جمعه, ۱۳ مهر, ۱۴۰۳ / 4 October, 2024
مجله ویستا
اقتصاد حلقه گمشده فرهنگ ایران
عموم مردم چه به صورت آگاهانه و چه به صورت ناآگاهانه و تقلیدگونه به ضرورت علم و کسب آن و پرداختن به آن به هر نحو معترفند؛ زیرا حاصل برخی از دستاوردهای علمی یا به صورت فیزیکی یا به صورت دگرگونیهایی در نظام اقتصادی یا علوم پزشکی و.... مشاهده میشود اما ضرورت هنر بر اکثر مردم پوشیده است، چراکه تاثیرات هنر در زندگی فردی و جمعی انسانها زودبازده و آشکار نیست تا همه به آن معترف باشند هرچند تاثیر هنر بر جامعه بطئی و کند است اما همواره تاثیرات بنیادین در بینش و نگرش جامعه ریشه در هنر و البته اندیشه آن جامعه دارد. به قول تولستوی نویسنده برجسته روسی «هنر دارای مضامین بسیار متنوع و عمیق انسانی است و چیزی را که ممکن است در قالب استدلال و تعقل نامفهوم و دور از دسترس باقی بماند مقدم میسازد و در دسترس همگان قرار میدهد». هنر با برداشتهای جدید و خلاقانهای که از واقعیت به دست میدهد بر تمام شوون زندگی اثرگذار است و گاه خود منشا تحولات و اعتبار یک جامعه میشود، بهطوری که ماندگاری نام کشورها در تاریخ را باید مدیون فلسفه و هنر آن کشور بود. همواره در طول تاریخ کشورهایی وجود داشتهاند که با وجود آنکه مدتها در ورشکستگی فرهنگی، هنری و گاه اقتصادی بهسر میبردند نامشان همچنان بر دوش هنرمندان معتبرشان بر بلندای عظمت سیر میکرد، نظیر یونان که بخش زیادی از اعتبار امروزش را مدیون اندیشمندان و هنرمندان کلاسیکش است و همینطور کشور خودمان که در بحرانیترین وقایع و مصیبتهای اجتماعی مثل حملات مکرر مغولها، بحرانهای دو دوره مشروطه به اعتبار هنرمندان و اندیشمندان نام خود را حفظ کرد. از این رو حکومتها و قدرتهای سیاسی به منظور جاودانه نگاه داشتن نام کشورشان و ایدیولوژی مورد نظرشان و یا کسب وجهه جهانی به هنر روی آوردند. اما از آنجا که دولتها و حکومتها برای ادامه حکومت خود و درست اجرا شدن سیاستهایشان به فضای امن و آرام نیاز دارند نمیتوانند حامیان خوبی برای هنر پیشرو و مستقل باشند؛ چراکه هر حکومتی ایدئولوژی و سیاسستهای تعیین شدهای دارد که محتمل است به وسیله هنر پیشرو در نظر گرفته شود؛ زیرا هنر همواره هنجارشکن است و از راه شکستن شکل و ساختارهای متعارف، نگرشی نو و تازه ارایه میدهد و جهان راستین تازهای میآفریند.
چنین هنری (هنر مدرن) نیاز به حمایت بخش خصوصی دارد، بخشی که در آن به دلیل تنوع سرمایهگذار و خریدار، تنوع سلیقه و دیدگاه دارد و به دلیل همین تنوع سلایق و تعدد سرمایهگذار در بخش خصوصی منافع این بخش آنقدر بزرگ نمیشود که به مرزهای هنر پیشرو ساییده شود. (هرچند هنر ظریفترین عقاید و نگاههای انسانی را هم دوبارهسازی میکند) از این رو میتوان پشتوانه مالی بخش خصوصی را برای جامعه هنری سالمترین پشتوانه خواند که به اعتلای هنری آن جامعه میانجامد. سالهاست که در تمام دنیا حمایت از هنر به بخش خصوصی واگذار شده است و در واقع بعد از دشواریهایی که عدهای از هنرمندان پیشرو متحمل شدند و در فقر و گمنامی مردند و گاه تعدادی از آثارشان هم از میان رفت، علاوه بر دولتها موزهها و موسسات کلان، بخش خصوصی هم به صورت داوطلبانه حمایت از هنر و هنرمندان را بهعهده گرفت شاید این کار در ابتدا حکم فداکاری و بخشش برای هنرمند و هنر را داشت ولی بعدها به امری درآمدزا برای سرمایهگذاران این بخش تبدیل شد. سرمایهگذاری در هنر تا دهه ۷۰ میلادی کاری مضحک تلقی میشد اما از این دهه به بعد به یمن تغییرات وسیع در شاخصهای جمعیتی و اقتصادی بانکها و سرمایهداران به سرمایهگذاری در شاخههای مختلف هنر روی آوردند تا جایی که بانکهای خصوصی بزرگ دنیا نظیر بانک آمریکا و بانک جهانی مورگان و... هنر را به سرمایهای تبدیل کردند که بازگشت آن با حداقل ریسک همراه است و از آن به بعد در کشورهای پیشرفته دنیا سرمایه بخش خصوصی است که چرخه اقتصاد هنر را به حرکت در آورده و همین سرمایه سالهاست حمایتکننده هنر و هنرمند شده و اینگونه حمایت از هنر در میان عدهای از سرمایهداران و خانوادههای بزرگ غربی دیگر به صورت یک سنت درآمده است.
سنتی که تنها به قصد انجام یک کار مثبت اجتماعی نیست بلکه نوعی سرمایهگذاری پر منفعت است و تجارتی لوکس به حساب میآید. چنانکه امروزه در دنیا تجارت کالاهای هنری با تجارب جواهرات برابری میکند و اعتبار و ثروت هنگفتی را برای سرمایهگذار خود به ارمغان میآورد. با وجود آنکه سرمایهگذاری بر آثار هنری در جهان به سرمایهگذاری مطمئن و پرمنفعت تبدیل شده است اما در ایران این نوع سرمایهگذاری و فعالیت اجتماعی که از چند دهه پیش بین تعداد معدودی از سرمایهداران آغاز شده هنوز به صورت سرمایهگذاری اقتصادی تلقی نمیشود و سرمایهداران هنوز به سرمایهگذاری بر ملک و اتومبیل و... مشغولند. اعتقاد به حرکتهای نو و آغازگر بودن در جریانهای فکری و اجتماعی و همینطور اقتصادی اغلب پرخطر و دیربازده است و نیاز به شجاعت و روحیه ریسکپذیری دارد. ولی اکثراً نتیجهده و سودآور است. بهطور مثال خانواده گوگنهایم که میتوان آنها را از جمله سرمایهگذاران اولیه در عرصه اقتصاد هنر در آمریکا و اروپا خواند که از سالهای ۱۹۳۰ شروع به خرید تابلوهای بینظیری از هنرمندان پیشرو گمنام زمان کردند که در آن زمان تعداد اندکی از آمریکاییان آنها را درک میکردند و یا علاقهای به آنها نشان میدادند (نظیر کارهای کاندینسکی، شاگان و هنرمندان دیگر که در آمریکای آن زمان ناشناخته بودند) و با افزایش کارها و علاقه عده زیادی از مردمی که برای تماشای آثار میآمدند خانواده گوگنهایم به فکر راه انداختن یک محل برای نمایش آثار افتادند، آن محل کوچک که در ابتدا در خانه خانواده گوگنهایم تشکیل شد کمکم به یک موزه بزرگ تبدیل شد و بعد از آن با ادامه خرید آثار توسط وارثان این خانواده موزههای گوگنهایم به دو موزه بزرگ در آمریکا و اسپانیا تبدیل شد و این دو موزه امروز از جمله موزههای معتبر جهانی هستند که علاوه بر اعتبار بسیار زیاد هنری ارزش مادی آثار موجود در آنها از حساب بیرون است. اما متاسفانه در کشور ما سرمایهداران همچنان به سرمایهگذاری بر کالاهای سرمایهای سنتی مشغول هستند، البته ریسکی که در سرمایهگذارهای جدید وجود دارد در سرمایهگذاری بر آثار هنرمندان ایرانی پس از حراج کریستی دبی و فروش آثار هنرمندان ایران با قیمتهای بالا به حداقل رسیده است. اکنون به راحتی میتوان ادعا کرد که آثار هنرمندان ایرانی گرانقیمتترین آثار هنری در خاورمیانه است و یکی از دلایل محکم بر این ادعا را مبلغ فروش آثار برخی از هنرمندان ایران در حراجهای کریستی دبی در سالهای اخیر دانست. برای نمونه به چند رقم از قیمتهای فروش آثار هنرمندان ایرانی در این حراج توجه کنید.
در حراج اردیبهشتماه سال ۸۷ که در خانه کریستی در دبی (که شعبه حراج در لندن است) برگزار شد، مجسمه برنزی استاد پرویز تناولی به نام پرسپولیس به ارزش دو میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروخته شد. فروش این اثر با این مبلغ سبب شگفتی بسیاری از حاضران در جلسه شد. همچنین در دور قبل یکی از آثار خط و نقش استاد حسین زندهرودی با نام چهارباغ به قیمت یک میلیون و ۴۰۰ هزار دلار به فروش رفت که گرانترین تابلو در این حراجی تاکنون بود. اکنون شهر ما شیراز که به نقل از معاون هنری ارشاد محمدهادی فخرایی قطب تجسمی ایران است، هنرمندان بسیار برجستهای دارد که هر ساله در گالریهای مختلف شیراز آثار بسیار ارزشمند خود را که عصاره جان و روحشان است به نمایش میگذارند. آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاهها میتواند عرصه بسیار خوبی برای سرمایهگذاری در بخش هنری و ورود به چرخه نوپای اقتصاد هنر باشد که اولین اثر مثبت آن ارتقای سطح هنر هنرمندان شیراز در سطح کشور و یا در بازارهای بینالمللی است و اثرات نهایی آن رونق اقتصاد هنر است.
منبع : روزنامه تحلیل روز
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست