سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

بازیگران عرصه سیاست


بازیگران عرصه سیاست
کنشگران در ساحت سیاسی دو دسته‌اند؛ یک عده بازیگرند، یک عده ادای یک بازی را در می‌آورند.
بازیگران عمدتا از طیف نخبگان و خبرگان سیاسی هستند که با مدیریت یک گفتمان در تولید قدرت و توزیع آن نقش اصلی را ایفا می‌کنند. با ظهور انقلاب اسلامی و رهبری بی‌بدیل امام خمینی(ره) نخبگان سیاسی به حاشیه رفتند و برای اولین بار در تاریخ معاصر مردم به عنوان بازیگران اصلی عرصه سیاست به نقش آفرینی پرداختند.
قانون اساسی جمهوری اسلامی طوری طراحی شده است که مردم در مقام تصمیم سازی و تصمیم‌گیری در مرکز ثقل قرار دارند و به عنوان متغیر اصلی، قدرت را مدیریت می‌کنند. اینکه طی سه دهه گذشته قدرت‌های جهانی بویژه آمریکا با کار مداوم روی نخبگان در به انحراف کشاندن انقلاب اسلامی شکست خوردند و تمام توطئه‌ها و طراحی‌های آنها ناکام مانده به این دلیل بود که مردم بازیگر اصلی صحنه سیاست در کشور بودند.
مردم ما حتی این قدرت را داشتند که نخبگان را هم مدیریت کنند. ملت ما مسلمان است و به قرآن به عنوان مجموعه‌ای از آموزه‌ها و احکام الهی ایمان راسخ دارد. این ملت اراده کرده است نظامی را طراحی کند که فقط در آن خدا حاکم باشد. لذا در بحث حقوق اساسی آنجا که سخن از حاکمیت ملت به میان می‌آید تصریح می‌کند که؛ «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست» [فصل پنجم قانون اساسی اصل ۵۶]
لذا مردم با تکیه به خدا و اولیای الهی بازی اولیای طاغوت و در راس آنها آمریکا به عنوان شیطان بزرگ را نخوردند و پشتیبان رهبران و نظام الهی باقی ماندند.
با تعمیق گفتمان انقلاب اسلامی در منطقه و جهان اکنون ملت‌های مسلمان بیدار شده‌اند و موجی از بیداری اسلامی در همه جا مشاهده می‌شود به طوری که در هر کشور اسلامی یا غیر اسلامی انتخاباتی برگزار شده، اسلامگرایان پیروز آن انتخابات یا جزء اثرگذارترین‌ها در نتایج انتخابات هستند.
لذا نمی‌توان انکار کرد که این موج بیداری، مردم را در کانون اصلی قدرت به عنوان بازیگران اصلی عرصه سیاست در منطقه قرار داده است. قدرت‌های جهانی توانایی مقابله با این پدیده را ندارند و به همین دلیل نقشه‌های آنها علی‌رغم اینکه از دقت و ظرافت خاصی برخوردار است همگی نقش بر آب می‌شود.
آمریکا در عراق، افغانستان و فلسطین اشغالی گرفتار مصیبتی است و تا تسلیم مردم و اراده ملت‌های منطقه نشود از این گرفتاری و مصیبت نجات نخواهد یافت و این سه کشور به صورت سه لکه بزرگ خونین وجدان بشری و افکارعمومی، جهان را علیه واشنگتن تحریک می‌کند. ژنرال‌های آمریکایی تا ابد نمی‌توانند این سه لکه خونین را بر سینه خود به صورت مدال خونخواری و ستم پیشگی تحمل کنند. بالاخره باید روزی دست‌ها را به علامت تسلیم بالا ببرند. اگر امروز این کار را نکنند فردا خیلی دیر است. مصاف آمریکا با ملت ایران که طی سه دهه نفسگیر همچنان ادامه دارد روزی باید پایان پذیرد. آمریکایی‌ها خوب به یاد دارند آن هنگام که ارتش ایران و حتی ملت ایران در خواب بودند و آنها دزدکی صدها کیلومتر به خاک ایران تجاوز کردند و در صحرای طبس در خاک الهی ایران به زمین نشستند، خدا بیدار بود و تومار آنها را با توفانی بسان داستان سوره فیل در هم پیچید. آنها باید بدانند در دعوا با ملت ایران خدا با ماست و آنها هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. آمریکا باید به بازی خطرناک بسیج جامعه جهانی علیه ملت ایران پایان دهد. موضوع هسته‌ای، دموکراسی و حقوق بشر چیزی نیست که به بهانه آن به ملت ایران بتوان پیله کرد. عقل جهانداری حکم می‌کند که آمریکا فریب عده‌ای منافق در داخل را که «بازیگر» نیستند و ادای «بازی» را در می‌آورند نخورد و به اراده ملت به عنوان اصلی‌ترین بازیگران عرصه سیاست در ایران، گردن نهد. همچنین در منطقه دست از شرارت و خونریزی بردارد و سرنوشت کشور فلسطین، افغانستان و عراق را به دست بازیگران اصلی آن یعنی ملت‌های منطقه بسپارد و هر چه زودتر خود را از باتلاقی که خود پدید آورده‌ است رهایی بخشد.
‌ محمدکاظم انبارلویی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید