود، که می‌توانی در آن سماع کنی، بچرخی، فریاد بزنی و زلال شوی. برای همین است که شالیزار، می‌شود ساری و جاری در زندگی و افکار شالیکار. برای همین است که شالیکار، بر آن سجده می‌کند و نماز شکر می‌خواند.
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید