دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخوانده ها
این مقاله برگرفته از کتاب اصلاح طلبان تجدید نظر طلب و پدرخوانده ها که در نقد و بررسی نظرات فعالان جبهه سیاسی دوم خرداد، توسط دکتر جهاندار امیری نوشته شده است و به زودی از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به بازار عرض خواهد شد.
در تحلیل و تبیین زمینهها، علل و بانیان دوم خرداد دیدگاهها و نظریات متفاوت و مختلفی بیان شده است. در مورد بسترها و زمینههای آن، تحولات اقتصادی دوران سازندگی و تغییرات فرهنگی و اجتماعی، با دو نگاه سلبی و ایجابی، از همه برجستهتر است. برخی آن را ادامهی طبیعی دوران سازندگی و برخی، عكسالعمل مردم به شرایطی كه طی این دوران بر جامعه حاكم شد، معرفی كردهاند.
بازسازی و تعدیل اقتصادی برای بازسازی مناطق آسیبدیده از دوران دفاع مقدس و زیربناهای اقتصادی كشور ضروری تشخیص داده شده بود، ولی در مسیر سازندگی عوارضی منفی همچون رانتخواری، ثروتهای بادآورده، تورم و افزایش نقدینگی دستاوردهای این دوره را تحتالشعاع قرار داد. علاوه بر این، افزایش میزان باسوادی، تعداد دانشجویان و مراكز آموزش عالی و تغییر سلایق و علایق افراد از نظر فرهنگی و افزایش انتظارات و درخواستها برای مشاركت، زمینههای مساعدی برای مشاركتی همگانی ایجاد كرده بود.
شكاف در اردوگاه جناح راست و جدا شدن كارگزاران سازندگی از آنها موقعیت هر دو بخش این جریان را در رسیدن به قدرت تضعیف كرده بود. كارگزاران سازندگی آسیبپذیری جناح راست را در پنجمین انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان داده بودند. وضعیت گروههای چپگرا تا چند ماه به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ مساعدتر از سایرین نبود. آنها بعد از سالها انزوا امیدوار به نقشآفرینی قابلتوجهی نبودند و اعلام رسمی انصراف میرحسین موسوی از نامزدی این امیدواری را كمرنگتر كرد.
ائتلاف گروههای خط امام، كه برای حضور جدی در انتخابات با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار كرده و برای حضور در صحنه مورد تشویق و توصیهی ایشان واقع شده بودند، بعد از انصراف میرحسین، سید محمد خاتمی را به عنوان كاندیدای خود معرفی كرد و بعد از مدتی، كارگزاران سازندگی هم به جمع حامیان آنها پیوستند. ائتلاف گروههای خط امام با راستهای مدرن، كمكهای فكری نخبگان جامعه و در نهایت گفتمانی كه سید محمد خاتمی در جامعه مطرح كرد در مدتی اندك صحنهی انتخابات را دچار دگرگونی كرد. شعارهای جدید آقای خاتمی همچون جامعهی مدنی و قانونگرایی همچون ریسمان و چتری فراگیر، پراكندگی و كثرت گروهی و فكری كسانی را كه دوم خردادی نام گرفتند، پوشش داد. جوانان و زنان، موردتوجه واقع شده، در گفتمان جدید به صحنه آمدند و رخداد و حماسهای مردمی رقم خورد.
حماسهی مردم ایران در دوم خرداد ۱۳۷۶، كه اصلاحطلبان تجدیدنظرطلب آن را با عناوینی همچون انقلاب، جنبش اجتماعی یا اصتعلابی و حركت تودهوار معرفی میكردند، گروهی از فعالان سیاسی، اجتماعی و فكری را به صحنهی سیاست و اجتماع وارد كرد كه آبشخور دیدگاههای آنها نظریات معرفتشناسی، دینشناسی و علوم سیاسی غربی بود. تصور آنها این بود كه مردم عرصهی قدرت و تصمیمگیری را به آنها برای تغییر و تحول سپردهاند. یك دلیل اطلاق عنوان انقلاب و جنبش بر رخداد دوم خرداد آن بود كه دوم خرداد را به جریانی برای تغییر ارزشها، ساختارها و قوانین حاكم تبدیل كنند.
● جستجوی مبانی نظری دوم خرداد
برای پیگیری چنین هدفی، اصلیترین نیاز آنها ضرورت نظریهپردازی و بنیانگذاری یك نظریهی اجتماعی برای بازسازی فكری، سازماندهی و پایان دادن به برخی ابهامها و اختلافها در عرصهی مفاهیم بود. گرایش به نوگرایی دینی بر محورهای دموكراسی و حقوق بشر غربی به عنوان دیدگاهی توانا و صلاحیتدار به همین هدف صورت گرفت. آنها مرتب تكرار میكردند كه دوم خرداد و اصلاحطلبی براساس طرح و برنامهی نوگرایان دینی و مفاهیم پیشینی و معطوف به هدف آنها رخ داده است. ۱ برخی دیگر، به صراحت از افكار افرادی مثل دكتر عبدالكریم سروش نام میبردند۲ كه نفوذ و گسترش افكار و اندیشههای او و دوستانش در بدنهی فكری جامعه و طبقات متوسط شهری دوم خرداد را رقم زده است.
نوگرایی دینی اگرچه با مفاهیم اصلاحگری و احیاگری ارتباط معنایی دارد، ولی این جریان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر مبنای معرفتشناسی لیبرال سازماندهی شده بود كه با مفاهیم قبلی تفاوتهای اساسی داشت. وجه تشابه اصلی آنها با اصلاحگران و احیاگران دینی، جوهر مشترك همهی این گرایشها برای تطبیق دین با شرایط مدرن، مفاهیم معرفتشناسی و مظاهر تمدن غربی بود. این گرایش با اتخاذ رویكردی همهجانبه به مبانی فكری و معرفتشناسی لیبرالیسم، توجه به فرد واجد عقل و توانمند در تشخیص حق و باطل و سعادتمندی را زیربنای خود قرار داده بود. برخلاف آنچه كه همواره گفته میشد مباحث معرفتشناختی و دینشناسی نوگرایی دینی، مستقل، بدیع و بكر است تا از اتهام كپیبرداری رهایی پیدا كند، مباحث آنها تماماً برگرفته از دینشناسی و فلسفهی علم غرب بود. گاهی سهواً یا به دلایل دیگری این افراد خود به مبانی غربی اندیشههایشان اعتراف كرده۳ و گاهی دوستان همفكرشان در مقام جدل فكری با ذكر نقلقولهای مستقیم از روشنفكران دینی قبل از انقلاب، غیربدیع بودن مباحث آنها را گوشزد میكردند.۴
اگرچه رشتههای مختلفی همچون جامعهشناسی، فلسفهی علم، عقلگرایی و نگاههای بروندینی در شكلگیری مبانی نوگرایی دینی تأثیرگذار بودهاند، اما به طور مشخص میتوان اصلیترین پایههای معرفتشناسی این نگرش را در مباحث پلورالیستی و هرمنوتیكی جستجو كرد. پلورالیسم دینی با تفكیك و جدایی بین ماهیت دین و معارف بشری، معرفت دینی را حاصل تجربهی افراد در شرایط زمانی و مكانی مختلف میداند. بر این اساس، هیچ معرفتی، حقیقی و آسمانی نیست و هیچ تفاوتی بین ادیان وحیانی و غیروحیانی یا آسمانی و زمینی نیست. مسئولیت نهایی در تشخیص دین و چگونگی تفسیر آن با اشخاص و افراد است كه از تفسیری دینی خوشحال شوند و آن را بپذیرند یا نپذیرند. انسانها در قلمرو زمانی و مكانی خود و با توجه به تواناییهای خود به صورت و شكلی از دین دست پیدا میكنند كه نمیتواند حقیقت باشد. با این نگرش و استفاده از مباحث هرمنوتیكی متكلمان مسیحی، در نهایت اساس دین بر مبنای تجربه شكل میپذیرد كه در هر فرد، جامعه و شرایطی میتواند شكل خاصی به خود بگیرد. ۵
این نظریه، مبنا و پتانسیل ویژهای برای دور كردن دین از صحنهی اجتماعی و سیاست ایجاد میكند و به همین دلیل میتوانست مبنای نظری اصلاحطلبی قرار بگیرد. ادعای این دینمداری آن است كه آموزههای دینی به دلیل كاستیها و نقصانهای تاریخی با آموزههای تمدن عقلانی جدید ناسازگار شده و توانمندی و خلوص آن هم آسیب دیده است. ضرورت بازسازی و بازخوانی دین برای رفع این كاستیها و ناتوانیهاست، بویژه در مواردی كه دستاوردهای تمدن جدید و محصولات مدرنیته با گزارههای دینی در تقابل قرار میگیرند.۶ نتیجهی این مقدمات این است كه نوگرایان با توجه به اینكه هم دین و نارسائیهایش را میشناسند و هم اعتقاد دارند كه راه رسیدن به مدرنیته و تمدن جدید حتماً باید از طریق دین بگذرد۷ باید به بازسازی دین و هماهنگ كردن آن با شرایط جدید بپردازند.
با نگاهی به معنا و اهداف سكولاریسم و تلاش نوگرایان دینی، این نتیجه به دست میآید كه هدف نهایی آنها چیزی جز سكولاریسمی همهجانبه نیست. نوگرایی دینی بر پایهی معرفتشناسیهای پلورال و نسبیگرا در حقیقت دینشناسی نیست، بلكه مجاز معرفی كردن قرائتهای مختلف دینی است. در این قرائتها تجربههای انسانی و عصری، ملاك و معیار ضلالت و هدایت و مرجع تفسیرهای مختلف میشود. بر این اساس، قرار نیست هیچ خرافه و بدعتی نفی شود بلكه بدعتها و قرائتهای جدید به شرطی كه از میدان تجربه بگذرند مجاز شمرده میشوند. سكولاریسم به معنای معروف آن، كه قداستزدایی و دنیوی كردن است، چیزی غیر از پذیرفتن قرائتهای غیردینی نیست و آن فلسفه و نگرشی است كه براساس آن انسانها ملاك و مبنای مشروعیت و مرجع تفسیرها و تشخیصها میشوند و فرهنگ، ارزش، دین و سایر امور افراد براساس این نگرش باید به خود آنها واگذار شود. اصول پیشینی و مطلق و فرا انسانی و همهی ایدئولوژیها برای پذیرش ایدئولوژی سكولاریسم نفی میشود و حتی فهم و شناخت دینی هم باید براساس نگرش جدید بازسازی شود.
نوگرایی دینی و سكولاریسم، كه دینمداری را به افراد و اعصار واگذار میكنند و اصل آن را فارغ از دسترس انسانها قرار میدهند، به نتایجی همچون دین اقلی و تجربی میرسند. روحانیون از این نگاه تنها متولیان دین نیستند، چون امر دین فقط به آنها اختصاص ندارد.۸ علاوه بر این، چون مدیریت یك حرفه و فن كارشناسی است باید از دسترس روحانیون خارج شود. فقه و احكام دینی باید با اجتهاد پویا و مستمر با عرف عقل هماهنگ شود۹ و در تمامی ابواب آن تغییر و تعدیل اساسی صورت بگیرد۱۰ و با كمك شاعران و متفكران و فرهنگسازان پختهتر و كاملتر شود.۱۱
اصلاحطلبان تجدیدنظرطلب با مبنا قرار دادن نظریهی نوگرایان دینی بعد از رخداد دوم خرداد با انقلاب و جنبش نامیدن آن، حركتی بنیانگذاری كردند تا طی تصرف كامل صحنهی سیاست، جامعه را به سوی سكولاریسم سوق دهند. در حالی كه دیدگاه و نظر جامعی دربارهی بسترها، زمینهها و بانیان دوم خرداد وجود نداشت، عمده تلاش آنها این بود كه دوم خرداد را منتسب به نوگرایان دینی كنند و آن را انقلابی مسالمتآمیز بنامند. به نظر این گرایش، رخداد دوم خرداد تمامی ویژگیهای یك انقلاب را دارا بود.۱۲ انتخابات علیه نظام بود و میبایست براساس آن در اركان، ایدئولوژیها و آرمانهای نظام تغییرات اساسی به وجود بیاید.● دوم خرداد انقلابی!
انقلاب به معنای مشهور آن در شرایط انسداد سیاسی رخ میدهد و در آن ارزشها و ساختارهای حاكم با روشهای تخریبی و خشونتبار تغییر مییابد.۱۳ در جنبشهای اجتماعی هم اهداف، رهبری، سیاستگذاری، وحدت و هماهنگی شروط اصلی به شمار میآیند.۱۴ انتخابات دوم خرداد فرصتی در اختیار تجدیدنظرطلبان قرار داد تا با انقلاب و جنبش نامیدن آن با حمایت نوگرایان دینی كه برادران بزرگترشان محسوب میشدند و رادیكالی كردن شرایط، گفتمان دوم خرداد را به گفتمان تغییر و استحاله تبدیل كنند و اصلاحات را فراتر از چارچوبهای قانونی معنا كنند. ویژگی لیبرالی، نسبی و پلورالی در تمامی مفاهیم مطرح شده، به كار گرفته شد و نوعی ابهام و سردرگمی دربارهی مفاهیم دوم خرداد ایجاد كردند كه هر طیف و فردی از آن معنای خاص خود را مطرح میكرد.
جامعهی مدنی به عنوان اولین و بارزترین شعار دوم خردادیها، اگرچه به معنای مشهور و معروف بر حوزهای از فعالیتهای گروهی مستقل از دولت و فارغ از قدرت اطلاق میشد۱۵ ، و اگرچه سید محمد خاتمی بارها در توضیح آن اعلام كرده بود كه جامعهی مدنی مطرح شده توسط وی ریشه در مدینـ۶۵۱۷۲;النبی دارد و میتواند در نظام اسلامی محقق شود، ولی تجدیدنظرطلبان معنای غربی، پلورال و سكولار آن را برجسته میكردند و اصرار داشتند كه این جامعه در نظام اسلامی قابل تحقق نیست. سید محمد خاتمی با صراحت اعلام كرده بود كه جامعهی مدنی مدنظر او از نظر ریشه و ماهیت با جامعهی مدنی غربی متفاوت است و مسلمانها هم میتوانند با معیارهای خودشان قرائتی خاص از آن داشته باشند كه با حقوق و مصالح مردم سازگار باشد.۱۶ اصلاحطلبان به تبعیت از سكولارها و نوگرایان دینی كه اعلام میكردند براساس جامعهی مدنی، شهروندان بیهیچ حد و مرزی میتوانند در امور بنیادین جعل قانون كنند۱۷ و بر مبنای دموكراسی به تنظیم آن بپردازند، تنها مفهوم غربی و تكثرگرای آن را مدنظر قرار میدادند.
قانونمداری، دیگر مفهوم برجستهی دوم خردادیها و سید محمد خاتمی، اگرچه بر نهادینه كردن قانونمداری، پرهیز از رفتارهای سلیقهای و احیاء اصول ترك شدهی قانون اساسی دلالت میكرد، ولی اصلاحطلبان برخلاف این نگرش اعتقاد داشتند كه قانون و حقوق را در ایران باید كنار گذاشت و به قدرت و عملكرد نیروهای سیاسی و اجتماعی به عنوان قانون نگاه كرد.۱۸ تجدیدنظرطلبان بعد از ناامید شدن از استحالهی نظام در چارچوب قانون اساسی با شعار قانونمداری به دنبال تغییر قوانین و حتی قانون اساسی با انجام رفراندوم برآمدند. استدلال آنها كه برگرفته از نوگرایان دینی بود این بود كه قانون اساسی جمهوری اسلامی منطبق با مبانی حقوق بشر جهانی نیست۱۹ و در آن نیروها و حقوق ناسازگار با هم پیشبینی شده است.۲۰
در خصوص مفهوم اصلاحات و اصلاحطلبی، كه به عنوان شعار اصلی تجدیدنظرطلبان انتخاب شده بود، باید گفت كه آنها همانند جنبش اصلاحطلبی اروپا كه هدف اولیهی آن اصلاح مذهب و كنار گذاشتن آن در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود۲۱ ، میخواستند جبهه و جنبشی پیشرو در داخل جبههی دوم خرداد برای پیگیری و راهاندازی تجدیدنظرطلبی ایجاد كنند. این اصلاحطلبی كه با تساهل و تسامح لیبرالی هماهنگ بود، در بطن خود، تحقق تعدد قرائتهای دینی، آزادی تمامعیار و تكثر ملاك و معیارهای ارزشی و اخلاقی به همراه داشت.۲۲ در سایهی این شعارها، مطبوعات دوم خردادی بدون هیچ محدودیتی با دور زدن قانون به احكام اسلامی، فقه، فرهنگ و ارزشهای مذهبی و انقلابی و مقدسات حمله میكردند. اطلاعرسانی، بیان صادقانهی خواستهها و مطالبات مردمی و نقد سازنده به عنوان اهداف یك جامعهی مطبوعاتی سالم، جای خود را به توهین، توطئه، حریمشكنی و قدرتطلبی داده بود به گونهای كه آقای خاتمی و برخی وزرای دولت او به سرزنش و انتقاد از شیوهی عملكرد این مطبوعات زنجیرهای پرداختند.
● آخرین ایستگاه دوم خرداد
تجدیدنظرطلبان از مجلس ششم به بعد، عبور از نظام اسلامی، قانون اساسی، ولایت فقیه و حتی رئیسجمهور را به عنوان هدف و برنامهی خود انتخاب كردند و انتظار داشتند كه رئیسجمهور، تمامی نمایندگان و دیگر نهادهای نظام در مقابل اقدامات آنها یا سكوت كنند و یا با آنها همراهی نمایند. آنها با استدلال لزوم گردش نخبگان، حدود ۲۰۰۰ مدیر منتسب به جناح مقابل را حذف كردند و توصیه میكردند كه باید نیروهای غیردینی در مصدر امور قرار بگیرند. تاكتیكهای مختلفی از جمله فشار از پایین و چانهزنی در بالا برای انفعال نیروهای مقابل به كار گرفته شد. در حوادث تیر ماه سال ۱۳۷۸ تمام پتانسیل و عوامل خود را برای درگیر شدن با نظام به كار گرفتند. در جریان كنفرانس برلین برنامهی همراه كردن اپوزیسیون خارج از كشور را با خود، پیریزی كردند و رئیسجمهور را به دلیل همراه نشدن در برنامههای افراطی و تبدیل نشدنش به اپوزیسیون و گورباچف نظام اسلامی مورد انتقاد قرار دادند و ولایت فقیه را مخالف جمهوریت، نظر مردم، آزادی و آن را ادامهی ساختار كهن سیاسی حكومتهای گذشته معرفی كردند.
تقلیل دوم خرداد به اصلاحات و تجدیدنظرطلبی، به میزانی كه برای سكولارها جذابیت داشت به میزان بیشتری برای مردم خستهكننده و ملالآور شد. تودههای مردم، شكاف طبقاتی و اجتماعی را كه در دوران اصلاحطلبی با شدت بیشتری تشدید و ادامه پیدا كرده بود، میدیدند. تندرویها، افراطیگریها و حریمشكنیها بخش دیگری از سلسله علتهایی بود كه مردم را نسبت به اصلاحطلبان بیاعتماد كرده بود. در حالی كه تودهی مردم در انتظار اشتغال و استیفای حقوق خود بودند، اصلاحطلبان سرگرم مبارزه برای قدرت و بگومگوهای بیحاصل با دوستان و رقبایشان بودند و به چالش بر سر مفاهیمی همچون جامعهی مدنی، قانونگرایی و اصلاحات میپرداختند. آنها به اعتراف خود اصلاحطلبان به كلی از اقتصاد، معیشت و خواستههای ملموس مردم غافل شدند و راهحل را در شعارهایی همچون آزادی، مردمسالاری و جامعهی مدنی میجستند كه هیچ توافقی بر سر آنها نبود.
این شیوهی عملكرد باعث شد كه رقبای آنها آمادهی مقابلهی جدی و ورود به فازهای امنیتی و نظامی با پرداخت هزینههای سنگین در دفاع از نظام جمهوری اسلامی شوند. علاوه بر اینها، بخش گستردهای از دوم خردادیها راه خود را از تجدیدنظرطلبان جدا كردند و به همین دلیل محافظهكاران جدید نام گرفتند كه میبایست حذف و یا پالایش میشدند. تشكیل جبههی اصلاحطلبی در درون جبههی دوم خرداد بیانگر اختلافات و چند دستگی اساسی بین آنها بود كه از فردای شكلگیری مجلس ششم شروع شده بود.
بنبست و آخرین ایستگاه تجدیدنظرطلبی با انتخابات دوم شوراها در ۹ اسفند ۱۳۸۱ اگرچه مشخص شده بود، ولی آنها بیاعتمادی و سرخوردگی مردم از خود را اینگونه تعبیر كردند كه مردم از راههای قانونی و مسالمتآمیز خسته شده و خواهان اقدامات افراطیتر هستند. سكولارها اینگونه القا میكردند كه مردم از راه و روشهای اصلاحطلبان در چارچوب ساختار كنونی مأیوس شدهاند چون به این نتیجه رسیدهاند كه هر كس با هر پشتوانهای در این چارچوب بر سر كار بیاید قادر به هیچ اصلاح و تغییری نخواهد بود. در آستانهی انتخابات مجلس هفتم شورای اسلامی با توجه به شكست احتمالی و قابل پیشبینی، تجدیدنظرطلبان تلاش كردند تا مانع اجرای انتخابات توسط رئیسجمهور شوند، به گونهای كه برگزاری انتخابات را زدن آخرین میخ به تابوت اصلاحات تلقی كردند. تابوت اصلاحات تجدیدنظرطلب در آخرین منزل با هشتمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران اگرچه تشییع شد، ولی بازماندگان آن اكنون به دوران تازهای از اصلاحطلبی میاندیشند تا با تجمع دوبارهی نیروهای خود و رنگ و لعابهای لیبرالی جدید و یا با استفاده از اشتباهات طرف مقابل، به آینده و شرایطی دیگر بیندیشند.
پژوهشگر: دکتر جهاندار امیری
منابع:
۱. محمد قوچانی، «دوم خرداد، هم استراتژی و هم تاكتیك»، روزنامهی نشاط، دوم خرداد ۱۳۷۸ و حمیدرضا جلاییپور، پس از دوم خرداد، پیشین، صص ۲۱- ۲۰
۲ . مسعود پدرام، «درآمدی بر مبانی نظری جنبش دوم خرداد»، مجلهی آفتاب، شمارهی ۱۴، پیشین، ص ۷
۳ . عبدالكریم سروش، «انقلاب اسلامی، فقه و روشنفكری دینی»، مجلهی نامه، شمارهی ۳۸، نیمهی خرداد ۱۳۸۲
۴ . حبیبالله پیمان، «ثبات و تغییر در اندیشهی دینی»، مجلهی كیان، شمارهی ۵، پیشین، ص ۲۶
۵ . عبدالكریم سروش، سخنرانی در دانشگاه ویرجینیا (پاسخ به سؤالات)، مجلهی كیان، شمارهی ۲۶، پیشین، ص ۵۹
۶ . محسن كدیور، سخنرانی در هشتمین نشست سالانهی دفتر تحكیم وحدت در دانشگاه تهران، ۵ شهریور ۱۳۸۰
۷ . عبدالكریم سروش، «دین و سیاست»، سخنرانی در جمع ایرانیان سنت لوئیز، مجلهی كیان، شمارهی ۳۶، پیشین، ص ۵۸
۸ . همو، «سقف معیشت بر ستون شریعت»، مجلهی كیان، شمارهی ۲۶، پیشین، ص ۲۶
۹ . همو، خدمات و حسنات دین، مجلهی كیان، شمارهی ۲۷، صص ۱۴- ۱۳
۱۰ . همو، مدارا و مدیریت، ص ۴۸۷
۱۱ . محمد مجتهد شبستری، «بستر معنوی و عقلایی فقه»، مجلهی كیان، شمارهی ۴۶، پیشین، صص ۱۱- ۱۰
۱۲ . عبدالكریم سروش، «بسط تجربهی نبوی»، مجلهی كیان، شمارهی ۳۹، پیشین، ص۱۰
۱۳ . عمادالدین باقی، جنبش اصلاحات دموكراتیك ایران، پیشین، صص ۳۹۱ و ۳۶۶
۱۴ . حسین بشیریه، انقلاب و بسیج اجتماعی، پیشین، ص ۶
۱۵ . مصطفی تاجزاده، مجلهی آفتاب، شمارهی ۲۲، ص ۱۴
۱۶ . حسین بشیریه، جامعهشناسی سیاسی، پیشین، ص ۳۳۲
۱۷ . سید محمد خاتمی، مصاحبهی تلویزیونی با خبرنگاران داخلی و خارجی در تاریخ ۲۳/۹/۱۳۷۶ و سخنرانی به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه صنعتی شریف در تاریخ ۱۶/۹/۱۳۷۷
۱۸ . حسین بشیریه، «جامعهی مدنی»، مجلهی اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شمارهی ۱۱۸- ۱۱۷، ص ۱۵
۱۹ . سعید حجاریان، «قانون اساسی، منبع توزیع قدرت»، نشریهی نامه، شمارهی ۲۶، نیمهی مهر ۱۳۸۲
۲۰ . حسن یوسفی اشكوری، روزنامهی عصر آزادگان، ۱۵/۱/۱۳۷۹، ص ۵
۲۱ . حمیدرضا جلاییپور، «قانون اساسی، سه گفتمان ناسازگار»، مجلهی آفتاب، شمارهی ۱۴، پیشین، ص ۱۵
۲۲ . تیبی باتامور و سایرین، «رفرم در گفتمان سیاسی غرب و اسلام»، كتاب نقد، شمارهی ۱۶، پیشین، ص ۲۴۳
۲۳ . عبدالكریم سروش، ماهنامهی زنان، دی ماه ۱۳۷۸، شمارهی ۵۹، ص ۳۳
۲۴ . سعید حجاریان، «اصلاحات از همان روز اول ایستاد»، (گفتگو) روزنامهی ابرار، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
۲۵ . هفتهنامهی پیام هاجر، ۱۹/۱۱/۱۳۷۸، روزنامهی فتح، ۱۶/۱/۱۳۷۹، روزنامهی جامعه، ۲۲/۲/۱۳۷۷ و روزنامهی عصر آزادگان، ۱۵/۱/۱۳۷۹
۲۶ . عباس عبدی، «نقد رفتار انتخاباتی اصلاحطلبان» (گفتگو) روزنامهی شرق، ضمیمهی همراه، شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴، ص ۲۲
۲۷ . محمد قوچانی، برادر بزرگتر مرده است، پیشین، ص ۲۳
۲۸ . بابك امیرخسروی، «تغییر مكان مركز ثقل جنبش اصلاحات»، مجلهی آفتاب، شمارهی ۲۹، سال سوم، مهر ۱۳۸۲، ص ۱۲۰
۲۹ . سعید حجاریان، دستگاه مختصات خاتمی با ما متفاوت است، پیشین، ص ۳
منابع:
۱. محمد قوچانی، «دوم خرداد، هم استراتژی و هم تاكتیك»، روزنامهی نشاط، دوم خرداد ۱۳۷۸ و حمیدرضا جلاییپور، پس از دوم خرداد، پیشین، صص ۲۱- ۲۰
۲ . مسعود پدرام، «درآمدی بر مبانی نظری جنبش دوم خرداد»، مجلهی آفتاب، شمارهی ۱۴، پیشین، ص ۷
۳ . عبدالكریم سروش، «انقلاب اسلامی، فقه و روشنفكری دینی»، مجلهی نامه، شمارهی ۳۸، نیمهی خرداد ۱۳۸۲
۴ . حبیبالله پیمان، «ثبات و تغییر در اندیشهی دینی»، مجلهی كیان، شمارهی ۵، پیشین، ص ۲۶
۵ . عبدالكریم سروش، سخنرانی در دانشگاه ویرجینیا (پاسخ به سؤالات)، مجلهی كیان، شمارهی ۲۶، پیشین، ص ۵۹
۶ . محسن كدیور، سخنرانی در هشتمین نشست سالانهی دفتر تحكیم وحدت در دانشگاه تهران، ۵ شهریور ۱۳۸۰
۷ . عبدالكریم سروش، «دین و سیاست»، سخنرانی در جمع ایرانیان سنت لوئیز، مجلهی كیان، شمارهی ۳۶، پیشین، ص ۵۸
۸ . همو، «سقف معیشت بر ستون شریعت»، مجلهی كیان، شمارهی ۲۶، پیشین، ص ۲۶
۹ . همو، خدمات و حسنات دین، مجلهی كیان، شمارهی ۲۷، صص ۱۴- ۱۳
۱۰ . همو، مدارا و مدیریت، ص ۴۸۷
۱۱ . محمد مجتهد شبستری، «بستر معنوی و عقلایی فقه»، مجلهی كیان، شمارهی ۴۶، پیشین، صص ۱۱- ۱۰
۱۲ . عبدالكریم سروش، «بسط تجربهی نبوی»، مجلهی كیان، شمارهی ۳۹، پیشین، ص۱۰
۱۳ . عمادالدین باقی، جنبش اصلاحات دموكراتیك ایران، پیشین، صص ۳۹۱ و ۳۶۶
۱۴ . حسین بشیریه، انقلاب و بسیج اجتماعی، پیشین، ص ۶
۱۵ . مصطفی تاجزاده، مجلهی آفتاب، شمارهی ۲۲، ص ۱۴
۱۶ . حسین بشیریه، جامعهشناسی سیاسی، پیشین، ص ۳۳۲
۱۷ . سید محمد خاتمی، مصاحبهی تلویزیونی با خبرنگاران داخلی و خارجی در تاریخ ۲۳/۹/۱۳۷۶ و سخنرانی به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه صنعتی شریف در تاریخ ۱۶/۹/۱۳۷۷
۱۸ . حسین بشیریه، «جامعهی مدنی»، مجلهی اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شمارهی ۱۱۸- ۱۱۷، ص ۱۵
۱۹ . سعید حجاریان، «قانون اساسی، منبع توزیع قدرت»، نشریهی نامه، شمارهی ۲۶، نیمهی مهر ۱۳۸۲
۲۰ . حسن یوسفی اشكوری، روزنامهی عصر آزادگان، ۱۵/۱/۱۳۷۹، ص ۵
۲۱ . حمیدرضا جلاییپور، «قانون اساسی، سه گفتمان ناسازگار»، مجلهی آفتاب، شمارهی ۱۴، پیشین، ص ۱۵
۲۲ . تیبی باتامور و سایرین، «رفرم در گفتمان سیاسی غرب و اسلام»، كتاب نقد، شمارهی ۱۶، پیشین، ص ۲۴۳
۲۳ . عبدالكریم سروش، ماهنامهی زنان، دی ماه ۱۳۷۸، شمارهی ۵۹، ص ۳۳
۲۴ . سعید حجاریان، «اصلاحات از همان روز اول ایستاد»، (گفتگو) روزنامهی ابرار، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
۲۵ . هفتهنامهی پیام هاجر، ۱۹/۱۱/۱۳۷۸، روزنامهی فتح، ۱۶/۱/۱۳۷۹، روزنامهی جامعه، ۲۲/۲/۱۳۷۷ و روزنامهی عصر آزادگان، ۱۵/۱/۱۳۷۹
۲۶ . عباس عبدی، «نقد رفتار انتخاباتی اصلاحطلبان» (گفتگو) روزنامهی شرق، ضمیمهی همراه، شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴، ص ۲۲
۲۷ . محمد قوچانی، برادر بزرگتر مرده است، پیشین، ص ۲۳
۲۸ . بابك امیرخسروی، «تغییر مكان مركز ثقل جنبش اصلاحات»، مجلهی آفتاب، شمارهی ۲۹، سال سوم، مهر ۱۳۸۲، ص ۱۲۰
۲۹ . سعید حجاریان، دستگاه مختصات خاتمی با ما متفاوت است، پیشین، ص ۳
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست