پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا
سیاست خارجی انگلیس بعد از بلر

از زمانی كه در سپتامبر بلر رسما اعلام كرد كه قصد دارد به زودی از قدرت كناره گیرد، همواره به كنایه و صراحت نام براون به عنوان جانشین تقریبا قطعی وی مطرح بوده و این مساله تلویحا به تایید خود بلر نیز رسیده است.
مقوله سیاست خارجی از زمینه هایی است كه براون تاكنون به ندرت درباره آن اظهار نظر كرده است. به اعتقاد «مارك لئونارد» مدیر سیاست خارجی مركز اصلاح اروپایی، سكوت نسبی براون در مساله سیاست خارجی بریتانیا بخشی از پروتكل شفاهی و پنهانی است كه بین او و بلر منعقد و تاكنون نیز تقریبا رعایت شده است.
«مارك رایس اوكسلی» گزارشگر بریتانیایی روزنامه آمریكایی كریستین ساینس مانیتور در لندن معتقد است كه سیاستمداران و كارشناسانی كه براون را از نزدیك می شناسند به خوبی می دانند كه در زمینه سیاست خارجی اختلاف نظرات بسیاری بین او و بلر وجود دارد.
برای نمونه، به نظر می رسد كه براون بر خلاف بلر، به جای مسایل پیچیده خاورمیانه همواره مشتاق توجه به حل و فصل مشكلات اقتصادی و اجتماعی آفریقا بوده و از ابتدا نیز توجه چندانی به مساله عراق نداشته است.
این نوشته مروری خواهد داشت به گزینه های فراروی گوردون براون در سمت نخست وزیر، در موضوع تغییرات احتمالی در سیاست خارجی بریتانیا به ویژه در سه جبهه مختلف و در عین حال مرتبط اتحادیه اروپا، آمریكا و خاورمیانه.
الف) اتحادیه اروپا:
با یك نگاه گذرا و اجمالی می توان پذیرفت كه در دوره ده ساله نخست وزیری بلر و حزب كارگر - با تمام فراز و نشیب های آن - از ابتدای پیوستن بریتانیا به بازار مشترك اروپا و به خصوص در مقایسه با دوره هجده ساله حكومت محافظه كاران در فاصله ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ به رهبری مارگارت تاچر و جان میجر روابط بهتر و دوستانه تری بین بریتانیا و اتحادیه اروپا وجود داشته است.
در این دوره بریتانیا پس از یك دوره سرد و بدون تحرك، نه تنها از یك عضو دایمی و ناگزیر اتحادیه اروپا به عضوی نسبتا فعال و تاثیرگذار تبدیل شد، بلكه توانست خود را در كنار آلمان و فرانسه به یكی از سه قطب رهبری این اتحادیه ارتقاء دهد.
با این همه بلر تاكنون موفق به انجام كامل هدف دیرین خود برای قرار دادن كشورش در قلب تحولات و برنامه ریزی های محوری و راهبردی اتحادیه اروپا نشده است.
باید توجه داشت كه از ابتدای به قدرت رسیدن حزب كارگر در سال ۱۹۹۷ تاكنون، براون بیش از اكثر همكاران گذشته و كنونی خود در كابینه و حتی شخص بلر، به سیاست های همگرایی با اتحادیه اروپا تمایل داشته است.
با این همه، از زمانی كه جانشینی براون در راس هرم قدرت سیاسی بریتانیا تقریبا تثبیت شده، وی كمتر مجال یافته تا درباره برنامه های خاص خود درباره اتحادیه اروپا سخن بگوید.
با توجه به مقام كنونی وی به عنوان وزیر خزانه داری كشورش، براون طی یك دهه اخیر بارها در برخی موارد از جمله روابط اقتصادی بریتانیا و اتحادیه اروپا به تفصیل سخن گفته است.
به نظر می رسد كه در دوران نخست وزیری براون نیز مانند حكومت ده ساله بلر چالش بریتانیا با اتحادیه اروپا برای انتخاب یكی از سه گزینه احتمالی زیر كماكان ادامه یابد:
۱) بریتانیا به عنوان همكار دایمی و در عین حال ناگزیر اروپا (مانند سال های قبل از۱۹۹۷)،
۲) بریتانیا بازیگری عمل گرا در اتحادیه اروپا (مانند دوره حكومت بلر)،
۳) بریتانیا به عنوان قلب و محور اتحادیه اروپا (مطابق و حتی بالاتر از هدف دست نیافته دولت بلر).
با وجود دلبستگی براون به اتحادیه اروپا و همگرایی بیشتر بریتانیا با آن، به نظر می رسد او نیز مانند پیشینیان خود در داونینگ استریت مخالف ساختار كنونی اداری، اجرایی و اقتصادی این اتحادیه بوده و مصرانه در پی ایجاد تغییراتی در آن باشد.
اگرچه لندن همواره از این پیشنهاد تغییرات با عنوان ضرورت های ارتقای كیفی اتحادیه اروپا یاد كرده، ولی برخی منتقدان سیاست های بریتانیا این انتقادها را دارای انگیزه هایی ورای خیرخواهی محض دانسته و آن را با تلاش بریتانیا برای محور شدن در اروپا و یا كاهش استقلال و افزایش وابستگی و مشاركت آن با آمریكا مرتبط دانسته اند.
براساس بیانیه رسمی ارایه شده در جولای سال ۲۰۰۵ از سوی براون به پارلمان اروپا، مهمترین محورهای پیشنهادی وی برای ایجاد تغییرات در اتحادیه اروپا عبارتند از:
▪ تغییرات ساختاری،
▪ تغییرات در تنظیمات و همگون سازی اقتصادی،
▪ اصلاح سیاست های تجاری،
▪ تغییر در سیاست های بودجه بندی اتحادیه اروپا.
در زمینه تغییرات ساختاری، براون ضمن تاكید بر گسترش و عمیق كردن مفهوم بازار مشترك در اروپا، مخالف سیاست نظام مالیاتی واحد در این قاره بوده و معتقد است كه نظام مالیاتی واحد برای همه كشورهای عضو اتحادیه اروپا با اقتصاد شناور و انعطاف پذیر نوین جهانی مغایرت دارد.
در زمینه تغییرات در تنظیمات و یكنواخت سازیهای اقتصادی، براون بر خلاف شماری از اقتصاد دانان و سیاستمداران اروپای شمالی معتقد است كه نه تنها هیچ الگوی اجتماعی واحد و مشترك اروپایی بلكه یك الگوی واحد اقتصادی برای پیشبرد اهداف توسعه در اروپا وجود ندارد و هر كشوری باید با تعامل و همكاری با دیگر كشورها از تجربه و دانش كارشناسان خود برای اجرای برنامه های اقتصادی هماهنگ با سیاست های اروپایی بهره گیرد.
در زمینه تجاری نیز براون به شدت موافق آزادسازی بیش از پیش سیاست های تجاری و گسترش هر چه بیشتر مناسبات تجاری اروپا با بقیه جهان در راستای سیاست های سازمان تجارت جهانی و نشست دوحه به خصوص با آسیا و كشورهای چین و هند است.
وزیر دارایی كنونی بریتانیا یكی از مشكلات عمده تجارت جهانی را وجود موانع آشكار و نهان بین اروپا و آمریكا در مبادلات تجاری با یكدیگر می داند كه در عمل منجر به رشد سریع اقتصادی كشورهای غیر اروپایی و غیر آمریكایی چون هند و چین شده است.
با وجود انتقادهای بسیاری كه براون به سیاست ها و برنامه های اتحادیه اروپا دارد، در مجموع و به طور نسبی می توان او را یك سیاستمدار طرفدار وحدت اروپا دانست كه كلیت اتحادیه اروپا را به منزله هویت تاریخی و به قول خود او «دی. ان. ای» كشورهای اروپایی می داند كه قصد دارد به نقش واقع بینانه كشورش در اروپا ادامه دهد.
با این وجود موانعی از قبیل اتحاد راهبردی با آمریكا و حساسیت ها و مخالفت های داخلی در بریتانیا با اتحادیه اروپا احتمالا و كماكان همچنان مانع نیت براون به تبدیل لندن به قلب این اتحادیه و مهمتر از آن پیوستن بریتانیا به پول واحد اروپایی خواهد شد.
براون در زمینه سیاست بزرگ سازی اتحادیه اروپا و پذیرش اعضای جدید به خصوص از منطقه بالكان و اروپای شرقی هنوز موضع قاطعی نگرفته و احتمالا سیاست موافقت مشروط كنونی دولت بلر را ادامه خواهد داد.
ب) آمریكا:
در یك نگاه كلی و اولیه چنین به نظر می رسد كه براون چندان علایق و دلبستگی های مشتركی با دولت آمریكا و جورج بوش رییس جمهوری كنونی آن كشور به خصوص در سیاست های جنگ طلبانه وی نداشته و طبیعتا بیشتر خواهان وجود یك رییس جمهوری دمكرات در كاخ سفید باشد.
با این همه «استیون توئیگ» نماینده سابق پارلمان و رییس كنونی موسسه اتاق فكر مركز سیاست خارجی بر خلاف برخی دیدگاه ها، به صورت كلی معتقد است: گوردون به شدت طرفدار آمریكاست و در برخی زمینه ها در این مورد از بلر هم شدیدتر است. از این رو، تعجبی ندارد كه براون همیشه تعطیلاتش را در آمریكا می گذراند و بلر در اروپا.
به نظر می رسد كه براون قصد داشته باشد در دوران صدارت خود، به مراتب بیش از بلر، احتیاط را كنار گذارده و در زمینه های دارای اختلاف نظر، از ارتباط ویژه و راهبردی كشورش برای تاثیرگذاری بر تصمیمات، برنامه ها و تصمیمات دولتمردان واشنگتن استفاده كند.به گفته مارك لئونارد از مدیران مركز اصلاح اروپایی، عادت دیرین بلر در قبال سیاست های آمریكا این بود كه در نهان از سیاست های واشنگتن انتقاد كرده و در آشكار از آن حمایت كند. حال آن كه براون احتمالا این ملاحظه را كنار خواهد گذارد و انتقادات خود علیه واشنگتن را آشكارا نیز مطرح خواهد كرد. از این نظر، ایان گیبسون نماینده پارلمان و متحد قدیمی براون بر این باور است كه براون در برخی زمینه ها برابر آمریكا سخت تر از بلر عمل خواهد كرد.
«ولی این به معنای دشمنی و حتی كاهش دامنه و عمق مناسبات راهبردی لندن و واشنگتن در دوره حكومت براون نخواهد بود. ولی در مجموع براون بیش از آن كه هوادار وحدت با اروپا باشد، طرفدار اتحاد با آمریكا است.»
ج) خاورمیانه:
در مساله جنگ عراق نیز بسیاری معتقدند كه با توجه به مواضع چهار سال اخیر براون، وی قصد پایان دادن به مداخله بریتانیا در اشغال نظامی عراق را دارد. ولی به نظر نمی رسد كه این تصمیم وی به سرعت عملی شود.
پروفسور «جان كرتیس» استاد علوم سیاسی دانشگاه «استراكلاید» در اسكاتلند با توجه به عدم اشاره گوردون براون به ارتباط جنگ عراق با نبرد جهانی علیه تروریسم و مساله تروریسم در بریتانیا در سخنان سالیان اخیر وی می گوید: براون تا جایی كه ممكن است درباره عراق سخن نمی گوید و هدف او احتمالا خروج از عراق در كوتاهترین زمان ممكن است.
با این همه، كوتاهترین زمان ممكن برای خروج بریتانیا از عراق لزوما ممكن است كوتاه نباشد. زیرا چنانچه همین امروز چنین تصمیمی در مورد آن گرفته شود، رهایی از چنبره كنونی عراق كاری زمان بر و پردامنه و دارای تبعات است.
با وجود این به نظر می رسد كه برای براون مساله افغانستان متفاوت از عراق باشد. براون پایان جنگ و ادامه بازسازی عراق را كمك مهمی به اقتصاد و ثبات آسیا و همچنین مبارزه بین المللی با قاچاق مواد مخدر می داند. وی در سالهای اخیر بر خلاف عراق، در اختصاص بودجه نظامی، امدادی و تداركاتی به افغانستان سخاوتمندانه عمل كرده است.
در روزهای اخیر گمانه زنی هایی از سوی جان اسنو گزارشگر ارشد شبكه تلویزیون سراسری بریتانیا در نوشته ای در هفته نامه «میل آن ساندی» و «كالین براون» معاون سردبیر روزنامه «ایندیپندنت» درباره تصمیم احتمالی براون برای تعامل بیش از دوران بلر با ایران انتشار یافته است.
در گزارش ایندیپندنت تاكید شده كه براون مصمم است تا با گسترش باب گفتگو با ایران و تاكید بر حل مشكلات از طریق مذاكره، از تبدیل مناقشه هسته ای تهران به یك بحران منطقه ای و بین المللی جلوگیری كند.
مساله دیگر مهم و كلیدی خاورمیانه كه براون خواه ناخواه با آن مواجه خواهد بود مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی است. براون ممكن است شخصا علاقه چندانی به مساله اعراب و اسراییل نداشته باشد، ولی به خوبی می داند و قبلا نیز اعلام كرده كه كلید حل بسیاری از بحران های كنونی در جهان در حل عادلانه مشكل فلسطین از طریق تاسیس یك دولت كاملا مستقل برای فلسطینی هاست.
در ماههای اخیر كه كناره گیری بلر از قدرت و جانشینی براون به جای وی به صورت جدی مطرح شده، گروههای ضد جنگ در دو جبهه مختلف به بیان دیدگاه های خود در زمینه سیاست خارجی در برابر نخست وزیر جدید پرداخته اند.
برخی از جناح های تندروی این گروهها معتقدند كه تفاوت بنیادی بین بلر و براون به عنوان دو همكار مهندس گرایشهای نوین در حزب كارگر وجود ندارد و چه بسا در مسایل بین المللی و همگامی با آمریكا مواضع براون شدیدتر از بلر باشد.
با این وجود دسته ای از گروهها و چهره های ضد جنگ از قبیل كریس مارسدن معتقدند كه برای ناامیدی و بدبینی همیشه وقت وجود دارد و باید با دادن وقت كافی براون را تشویق كرد تا از سیاست های بین المللی ده ساله اخیر بلر فاصله بگیرد.
مارسدن كه از رهبران ائتلاف توقف جنگ است در مقاله ای طی سه محور اصلی از براون خواسته تا سیاست خارجی دوره بلر را تغییر داده و به آن پایان دهد:
۱) خروج كامل از عراق تا اكتبر سال۲۰۰۷ ،
۲) اعلام آشكار درباره عدم مخاصمه و تعرض نظامی به ایران
۳) اتخاذ سیاست خارجی مستقل و غیروابسته به واشنگتن.
برخی معتقدند كه ایده آل گوردون براون در سیاست خارجی پیروی از روش «اولاف پالمه» نخست وزیر مقتول سوئد است.
پالمه ضمن احترام و پافشاری به ارزش های اروپایی و لیبرالیسم و حفظ ارتباطاتش با آمریكا تلاش داشت تا از رفتار استعماری و غیرعادلانه با جهان سوم نیز پرهیز كند.
برخلاف این دیدگاه، عده ای از قبیل «استیو ریچارد» نویسنده ایندیپندنت معتقدند كه اساسا براون نمی خواهد و نباید سیاست خارجی مدون و از پیش تعیین شده داشته باشد. چرا كه وی دو تجربه تاچر و بلر را پیش روی خود دارد كه دارا بودن سیاست خارجی غیرقابل انعطاف موجب تسریع روند سقوط دولتهای آن دو نخست وزیر شد.
د) فرجام:
روزگاری بلر در اندیشه ایجاد عدالت اجتماعی و گسترش سوسیالیسم در جهان به حزب كارگر وارد شد ولی نهایتا سر از همكاری راهبردی با نومحافظه كاران جنگ طلب آمریكایی درآورد.
اكنون باید تامل كرد و دید براون تا چه اندازه می تواند بین آرمان ها و خواسته هایش از یك سو و واقعیات رهبری بریتانیای كنونی شهره به استعمار و مداخله در امور دیگر كشورها از سوی دیگر پل زده و ارتباط برقرار كند.
سیاست خارجی براون هر چه باشد، پس از سالها همراهی و همگامی بریتانیا با آمریكا، وی ناگزیر به ارایه چهره ای بهتر و انسانی تر از كشورش در جهان است.
دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی بریتانیا از مدتها پیش مجددا مساله «دیپلماسی عمومی» را كه پس از پایان جنگ سرد نادیده و دست كم گرفته شده بود، جدی گرفته اند. واقعیت این است كه وجود بلر در راس هرم قدرت سیاسی در لندن تا حد زیادی مانع پیشرفت این برنامه ها برای تغییر تصویر جهانی بریتانیا بوده است. انتخاب براون به نخست وزیری بریتانیا شاید فرصت مهمی را برای این كشور فراهم كند تا با به فراموشی سپردن میراث بین المللی یك دهه اخیر بلر، بتواند چهره مخدوش جهانی خود را نیز به مرور ترمیم بخشد.
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست