پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا
نگاهی به تئاتر یونان باستان
![نگاهی به تئاتر یونان باستان](/mag/i/2/19qoc.jpg)
گفته میشود ِتس پیس (Thespis)، نمایشنامهنویس قرن ششم قبل از میلاد که هیچ کدام از نمایشنامههایش باقی نمانده است، همسرایان و سرخوان (همان بازیگر اول) را وارد نمایش کرد و احتمالاً اشیل(Aeschylus)، نخستین نمایشنامهنویس بزرگ یونان، در قرن بعد بازیگر دوم را وارد نمایش کرد. سوفوکل (Sophocles) دیگر نمایشنامهنویس نامی یونانی سومین بازیگر را اضافه کرد. اما باید در نظر داشت که یک بازیگر میتوانست چندین نقش را بازی کند. بنابراین در نمایشهای عهد اشیل، به جز گروه همسرایان و سرخوان تنها دو شخصیت ناطق برروی صحنه حضور داشتند. هرچند ممکن بود در نمایشنامه سه یا چهار شخصیت وجود داشته باشد. به علاوه بازیگران بدون دیالوگ نیز بودند و امکان داشت یک نمایش دو بازیگر ناطق و یک بازیگر بدون دیالوگ (یا ساکت) داشته باشد. سرخوان گاهی اوقات با بازیگران مشغول گفتگو میشد تا به این وسیله بازیگران دارای دیالوگ برروی صحنه کم نباشند.
گروه همسرایان، توسط اشیل از پنجاه نفر به دوازده نفر تقلیل داده شد و سپس توسط سوفوکل به پانزده نفر افزایش یافت. گرچه ممکن است حضور گروه همسرایان در برخی نمایشها بیهوده به نظر آید اما این گروه اغلب کارکردهای نمایشی مهم گوناگونی دارد. به عنوان مثال گاهی اوقات سرخوان در نقش یکی از شخصیتهای نمایش ظاهر میشود. همچنین گروه همسرایان اغلب احساسات تماشاگر عادی را بیان میکند، به ویژه هنگامی که آنها قهرمان نمایش را تحسین کرده و در عین حال نسبت به او احساس ترحم میکنند. به این طریق آنها بین تماشاگر و بازیگر ارتباط برقرار میکنند. گروه همسرایان برای آگاه کردن تماشاگر از حوادث پیشین، اظهارنظر کردن درباره اتفاقات جاری و یا اجرای میان پردههای آوازی نیز استفاده میشود.
در دوران تس پیس، احتمالاً داستان نمایش الزاماً در ارتباط با افسانة دیونیسوس نبود، اما حضور در تئاتر هنوز به نوعی به جای آوردن اعمال مذهبی محسوب میشد و تا مدتها پس از آن دوران نمایش ازتباطش را با زندگی حفظ کرد و تبدیل به چیزی نشد که تنها در کتابها بتوان دربارهاش خواند. همان طور که ایور براون (lver Brown) منتقد تئاتر معاصر انگلیس گفته است تاریخ تئاتر یونان حرکتی است از آشوب به آئین و از آئین به متن.
در سال ۵۴۴ قبل از میلاد، توسط حکومت آتن یک جشنوارة تئاتر به صورت رسمی برگزار می شد که طی آن نمایشنامهنویسان برای به دست آوردن جوایز با یکدیگر رقابت میکردند. در آتن، اجرای نمایش و حضور در آن به عنوان یک آئین مذهبی رویدادی هر روزه نبود. این مهم در دو روز تعطیل یا دو جشن اتفاق میافتاد. اولی در ژانویه یا فوریه بود و جشن دوم دیونیسیای بزرگ در مارس یا آوریل که پنج یا شش روز طول میکشید و در سه روز پایانی جشن، هر روز یک تراژدینویس با سه نمایش تراژدی و یک نمایش «ساتیر» را به صحنه میبرد. این سه نمایشنامهنویس توسط یک داور که طرح نمایشهای زیادی را بررسی میکرد، از قبل و به دقت انتخاب شده بودند. هزینه اجرای آثار آنها را حکومت آتن و ثروتمندان پرداخت میکردند. حکومت از کسانی که در تامین هزینهها همکاری داشتند به طرق مختلف تجلیل میکرد. نمایشنامهنویسان علاوه بر نوشتن نمایشنامه، وظیفه تصنیف موسیقی و نظارت برآمادهسازی اجرا را برعهده داشتند و گاهی اوقات در نمایش نقشی نیز ایفا میکردند. از زمان انتخاب این سه نمایشنامهنویس که با هم رقابت داشتند به هریک جایزهای اعطا می شد. ارزشمندترین جایزه یعنی جایزة اول پول و تاج گل بود. گاهی بردن جایزة سوم افتخاری محسوب نمیشد.
برخی از تماشاخانههای یونان آنقدر بزرگ بودند که گنجایش شش هزار تماشاگر را داشتند. ساختمان تماشاخانه در فضای باز،کنار یک تپه و به شکل نیم دایره بود، با تماشاگرانی نشسته برروی پلههایی که تا دامنة تپه امتداد داشت و بازیگرانی که ایستاده نقش خود را ایفا میکردند. در میان نخستین ردیف پلهها یک تخت برای کاهن دیونوس اختصاص یافته بود و روبرویش هم سطح با زمین،قربانگاه قرار داشت که گاهی از آن به عنوان آکسسوار صحنه (اسباب صحنه) استفاده میشد. پشت بازیگران اسکنه (Skene) یا ساختمان صحنه واقع شده بود که احتمالاً قبل از اجرا به عنوان اتاق رختکن در طول اجرا به عنوان پس زمینة صحنه مورد استفاده قرار میگرفت.
این ساختمان معمولاً در نمایش، قصر یا معبدی برای تماشاگران القاء میکرد. گاهی اگر در نمایش به صحنة دیگری نیاز بود میان ستونها از قابهای متحرک با نقاشی چشمانداز استفاده میشد. این ساختمان تا حد زیادی به تقویت صدا نیز کمک میکرد، چرا که اگر فردی جلوی یک دیوار حائل صحبت کند که سطح صاف و سختی مقابلش باشد و روبرویش هم تماشاگر به ردیف نشسته باشد، صدا به خوبی منتشر میشود. دیوار ساختمان صحنه نقش حائل را ایفا میکرد، اطراف قربانگاه همان سطح صاف و سخت مقابل بازیگران بود که در تماشاخانههای یونان باستان به آن ارکسترا میگفتند و جایگاه تماشاگران برروی تپه نیز وظیفه قسمت سوم را اجرا میکرد. بازیگران نیز با بالا بردن صدای خود برروی اُرکسترا صدا را تقویت میکردند. اما معلوم نیست که این سکو دقیقاً از چه زمانی به ساختمان صحنه اضافه شد.
بازیگران برای انتقال خصوصیات اصلی نقششان به تماشاگران در دورترین فاصله نقاب (ماسک) میزدند. لذا ممکن بود بازیگر نقابی بزند که فقط خطوط کلی و برجستة شخصیت نمایش مثل شاه، پیرمرد یا خدمتکار را القاء کند. لباس بازیگران رنگارنگ بود و احتمالاً کفشهایی با تخت ضخیم میپوشیدند تا قد آنها را بلندتر نشان دهد. گرچه به نظر میرسد این چکمههای مخصوص مربوط به بعداز نمایشنامهنویسان برجستهای چون اشیل، سوفوکل و اوریپید (Euripides) در قرن پنجم قبل از میلاد باشد. از میان وسایل صحنه میتوان به ماشین (machine) و اکی کلما (eccyclema) اشاره کرد. ماشین در واقع جرثقیل یا بالاکشی بود که میتوانست بازیگر نقش خدا را بالا کشیده و معلق نگه دارد. زیرا گاهی نمایشنامهنویس یکی از خدایان یونان باستان وارد نمایش میکرد تا داستان را به طور اتفاقی حل و فصل کند. عبارت خدای ماشینی یا دئوس اکس ماشینا (deus ex machine) به معنای گره گشایی غیرقابل قبول در داستان است. خصوصاً برخی از اتفاقات که برای گرهگشایی داستان نمایش به کار می رفتند کاملاً عجیب و غریب بودند مانند پیدا شدن یک نامةگمشده یا کشف یک معدن طلا. ظاهراً اکی کلما سکوی چرخداری بود که از داخل ساختمان به روی صحنه هل داده میشد و به تماشاگر یادآوری میکرد باید این طور فرض کند که صحنة در حال اجرا، داخل ساختمان اتفاق میافتد.
در پایان باید اشارهای به ساختار نمایشنامههای یونان باستان کنیم. تراژدی یونانی معمولاً با سخنان یا دیالوگ یک بازیگر که پرولوگ (Prologue) نام دارد، آغاز میشود. سپس گروه همسرایان در حال آواز خواندن و رقصیدن وارد میشوند که به آن پارودوس (Parodos) میگویند. پارودوس با چهار یا پنج گفتگو میان بازیگران دنبال می شود که به آن اپیزود (episodes) میگویند. اپیزود جای خود را به قصیدههای آوازی میدهد. هر قصیده یک استاسیمون (stasimon) نام دارد و خروج پایانی گروه همسرایان نیز اگزودوس (exodus) است. ترکیب گفتگو با آواز و رقص نوعی موسیقی ـ نمایش خواهد بود که شبیه اُپرا است چیزی نظیر فلوت سحرآمیز موزارت همراه با کمی گفتار.
دلیل عظمت این نمایشنامهنویسان که نمایشنامههای منظوم می نوشتند در این است که اگر چه ما دیگر نمایشنامههای آنها را همراه موسیقی مناسب نمیشنویم یا شاهد رقص زیبای بازیگران با لباسهای رنگارنگ نیستیم اما از طریق خواندن این متون میتوانیم دربارة برخی از بزرگترین دستاوردهای تئاتر دوران باستان شناخت حاصل کنیم.
منبع: کتاب «تاریخ مختصر تئاتر» نوشتة «لوسیناپاگت»
ترجمه: لیلا پورعلی عباسی
کارشناس ارشد ادبیات نمایشی
ترجمه: لیلا پورعلی عباسی
کارشناس ارشد ادبیات نمایشی
منبع : روزنامه اطلاعات
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران محمدجواد ظریف دولت سیزدهم دولت چهاردهم پزشکیان دولت علی باقری رهبر انقلاب ترور رئیس جمهور انتخابات
قتل تهران تب دنگی شهرداری تهران پشه آئدس تعطیلی ادارات زلزله تیراندازی پلیس عزاداری محرم شورای شهر تهران سازمان تامین اجتماعی
واردات خودرو خودرو اربعین قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو حقوق بازنشستگان بازار خودرو مالیات بازنشستگان سایپا سهام عدالت
فرهاد مشیری سینما تلویزیون سینمای ایران وزارت ارشاد دفاع مقدس فیلم لیلی رشیدی شورای عالی انقلاب فرهنگی صداوسیما بازیگر سینمای جهان
محصولات کشاورزی آزمون سراسری ماه فناوری درمان و آموزش پزشکی
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ غزه ترامپ اسرائیل جنگ غزه فلسطین آمریکا روسیه ترور ترامپ چین جو بایدن
فوتبال پرسپولیس استقلال علیرضا بیرانوند باشگاه پرسپولیس سپاهان رئال مادرید تراکتور نقل و انتقالات لیگ برتر یورو 2024 تیم ملی اسپانیا نقل و انتقالات
هوش مصنوعی سرعت اینترنت اینترنت تیک تاک ناسا گوگل گرمایش جهانی اپل شیائومی ربات
گرما دیابت رژیم غذایی گرمازدگی کاهش وزن افسردگی صبحانه نوشابه