جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


اعتیاد و جرم


اعتیاد و جرم
مطالعات و تحقیقات میدانی نشان داده كه رفتارهای بزهكارانهٔ ناشی از اعتیاد به مواد مخدر، امری اجتناب ناپذیر است. میزان اعمال بزهكارانهٔ معتادان بسیار زیاد و متنوع میباشد. مثلا‏‎ً در آمریكا میزان جرایم سالانهٔ معتادان بیش از ۵۰ میلیون مورد بوده است. بیشتر این جرایم مربوط به خرید و فروش مواد مخدر میباشد كه معمولاً همراه با انواع قانون شكنی است و باعث درگیر شدن معتادان در جرایم سنگینتر، نظیر بر هم زدن نظم عمومی و ضرب و جرح می شود. ‏
بر اساس مطالعاتی كه در انگلستان انجام گرفت. مشخص شد علیرغم این كه دولت خود مواد مخدر را در اختیار معتادان میگذارد اعمال بزهكارانهٔ این افراد كاهش نیاقته است.مطالعات انجام گرفته در سایر كشورها نیز نشان میدهد كه رابطهٔ بین بزهكاری و اعتیاد یك پدیدهٔ دائمی عمومی و غیر قابل اجتناب تلقی میشود ‏.رابطهٔ بین ارتكاب جرم و اعتیاد برای اولین بار در دههٔ ۱۹۳۰ در آمریكا مورد توجه قرار گرفت ‏.
بررسی" بن هام دای ـ ۱۹۷۳" بر روی یك هزار معتاد به مواد مخدر نشان داد كه ۸۰ درصد آنها قبل از اعتیاد، هیچ نوع بزهكاری اجتماعی نداشته اند؛ در حالی كه ۶۷ درصد آنها پس از اعتیاد مرتكب جرم شده بودند. ‏
تحقیقات" پسكور ـ ۱۹۴۳" نشان داد كه از میان ۱۰۳۶ معتاد ۷۵ درصد قبل از اعتیاد سابقهٔ محكومیت نداشته اند و ۸۶ درصد آنها بعد از اعتیاد، محكومیت را تجربه كرده اند.
در تحقیقاتی كه روی دانش آموزان یكی از دبیرستانهای آمریكا به مدت ۸ سال "توسط جانسون و همكاران ـ ۱۹۷۸" صورت گرفت مشخص شد كه میزان استفاده از مواد مخدر و ارتكاب جرایم كاملا با یكدیگر رابطه دارندو میزان بزهكاری همگام با افزایش مصرف مواد مخدر، افزایش پیدا میكند. به نظر "جانسون" و همكاران همبستگی بین مواد مخدر و بزهكاری، مساُلهٔ مشتركی به نام "انحراف" یا "اخلاق ضد اجتماعی" به وجود می آورد كه اعتیاد در آن به عنوان یك انحراف یا نا هنجاری اجتماعی تلقی میشود. ‏
‏"كراس ـ ۱۹۸۱" با پژوهشی كه در استرالیا بر روی بزهكاری معتاد انجام داد به این نتیجه رسید كه اعتیاد نشان دهندهٔ نوعی ناهنجاری رفتاری در شخصیت اجتماعی فرد است كه بدین شكل (اعتیاد) تظاهر مییابد. ‏
او همچنین گفت كه انواع مواد مخدر در رشد این ناهنجاری رفتاری در افراد اثرات گوناگونی دارد.كراس نشان داد كه گرایش به بزهكاری در افراد معتاد به تریاك نسبت به استعمال كنندگان ماری جوانا بیشتر است.او هم چنین ثابت كرد جرایمی كه معتادان به مواد مخدر مرتكب میشوند، صرفا جنبهٔ اقتصادی و مالی ندارد و ناشی از ناهنجاریهای رفتاری است.مواد مخدر همچنین باعث پافشاری معتاد در اعمال بزهكارانه میشود.به گفتهٔ "گوردونـ ۱۹۸۳" این امر نشان دهندهٔ تاُثیر مواد مخدر در فرد بزهكار است. ‏
اعتیاد باعث ارتكاب دو جرم اصلی توسط معتاد میشود: یكی حمل و خرید و فروش مواد مخدر و دیگری سرقت برای تهیهٔ مواد مخدر كه هر دو جرم برای دستیابی به مواد مخدر ضروری هستند. ‏
تحقیقات نشان داده است كه این جرایم عموماً به دو نوع تقسیم میشوند: یكی مربوط به مواد مخدر و دیگری جرایم جانبی. براساس این مطالعات میزان جرایم در معتادان بسیار گسترده و پیچیده است و نه فقط نیاز معتاد به مواد مخدر بلكه جرایم و جنایات خطرناك جانبی را نیز دربر می گیرد. ‏
‏"گودونرـ ۱۹۸۳" در تحقیقات ۱۰ سالهٔ خود در مركز بازپروری معتادان جوان در لندن نتیجه گیری كرد كه سرقت به خاطر تهیهٔ مواد مخدر علت اصلی جرایم دیگر است. این تحقیق نشان داد كه ۶۶ درصد معتادان جرایم دیگری نظیر اخلال در نظم عمومی و بزهكاری اجتماعی داشته اند. ‏
‏"ساویج و سمیون ـ ۱۹۸۱" در تحقیقات ۴ سالهٔ خود بر روی ۱۱۵۵ معتاد در آمریكا و بر اساس اعترافات خود آنها توانستند به سه نوع طبقه بندی از جرمشناسی معتادان دست یابند:‏
▪ نوع اول:
فعالیت غیر قانونی در امر تهیهٔ مواد مخدر از طریق سرقت، قاچاق، خرید و فروش مواد مخدر، اقتدار جنایی علیه دیگران و ارتكاب جرم در جهت منافع شخصی. ‏
▪ نوع دوم:
فعالیت غیر قانونی در امر تهیهٔ مواد مخدر از طریق روسپیگری (در زنان)، باجگیری و شرارت، قمار بازی و جرایم مشابه. ‏
▪ نوع سوم:
دستگیری فقط به خاطر حمل مواد مخدر.
جرایم نوع اول كه رفتارهای بزهكارانه خطرناك را شامل میشود دربرگیرندهٔ ۶۰ درصد از موارد بزهكاری بود، در حالی كه فقط ۳ درصد از معتادان، جرایم نوع سوم را انجام میدادند. شمار اندكی از معتادان در این سه گروه قرار نمیگرفتند و از راههای دیگر مواد مورد نیاز خود را تهیه میكردند. ‏
‏"بال و همكاران ـ ۱۹۷۹" محاسبهٔ میزان بزهكاری معتادان را به وسیله تحقیقات علمی انجام داده و عبارت "معتاد هر روز در خطر ارتكاب جرم" را در این تحقیق انتخاب كردند. معنای این عبارت آن است كه معتاد در هر ۲۴ ساعت ممكن است یك یا دو جرم مرتكب شود. ‏
این محاسبه كمك میكند تا تصویر كاملی از میزان جرایم مرتكب شده توسط معتاد در طول یك دورهٔ زمانی به دست آید. این دوره شامل زمانی است كه معتاد در حال بازپروری، ترك اعتیاد است و تصویر كاملی از دورهٔ اعتیاد در مدت زندگی معتاد ارائه میدهد.
گزارشهای مقامات رسمی میتواند به عنوان تایید كنندهٔ اعترافات معتادان مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین تلفیقی از گزارشهای دستگیری معتادان از سوی مقامات رسمی و اعترافات آنها میتواند در محاسبهٔ در محاسبهٔ میزان بزهكاری مفید واقع شود. ‏
معتادان به مواد مخدر در استفاده از مواد افیونی، نوع زندگی یا ناهنجاریهای رفتاری و اعمال بزهكارانه به یك شكل عمل نمیكنند. برخی از آنها همزمان با استعمال مواد مخدر از اعمال بزهكارانه پرهیز میكنند، در حالی كه برخی دیگر با مصرف مواد مخدر به اعمال بزهكارانه مبادرت میورزند و حتی در اخلال و بینظمی عمومی و اعمال جنایتكارانه جریتر میشوند. ‏
اقدامات بزهكارانه در معتادان ممكن است به طور مداوم صورت گیرد یا بر اثر تغییر شرایط افزایش یا كاهش پیدا كند. ‏
‏"شیفر و همكاران ـ ۱۹۴۸" در بالتیمور تحقیقاتی روی ۳۵۴ معتاد انجام دادند و نوعی طبقه بندی از اعمال بزهكارانهٔ آ‎نها را ارائه كرده اند كه بر اساس آن معتادان در ۸ طبقه به شرح زیر دسته بندی شده اند: ‏
▪ جرایم جانبی: ۷/۲۳ درصد از معتادان اقدام به اعمال بزهكارانهٔ جانبی همراه با مصرف مواد مخدر میكنند كه شامل سرقت و خرید و فروش مواد مخدر است.
▪ خرید و فروش مواد مخدر: ۰۶
/۲ درصد از معتادان فقط به خرید و فروش مواد مخدر میپردازند و كمتر به سرقت روی میآورند.
▪ سرقت: ۰۶
/۲ درصد از معتادان منحصراً دست به سرقت میزنند.
▪ قمار:
۸/۱۳ درصد از معتادان به قمار و اعمال خلاف دیگر نظیر باجگیری مالخری میپردازند. ‏
▪ جعل: ۴
/۵ درصد از معتادان اقدام به جعل اسناد یا خیانت در امانت كردهاند. ‏
▪ اخلال در نظم عمومی: ۴
/۳ درصد از معتادان در نظم و امنیت جامعه اخلال میكنند كه در بعضی از موارد غیر محسوس مخفیانه است. ‏
▪ جعل حرفهای:
۲ درصد از معتادان اقدام به جعل اسناد و خیانت در امانت به صورت حرفهای میكنند. ‏
▪ اخلال در نظم عمومی به صورت حرفهای:
۴/۱ درصد از معتادان به صورت حرفهای موجب اخلال در نظم عمومی جامعه شده و به اقدام بزهكارانه علیه مردم مبادرت میكنند كه شیوع این دسته در حال كاهش است. ‏
تنوع بسیار زیاد در اعمال بزهكارانه مانع هر گونه تصمیم و قضاوت در چگونگی نوع این اعمال میشود؛ اما "شیفر و همكاران" بر اساس این باور كه معتادان هر روز در معرض ارتكاب به جرم هستند. اصطلاح كلی"روانگردی" را به عنوان یك جرم بزهكارانهٔ ناشی از اعتیاد به داروهای روانگردان مطرح كرده اند.
اعتیاد در بسیاری از كشورهای غربی كه حتی از آزادی لجام گسیخته برخوردارند جرم میباشد و مجازاتهایی درباره معتادان اعمال میكنند.
قابل ذكر است، كارشناس ویژه فرانسوی كه در كارگاههای معاضدت بین المللی قضایی در ایران (سال ۱۳۸۰) شركت كرده بود گفت برای معتاد در قوانین جزایی فرانسه هم مجازاتهائی متناسب مقرر گردیده كه البته امكانات ترك اعتیاد نیز پیش بینی شده و قوانین فرانسه مشابهت هایی با مقررات جمهوری اسلامی ایران دارد.
مارتین بوت مورخ و محقق انگلیسی در كتاب (تاریخ تریاك) صفحه ۱۰۸ مینویسد: ‏
‏" برای آنها كه اعتیاد ندارند این یك معمای پیچیده میباشد كه چرا یك انسان با علم به عواقب وخیم و كشنده اعتیاد با دست و عقل خود، خود را معتاد میكند!"‏
فیلیپ دك نویسندهٔ داستانهای علمی تخیلی مینویسد: " سوء استفاده از مواد مخدر یك تصمیم است. مثل اینكه فردی تصمیم میگیرد كه به جلو یك وسیله نقلیه كه با سرعت در حال حركت است برود. چطور شما این را یك مرض میدانید در حالی كه چنین كاری فقط میتواند یك اشتباه در قضاوت باشد. یقیناً فقر، فشارهای غیر مستقیم و دیگر عوامل میتوانند در اتخاذ چنین تصمیمی اثر بگذارند اما نمیتوان حقایق را نادیده گرفت، چرا انسان در چنین مواقعی مصرف مواد خطرناك را انتخاب میكند، موادی كه اعتیادآور و كشنده هستند، مثل تریاك، مرفین و هروئین!" ‏
در كشور هلند اگر چه مصرف مواد مخدر سبك را فینفسه جرم نمیدانند، ولی از نظر مكانهای استعمال محدودیتهایی در نظر گرفته اند و مصداق مواد مخدر سبك نیز از نظر سازمان بهداشت جهانی فقط سیگار ماری جوانا میباشد و حتی شامل حشیش نمی شود. ‏
زیرا حشیش با توجه به اینكه در گروه خاص قرار گرفته و میتواند با توجه به ویژگیهای مصرف كننده، كیفیت جنس، مقدار مورد استعمال، موقعیتهای زمانی و مكانی، اثرات گوناگون مواد مخدر سنگین را از قبیل مخدرها، محركها، تو هم زاها و ... داشته باشد. ‏
این نگرش كه اعتیاد شبیه بیماری است تا رفتار غیر اخلاقی عمدی ریشه در قرن نوزدهم دارد. توماس تروتر در سال ۱۸۰۴ نوشت:" عادت باده گساری بیماری ذهنی است". ‏
بنجامین راش معتقد بود كه باده گساری به صورت یك عمل ارادی آغاز می گردد ولی به بیماری یا آشفتگی اراده كشیده می شود. ‏
در این قرن، الگوی پزشكی در الكلیسم و اعتیاد به مواد مخدر دیگر بیش از همه شایع بوده است، فرد معتاد بعنوان یك قربانی یا بیمار تلقی میشده است كه نیازمند درمان پزشكی یا روانپزشكی است. ‏
نظریهٔ بیماری اعتیاد، مخالفان زیادی داشته و دارد. برای مثال استانتون پیل معتقد است مفهوم بیماری عملاً باعث شده است كه رفتار اعتیادآور افزایش یابد، زیرا این مفهوم رفتارهای كنترل نشده را موجه میسازد و به افراد امكان كه فقدان كنترل خود را به عنوان حالتی از بیماری تعبیر كنند كه كاری نمیتوانند برای آن انجام دهند. در سیر تاریخی مواد مخدر در امریكا میخوانیم: در قانون مواد مخدر هاریسون كه مورد تصویب كنگرهٔ آمریكا در ۱۹۱۴ قرار گرفت یك ابهام وجود داشت، بدین شرح كه اگر اعتیاد یك مرض به شمار میآمد، دكتر وظیفه داشت تا آن را معالجه كند، اما چنانچه اعتیاد یك تبهكاری محسوب میشد نسخهٔ دكتر، میتوانست تعبیر دیگری داشته باشد، منجمله قرار دادن مواد مخدر در دسترس تبهكاران، بالاخره در ۱۹۱۹ دادگاه عالی امریكا اعتیاد را یك شرارت شناخت و برای مدت ۲۵ سال از آن تاریخ به بعد تعداد ۲۵۰۰۰ پزشك تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند و ...‏
فردی كه تحت تأثیر عوامل اجتماعی و ضعف اراده برای رفع اضطراب و تنشهایش به مصرف مواد مخدر روی آورده و در حقیقت مقهور بیعدالتیهای اجتماعی شده است، اگر چه به خاطر بیكفایتی، پایین بودن عزت نفس و عدم مقاومتش در مقابل عوامل تنشزا مستحق مجازات متناسب است ولی مسئولیت نظام اجتماعی كه پدیدآورنده عوامل تنش آفرین و اضطراب زاست نیز نباید نادیده گرفته شود. همچنین در مواردی كه عامل اعتیاد و نیاز به استعمال مواد مخدر، اختلالات زیستی و نیاز فیزیولوژیكی باشد نمیتوانیم مصرف مواد مخدر را جرم بدانیم، بلكه والدین و سازمانهای مسئول موظفند فرد معتاد را معالجه كنند و امكانات لازمه را در آماده كردن او برای یك زندگی عادی فراهم نمایند. ‏
مجازاتهای بازدارنده درباره مصرف مواد مخدر باید به نحوی در قانون مقرر شود كه قاضی با توجه به عوامل روآوری به مصرف مواد مخدر و حتی قاچاق آن، بتواند حكم منصفانه ای درباره مجرم صادر كند و برای قاضی صلاحیتی منظور شود كه وجود عوامل مصرف مواد مخدر را به اولیا و مقامات مسوول و مربوط جامعه تذكر دهد و آنها را ملزم نماید كه در مقام از میان برداشتن عوامل روآوری به مصرف مواد مخدر و معالجهٔ معتاد برآیند. ‏
● نتیجه:
اعتیاد به مواد مخدر كه عوامل ژنتیكی، بیماری و تحمیلی نداشته باشد، علاوه بر آنكه فی حد ذاته به خاطر سكرآور بودن مواد مخدر، اضرار به نفس و ... از نظر فقهی گناه محسوب میشود و حرام و جرم است مقدمه و تالی فاسد برخی از جرایم دیگر نیز میباشد و امهال و امكاناتی كه در مقررات برای او پیشبینی شده از باب رفاه و تاُمین سلامت آحاد جامعه است كه مسئولان كشور برای افراد فراهم كرده اند.
البته در تعیین نوع مجازات باید عدالت اجتماعی و رافت اسلامی رعایت شود و هدف از مجازات كه اصلاح مجرم و بازدارندگی او از تكرار و جامعه از ارتكاب چنین جرمی است تحقق یابد.‏
علی اکبر باصری گنابادی
منبع : سایت دپارتمان مجازی پژوهش های حقوقی ایران