پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
جامعه مدنی، سکولار یا دینی؟!
یکی از خصایص جامعه مدنی در مغرب زمین، نفی حاکمیت دینی در امور جامعه است و نظریهتفکیک دین از حکومت از اصول پذیرفته شده آن بشمار میآید. در این میان برخی میکوشند اسلام را نیزمانند مسیحیت، آئینی تک ساحتی که صرفا به امور معنوی و مقدس (آنهم با قرائتی خاص از معنویت وآخرت و خدا) میپردازد،معرفیکنند. طرفدارانسکولاریزمهمچنین کوشیدهاند که به مواضع خود، رنگعلمی و دینی بخشند.
در این نوشتار به تحلیل اجمالی و نقد برخی از مساعی مذکور خواهیم پرداخت.
● جامعه مدنی سکولار:
▪ انکار حاکمیتخد
یکی از مبانی اصلی نظریه تفکیک دین ازحکومت، انکار حاکمیت و حکومت آفریدگارمتعال بر مخلوقات و بندگان خویش است.منادیان جامعه مدنی سکولار، در صورتبخشیدنبهنظریه خود، مدعی شدهاند که اصولاامرحکومت وتدبیر امور جامعه، امری کاملا عرفیو صرفا مربوط به خود انسانهاست و تعیینتکلیف برای انسان و جامعه، از ناحیه غیر انسان،هر چند آفریدگار او باشد، پذیرفتنی نیست. اینرای را میتوان چنین خلاصه کرد که مداخلهخداوند در جامعه انسانی، به منزله مداخله درامور دیگران و خروج از اختیارات خود است.گروهی از معاصران که از این موضع جانبداریکردهاند، برای مشروعیت دینی بخشیدن به آن ازجمله، به آیه «شورا» استدلال نمودهاند. (۱)
«خلافت و حکومت از دیدگاه امامحسین واسلام، نه از آن یزید و خلفاست، نه از آنخودشان و نه از آن خدا، بلکه از آن امت و بهانتخاب خودشان است (۲) ... وقتی پایحکومت میرسد جخداوندج به پیامبرخویش میگوید «و شاورهم فی الامر» «ببینآنها چه میگویند.» (۳)
ـ نقد و نظر
۱) ناسازگاری با آیات و روایات
اولین نقدوارده بر آقایان، ناهمخوانی این ایده، با آیات وروایات متواتری است که حق حاکمیت و حکومترا از آن خداوند میداند.
انالحکمالالله امرانلا تعبدوا الا ایاه (۴) مالهم من دونه وال (۵)
قرآن کریم علاوه بر انحصار حق حاکمیت درخداوند، از مردم میخواهد که از سفیر او یعنیپیامبر اسلام(ص) تبعیت محض نموده ومناقشات خود را به او
ارجاع دهند.
یا ایها الناس اطیعوا الله و اطیعوا الرسول واولی الامر منکم فان تنازعتم فی شئی فردوه الیالله و رسوله. (۶) انما و لیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذینیقیمون الصلوة و یاتون الزکاة و همراکعون. (۷) النبی اولی بالمومنین من انفسهم (۸) .ماکان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله و رسولهامرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم (۹) .انما قول المؤمنین اذا دعوا الی الله و الرسوللیحکمبینهمان یقولوا سمعنا و اطعنا (۱۰) انما المؤمنون الذین امنوا بالله و رسوله و اذاکانوا معه علی امر جامع لم یذهبوا حتییستاذنوه (۱۱)
آیاتفوق به مردم، اندیشه سیاسی را تعلیممیدهد و نه تنها اعلام میکند که حاکم و متولیحکومتباید توسط خداوند تعیین گردد، بلکه بهولایت و اختیارات حاکممعصوم نیز تاکید میکند.
علاوه بر آیاتی از این قبیل، قرآن کریم دربسیاری مسایل جامعه و حکومت مانند تعیینرهبری، احکام اقتصادی، اجتماعی و قوانینمدنی، احکام جهاد و سیاستخارجی، احکامجزایی و قضایی و غیره; تبیین موضع کرده است.
کثرتودلالتچنینادلهشرعی،بهقدری روشنوشفاف استکه آقایان، خودبدان اعترافمیکنند:
«شرایع الهی و به خصوص اسلام، درمجموعه تعلیمات و احکام خود صراحتا یاتلویحا در همه قضایای زندگی این دنیایمردم وارد شده است. از خوردن و خوابیدن واز ازدواج و تشکیل خانواده تا بهداشت واقتصاد واخلاق وجنگ و حکومت (۱۲) .از این جهت میتوان گفت که قرآن و رسالتپیغمبران نسبتبه امور دنیایی ما نه بیگانهاست و نه بینظر و بی اثر» (۱۳) .
۲) عقلانی بودن نظریه «انتصاب»
شخصی باید زمام حکومت و رهبری جامعهرا بدست گیرد که واجد شرایط لازم رهبری باشدو بتواند جامعه را به سوی ساحل نجات ورستگاری رهنمون سازد.
طرفداران جامعه مدنی از نوع غربی آن، بهپیروی از فلاسفه سیاسی مغرب زمین، شیوهانتخاب رهبر ذیصلاح جامعه را صرفا و تماما بهعهده اکثریت آراء میگذارند. و به این سؤالپاسخ نمیدهند که آیا برای همه، توان و امکانتشخیص رهبر اصلح از بین نامزدهای متعددقائلند یا خیر؟ با این وجود، اگر شیوه دیگریبرای تعیین رهبر ذیصلاح وجود داشته باشد کهضریب خطای آن نسبتبه فرض پیشین، کمترباشد، مثلا اشخاص کارشناس و مورد اطمینانبه دور از هرگونه تعصب، کسی را نشان دهد کهبیش از سایرین برای تصدی مقام رهبری،صلاحیت داشته باشد، در این فرض، «عقل»،کدام گزینه را انتخاب میکند؟ بنظر نمیرسدپاسخ سئوال فوق برای عقلای بشر، مشکل باشد،تا سخن از تناقض و غیر عادلانه بودن حکومتمعصوم به میان آورند (۱۴) ،این خود هجرت ازقلمرو خرد و عقل به قلمروی غیر عقلائی وعوامفریبی است.
و به تقریر دیگر، نظریه انتخاب محض ومراجعه به آرای عمومی در مقابل انتصاب الهی وتعیین رهبران معصوم، خود با ابهامات واشکالات سیاسی و حقوقی مواجه است که تبیینآن در حوصله این مقال نمیگنجد، مثلا درصورت حصول واقعی رای اکثریت در انتخابشخص حاکم - که در جوامع غربی به ندرت اتفاقمیافتد و شاید هم برای هیچوقت - چرا باید قشراقلیت از حاکم و مقررات حکومت او تبعیتکنند؟ آیا اصل اولی در انسانها و جوامع مدنی،برابری آنها و عدم سلطه یکی بر دیگرینیست؟ نسلی که بعد از زمان انتخاب پا بهعرصه جامعه میگذارند، چرا به آرای آنها توجهنمیشود؟ و معیار لزوم تبعیت آنان از حکومتیکه آن را انتخاب نکردند، چیست؟ آیا دردموکراسی غربی - چنانکه فلاسفه سیاسیخودشان نیز هشدار دادند - حقوق اقلیتهاپایمال نمیشود؟ از سوی دیگر، دلیل مدعیان برنفی حاکمیتخداوند چیست؟ آیا نفس خالقیتو آفریدگار بودن خداوند و علم و احاطه کامل اوبه تمامی مصالح و مفاسد و نیازهای انسان، وهمچنین بنده و مخلوق بودن انسانها، موجبحق و یا تقدم حاکمیتخداوند نمیشود؟
۳) تحلیل آیه شورا
منکرانحقحاکمیتخداوند - که بعضا ادعایدغدغه دین هم میکنند - برای مدعای خویش،آیه «شورا» را تحریف میکنند. اما لازم استآیهشریفه و حکم دینی «شورا» را به تحلیل آوریم:
ـ شورا در «منطقةالفراغ»
نخستباید دانست که شورا و عمل به رایجمعی، در عرض اراده الهی نیست و نمیتواندمعارض با آن باشد. بلکه مشورت در امور فردی واجتماعی است که در خصوص آنها، دستور ونصی از سوی خداوند وارد نشده و یا اراده وخواستخداوند برای ما مشخص نشده باشد. وچون در خصوص حق حاکمیتخدا و تشکیلحکومت دینی و رهبری پیامبران، نصوصمتعددیواردشدهاست،طرححکومتورای جمعیدر این موضوع، تخصصا ازآیه شورا خارج است.
ـ دلالت آیه
آیه شریفه، دلالتی بر واگذاری کامل امرحکومتبه رای جمعی و بدون توجه به شریعتندارد. آیه به پیامبر(ص) که زمام حکومت دینیرا بدست گرفته، امر میفرماید که با مردم در اموراجتماعی و حکومتی مشاوره کند، یعنی به آرایآنان در شیوه تدبیر و اداره جامعه، توجهنماید، و تصمیمگیری، مسبوق به مشاوره باشد.لکن از این دلالتحداکثری، برنمیآید که اصلایجاد حکومت دینی و مشروعیت الهی - نهسیاسی - آن نیز وابسته به تحقق «شورا» است.
ـ نزول آیه بعد از تشکیل حکومت دینی
نگاهی به شان نزول آیه، این نکته را روشنمیکند که آیه دستور مشورت، بعد از دو سال ازتشکیل حکومت اسلامی در مدینه، و در جریانشکست مسلمانان در جنگ احد، نازل شد.زمانی که این توهم در میان جامعه اسلامی بودکه بعد از شکست - که نتیجه رای جمعی مبنی برجنگ در بیرون از مدینه و نادیده انگاشتنپیشنهاد پیامبر مبنی بر دفاع از داخل شهر بود -پیامبر دیگر در تدبیر امور مملکتی، به مشاورهنخواهد پرداخت، آیه فوق نازل شد.
ـ حق نظارت و وتوی پیامبر
مدعیان، تنها به قسمت «شاورهم» تکیه کرده واز ذیل آیه را یا نادیده انگاشتند. «فاذا عزمت فتوکلعلیالله». که به پیامبر(ص)، یک حق خاص اعطامیکند، یعنی بعد از مشاوره در نهایت، حقتصمیمگیری با پیامبر است و مردم در مقابل رایپیامبر، موظف به انقیاد و طاعت هستند. در حالیکه رهآورد شورای اصطلاحی، تمکین از رایجمعی است و با مفاد آیه شورا نمیخواند.
دیگر این که حتی «وشاورهم»، رهبری الهیپیامبر را به رسمیت میشناسد، چرا که خداوند،در این آیه، پیامبر را به عنوان حاکم و رهبرخطاب میکند و مردم را طرف مشاوره.
ـ خلط مشروعیتسیاسی و الهی
اگر بر حسب فرض، نکات یاد شده را نادیدهبنگاریم، نهایت دلالت آیه، امر به پیامبر در توجهبه رای مردم، در اصل حکومت و اداره آناست، به این معنا که ایجاد حکومت دینی هرچند به دست پیامبر، متوقف بر مقبولیت وپذیرش مردم است. (مشروعیتسیاسی)، اما اینکه در صورت استنکاف مردم، حکومت پیامبرفاقد اعتبار شرعی و دینی خواهد بود، بر ایننکته بهیچوجه دلالت نمیکند.
▪ تفکیک نبوت و حکومت
دومین دلیل مدعای فوق، ادعای تفکیکنبوت از امر حکومت و جامعه استبا این توضیحکه: شان و وظیفه الهی پیامبران، فقط منحصربه تبلیغ دین و فراخوانی مردم به سوی قیامت وخداست، اما تشکیل حکومت دینی و رسیدگی بهامور اجتماعی و دنیوی، خارج از قلمرو رسالتپیامبران است، و در این زمینه دستوری ازخداوند صادر نشده است.
علی عبدالرزاق از جمله غربگرایان طرفداراین ایده غلط، برای اثبات رای خود، به آیاتیاستناد میکند که در آنها اکراه و سیطره پیامبراز سوی خداوند نفی شده است (۱۵) .مانند «فماانت علیهم بجبار» (۱۶) « قل لست علیکم بوکیل» (۱۷) دسته دیگر آیاتی که مورد استناد وی قرارگرفته است، آیاتی است که در آنها شان ووظیفه پیامبر حصر در تبلیغ پیام الهی و مذکربودن، ذکر شده است. مانند، «ان علیک الاالبلاغ» (۱۸) آقایان مهدی بازرگان و مهدی حائرینیز مشابه استدلال فوق ذکر کردهاند.
«اصولا نبوت و حکومت دو امر یا دو شغلکاملا مجزا و متفاوت با دو منشا یا دو مبنایمختلف غیرقابل تلفیق در یکدیگر بودهاست» (۱۹) .
«مرحله اجرای تکالیف عدل - که همانسیاست و تدبیر امور و آیین کشورداری است،مطلبی نیست که بتوان از تحلیل و تجزیه ماهیتنبوت و امامتبدست آورد، تا از لوازم ذاتی آنهااستنباط نمود» (۲۰) .
شبهه فوق در نیم سده گذشته در بعضمطبوعات نیز مطرح میشده است (۲۱) .
ـ نقد و نظر
اصل تئوری فوق با متن دین اسلام - آیات وسنت پیامبر و امامان بوضوح ناسازگار است. ابتداآیات مذکور را بررسی کنیم:
۱) عدم سلطه پیامبر در هدایت کافران
عبدالرزاق آیاتی را که در آنها نفی سلطهتکوینی پیامبر شده، به عنوان دستاویز ادعایخود یعنی نفی حاکمیت تشریعی ذکر کرده است.آیاتی که در آنها «وکالت»، «سلطه»، «اکراه»پیامبر(ص) نفی شده است، مربوط به کافرانیاست که هنوز به آیین اسلام نگرویدهاند و پیامبر،جهد بسیار میکرد تا آنها را به صراط مستقیمسوق دهد. خداوند تذکر میدهد که ایمان، امرقلبی است و تو میتوانی آنها را رهنمون و دعوتکنی، اما نمیتوانی تکوینا کسی را وادار به اسلامکنی و آیات فوق اصلا از قلمرو بحثحکومت وسلطه، که لازمه حاکم و حکومت است، خارج ازمحل بحث است (۲۲) .
۲) حصر اضافی
هر اندیشوری که با قرآن کریم آشنا باشدمیداند که در کتاب آسمانی، حصرهای اضافی ونسبی وجود دارد. مثلا در موضوع شفاعت، علمغیب، توحید افعالی، و غیره که خداوند از طرفیشفاعت و علم غیب و انجام امور ابتدا به خودنسبت میدهد، و در عین حال، در آیات دیگریسخن از شفاعت و علم غیب انسانهای خواص بهمیان میآورد.
در آیاتی نیز که رسالت پیامبر در تبلیغ ووعظ، منحصر شده است، از موارد حصر اضافیاست و مراد از آن، بیان اهمیت و جایگاهفوقالعاده ابلاغ و وعظ در دین الهی است.خداوند به رسولش در برابر تهدیدها و اذیت وآزار فیزیکی و روحی مخالفان، ابلاغ میفرمایدکه در مقابل شداید، صبور باش چرا که یکی ازوظایف و شئون اولیه و مهم رسالت، تبلیغ دینالهی است. شاهد این نظر، وجود آیات مختلفدیگری است که در آنها به شئون و وظایف دیگرپیامبر، مانند، قضاوت، حکم رانی، حل و فصلمناقشات مردم، اجرای عدالت و حدود الهی،تاکید شده است. علاوه بر آن، رجوع به آیاتحصر و تامل در مفاد و مخاطبان آن، که اکثراناظر به کفار و هدایت آنهاست، نسبی بودن اینتخصیص را تایید میکند.
۳) حکومت، از اهداف اصلی نبوت
یکی از شبهات این بود که اصولا امر حکومتاز نبوت و پیامبری، مستقل و متمایز است ونمیتوان اجرای تکالیف عدل را از تحلیل وتجزیه ماهیت نبوت و امامت، بدست آورد. درپاسخ باید گفت مدعا این نیست که مفادحکومت، از تجزیه و تحلیل ماهیت نبوت بدستمیآید، بلکه مدعا این است که حکومت وپرداختن به امور جامعه و اجرای عدالتاجتماعی، جزء و از لوازم اهداف پیامبران وشئونات آنهاست:
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهمالکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط (۲۳) انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بینالناس بما اراک الله (۲۴) کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیینمبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاببالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه (۲۵) .
کتاب خدا، کتاب راهنمائی و هدایتخواندهشده بلکه خداوند در این آیات، به فلسفهدنیوی و مادی بعثت نیز اشاره میکند. و این امرنه دون شان الهی پیامبران، بلکه غایت انزالکتب آسمانی نیز توصیف شده است.
ادغام دین و دنیا و اصلاح امور دنیوی توسطپیامبران در روایات نیز مورد توجه قرار گرفتهاست (۲۶) .
بنابراین تشکیل حکومت صالح، حداقل بهعنوان یکی از اهداف نبوت و رسالت در آیاتالهی است. و از این رو حکما و برخی ازاندیشمندان مانند قاضی عبدالجبار (۲۷) ،ابنمیثم (۲۸) ،فاضل مقداد (۲۹) و علامه طباطبایی آنرااصولا جزء حقیقت«نبوت»،تعریف واخذ نمودند.
«النبی هو الذی یبین الناس صلاح معاشهم ومعادهم» (۳۰) .
نکته دیگر این که اگر فرضا دایره نبوت وبعثت پیامبران پیشین را به تبلیغ و وعظ ومسایل آخرت و خدا منحصر کنیم، از آنبرنمیآید که دین مقدس اسلام نیز بر همینشیوه طی طریقت کند، چرا که کتاب آسمانیاسلام و روایات پیامبر و امامان مملو از مسایلحکومتی و اجتماعی است که هرگونه اندیشهسکولاریزم خط بطلان میکشد. اما ادعایتفکیک حکومت از امامت، ادعای جزافی استکه هم با معنای خود آن، ناسازگار است و هم باتفاسیر و قرائتهایی که خود امامان از امامتارایه نمودهاند. آنجا که امام را به «عالمبالسیاسة»، «قایم بالریاسة»، «حفظ الثغور» و«تدبیر الامور» شرح و تفسیر کردند (۳۱) .
▪ بیعت، مصدر مشروعیت
تاریخ حکومتهای پیامبر(ص) و حضرتعلی(ع)، توام با بیعتها و توافقهای مختلفمردم بود و به نوعی بیعت، خاستگاه حکومت آنهامحسوب میشود.
قرآن کریم نیز در بعضی آیات از بیعت مردماظهار رضایت نموده است.
لقد رضی الله عن المومنین اذیبا یعونکتحت الشجرة (۳۲) .
طرفداران سکولاریزم، وجود بیعتهای صدراسلام را منشاء مشروعیتحکومت پیامبر(ص) وحضرت علی(ع) میدانند، و میخواهندمشروعیتحکومتمعصومان رانهالهی و دینی، کهمردمیوبه اصطلاح از پایین به بالا توصیف کنند.
نویسنده حکمت و حکومت مینویسد:
«در این دو شاهد تاریخی حکومت پیامبر وعلی(ع) میتوان به خوبی مشاهده کرد کهانتخاب زمامداری سیاسی به خاطر اجرا وکارآیی احکام و قوانین اسلامی تنها به ابتکارو از سوی خود مردم به صورت «بیعت» برایتشکیل حکومت مردمی تحقق یافته است، واز حوزه وحی و پیامبری بیرون بودهاست» (۳۳) .
مهندسبازرگاننیزاستدلال مشابهای دارد (۳۴) .
ـ ارزیابی
با نگاهی به فلسفه وجودی بیعت درجامعه عربی عصر جاهلیت، ضعف استدلالفوق روشن میشود، چرا که، بیعت در جامعهعربی، اعلام آمادگی و تسلیم دیگری شدن به نحواکید و تا سرحد خون فشانی است. و به منزلهقسم یاد کردن و تعهد و جدائی محسوب میشد،که اعراب نقص آن را به هیچوجه رو نمیدارند.
پیامبر اسلام و همچنین حضرت علی(ع)برای اطمینان بیشتر و حداقل رساندن احتمالنقض پیمان و همچنین احتجاج به نقض پیماندر حق مخالفان، از قبایل مختلف مردم، برایدفاع از اسلام و حکومت دینی، مطابق رسم ورسوم جامعه خود، از مردم و پیروان خود،بیعت میگرفتند، تا مردم در دورانها بحرانی وشداید، دست از دفاع اسلام برندارند. این شیوهپیامبر بهترین شیوه عقلانی برای تشکیلحکومت و استحکام آن بود که آنحضرت به نحوشایسته از آن استفاده کرد.
اما اینکه مشروعیت الهی حکومتحضرت ازبیعت نشات میگیرد، صرف ادعاست. وانگهیمطابق ادله قرآنی و روایی، مصدر مشروعیتحکومت معصومان، وحی آسمانی است. و بهصرف وجود بیعت نمیتوان دست از آن ادلهبرداشت. آری تحقق و ایجاد حکومت اسلامی ولوبه دست پیامبران، بستگی به اقبال و بیعت مردمدارد و در صورت عدم اقبال مردم، حکومت الهیو شرعی به مرحله اجرا و فعلیت نخواهد رسیدو به اصطلاح حکومت آنان از مشروعیتسیاسیو اقتدار لازم برخوردار نخواهد بود.
و اینجاست که استدلال کنندگان به بیعت،بین دو مشروعیت فوق خلط کردند.
▪ کنارگیری امامان از حکومت
یکی دیگر از ادله منادیان جامعه مدنیسکولار، تمسک به عدم تلاش، درخواست واقدام به تشکیل حکومت دینی از سوی اماماناست. جدا انگاران دین از حکومت، با استناد بهقطعات تاریخی و فراز و نشیبهای زندگیامامان،از آن به عنوان دلیل و موید نظریه خودیاد میکنند، که در اینجا به بعضی اشاره میشود.
امام علی(ع)
حضرت به ادله و علل مختلف از پذیرفتن امرحکومتبعد از قتل عثمان امتناع میکرد ومیفرمود: «دعونی و التمسوا غیری» (۳۵) .
مهندس بازرگان در این رابطه مینویسد:
«اما علی بن ابیطالب نه خلافتبه معنایحکومتبه دست او افتاد و نه او برای قبضهکردن قدرت، تلاش و تقاضایی نمود... علی(ع) با استنکاف و عدم تمایل خودش،خلیفه مسلمین و امیر مومنینگردید» (۳۶) .
مشابه استدلال فوق را نویسندگان کتاب«حکومت در اسلام» (۳۷) و «حکمت وحکومت» (۳۸) و همچنین بعضی اهل تسنن ارایهنمودهاند (۳۹) .و در مقابل، عالمان تشیع مانند،ابن نوبخت، سیدمرتضی، حمصی رازی و محققلاهیجی به توجیه طلبه فوق و علل سکوت ۲۵ساله حضرت پرداختند (۴۰) ،که اینجا به برخی ازنکات اشاره میشود.
۱) عدم تعارض با ادله مشروعیت
اولین نکته این که وجود ادله و نصوص متواتراز کتاب و سنت و نیز روایات خود امام(ع) مبنیبر مشروعیت الهی حکومت معصومان، ادعایفوق را مخدوش میکند و نمیتوان برای بناء یکنظریه علمی و دینی به صرف قطعات تاریخیبدون تحلیل ادله و علل آن بسنده کرد.
۲) کوششهایعلی(ع)دربدستگرفتن حکومت
- اتهام حرص در حکومت: بعد از وفاتپیامبر(ص) حضرت علی(ع) به قدری در گرفتنزمام حکومت مجاهده و تلاش نمود که مورداعتراض برخی مانند ابواشعث گردید و حضرت رامتهم به آز و حرص نمودند. حضرت در پاسخ آن،به جای انکار درخواستخود، آن را حق مسلمخویش یاد میکند و میفرماید:
«انما طلبتحقا لی وانتم تحولون بینی و بینه وتضربون وجهی دونه» (۴۱)
- استمداد از اهل بیت(ع): حضرت برایبدست گرفتن حکومت از راهکارهای مختلفاستفاده کرده، به گونهای که حتی با سوار کردنحضرت فاطمه بر مرکب در نصف شبها، بهخانههای انصار میرفت و از آنان درخواستبیعت میکرد (۴۲) .
۳) تصریح حضرت به نظریه انتصاب
حضرت در موارد متعدد به انتقال حقحاکمیت از طریق پیامبر به خود تصریح میکرد واز آن به عنوان «حق»، «ارث» یاد میکرد.
«فوللهمازلت مدفوعاعنحقیمستاثراعلی منذقبضالله نبیه (ص)حتی یوم الناس هذا» (۴۳)
«نحن اهله و ورثته و عترته و اولیاؤه دونالناس، لایناز عنا سلطانه احد و لایطمع فیحقنا طامع» (۴۴)
و در موارد یگر از غصب خلافتخود توسطمردم و خلفای وقت زبان به شکوه باز میکرد، امااین که حضرت با این وجود چرا ۲۵ سال سکوتکرد و بعد از ۲۵ سال وقتی که نوبتحکومتبهآنحضرت رسید، از پذیرفتن آن ابتدا استنکافنمود، نگارنده جهت رعایتحجم مقاله، آن را بهجای دیگر حواله میکند.
امام حسن(ع)
آقایان به دنبال انکار مشروعیت الهیحکومت پیامبر و امام علی(ع) در مورد سایرامامان نیز به همین شیوه به تحلیل سیره آنانمیپردازند، مهندس بازرگان در سیره صلحامام حسن(ع) میگوید:
«امام حسن مجتبی بنا به انتخاب و بیعتمسلمانان،خلیفه وجانشینپدرش علیمرتضی گردید. حضرت بنا به اصرار و تمایلمردم، ناچار به صلح با معاویه تن داد، مسلماست که اگر امام حسن خلافت را ملکشخصیوماموریتالهییا نبوی میدانست، بهخوداجازهنمیدادآنرابهدیگریصلحکند» (۴۵) .
ـ نقد و نظر
۱) عدم ناسازگاری با ادله مشروعیت
گفتیم که ادله دینی دال بر مشروعیت الهیحکومت معصومان است که به صرف چند قطعهتاریخی نمیتوان دست از آن برداشت.
۲) ضرورت صلح و فلسفه آن
سیر و فحص در تاریخ عصر امام حسن نشانمیدهد که امام حسن(ع) به صلح ناچار بود کهیکی از علل آن ضعف جبهه نظامی امام و عدموجود یاران با وفا بود که خود حضرت به این نکتهتصریح میکند (۴۶) .
۳) شرط برگشتحکومت
با نگاهی به قرارداد صلح، به نکته جالبی برمیخوریم و آن شرط برگشت امام(ع) بر مسندحکومت در صورت مرگ معاویه است و علاقه وجهدامامرا به ایجاد حکومت دینی نشان میدهد.
۴) تصریح به انتصاب
امام(ع) حکومت را حق الهی خویش میداندو میفرماید:
«ای مردم، معاویه میپندارد که من او را اهلو سزاوار خلافتیافتم و در عوض، خود رافاقد صلاحیت رهبری دیدم، در حالی کهمعاویه دروغ میگوید، من سزاوارترینشخص از میان همه مردم به امر حکومت،مطابق قرآن و سنت پیامبر هستم» (۴۷) .
مهندس بازرگان به همین شکل نیز بهتحریف برخی از قطعات تاریخی اسلام پرداخته و خواسته اولیاء دین را به دور از امر حکومت وجامعه و صرفا یک مبلغ و واعظ دینی نشانمیدهد و به خاطر ضیق مجال، از پاسخ آنها دراینجا صرف نظر میشود.
حسن قدردان قراملکی
پینوشتها:
۱- ر.ک: آخرت و خدا، مهدی بازرگان، مؤسسهفرهنگی رسا، تهران، ۱۳۷۷، ص ۴۴،۴۳ و حکمت وحکومت، مهدی حائرییزدی، لندن، ص ۸۲ و ۱۵۲و کیان، مدارا و مدیریت، عبدالکریم سروش، شماره۲۱، ص ۱۲.
۲- آخرت و خدا، ص ۴۴ و ۴۳.
۳- همان، ص ۲۲۸.
۴- سوره یوسف: ۴۰.
۵- رعد: ۱۱.
۶- نساء: ۵۹.
۷- مائده: ۵۵.
۸- احزاب: ۶.
۹- احزاب: ۳۶.
۱۰- نور: ۵۱.
۱۱- نور: ۶۲.
۱۲- آخرت و خدا، ص ۶۲.
۱۳- همان، ص ۷۴.
۱۴- ر.ک: فربهتر از ایدئولوژی، ص ۵۲.
۱۵- ر.ک: الاسلام و اصول الحکم، ص ۱۵۹.
۱۶- ق: ۴۵.
۱۷- انعام: ۶۶.
۱۸- شوری: ۴۸.
۱۹- آخرت و خدا، مهدی بازرگان، ص ۸۲ و نیز، ۲۲۹.
۲۰- حکمت و حکومت، مهدی حائری، ص ۱۴۰ و ۱۴۳و ۱۵۳.
۲۱- ر.ک: ابراهیم مهدوی زنجانی، چهل پیشنهاد،مجله زن روز، شماره ۹۰، سال ۱۳۴۵، ص ۷۵.
۲۲- برای توضیح بیشتر ر.ک: تفسیر المیزان، ج ۵، ص۵ و ج ۱۲، ص ۲۵۶ و ج ۱۰، ص ۱۳۶ و نیز آیةالخوئی، البیان،۲۳- حدید: ۲۵.
۲۴- نساء: ۱۰۵.
۲۵- بقره: ۱۲۳.
۲۶- ر.ک: بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۴۰.
۲۷- شرح الاصول الخمسة، ص ۵۶۴.
۲۸- قواعد المرام، ص ۱۲۲.
۲۹- اللوامع الالهیة، ص ۱۶۵.
۳۰- المیزان، ج ۲، ص ۱۲۲، برای توضیح بیشتر ر.ک:دکتر احد قراملکی، مبانی کلامی جهتگیری انبیاء،پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
۳۱- ر.ک: بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۷۰ و ص ۱۲۶ وارشاد مفید، ص ۱۸۳.
۳۲- فتح: ۱۸.
۳۳- حکمت و حکومت، ص ۱۵۲ و ص ۱۶۷.
۳۴- آخرت و خدا، ص ۲۲۹.
۳۵- نهجالبلاغه، خطبه ۹۲.
۳۶- آخرت و خدا، ص ۴۵.
۳۷- ر.ک: حیدر علی قلمداران، حکومت در اسلام،مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، تهران ۱۳۸۵ ق،ص ۷۶.
۳۸- ر.ک: حکمت و حکومت، ص ۱۴۴.
۳۹- ر.ک: ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص۳۳; فخر رازی، الاربعین، فصل ۴; تفتازانی شرحالمقاصد، ج ۵، ص ۲۶۲; روزبهان، دلایل الصدق، ج۲، ص ۲۱ و ۳۳.
۴۰- ر.ک: سیدمرتضی، الذخیره، ص ۴۷۴; ابن نوبخت،الیاقوت، ص ۸۲; حمصی رازی، المنقذمن التقلید،ج ۲، ص۲۰۰; محقق لاهیجی، گوهر مراد، ص ۴۹۰.
۴۱- نهج البلاغه، خطبه ۱۷.
۴۲- ر.ک: بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۴۱۹; ابن ابی الحدید،شرح نهجالبلاغه، ج ۲، ص ۴۷ و ج ۱۱، ص ۱۱۴. ونیز ر.ک: خطبه معروف حضرت زهرا(ص).
۴۳- نهجالبلاغه، خطبه ۶.
۴۴- شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج ۱، ص ۳۰۷.
۴۵- آخرت و خدا، ص ۴۴.
۴۶- ر.ک: بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۴۷، و ج ۴۴، ص ۱۵و ۲۵.
۴۷- همان. ج ۴، ص ۲۲، و نیز: ینابیع الموعدة، ص۱۹۳.
پینوشتها:
۱- ر.ک: آخرت و خدا، مهدی بازرگان، مؤسسهفرهنگی رسا، تهران، ۱۳۷۷، ص ۴۴،۴۳ و حکمت وحکومت، مهدی حائرییزدی، لندن، ص ۸۲ و ۱۵۲و کیان، مدارا و مدیریت، عبدالکریم سروش، شماره۲۱، ص ۱۲.
۲- آخرت و خدا، ص ۴۴ و ۴۳.
۳- همان، ص ۲۲۸.
۴- سوره یوسف: ۴۰.
۵- رعد: ۱۱.
۶- نساء: ۵۹.
۷- مائده: ۵۵.
۸- احزاب: ۶.
۹- احزاب: ۳۶.
۱۰- نور: ۵۱.
۱۱- نور: ۶۲.
۱۲- آخرت و خدا، ص ۶۲.
۱۳- همان، ص ۷۴.
۱۴- ر.ک: فربهتر از ایدئولوژی، ص ۵۲.
۱۵- ر.ک: الاسلام و اصول الحکم، ص ۱۵۹.
۱۶- ق: ۴۵.
۱۷- انعام: ۶۶.
۱۸- شوری: ۴۸.
۱۹- آخرت و خدا، مهدی بازرگان، ص ۸۲ و نیز، ۲۲۹.
۲۰- حکمت و حکومت، مهدی حائری، ص ۱۴۰ و ۱۴۳و ۱۵۳.
۲۱- ر.ک: ابراهیم مهدوی زنجانی، چهل پیشنهاد،مجله زن روز، شماره ۹۰، سال ۱۳۴۵، ص ۷۵.
۲۲- برای توضیح بیشتر ر.ک: تفسیر المیزان، ج ۵، ص۵ و ج ۱۲، ص ۲۵۶ و ج ۱۰، ص ۱۳۶ و نیز آیةالخوئی، البیان،۲۳- حدید: ۲۵.
۲۴- نساء: ۱۰۵.
۲۵- بقره: ۱۲۳.
۲۶- ر.ک: بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۴۰.
۲۷- شرح الاصول الخمسة، ص ۵۶۴.
۲۸- قواعد المرام، ص ۱۲۲.
۲۹- اللوامع الالهیة، ص ۱۶۵.
۳۰- المیزان، ج ۲، ص ۱۲۲، برای توضیح بیشتر ر.ک:دکتر احد قراملکی، مبانی کلامی جهتگیری انبیاء،پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
۳۱- ر.ک: بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۷۰ و ص ۱۲۶ وارشاد مفید، ص ۱۸۳.
۳۲- فتح: ۱۸.
۳۳- حکمت و حکومت، ص ۱۵۲ و ص ۱۶۷.
۳۴- آخرت و خدا، ص ۲۲۹.
۳۵- نهجالبلاغه، خطبه ۹۲.
۳۶- آخرت و خدا، ص ۴۵.
۳۷- ر.ک: حیدر علی قلمداران، حکومت در اسلام،مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، تهران ۱۳۸۵ ق،ص ۷۶.
۳۸- ر.ک: حکمت و حکومت، ص ۱۴۴.
۳۹- ر.ک: ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص۳۳; فخر رازی، الاربعین، فصل ۴; تفتازانی شرحالمقاصد، ج ۵، ص ۲۶۲; روزبهان، دلایل الصدق، ج۲، ص ۲۱ و ۳۳.
۴۰- ر.ک: سیدمرتضی، الذخیره، ص ۴۷۴; ابن نوبخت،الیاقوت، ص ۸۲; حمصی رازی، المنقذمن التقلید،ج ۲، ص۲۰۰; محقق لاهیجی، گوهر مراد، ص ۴۹۰.
۴۱- نهج البلاغه، خطبه ۱۷.
۴۲- ر.ک: بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۴۱۹; ابن ابی الحدید،شرح نهجالبلاغه، ج ۲، ص ۴۷ و ج ۱۱، ص ۱۱۴. ونیز ر.ک: خطبه معروف حضرت زهرا(ص).
۴۳- نهجالبلاغه، خطبه ۶.
۴۴- شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج ۱، ص ۳۰۷.
۴۵- آخرت و خدا، ص ۴۴.
۴۶- ر.ک: بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۴۷، و ج ۴۴، ص ۱۵و ۲۵.
۴۷- همان. ج ۴، ص ۲۲، و نیز: ینابیع الموعدة، ص۱۹۳.
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست