سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

اخلاق و کردار امام رضا علیه السلام


اخلاق و کردار امام رضا علیه السلام
ابراهیم بن عباس می گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) به كسی ظلم كند یا سخن كسی را قطع نماید یا حاجت كسی را در صورت قدرت رد كند یا در مجلسی پاهای خود را دراز كند یا به نشانه بی احترامی نسبت به كسی، تكیه دهد یا بنده‏های خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند كند بلكه خنده آن حضرت تبسّم بود. وقتی برای آن حضرت سفره می‏انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتی دربانان و چوپانها را در سر همان سفره می‏نشاند. خواب آن حضرت بسیار كم و بیداری اش زیاد بود و بسیاری از شب ها تا به صبح نمی خوابید. روزه های مستحبی بسیار می‏گرفت و هرگز سه روز روزه را در یك ماه ترك نمی‏كرد و می‏فرمود كه آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است . صدقات سری آن حضرت بسیار بود و اكثرا آنها را در شب‏های تار- بدون مهتاب- انجام می داد. هر كس گمان كند كه مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نكنید. ابن ابی عباد، وزیر مامون، شیوه زندگی امام(ع) را چنین یادآور شده است: "حضرت علی بن موسی(ع) در تابستان روی حصیر می نشست و فرش او در زمستان نوعی پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن می‏پوشید و هنگام رویارویی با مردم، لباس معمولی می‏پوشید تا خودنمایی به زهد، تلقی نشود."
● عطر اخلاق امام(ع)، در نسیم شعر شاعران
ابونواس، از ادیبان و شعرای معروف عصر امام رضا(ع) است.
وی كه در ادبیات و شعر، شهره و نامدار زمان خود بوده است، با تمام توان ادبی كه داشت، از ستودن امام(ع) اظهار ناتوانی كرد. ابن طولون می‏نویسد، برخی از اصحاب به ابونواس اعتراض داشته، چنین گفتند:
تو در باره شراب، كوه و دشت، موسیقی و ... شعر سروده‏ای، تو را چه شده است كه درباره موضوعی مهم، یعنی شخصیت والای امام علی‏بن موسی الرضا(ص) تاكنون چیزی نگفته و شعری نسروده‏ای؟ با آن كه معاصر امام نیز هستی و او را به خوبی می‏شناسی.
ابونواس در پاسخ چنین گفت:
والله ماتركت ذلك الا اعظاما له و لیس یقدر مثلی ان یقول مثله
سوگند به خدا كه بزرگی او مانع این كار شده است. چگونه كسی چون من، درباره شخصیتی چون او مدح تواند كرد.
آنگاه ابیات زیر را سرود:
قیل لی انت اوحد الناس‏طرا
فی فنون من الكلام النبیه
لك فی جوهر الكلام بدیع
یثمر الدر فی یدی مجتبیه
فعلام تركت مدح ابن‏موسی
و الخصال التی تجمعن فیه
قلت لا اهتدی لمدح امام
كان جبریل خاد ما لابیه
چكیده سخن او چنین است: از من نخواهید او را بستایم، مرا توان آن نیست تا از كسی كه جبرئیل خدمتگزار آستان پدر اوست مدح گویم.
قصیده‏ای به او منسوب است كه در مرو چون چشمش به حضرت رضا(ع) افتاد، آن را سرود و گفت:
مطهرون نقیات ثیابهم تجری
الصلاهٔ علیهم اینما ذكروا
من لم یكن علویاحین تنسبه فماله
فی قدیم الدهر مفتخر
فانتم الملا الاعلی و عندكم
علم الكتاب و ما جاءت به‏السور
امامان معصوم، پاكیزگان و پاكدامنان هستند كه هرگاه نامی از ایشان به میان آید، بر آنان درود و تحیت فرستاده خواهد شد.
كسی كه انتسابش به سلاله پاك علی(ع) نرسد، در روزگاران دارای مجد و افتخار نیست.
به راستی كه شما در جایگاه بلندی قرار دارید و علم كتاب و مضامین سوره‏های قرآن نزد شماست.
ابن صباع مالكی درباره حضرتش می‏نویسد:
حضرت از مناقبی والا و صفاتی پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاك، هاشمی‏نسب و از نژاد پاك نبوی(ص) است.
بعداز جریان ولایتعهدی، روزی عبدالله‏بن مطرف‏بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(ع) نیز در مجلس حضور داشت. خلیفه رو به عبدالله كرد و گفت: در باره ابوالحسن علی‏بن موسی الرضا(ع) چه می‏گویی؟
عبدالله گفت:
«چه بگویم در باره كسی كه طینت او با آب رسالت سرشته شده و ریشه در گوارای وحی دوانیده است. آیا از چنین ذاتی جز مشك هدایت و عنبر تقوا می‏تواند ظاهر شود؟»
● اخلاق امام(ع) در بیان روایات
او بسیار به مستمندان رسیدگی می‏كرد. به دادن صدقه به ویژه در شبهای تار و به صورت پنهانی بسیار مبادرت می‏كرد. با خدمتگزارانش كنار یك سفره می‏نشست و غذا می‏خورد. هیچ فرقی میان غلامان و اشراف و اقوام و بیگانگان نمی‏گذاشت، مگر براساس تقوا. همواره متبسم و خوش‏رو بود. بهترین بخش غذای خود را قبل از تناول، برای گرسنگان جدا می‏ساخت. با فقرا می‏نشست. در تشییع جنازه شركت می‏جست. خدمتكاری را كه مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمی‏خواند. با صدای بلند و با قهقهه هرگز نمی‏خندید. رفع نیاز مؤمنان و گره‏گشایی از ایشان را بر دیگر كارها مقدّم می‏داشت. روی حصیر می‏نشست. قرآن زیاد تلاوت می‏كرد. با گفتارش دل كسی را نرنجانید. سخن هیچ كس را ناتمام نمی‏گذاشت و نمی‏شكست. هیچ نیازمندی را تا حد امكان رد نكرد. پای خود را هنگام نشستن در حضور دیگران دراز نمی‏كرد. در حضور دیگران همواره از دیوار فاصله داشت و هیچ گاه تكیه نزد.
همواره یاد خدا بر زبان جاری داشت. از اسراف و تبذیر سخت پرهیز داشت. به مسافری كه پول خود را تمام و یا گم‏كرده بود، بدون چشمداشت، هزینه سفر می‏داد. در دادن افطاری به روزه‏داران كوشا بود. به عیادت بیماران می‏رفت. در معابر عمومی، آب دهان خود را نمی‏انداخت. از میهمان شخصا پذیرایی می‏كرد. هنگامی كه بر جمعی كنار سفره وارد می‏شد، اجازه نمی‏داد تا برای احترام وی از جای برخیزند. به سخن دیگران كه وی را مورد خطاب قرار داده، از او پرسشی داشتند، با دقت كامل گوش می‏داد. خویش را به بوی خوش معطر می‏كرد، به خصوص برای نماز. به نظافت جسم و لباس به ویژه موی سر توجّه داشت. قبل از غذا دست‏ها را می‏شست و با چیزی خشك نمی‏كرد، بعد از غذا نیز آنها را می‏شست و با حوله‏ای خشك می‏كرد. اگر غذایی از حد نیاز زیاد می‏آمد، آن را هرگز دور نمی‏ریخت. در حضور دیگران به تنهایی چیزی نمی‏خورد. بسیار بردبار و شكیبا بود. كارگری را كه به مبلغ معین اجیر می‏كرد، در پایان افزون بر مزدش به او عطا می‏كرد. با همگان با رافت و خوشرویی روبرو می‏شد. بسیار فروتن بود. به فقرا و بیچارگان بسیار می‏بخشید و آن را برای خود پس انداز می‏دانست.
این همه كه یاد شد، بی‏گمان خوشه‏ای از خرمن شخصیت اخلاقی آن امام بزرگ است و نه تمام.
● مهمانی و آداب آن
شبی حضرت رضا(ع) مهمانی داشتند كه یك مرتبه چراغ تغییری كرد- و احتیاج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز كرد تا چراغ را درست كند. حضرت رضا(ع) دست او را كنار زدند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند: «ما قومی هستیم كه مهمانهایمان را به كاری وا نمی‏داریم» احترام مهمان، بیش از این است كه به خدمت صاحبخانه بپردازد.
● حقوق كارگر
سلیمان جعفری می‏گوید:... من با حضرت رضا(ع) وارد منزلشان شدیم، حضرت دیدند غلامانشان مشغول گلكاری هستند و كارگر سیاه چهره‏ای هم با آنها مشغول كار است.
حضرت فرمود، این كیست با شما؟ غلامان گفتند او را آورده‏ایم به ما كمك كند و چیزی هم به او بدهیم.
حضرت فرمود، آیا مزد او را معین كرده‏اید؟ گفتند نه، ما هر چه به او بدهیم راضی است.
حضرت بسیار خشمگین شدند به طوری كه می‏خواستند غلامان خود را با تازیانه ادب كنند، من پیش رفته گفتم، فدایتان شوم چرا ناراحت شدید؟! حضرت فرمود: آخر من چندین بار آنها را از مانند این كار منع كرده‏ام كه به هیچ كس كاری ندهند مگر مزد و اجرت او را تعیین كنند.- ای سلیمان- بدان اگر كارگری برای تو كاری كرد بدون تعیین اجرت غالبا چنین است- اگر سه برابر اجرتش را هم به او بدهی باز گمان می‏كند. كم داده‏ای و اگر مزد او را تعیین كردی، اگر همان مقدار هم بدهی ترا سپاسگزار است و اگر یك ذره اضافه كنی آنرا بحساب می‏آورد و می‏فهمد كه به او زیادی هم داده‏ای.
● تواضع در كمك كردن
یك بار حضرت امام رضا(ع) وارد حمام عمومی شدند. یكی از كسانی كه داخل حمام بود و حضرتش را نمی‏شناخت از حضرت خواست كه او را دلاكی كند. حضرت با تمام جلالتی كه داشتند شروع كردند به كیسه كشیدن آن شخص.
هنوز چیزی نگذشته بود كه افرادی كه در حمام رفت و آمد داشتند، حضرت را شناختند و به آن شخص معرفی كردند آن مرد شروع كرد به عذرخواهی، ولی حضرت بدون اینكه از كار خودشان دست بردارند، جملاتی برای رفع ناراحتی او فرمودند و همانگونه كه دلاكی می‏كردند با كلام نرم و ملایم قلب او را آرامش بخشیدند.
● تقوی ملاك برتری
یكی از اهالی بلخ می‏گوید: من در سفر حضرت رضا(ص) به خراسان همراه بودم، یك روز وقتی سفره‏ای برای حضرت انداختند آن حضرت تمام خدمتگزاران اعم از سیاه و غیر سیاه را بر سر آن سفره جمع كرد. من عرض كردم فدایت شوم خوب است برای آنها سفره دیگری قرار دهید! حضرت فرمود، آرام باش كه خدای همه ما یكی است، مادر همه ما و پدر همه ما یكی است و پاداش هم به عمل است. هر كس عملش بهتر است نزد خداوند مقرب‏تر است هر چند بنده یا سودانی سیاه باشد.
● اسراف و تبذیر
یاسر خادم می‏گوید: روزی غلامان حضرت میوه‏ای خوردند و آن را به پایان نرسانده به دور انداختند. حضرت رضا(ع) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از همین میوه نیم خورده بی‏نیاز هستید- بدانید- افرادی هستند كه به آن محتاج‏اند، آن را به افرادی كه احتیاج دارند برسانید.
● حرمت مؤمن
یسع‏بن حمزه می‏گوید: من در مجلسی با حضرت رضا(ص) مشغول صحبت بودم و عده زیادی هم برای پرسش از مسائل حلال و حرام جمع شده بودند كه مردی بلند قامت و گندمگون داخل شد و سلام كرد و عرضه داشت من دوستی از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از حج می‏آیم، زاد و توشه‏ام گم شده اگر ممكن است كمكی بفرمائید كه من به شهرم برسم كه این نعمتی است بر من از جانب خدای تعالی، پس چون به شهرم رسیدم آنرا از جانب شما صدقه می‏دهم چون من احتیاجی به صدقه ندارم.
حضرت فرمود: بنشین، خدا ترا رحمت كند. حضرت رو كردند به مردم و با آنها سخن گفتند تا وقتی كه متفرق شدند و فقط آن مرد و من و سلیمان جعفری و خیثمه باقی ماندیم. حضرت فرمود، اجازه می‏دهید من به داخل منزل بروم؟
بلند شدند و داخل رفتند و بعد از لحظاتی آمدند پشت در و دست مبارك خود را از بالای در خارج كردند و فرمودند: كجاست آن مرد خراسانی؟ آن مرد گفت: بله اینجا هستم. حضرت فرمود: این دویست دینار را بگیر و كار خود را انجام بده و به آن متبرك شو و از طرف من هم لازم نیست صدقه دهی، بیرون برو كه من ترا نبینم و تو مرا نبینی. آن مرد خارج شد. وقتی حضرت آمدند، سلیمان گفت فدایت شوم شما كه عطای وافر و زیادی به این مرد فرمودید چرا روی نازنین خود را از او پوشاندید؟ حضرت فرمود، تا مبادا ذلت سؤال را در چهره‏اش ببینم. آیا مگر نشینده‏ای كه رسول خدا(ص) فرمود: هر كس حسنه و كار نیك خود را مستور بدارد، برابر است با هفتاد حج و هر كس سیئه و كار زشت خود را آشكار كند خوار می‏شود و هر كس زشتی خود را بپوشاند و عمل خلافش را در پنهان انجام دهد بخشیده خواهد شد؟!
● اطعام مساكین
معمربن خلاد می‏گوید: وقتی حضرت رضا(ص) می‏خواستند غذا بخورند یك كاسه بزرگی را كنار سفره می‏گذاشتند و از بهترین غذاها، از هر كدام مقداری، در آن كاسه می‏ریختند و می‏فرمودند آنرا به مساكین بدهند. سپس این آیه مباركه را قرائت می‏فرمودند: فلا اقتحم العقبهٔ - سوره بلد آیه ۱۱ - «پس انسان. آن گردنه‏های سخت را نتواند پیمود» و بعد می‏فرمود، چون خداوند می‏دانست كه برای هر انسانی، آزاد كردن بنده، مقدور نیست راهی برای رسیدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.
● عبادت‏های سنگین و ختم قرآن و سجده‏های طولانی
برادر دعبل می‏گوید: حضرت رضا(ص) پیراهنی از خز سبز رنگ و انگشتری از عقیق به برادرم «دعبل» عنایت كردند و فرمودند، ای دعبل برو «قم» كه در آنجا فایده خواهی برد، و فرمود: این پیراهن را محافظت كن زیرا كه من در این پیراهن در هزار شب، هر شب هزار ركعت نماز خوانده‏ام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم كرده‏ام.
صولی می‏گوید: از جده‏ام پرسیدند كه درباره رفتار حضرت رضا(ع) سخنی بگوید. جده من كه زنی بسیار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(ع) كه همیشه نمازش را در اول وقت می‏خواند وقتی نماز صبحش تمام می‏شد به سجده میرفت و سر مبارك خود را بر نمی‏داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در این مدت به ذكر خدای تعالی مشغول بود.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید