جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
گذر ایران از جامعه غیرفعال به فعال
بسیاری از جامعه شناسان، امروز، معتقدند که روشنفکران انتقاد به جامعه و مردم را فراموش کردهاند و لبهء تیز انتقادات خود را فقط به سوی دولت و عملکردهای آن نشانه رفتهاند. این دسته از پژوهشگران بر این عقیده هستند که همواره جوامعی به سمت جامعهء مدنی پیشرفت کردهاند که ضعفها و قوتهای خود را آشکار کردهاند و با فرهنگسازی درازمدت، سعی در تصحیح زیربنایی خود داشتهاند. پس از انقلاب اسلامی۵۷، از آنجا که این انقلاب مردمیتوصیف و برخاسته از شعور و آگاهی مردم تعبیر شد، کمتر منتقد اجتماعی به ضعفها و قوتها و پتانسیلهای حقیقی این جامعهء کهنسال پرداخت و عموما تیر انتقاد به سمت عملکردهای دولتهایی نشانه رفت که بعضا در زمینههای فرهنگی و اقتصادی و سیاسی دارای عملکردهای ناشیانهای بودند. امروز به یمن شکلگیری گروهها، انجمنها و بنیادهای مستقل هر چند با کم و کاست بسیار تحقیقاتی در مورد ریشههای رفتارشناسی مردم ایران در برابر رویدادهای عمومی و اجتماعی انجام شده است. نتایج این تحقیقات برخی از ویژگیهای ما ایرانیان را روشن کرده است. از جمله اینکه: ایرانیان، تمایلی به کار گروهی ندارند; درصد ریاکاری در میان بخشهایی از مردم بالاست; دروغگویی در بین گروههایی از ایرانیان رواج دارد; مردم، غالبا جهتگیری مشخص سیاسی و فرهنگی ندارند; مردم آیندهنگر نیستند و تنها به فکر معیشت خود و فرزندانشان هستند و... میتوان به این فهرست، مشکلات دیگری را نیز افزود، از جمله اینکه: همگرایی عمومی بین مردم وجود ندارد، اغلب مردم در مشکلات جامعه مشارکت نمیکنند و در تصمیمگیریهای اجتماعی خود دچار بلاتکلیفی و ندانمکاری هستند و ...
آیا این ضعفها ریشههای تاریخی دارد؟ و آیا نمیتوان بسیاری از این ضعفهای فرهنگی و اخلاقی را در پروسهای کوتاهمدت اما با برنامهریزی، رفع کرد؟ آیا ایرانیان نیز باید تجربهء ۲۰۰ سال بعد از رنسانس اروپا را پشت سر بگذارند تا به یک جامعهء همگرا در مفهوم عملی آن تبدیل شوند؟
منوچهر آشتیانی، جامعهشناس و استاد سابق دانشگاه تهران که کتابهای قابل توجهی در زمینهء جامعهشناسی معرفت، آرای ماکس وبر، شلر و مانهایم تالیف کرده است، یکی از ضعفهای عمدهء مردم ایران را بلاتکلیفی آنان در برابر مواضع اجتماعی میداند. او میگوید مثلا پمپ بنزینها را به خاطر سهمیهبندی بنزین آتش میزنند اما یک هفته بعد به همین کار تمکین میکنند. یا در برابر تصمیمگیریهایی که از بالا بر آنان اعمال میشود، سکوت میکنند. وی ریشهء این نوع رفتار اجتماعی را در دو عامل مهم تاریخی میداند و میگوید: «به طور کلی برای غیرفعال بودن اکثریت ایرانی در برابر وقایع اجتماعی که از درون یا بیرون به آنان فشار میآورد و انطباق پذیری عجیب آنان با هر نوع حاکمیتی که بر سر کار میآید، دو عامل اصلی را میتوان بر شمرد: یک عامل تاریخی مهم «فقر مناسبات تولیدی اقتصادی» است. این نظریه را نخستین بار مارکس در سال ۱۸۴۹ میلادی تحت عنوان «تولید محقر آسیایی» یاد کرد و حتی مقالهای هم در این زمینه نوشت و صریحا از ایران به عنوان یک مثال نام برد. طبق این نظریه ما ایرانیها و بسیاری از کشورهای آسیایی بهجز هندوستان که امروز بزرگترین دموکراسی آسیا به حساب میآید هرگز مولد و دارای سبک تولید اجتماعی (تولید توزیعکنندهء وسیع) نبودهایم و چون تولید محقر آسیایی داشتهایم، نظاممند، علممند و قانونمند نشدهایم.»
نویسندهء کتاب «ماکس وبر و جامعهشناسی شناخت» در اهمیت تولید گستردهء اجتماعی میگوید: «در تولید دستهجمعی اجتماعی است که جامعه نظم مییابد و به هر سه زمینهء نظام، علم و قانون دست مییابد. وقتی جامعهای نظاممند نباشد، هم نقیصههای مادی پیدا میکند و هم معنوی. جامعه به امواج و جریانهای دمدمی سپرده میشود.»
وی در ادامه به دومین عامل ایجادکنندهء اکثریت صامت در ایران اشاره میکند و میگوید: «اصل دوم که آن را ویدفوگل، دانشمند آمریکایی در حدود ۳۵ سال پیش مطرح کرد، دسپودیسم آسیایی است. یعنی حکومت هزاران سالهء خاقانها و پادشاهان بر مردم این بخش از جهان، باعث شده است که مردم هیچ وقت در طول تاریخ این امکان را نیابند که برای خودشان اهمیت قایل شوند، آرمانی عینی داشته باشند و برای رسیدن به آن جامعهء آرمانی و منطقی، تلاش کنند.»
همسو با این اندیشه، دکتر پرویز پیران نیز در شمارهء ۵۳ مجله نامه، مینویسد: « استبداد تاریخی تاکید بر احساسات، غلبهء روابط خونی، اشغال دایمی توسط نیروهای مهاجم غیرایرانی، رقابت جانکاه بین مردم بر سر منابع محدود، سرکوب و تحقیر از تولد تا مرگ، تجربهء کودک آزاری، روانشناسی شخصیت جمعی دوگانه و دوشقهای را به ارمغان آورده است که نگارنده بهآن اسکیزوفرنی جمعی نام داده است. آنومی شدید اجتماعی، اسکیزوفرنی جمعی، موقعیتی سرراهی، سنتز فرهنگها و خلقوخوها سبب رشد شخصیتی پیچیده، نامطمئن، دیرباور، تقیهکن، راه فرارگذار، غیرقطعیاندیش و برنامهگریز و سازمانشکن که تنها در نفی متحد میشود و میسازد، عمومی ساخته است.»
این استاد دانشگاه حضور و تهاجم غرب را عامل موثر دیگری در شکلگیری شخصیت امروز شهروند ایرانی میداند و میافزاید: «با چنین شرایطی، انسان ایرانی با تهاجم غرب روبهرو میشود که شیاطین جدیدی را به شیاطین کهن این سرزمین پیوند میزند و در انبوه تناقضات زندگی ایرانی که بر بستری استوار بر تضاد و تناقض، خواستهای نابرآوردهشده و پیمانشکنیهای مکرر روییده است، تجدد را نیز مطرح میکند و سخن از مدرنیته بهمیان میآورد. درحالیکه اساساً غرب به دنبال جانشینکردن سرمایهداری بهجای نظام کهن نبوده، بلکه سنتزی جدید در سرزمین سنتزها را دنبال میکرده است. پس با کمک عوامل حکومتی که نوکری را خوب فرا گرفته بودند و تعویض ارباب و آقا هم برایشان امری دایمی بوده و فرقی نمیکرد و قادر بودهاند از پاپ، آن هم در چشم بهمزدنی کاتولیکتر شوند، آنچه را در نظام کهن در جهت تثبیت حضور و باقیماندشان مفید بهنظر میرسیده است، حفظ و آنچه را مزاحم تلقی میشده، از هر دو مقوله، چه سنت و چه تجدد، چه گذشتهء تاریخی، چه نظام سیاسی و چه روابط و ترتیبات اجتماعی بهدور افکنده و سپس جا خوش کردهاند. بههیچروی قصد آن نیست که گناه بهگردن عنصر خارجی افتد، بلکه آنچه با ورود غرب رخ داده است، بدون اغراق دهها بار دیگر به اشکال متفاوت نیز در این سرزمین عجیب با مردمانی عجیبتر رخ داده است.»
● شهروندانی ناظر، نه فاعل
تاریخ نشان داده است که بسیاری از انقلابهای بزرگ جهان مانند انقلاب روسیه و انقلاب فرانسه، منشا کارگری داشتهاند. کارگرانی که باوجود سواد کم، فعالیت و قدرت تحرک بالایی در برابر مسایل پیرامون خود داشتهاند. مشارکت اجتماعی کارگران ایران در رسیدن به اهداف اجتماعی و اقتصادی آنان، در چه سطحی است؟
منوچهر آشتیانی برای رسیدن به مقیاسی مناسب میان وضعیت کارگران ایران و دیگر کشورهای کارگری جهان، از تجربیاتی که خود در دورهء دانشجویی در آلمان، کسب کرده است، مثال میآورد و میگوید: «ما در ایران مجموعا ۵/۱ میلیون کارگر داریم که با خانوادههایشان حداکثر جمعیتی هفت میلیونی را تشکیل میدهند. این جمعیت در برابر جمعیت ۷۰ میلیونی ایران، جمعیت زیادی نیست. در حالی که جمعیت کارگران فقط سندیکای متال آلمان، ۲۰ میلیون نفر است. دولت آلمان ناچار بوده است که در طول تاریخ مدرنیتهء خود به این جمعیت گسترده توجه نشان دهد. به همین دلیل امروز این جمعیت سه کانال تلویزیونی دارد، روزنامه دارد، حزب دارد و نمایندهء مجلس دارد اما نیروی کارگر ایران به دلیل اینکه حزب مستقل و «ان.جی.او» NGO جدی مستقل ندارد، نمیتواند مطالبات خود را سامان دهد. نکتهء دیگر این است که در ایران سه قشر وجود دارد: قشر زیر خط فقر که حدود ۴۰ درصد از کل جمعیت را تشکیل میدهد، قشر متوسط اقتصادی که حدود ۵۴ یا ۵۵ درصد از کل جامعه را تشکیل میدهد و قشر ثروتمند و بورژوا که فقط پنج یا شش درصد از کل جمعیت ایران را تشکیل میدهد اما در ایران ۱۴۵ حزب وجود دارد! این احزاب نمایندگان چه کسانی هستند؟ به اعتقاد من و بسیاری دیگر از کارشناسان، اینها حزب نیستند، بلکه دار و دسته هستند. یعنی از همان الگوی سنتی دوران فئودالی استفاده کردهاند و عدهای را دور هم جمع کردهاند. در حالی که در آلمان با جمعیت ۸۲ میلیون نفر، فقط سه حزبوجود دارد که حزبهای آن قدمتی بیش از ۱۰۰ سال دارند و سراسر مردم آلمان از نظر خواستهای اجتماعی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی و فکری بین این سه حزب تقسیم شدهاند. سه حزبی که هر یک نمایندهء کارگران، قشر متوسط و روشنفکر و قشر بورژواها هستند. مردم میدانند که مطالباتشان را از کدام یک به دست خواهند آورد برای همین در طول دوران مدرن آلمان به ندرت دیده میشود که یک کارگر به حزبی غیر از حزب حامیخود رای بدهد! پس مردم ثبات قدم و هدفمندی مییابند. حتی در ترکیهء امروز هم که خیلی خوب در مسیر توسعه قرار گرفته است، فقط سه حزب وجود دارد.
عباس کاظمیجامعه شناس و عضو هیات علمیدانشگاه تهران از منظر دیگری به قشر متوسط و حرکتهای اجتماعی نگاه میکند. او معتقد است که همواره و بهخصوص از بعد از انقلاب ۵۷، قشر متوسط که گستردهترین قشر در ایران است، از سوی دولت شهروند درجهء دوم به حساب آمده است و از همین رو این شهروند درجهء دوم نتوانسته است، مطالبات خود را به دست آورد زیرا همواره در جایگاهی فرودست قرار داشته است: «طبقهء متوسط به این دلیل بخشی از اقلیت فرهنگی محسوب میشود که در جامعهء ایرانی ما به عنوان «قشر دوم» یا «شهروند درجهء دوم» تلقی میشود. گروهی که فاقد اصالت است، گروهی که به سنتها پشت کرده و شادباشانه به استقبال فرهنگ غربی رفته.»
عباس کاظمی ادامه میدهد: «در ایران اگر رسانهها بخواهند گروهی را به عنوان مروج فرهنگ غرب نشان دهند، اگر برخی بخواهند برای تهاجم فرهنگی مصداق بیابند، اگر بخواهند از پوششهای نامقبول نشانی بیاورند، اگر بخواهند افکار منحط غرب را مثال بزنند، اگر بخواهند عمال دستنشاندهء غرب را در سریالها نمونه بیاورند و... بیشک طبقهای نخواهد بود جز طبقهء متوسط. کل سیاستهای فرهنگی خصوصا در بیست سال گذشته با هدف مدیریت و کنترل این طبقه تدوین شدهاست. همین مساله است که طبقهء متوسط این همه زیر ذرهبین رفته است، از خوراک و پوشش تا افکار و اندیشههای این طبقه مسالهآفرین فرض میشود.
● عقلانیت روزمرهء مردم ایران
اما بهروزی انسان ایرانی که هماکنون عموم ایرانیان به آن میاندیشند یا جامعهء مدنی که بسیاری از مردم مطالبات خود را در حریم آن جستوجو می کنند با شکلگیری احزاب، نهادها و اصناف محقق خواهد شد. اما تجربههای موفق دنیا نشان داده است که جامعه، برای رسیدن به این معیارها، بیش از هر چیز دیگری به عقلانیت و خردگرایی جمعی متکی است اما سطح عقلانیت مردم ایران چگونه قابل ارزیابی است و یا اصولا در چه سطحی است؟
عباس کاظمی در همین زمینه عقلانیت روزمرهء مردم ایران را در وبلاگ جامعهشناختی خود و جامعهشناسی زندگی روزمره در ایران تحت عنوان خصیصههای عقلانیت زندگی روزمرهء شهری اینگونه تقسیمبندی میکند و بر می شمرد:
۱) عقلانیت فردی و خودمدارانه: _این نوع از عقلانیت شدیدا تابع منافع فردی است. در اینجا اولین گسست در زندگی روزمرهء ایرانی آشکار میشود. اخلاق شهروندی در میان خطوط گسل میان منافع فردی و منافع جمعی شکل گرفته است.
۲) عقلانیت کممایه: میدانیم که نظریهء انتخاب عقلانی از نوعی عقلانیت پرمایه دفاع میکند. عقلانیتی که درپی به حداکثر رساندن سود است و فارغ از رگههای عاطفی و ارزشی است. در عوض عقلانیت روزمرهء شهری در تهران با عواطف، احساسات و رفتارهای خلقالساعه در هم آمیخته است. همه چیز در اینجا از طریق اختلاط و ترکیب شکل میپذیرد. عقلانیت نیز همانند بسیار چیزهای دیگر ناب و خالص نیست.
۳) عقلانیت کوتاه مدت: براساس این جنبه از عقلانیت، شهروندان تهرانی بهترین راه و کم هزینهترین راه را که منافع آتی آنها را تضمین کند انتخاب نمیکنند بلکه در بسیاری از اوقات راه دم دست را بر راه دوردست و منافع آنی را بر منافع آتی مرجح میدارند. براساس منطق عقلانیت کوتاه مدت، کردارهای فردی در کوتاه مدت عقلانی به نظر میرسد و برای کنشگران سود درپی دارد اما همان کردارها در بلند مدت نه تنها آدمیرا از مواهبی برخوردار نمیکند بلکه هزینهها را افزایش میدهد. از این رو کنشهای عقلانی کوتاه مدت شهروندان در درازمدت کنشی غیرعقلانی محسوب میشود. ترافیک خود محصول چنین کنش عقلانی کوتاهمدت است که براساس آن مشکلات فردی افراد را مرتفع میکند اما مضرات آتی آن به تدریج آشکار میشود. برای نمونه استفاده از ماشینهای شخصی و تک سرنشین اگرچه در کوتاهمدت گره از کار شهروندان میگشاید اما در بلند مدت آلودگی هوا، بیماریهای روانی ومسایلی از این دست را در پی خواهد داشت. در اینجا لازم است به عقلانیت پیچیده که ریمون بودون۱۳۷۰۰) از آن سخن گفته است توجه کنیم. «بودون» از وضعیتی تحت عنوان نظام وابستگی متقابل نام میبرد، وضعیتی که مسالهء نفع و در نتیجه عقلانیت در کنشها را مبهم میکند. اگر چنین عقلانیتی مدنظر ما قرار گیرد توجه خواهیم کرد که اطلاق واژهء عقلانی به کردارهای شهروندان با توجه به زمان تغییر میپذیرد. این نوع عقلانیت در جامعهای شکل میگیرد که کاتوزیان از آن با عنوان جامعهء کوتاهمدت یاد کرده است. جامعهای که براساس همین عقلانیت کوتاهمدت شکل پذیرفته است.
۴) عقلانیت سلطهگر روزمره: عقلانیت زندگی روزمره نقشی متفاوت با آنچه هابرماس برای جامعهء جدید در نظر گرفته بود دارد. جامعهء ما عقلانیت روزمرهء خود را برعقلانیت ابزاری و سیستمی مقدم میدارد و تحمیل میکند. اخلاق شهروندی در ایران با کمک عقلانیت مدرن جامعوی و ابزاری شکل نمیگیرد. در واقع عقلانیت فردی خودکامهء زندگی روزمره مهمترین منبع اخلاق شهروندی شده است. از این رو این اخلاق از جنبههای جمعگرایانهء خود خالی است.
گذار از مسیر شهروند غیرفعال به شهروند اکتیو گذاری طولانی و دشوار است و نیاز به آینده نگری عمیق و البته رهبران مجرب و قابل اعتماد دارد. بسیاری هنوز معتقدند که این آیندهنگری و رهبری تنها از نخبگان بر میآید و نهایتا این نخبگان هستند که باید راه به هرم قدرت سیاست ببرند.
آشتیانی در پایان توضیحات خود بر فشار بیش از حد به قشر روشنفکر در دوران گذار، اشاره میکند و میگوید: «در وضعیت امروز ایران، به غیر از قشر زیر خط فقر که به خاطر تنگناهای اقتصادی به شدت تحت فشار است، قشر روشنفکر و تحصیلکرده که روز به روز بر آگاهیهایش افزوده میشود، نیز به شدت در رنج است. اما راه واقعی او به زعم من همان راهی است که کانت پیش پای او گذاشته است کانت خطاب به همه روشنگران جهان میگوید که خطر کن و مستقل بیندیش!»
افسانه برابری
منبع : روزنامه سرمایه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست