سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تندروهای واقعی!


تندروهای واقعی!
گروهی که هم‌اکنون با عنوان اصلاح‌طلبان شناخته می‌شوند در طی دو دهه گذشته، دوبار به‌رغم در اختیار داشتن اکثریت قاطع کرسی‌های پارلمان، به صورت غیرقابل تصوری کرسی‌های خود را از دست داده اند. آنچه در سال ۱۳۷۱ برای جناح چپ اتفاق افتاد، شباهت بسیاری با سرنوشت اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هفتم - سال ۸۳- و انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ داشت. البته پـیـروزی چـشـمـگـیـر سـال ۷۹ اصـلاح‌طلبان هم <نسخه ثانویه> از پیروزی قاطع آنها در انتخابات مجلس سوم در سال ۱۳۶۷ بود و به نظر می رسد بسیاری از عواملی که پیروزی رقیب آنها را در سال ۷۱ رقم زده بود عینا در سال ۸۳ هم تکرار گردید.
اصـــلاح‌طـلـبــان پــس از مــواجــه شــدن بــا ردصلاحیت گسترده کاندیداهای خود- از جمله بسیاری از نمایندگان همفکر در مجلس ششم- پا به عرصه انتخاباتی گذاشتند که پیشاپیش، شرایط آن را غیرقابل قبول اعلام کرده بودند. این شرایط شباهت بسیار به وضعیتی داشت که جناح چپ در انتخابات مجلس چهارم با آن مواجه بود و سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها از آن با عنوان <بستن دست و پا و درخـواسـت شـنـا> تـعـبـیـر کـرد. امـا ظـاهـرا همان مصلحت‌هایی که به رغم یقین تقریبی به شکست، جناح چپ را وادار به شرکت در انتخابات مجلس چهارم نمود، در انتخابات مجلس هفتم نیز خاتمی و کروبی را ناگزیر از حضور فعال در انتخاباتی کرد که خود آنها، چند روز قبل از انتخابات به صورت علنی ادعا کرده بودند <برای ۱۹۰ حوزه، مهره چینی شده است.>
البته رفتار اصلاح طلبان پس از واگذاری مجلس به رقیب، نسبت به رویکردهای جناح چپ پس از پیروزی کم زحمت محافظه‌کاران در انتخابات مـجـلـس چـهـارم تـفـاوت‌هـایـی داشت. از جمله برخلاف سال ۷۱ که پس از حاکمیت محافظه‌کاران بـر مـجـلـس، تـقـریـبـا تمام اصلاح‌طلبان مناصب حکومتی را ترک کردند، در سال ۸۳ اصلاح‌طلبان به‌رغم واگذاری مجلس، خود را برای حضور فعال در انتخابات ریاست جمهوری آماده نمودند. حتی آن گروه از اصلاح‌طلبان که رسما و یا تلویحا انتخابات مجلس هفتم را تحریم کرده بودند با اشتیاق فراوان به جمع فعالان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ پیوستند. دومین تفاوت رفتار اصلاح طلبان در سال ۸۴ نـسـبـت بـه سـال ۷۱ آن بـود کـه پـس از تـسـلـط محافظه‌کاران بر مجلس چهارم، اصلاح‌طلبان یک دوره تقریبا چهارساله را به سکوت گذراندند و جز انتقادهای غیرجدی نسبت به بعضی سیاست‌ها، سخنـی از اصلاح‌طلبان - جناح چپ - شنیده نمی‌شد، اما پس از واگذاری مجلس و دولت در سالهای ۸۳ و ۸۴، اصلاح طلبان نتوانستند بیش از یک سال با چشم بستن بر شرایط کشور، سکوت پیشه سازند. تهدیدات فراوان خارجی و تغییرات گسترده در بعضی سیاستهای داخلی - که گروهی از کارشناسان آن را هزینه ساز می‌دانستند- در ماههای اولیه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ باعث شد که کمتر از یک سال بعد از آغاز به کار دولت نهم، چهره‌های شاخص و پرسابقه جناح اصلاح طلب به میدان بیایند و با کنار گذاردن سکوت خـود در مـاههـای اولیـه پـس از روی کـارآمدن احمدی‌نژاد، انتقادات علنی خویش را در رسانه‌های گوناگون مطرح نمایند.
سـومین تفاوت رفتاری اصلاح‌طلبان، در <خودانتقادی> آنها نمایان گردید. آنها که گویی با تــوجـه بـه نـارضـایتـی گستـرده مـردم از عملکـرد اصولگرایان، پیروزی در انتخابات آتی- در صورت برقراری شرایط رقابت کامل - را بسیار محتمل می‌شمارند، این بار ترجیح دادند که در کنار انتقاد از اصولگرایان، انتقاد از رفتار گذشته برخی همفکران را نیز به صورت عمومی و رسانه ای با مردم در میان بگذارند و به ویژه به انتقاد از کسانی بپردازند که بدون توجه به واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی کشورمان مـرتـکب برخی تندروی‌ها شده بودند. در واقع این گروه از اصلاح‌طلبان، با در پیش گرفتن رفتاری صادقانه، این پیام را به جامعه منتقل کردند که مایلند قبل از در اختیار گرفتن مجدد مجلس و دولت، اولـویـت‌بـنـدی‌هـای خـود را بـه صـورت رسمی اعلام کنند و کسانی را با خود همراه سازند کهدر دوره حـاکـمـیـت جدید، منطبق با همان اولویت‌بندی‌ها، مجلس و دولت را اداره نمایند.
سردمدار این <نقادی از خود> همان کسانی بودند که در دو دهه گذشته، بیشترین ایستادگی را در بــرابــر مـحـافـظـه‌کـاران داشـتـه‌انـد و بـابـت هـمـیـن ایستادگی‌ها، از یک سو اعتماد مردم را به عنوان پاداش دریافت و از سوی دیگر با کینه‌توزی‌های بخشی از محافظه‌کاران مواجه شدند. اما همان کسانی که برای مخفـی نگهـداشتـن افشـاگری‌های پیش‌کسوتان اصلاح‌طلب علیه محافظه‌کاران از هیچ تلاشی دریغ نمـی‌کـردنـد، پـس از آغاز روند <نقد از درون اصلاح‌طلبان> سر از پا نشناختند تا به بزرگ نمایی بخشی از این انتقادها بپردازند و در تحریفی آشکار، این نقادی‌ها را نشانه حاکمیت تندروی بر رفتار همه اصلاح‌طلبان معرفی کنند. متاسفانه به نظر می‌رسد برخی رسانه‌های عمومی نیز در این راستا، رسالتی قـطـعــی بــرای خـود قـائـل هستنـد و بـه مـوازات مخفی‌سازی اختلافات روزافزون اصولگرایان و مـحـافـظـه‌کاران، تلاش می‌کنند از یکسو وجود تندروی‌های بی سابقه در میان اصلاح طلبان را القا نمایند و از سوی دیگر <نقد درونی اصلاح طلبان> را - که نشانه صداقت آنها با مردم است - ناشی از اختلافات وسیعی بدانند که به خیال برخی افراد بر فراکسیون‌های مختلف اصلاح طلبان حاکم است.
البته اختلافات درونی محافظه‌کاران، امروز آشکارتر از آن است که برخی رسانه‌ها بتوانند با بزرگ‌نمایی بعضی اختلاف سلیقه‌ها در جبهه اصلاح طلبی، آن را مخفی کنند یا کم اثر نشان دهند. در مورد تندروی نیز می‌توان با یادآوری برخی رفتارها که در دو دهه گذشته توسط فراکسیونهای گوناگون جناح موسوم به محافظه‌کاران یا اصولگرایان انجام شده است، قضاوت را به مردم سپرد که افراطی‌ترین تندروی‌ها، توسط چه کسانی انجام شده است؟
مثلا‌:
- مردم هنوز فراموش نکرده اند که افراط بعضی از محافظه‌کاران برای تنگ کردن دایره خودی‌ها تا جایی پیش رفت که مرحوم دکتر عبدالحسین زرین‌کوب را هم عنصر نامطلوب معرفی کردند و او را وادار ساختند در رسانه ملی، <نیمه پنهان> خویش را آشکار سازد!
- تندروهای مورد حمایت محافظه‌کاران، برای بستن دهان منتقدان اقتصادی دولت سازندگی - که غالبا وابسته به جناح اصلاح طلبان بودند - منتقدان آن دولت را دشمن پیامبر معرفی می‌کردند و هیچ یک از تریبون‌داران محافظه کار نیز به میدان نیامدند تا فاصله رئیس دولت سازندگی با پیامبر اعظم را به آنها یادآوری کنند.
- مردم هنوز به یاد دارند که حمله گروهی تندرو به اتوبوس توریست‌های خارجی، چه هزینه‌هایی برای کشور داشت، همان‌طور که فراموش نکرده‌اند این رفتار از حمایت کدام رسانه‌ها برخوردار شد!
- کسانی که این روزها شاهد متهم شدن اصلاح‌طلبان به تندروی هستند به خوبی به یاد میآورند که چه کسانی قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ ادعا می‌کردند که <جز یکی دو ماه در زمان ریاست جمهوری شهید رجایی، هیچ‌گاه کشور با روش اصولگرایانه اداره نشده است> و بعد از انتخابات ادعا کردند که <عده‌ای در مراکز تصمیم‌گیری نظام، چشم به آن سوی مرزها دارند.>
- اگر به دنبال کشف نمونه‌های تندروی باشیم، آیا بهترین نمونه‌ها، همان سخنان و مقالاتی نیست که <دشمن مجانی> برای ایران درست می‌کند و بهانه کافی به دست برخی کشورهای کوچک منطقه می‌دهد تا سرزمین خود را به صورت سخاوتمندانه برای استقرار سیستم‌های موشکی در اختیار امریکا بگذارند؟
- اگر سرگرم شدن گروهی از اصلاح‌طلبان به بعضی امور <غیراولویت‌دار> را تندروی بدانیم، سکوت اکثریت محافظه‌کاران در برابر بعضی اقدامات و سیاستهای هزینه‌ساز و فرصت سوز، چه نامی خواهد داشت؟
- اگر رفتار نسنجیده معدودی از اصلاح طلبان و تلاش آنها برای حذف تعدادی از نیروهای وابسته به نظام را تندروی بدانیم، کسانی که کاندیدای خود در انتخابات سال ۷۶ را <محبوب همه نیروهای انقلاب> و رقیب او را مورد حمایت <همه کفر و نفاق> می‌دانستند، شایسته چه نامی هستند؟ همچنین از رفتار حذفی تعداد دیگری از مدعیان اصولگرایی که حتی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی را نیز مستحق هر نوع ملامت و اهانت می‌دانند، چه تفسیری جز تندروی می توان ارائه کرد؟
راستی اگر قرار باشد از میان دو جناح فعال کشور، یکی را به تندروی متهم کنیم - یا درصد بیشتری از رفتارهای افراطی را به وابستگان آن جناح متعلق بدانیم- کدام جناح استحقاق بیشتری برای دریافت این عنوان دارد: جناحی که بزرگان آن با صداقت فراوان به انتقاد از رفتار برخی همراهان خود می‌پردازند یا جناح مقابل آنها که به‌رغم فرصت سوزی‌های فراوان ناشی از گفتار و رفتار افراطی بعضی از همراهان ایشان، به هیچ‌وجه حاضر به اعتراف، عذرخواهی و جبران نیستند؟
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید