چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
سهم هویتهای محلی در بنای هویت ملّی
تاریخنگاریهای محلی تصاویر پراکندهای هستند که از کنار هم قرار گرفتن آنها، تصویر بزرگی از هویت ملّی بهوجود میآید، امّا باید دانست که فهم و نگارش درست تواریخ محلّی خود به آگاهی لازم از تاریخ ملّی ایران نیاز دارد. بدون داشتن درک درست از تاریخ دور و نزدیک ایران و شناخت پیوندهای هویّت قومی و سرزمینی جایجای این کشور نمیتوان انتظار آن را داشت که قطعههای پازلگونۀ تواریخ ملّی بتوانند تصویری کامل و دقیق از ایران و ایرانی بسازند.
درهرحال هرگونه فعالیتی برای نگارش تواریخ محلی، از آن جهت که به شکلی، تصویری از هویتهای محلی نیز محسوب میشود، در خور همه گونه توجه، تأمل و پشتیانیاند.
تاریخنگاری محلی، به دلیل توجهاش به عرصۀ هویت بومی، از جمله مقولات شایان توجه در امر هویت ملّی است. ریشههای این هویت را میتوان در آثار مورخان محلی در دورههای مختلف مشاهده کرد. از این منظر تواریخ محلی به مثابه اجزای هویت ملّی است. به بیان بهتر تاریخنگاری محلی در ایران به دلیل قرابت با گذشتۀ ایرانیان و احیای سنّت و هویت ایرانی اهمیت دارد.
هنگامیکه از تاریخنگاری محلّی سخن به میان میآید، تصاویر کوچک تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه از ایران تداعی میگردد. در حقیقت میتوان این حقیقت را تأیید نمود که تاریخ محلی هویت خود را زمانی خواهد یافت که در کنار و به موازات تاریخ کل ایران قرار گیرد. لیکن توجه به همین محدودۀ جغرافیایی در نوع خود، بیانگر تاریخ مردمی در گذر زمان بوده است. در حقیقت هنگامیکه نویسندگان تواریخ محلی ایران قلم به دست گرفتند و درصدد برآمدند تاریخ منطقۀ خود را بنگارند، هدفی جز شناساندن زادبوم خود و هویت بخشیدن به تاریخ محلی و بومی نداشتند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاریخنگاری محلی و جایگاه هویت در تواریخ محلی است.
● تعریف هویت
در فرهنگ نفیسی ذیل واژۀ هویت آمده است: «نوع، هستی و وجود»،[۱] همچنین در فرهنگ معین هویت چنین تعریف شده است: «مرتبۀ وحدت و ذات و هستی و وجود»[۲] مفهوم و پدیدۀ چندوجهی هویت طی سالیان اخیر توجه صاحبنظران رشتههای علمی بسیاری را به خود جلب کرده است.
احمد اشرف، هویت ملّی را نوعی از هویت اجتماعی میداند و آن را احساس همبستگی ملّی ــ قومی و آگاهی از این همبستگی، و وفاداری به آن و فداکاری در راه آن تعریف میکند. به اعتقاد وی، هویت ملّی و قومی، مانند هویت فردی و جمعی، در کشاکش تصور ما از دیگران شکل میگیرد. ایران در برابر انیران، ایرانیان در برابر تورانیان، عجم در برابر عرب؛ بنابراین آگاهی از چگونگی هستی ما، به آگاهی از هستی دیگران وابسته است.[۳]
هویت ملّی در ادبیات و تاریخ مشروطه نیز بازتابی ویژه دارد. اما باید توجه کرد که هرچند سابقۀ تکوین اندیشههای ملّی به تاریخ و ادبیات مشروطه باز میگردد، در تواریخ محلی نیز ریشههایی از این احساس وجود دارد.
در منابع به اهمیت هویت بسیار توجه شده است. زیستن برای فردی که احساس هویت نمیکند، ممکن نیست. پس هویت کارکردی بسیار مهم در هدفمند کردن زندگی فردی دارد.[۴] در حقیقت، هویت سبب میشود که فرد یا گروه جایگاهی در جهان اجتماعی بیابد و بدان احساس تعلق نماید. احساس تعلق، بهویژه در مورد هویت جمعی، معنادارتر است، اما باید توجه کرد که هویت نه تنها متضمن بعد ایجابی تعلق است، بلکه بر بعد سلبی آن نیز دلالت دارد؛ یعنی هم تعیین میکند که فرد یا گروه به چه چیزی و چه کسی، چه زمانی تعلق دارد و هم نشان میدهد که به کدامیک از آنها تعلق و دلبستگی دارد.
● ویژگیهای هویت
ویژگیهای اصلی هویت را باید در تاریخ و ادبیات جستجو کرد. به طور حتم هویت نیز همانند دیگر مفاهیم دارای شاخصهایی است که آن را نماد هویت مینامیم. مفاهیمی نظیر زبان، فرهنگ مشترک، زادگاه و... شاخصهای هویت هستند. نکتۀ مهم این است که این قبیل شاخصها در رشتههای مختلف به شیوههای متفاوت ظاهر شده است، مثلاً در ادبیات ایران، مقولۀ حماسه از شاخصهای هویت محسوب میگردد. در تاریخ نیز بحث زبان، نگارش کتب فارسی نشانۀ توجه به هویت است. از میان منابع تاریخی، تواریخ محلی، به دلیل توجه ویژهشان به هویت جایگاه مهمی دارند. در تواریخ محلی شاخصهایی نظیر توجه به زادبوم و ریشهیابی گذشتۀ شهرها از جمله موارد مهم هویتی محسوب میشود؛ لذا توجه به این قبیل کتب اهمیت ویژهای دارد.
● شاخصهای هویت در تواریخ محلی
الف) وطندوستی:
هنگام بحث دربارۀ تاریخنگاری محلی، ذهن هر محقق بر واژۀ «محل» تمرکز مییابد. عموماً، تاریخ محلی را فردی مینگارد که در آن محل متولد شده یا در آنجا زندگی کرده باشد. روزنتال در کتاب خود از حس تعلق به زادبوم یاد کرده و معتقد است: «مورخی که برای یک سرزمین تاریخ مینگارد هیچگاه نمیتواند برای منطقۀ خود تاریخ ننویسد.»[۵
در تأیید این نظر، باید اولین عامل اصلی تمایل به تاریخنویسی محلی را وطندوستی دانست. این مورد در اکثر تاریخهای محلی دیده میشود. در بعضی از کتابها در هالهای از ابهام، و در کتابهای دیگر به صراحت به این موضوع اشاره شده است. بنا به گفتۀ روزنتال، مافروخی در کتاب خود «محاسن اصفهان» به صراحت از حب وطن به منزلۀ انگیزۀ نگارش کتابی در حوزۀ تاریخ محلی یاد کرده است.[۶]
ضرورت رویکرد به تاریخ محلی از روی شوق به وطن نه تنها از سوی مافروخی، که در کتاب «تاریخ قم» حسن بن محمدبن قمی (ف: ۳۷۸.ق) نیز دیده میشود. آنجا که گفته است: «هرکس که مطالعۀ این کتاب نماید و نظر به این کتاب کند او را با قم و اخبار قم چنانچه مرا میل و ارادت است او را نیل و ارادت به خواندن بود».[۷]
مورخان محلی دیگر همین انگیزه را کموبیش بهصراحت یا در محتوای نوشتههایشان مطرح کردهاند، به طور مثال مؤلف «تاریخ سیستان» بدون ذکر مطلبی، کتاب خود را از بنیان سیستان آغاز کرده است، اما در صفحات بعدی با عباراتی نظیر «آنچه در ذات سیستان موجودست که در سایر شهرها نیست»[۸] برتری خاصی برای این منطقه نسبت به جاهای دیگر قائل شده است. فضایلنویسی شهر، ناحیه و... در تواریخ محلی از ویژگیهای مهم و تبعات حاصل از وطندوستی است. این جنبه از نگارش در کتابهایی نظیر «تاریخ سیستان»، «التدوین فی احوال قزوین» اثر عبدالکریم قزوینی و «تاریخ بیهق» ابن فندق در قالب یک باب یا فصل آورده شده و در بعضی از کتابهای تاریخ محلی مازندران، در لابهلای نوشته دیده میشود. ذکر فضیلت شهر یا منطقه در تاریخهای محلی به دلیل شناساندن موقعیت منطقهای، سیاسی، فرهنگی و تاریخی آمده و در عمل نمادی از احساس نیاز به ارزشمندی زادبوم و بزرگداشت آن شهر از سوی نویسنده بوده است. در تاریخهای محلی عموماً باب اول با فضیلت منطقه آغاز میشود. نویسنده در این فصل از زادبوم خود تعریف و تمجید میکند و میکوشد با بزرگ جلوه دادن حوادث بر اهمیت منطقه بیفزاید.
ب) توجه به ریشۀ تاریخی شهرها:
از دیگر شاخصهای تاریخنگاری محلی، که حلقۀ مشترک با هویت ملّی دارد، بحث توجه به ریشۀ تاریخی شهرهاست. ذکر چگونگی ساخته شدن و ریشۀ لغوی آن از نکتههای مهم در امر هویتسازی در تاریخهای محلی است. در این خصوص نوعی تمایل به سمت ایران باستان و یافتن هویت تاریخی برای مناطق مورد بررسی در نوشتههای این کتابها دیده میشود. ذکر ساختن بنای سیستان توسط گرشاسب،[۹] رویان توسط منوچهر،[۱۰] ساری توسط طوس نوذر[۱۱] و نیشابور به دست انوش بن شیث و تجدید بنای آن توسط ایرج بن فریدون[۱۲] نشاندهندۀ تلاش نویسندگان برای نشان دادن قدمت تاریخی بنای شهرهاست.
علاوه بر این، داستانهای بسیاری از شاهان اسطورهای ایران نظیر کیانیان و پیشدادیان در تاریخهای محلی دیده میشود که عموماً ریشه در خداینامهها و شاهنامهها داشتهاند. علاوه بر نام شهر نویسنده، که عنوان کتاب او محسوب میگردد، ریشۀ لغوی و تاریخی مناطق کوچک نیز بررسی شده است. کتاب «تاریخ سیستان» و تواریخ محلی مازندران در زمره همین مواردند. البته این تلاشها بیشتر در قالب هویت بومی جای گرفته است تا هویت ملّی؛ زیرا اولاً مورخ تاریخ محلی فقط درصدد است منطقۀ خود را بشناساند؛ ثانیاً تاریخ باستانی منطقه را با دورۀ اسلامی پیوند زده است. اگر هویت تاریخی را به جای هویت ملّی بشناسیم، موضوع حل میشود. زبان، فرهنگ، آثار معماری و تاریخ سیاسی از شاخصهای این هویت تاریخی است و اگر نویسنده نتواند بر زبان و فرهنگ تأکید کند، دست کم تلاش میکند به لحاظ سیاسی تاریخ منطقۀ خود را تداوم تاریخی سیاسی سرزمینی گستردهتر، با هویت سیاسی و تاریخی در خور ذکر و افتخار به شمار آورد. برای نویسندۀ تاریخ محلی آنچه اهمیت دارد تلاش برای نشان دادن قدمت تاریخی بنای منطقه است و این تلاش مورخ برای کسب هویت بومی است. فتح بخارا در ادامۀ ذکر بنای بخارا و شهرهای اطراف آن بهخوبی مصداق این مطلب است.[۱۳] علاوه بر این در کتابهای دیگر نظیر تواریخ محلی مازندران، سیستان، قزوین ... نیز در بخشی به فتح منطقۀ مورد نظر توسط مسلمانان اشاره شده است.
● تأثیر تواریخ محلی در احیای هویت ملّی
شماری از محققان بر این باورند که تاریخنگاری محلی در ایران، جزئی از تاریخنگاری ملّی و ایرانی محسوب میشود و هدف نویسندگان تاریخ محلی، مرتبط ساختن جغرافیا و تاریخ منطقۀ مورد نظر با کلّیت تاریخی و جغرافیایی ایران و پیوند آن با هویت ملّی است. بنا به نظر این دسته از محققان، تاریخنگاری محلی از منظر مورخان ایرانی هیچگاه به معنی گسست از پیوندهای ملّی و میهنی نبوده، بلکه توجه به تاریخ محلی و منطقهای، خود درجهای از خودآگاهی ملّی و راهی برای انتساب به این هویت و تقویت آن محسوب شده است. آنان در ذکر گذشتههای تاریخی شهرهای خود، وضعیت، نقشه و جایگاه شهر خود را نسبت به ایرانشهر بیان میکردند و بدینسان درصدد بودند پیوند عمیق آن را با کشور باستانی ایران نشان دهند.[۱۴] به اعتقاد این محققان «تاریخ محلی به عنوان جزئی از تاریخ ملّی اساساً به مانند امری جزئی است و معنا، مفهوم و موقعیت خود را از امر کلی میگیرد».[۱۵]
هرچند این نظریه تاحدودی منطقی و درست به نظر میرسد، باید توجه کرد که مورخان آن دوره بیشتر به هویت بومی توجه کردهاند تا هویت ملّی؛ زیرا در آن زمان مفهوم هویت ملّی به معنای امروز وجود نداشت. به ظنّ محققان این نظریه، تاریخنگاری محلی، ثبت وقایع تاریخی محل زندگی نویسنده برای شناساندن آن منطقه به دیگران است. درواقع انگیزۀ اصلی مورخانی که به نگارش تاریخ محلی دست میزدند، کسب افتخار برای منطقۀ بومی خود بوده است و به این مطلب اعتقاد داشتند که رویدادهای سرزمینشان شایستۀ ضبط در تاریخ است.[۱۶]
نکتۀ مهم این است که اگرچه مورخان تاریخهای محلی، خود به امر هویتسازی در حیطۀ ملّی نظر نداشتهاند، تواریخ محلی کمک شایانی به این امر کرده است. در حقیقت از تکتک تواریخ محلی در کنار هم تصویری جامع از هویت ملّی به دست میآید.
● نتیجه:
تواریخ محلی اجزای کوچک تاریخ کلّی یک سرزمین است که در آن شاخصهای هویتی عامل اصلی نگارش هستند. عواملی نظیر توجه به زادبوم و ریشهیابی در گذشته از شاخصهای اصلی هویت در تواریخ محلی است؛ لذا چنین منابعی در ردیف کتب مورد توجه مباحث هویت قرار گرفته است. همچنین توجه به زبان فارسی و نگارش آن در تواریخ محلی ایران از دیگر ویژگیهای مختص به هویت است. اگرچه مورخان محلی در نگارش خود چندان به هویت به معنای امروزی توجه نداشتهاند، نگارش این قبیل کتابها امروزه جزء شاخصهای اصلی و مهم هویت محسوب میشود. همانطورکه در کتب ادبی و تاریخ بعد از مشروطه با مفاهیم جدید هویتی روبهرو هستیم، در تواریخ محلی نیز شاخصهای هویتی در مواردی مهم به شمار میرود. اهمیت بُعد هویت در منابع تواریخ محلی تا بدان جاست که در بخشهای مختلف اکثر این قبیل کتابها به جنبههای مختلف هویت اشاره شده است. مورخ محلی، در حین نگارش کتاب خود، علاوه بر معرفی محل زادبومش، به نوعی درصدد هویتسازی تاریخ محل خود بوده است؛ زیرا هویت هر منطقه و اشاره به قدمت تاریخی یک محل، اعتبار و اهمیت محل مورد نظر را نشان میدهد؛ لذا عمل مورخان محلی به معرفی شاخصهای هویتی در تاریخهای محلی کمک شایانی نموده است. این ویژگی به گونهای است که در تواریخ محلی این شاخص به مراتب بیشتر از سایر تاریخها دیده میشود. از کنار هم قرار گرفتن تاریخهای محلی، طرح کلی از ایرانشهر آن روزگار پدید گردیده و ایران امروز میراث آن است. بنابراین توجه و عنایت به تواریخ محلی و بررسی شاخصهای موجود در آن میتواند به عرصۀ تاریخنگاری ایران کمک کند.
فاطمه رستمی
پینوشتها
[۱]ــ فرهنگ نفیسی، ذیل حرف هـ .
[۲]ــ فرهنگ معین، ذیل حرف هـ .
[۳]ــ علی کریمی، «بازتاب هویت فرهنگی ایرانیان در سفرنامههای عصر صفوی و قاجاری»، فصلنامه مطالعات ملی، سال هشتم، ش ۱، (۱۳۸۶)، ص ۴۹
[۴]ــ همان، ص ۳۵
[۵]ــ فرانسیس روزنتال، تاریخنگاری در اسلام، ترجمۀ اسدالله آزاد، ج۱، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چ ۲، ۱۳۶۸، ص ۱۷۳
[۶]ــ همانجا.
[۷]ــ حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی بن حسن، تصحیح سید جلالالدین تهرانی، تهران: توس، ۱۳۶۱، ص ۱۴
[۸]ــ تاریخ سیستان، به تصحیح ملکالشعرای بهار، ص ۶ به بعد.
[۹]ــ همان، ص ۲
[۱۰]ــ اولیاء الله آملی، تاریخ رویان، تصحیح منوچهر ستوده، بیجا: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸، صص ۲۱ ــ ۱۵
[۱۱]ــ ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، ج۱، بیجا: پدیده خاور، چ ۲، ۱۳۶۶
[۱۲]ــ ابوعبدالله حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ترجمۀ محمدبن حسن خلیفه نیشابوری، تصحیح محمدرضا شفیعی، تهران: نشر آگه، ۱۳۷۵، صص ۱۹۷ ــ ۱۹۶
[۱۳]ــ ابوبکر محمدبن جعفر النرشخی، تاریخ بخارا، ترجمۀ ابونصر احمد بن محمد بن نصر القبادی، تصحیح مدرس رضوی، تهران: توس، چ ۲، ۱۳۶۳، صص ۳۲ و ۵۲
[۱۴]ــ روحالله بهرامی، «تاریخنگاری ایرانی و هویت ملی»، فصلنامه مطالعات ملی، ش ۸۴، (زمستان ۸۱)، ص ۳۸
[۱۵]ــ عبدالرسول خیراندیش، «تاریخ شهری و موقعیت تاریخهای ملی در تاریخنگاری ایرانی»، کتاب ماه، سال چهارم، ش ۱۱ ــ ۱۰ (مرداد و شهریور ۱۳۸۰)، ص ۳
[۱۶]ــ دانشنامه جهان اسلام، ذیل تاریخنگاری محلی.
پینوشتها
[۱]ــ فرهنگ نفیسی، ذیل حرف هـ .
[۲]ــ فرهنگ معین، ذیل حرف هـ .
[۳]ــ علی کریمی، «بازتاب هویت فرهنگی ایرانیان در سفرنامههای عصر صفوی و قاجاری»، فصلنامه مطالعات ملی، سال هشتم، ش ۱، (۱۳۸۶)، ص ۴۹
[۴]ــ همان، ص ۳۵
[۵]ــ فرانسیس روزنتال، تاریخنگاری در اسلام، ترجمۀ اسدالله آزاد، ج۱، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چ ۲، ۱۳۶۸، ص ۱۷۳
[۶]ــ همانجا.
[۷]ــ حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی بن حسن، تصحیح سید جلالالدین تهرانی، تهران: توس، ۱۳۶۱، ص ۱۴
[۸]ــ تاریخ سیستان، به تصحیح ملکالشعرای بهار، ص ۶ به بعد.
[۹]ــ همان، ص ۲
[۱۰]ــ اولیاء الله آملی، تاریخ رویان، تصحیح منوچهر ستوده، بیجا: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸، صص ۲۱ ــ ۱۵
[۱۱]ــ ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، ج۱، بیجا: پدیده خاور، چ ۲، ۱۳۶۶
[۱۲]ــ ابوعبدالله حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ترجمۀ محمدبن حسن خلیفه نیشابوری، تصحیح محمدرضا شفیعی، تهران: نشر آگه، ۱۳۷۵، صص ۱۹۷ ــ ۱۹۶
[۱۳]ــ ابوبکر محمدبن جعفر النرشخی، تاریخ بخارا، ترجمۀ ابونصر احمد بن محمد بن نصر القبادی، تصحیح مدرس رضوی، تهران: توس، چ ۲، ۱۳۶۳، صص ۳۲ و ۵۲
[۱۴]ــ روحالله بهرامی، «تاریخنگاری ایرانی و هویت ملی»، فصلنامه مطالعات ملی، ش ۸۴، (زمستان ۸۱)، ص ۳۸
[۱۵]ــ عبدالرسول خیراندیش، «تاریخ شهری و موقعیت تاریخهای ملی در تاریخنگاری ایرانی»، کتاب ماه، سال چهارم، ش ۱۱ ــ ۱۰ (مرداد و شهریور ۱۳۸۰)، ص ۳
[۱۶]ــ دانشنامه جهان اسلام، ذیل تاریخنگاری محلی.
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست