یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
حمله به رابینهود ایرلندی
یوناس آرمسترانگ اول ژانویه ۱۹۸۱ در دوبلین ایرلند متولد شد. او جزو اولین نوزادان آن سال ایرلند بود.یوناس که ۶ ساله بود، پدر و مادرش به سنت آن در لنکشایر نقل مکان کردند.
قبل از اینکه وارد آکادمی رویال هنرهای نمایش بشود، در مدرسه آرنولد، یکی از شهرهای انگلیس در بلکپول درس خواند. از کودکی به هنر تئاتر و سینما علاقهمند بود. در آکادمی در نمایشهایی همچون «شب دوازدهم» و «اولیس» بازی کرد. در همین آکادمی در رشتههای مبارزه روی صحنه، فلامینگو، لهجه، گیتار و تنیس مدارکی کسب کرد. به نواختن گیتار، نوشتن، طراحی، فوتبال و تنیس علاقهمند است. پس از اتمام دانشگاه، تجربههای موفقی در حوزه تئاتر داشت و در چند سریال موفق تلویزیونی هم ایفای نقش کرد. گروه موسیقی محبوبش «اوسیس» است. در مدرسه هم جزو گروههای موسیقی بوده است.راین هنرپیشه ایرلندی با ایفای نقش اصلی سریال «رابینهود» به شهرت رسید.
▪ خوشحالی از اینکه دومینیک مینگلا و الن (تهیهکنندگان) تو را برای نقش «رابینهود» انتخاب
کردند؟
ـ باورکردنی نبود. من برای ایفای نقش رابینهود خیلی خیلی لاغر بودم! وقتی الن گفت تو میتوانی این نقش را بازی کنی، خیلی ذوق زده شدم. باورم نمیشد.
▪ بسیاری از اهالی بی بی سی با شنیدن این خبر که نقش رابینهود را به بازیگر گمنامی واگذار کردند، شگفتزده شدند.
ـ بله، آن روزها فشار زیادی به من وارد میشد. ۱۸ فوریه سال ۲۰۰۶ اعلام شد که یوناس آرمسترانگ در نقش بازیگر اصلی این سریال به ایفای نقش میپردازد. چند وقت بعد، شاید سوم آوریل بود که این خبر مورد تایید شبکه بی بی سی قرار گرفت.
▪ خیلیها هم تو را مسخره کردند!
ـ فوریه سال ۲۰۰۶ وقتی این خبر منتشر شد، تعدادی از نشریات انگلیسی به تمسخر این انتخاب
پرداختند.
▪ چه میگفتند؟
ـ مثلاً یکی از این نشریات نوشته بود: «یک نوجوان خجالتی قرار است نقش رهبر گاریزماتیک جنگل شروود را بازی کند. چه کسی این قصه را باور خواهد کرد و ...»
یا یکی دیگر نوشت: «بیبیسی میخواهد اسمش را بابت نمایش بدقیافهترین رابینهود تاریخ در رکوردهای کتاب گینس ثبت کند.»
▪ ولی همه دیدند که اینطور نشد؟!
ـ بله، سریال رابینهود در بسیاری از کشورهای دنیا مورد توجه قرار گرفته است. ازجمله فرانسه، پرتغال، سوئد، استرالیا، لهستان، نیوزیلند و ... البته پخش این سریال در کشور ایتالیا با سانسور مواجه شد.
▪ دلیل سیاسی داشت؟
ـ این سانسور به عقیده بسیاری دلایل سیاسی داشت. نگرانی ممیزان این بود که برخی وقایع ناتینگهام، اوضاع کنونی اسپانیا را تداعی کند.
▪ پیشبینیهای بیبیسی در مورد بازی تو چقدر میتوانست درست باشد، قبول داری که کار سختی انجام دادی؟
ـ بله... ببینید، این بازیگر که «یوناس آرمسترانگ» نام دارد، مشکلات ایفای نقش رابین هود را کاملا تایید میکند.
چقدر از این تحمل سختی به خاطر این بود که در بازیگری تازهکار بودی؟
مسلما وقتی بازیگر تازه واردی باشی، فشارهای عصبی را باید تحمل کنی. این بازی، نخستین نقش اولی است که تا به حال بازی کردهام. وقتی این نقش را گرفتم گوشهای نشستم و ساعتها با خودم فکر کردم.
▪ به خودت چه میگفتی؟ پشیمان بودی یا خوشحال؟
ـ (میخندد) پشیمان که نبودم. فقط گیج شده بودم، گوشهای نشستم و به خودم گفتم: «آیا به فشار حاصل از پذیرفتن این نقش فکر کردهای؟ چطور میتوانم این نقش را بازی کنم و مردم هم از آن خوششان بیاید؟ آیا اصلا میتوانم به نحو شایسته از پس آن بربیایم؟ آیا...»
▪ الان از نتیجه کار راضی هستی؟
ـ بله، قطعا. الان از نتیجه کارم راضی هستم، اما قبل از نمایش سریال، هنوز نمیدانستم چه کار کردهام و چه ارزیابی از کارم ارائه خواهد شد.
▪ شنیدهام برای تماشای «رابینهود» پدر و مادرت را هم با خودت بردهای؟
ـ برای اولین نمایش آن پدر و مادرم هم آمدند، تا قبل از شروع نمایش از شدت استرس به سختی میتوانستم با آنها حرف بزنم. اما وقتی محصول نهایی را دیدم، دیگر خیالم راحت شد و خوشحال شدم.
▪ پدر و مادر یوناس از اینکه پسرشان نقش رابین هود را بازی کرده، چه احساسی داشتند؟
ـ به گفته خودشان از شدت خوشحالی در ابرها سیر میکنند. مادرم همیشه برای دوستانش تعریف میکند که وقتی پسرش برای تست این نقش رفته بود، چندان امیدوار نبود و فکر نمیکرد که این نقش را به او بدهند.
▪ چرا؟
ـ رقبایی هم داشتم. بازیگرانی همچون جیمز مکآوی.
▪ رابین هود برای تو هم قهرمان دوران کودکی بود؟
ـ (میخندد) خیلی زیاد. به نظرم همه پسربچهها طرفدار سرسخت رابینهود هستند. وقتی «رابین شروود» از تلویزیون پخش میشد، من پنج، شش ساله بودم اما هنوز تصاویر آن را به خاطر دارم و البته فیلم کوین کاستنر را هم به خوبی به خاطر دارم. پسربچهها همیشه با تیر و کمان و بازی وانمود میکنند که رابینهود جنگل هستند. به همین خاطر وقتی نقش را به من پیشنهاد کردند، انگشت به دهان ماندم.
▪ احساس کردی قهرمان دوران کودکی در وجودت جان گرفته است؟
ـ بله، البته این بار فقط تیر و کمان نبود که یوناس میتوانست با آن بازی کند، بلکه سلاحهای دیگری همچون یک شمشیر ساراس نیز در اختیارم گذاشتند.
▪ فکر کنم از سالها پیش با شمشیر آشنا بودی؟
ـ بله، خوشبختانه در مبارزه با شمشیر، استاد هستم (میخندد) از مبارزات نمایشی مدرک دارم. موقعی که در رادا بودم، در این زمینه تعلیم دیدم، به همین دلیل هم کارم در این سریال کمی راحتتر شد، هرچند در سایر موارد هم ترجیح میدادم کارهای بدلم را خودم انجام دهم. کار دیگری را هم که اجازه میدادند، اسبسواری بود.
▪ مثل اینکه در طول سریال، تنها کسی بودی که اجازه داشت چهارنعل بتازد.
ـ همینطور است. روی اسب مینشستم و میگفتم پرواز کن. در حالی که در یک دستم شمشیر بود، فریادزنان دستور میدادم. خیلی برایم لذتبخش بود.
▪ برای بازی در نقش «رابینهود» الگویی هم داشتی؟
ـ بله، الگوهای زیادی داشتم. تعداد زیادی بازیگر مشهور از جمله ریچارد گرین و ارول فلین. ریچارد در یکی از قدیمیترین اقتباسات تلویزیونی از افسانه رابینهود در فاصله سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۰ بازی کرد. این سریال انگلیسی ۱۴۳ قسمت بود. ارول فلین هم در نسخه سینمایی رابینهود بازی کرد.
▪ ولی تو خیلی از آنها جوانتر هستی. چطور به یادت مانده است؟
ـ با اینکه ۲۵ سال جوانتر از آنها هستم اما این اجراها را هنوز به یاد میآورم. من برداشت ۱۹۹۱ هالیوود را برداشت محبوب خودم از زندگی این قهرمان افسانهای میدانم.
▪ دلیل موفقیت بازگشت رابینهود در چیست؟
ـ فکر میکنم مدت طولانی از رابینهود خبری نبود. آخرین باری که داستان رابینهود به نمایش درآمد، دهه ۸۰ میلادی یعنی حدود ۲۰ سال پیش بود. این داستان میتواند برای همه اعضای خانواده چیزهایی برای گفتن داشته باشد. داستان خوبی در برابر بدی است که در آن رابینهود بهعنوان قهرمان مثبتاندیش داستان در برابر شخصیت منفی داروغه ایستادگی میکند.
▪ بازیگر نقش ماریان در ایفای نقش خود چگونه بود؟
ـ او فوقالعاده خوب بازی کرد. تنها ۱۹ سال سن دارد اما بسیار مستعد و توانمند است و کارکردن در کنار او، تجربه خوبی بود.
▪ در کدامیک از بخشهای فیلم، بدلکاران بهجای شما بازی میکنند؟
ـ همانطور که میدانید، در این فیلم، صحنههای مهیج و حادثهای بسیار زیادی وجود دارد. ما سعی کردیم تا جایی که امکان دارد، خودمان در نبردها و مبارزات به ایفای نقش بپردازیم و تا جایی که تهیهکنندگان و مسوولان بیمه بازیگران به ما اجازه دادند از بدلکاران استفاده نشد. در تمام نبردها و اسبسواریها من خودم حضور داشتم و تنها در موارد معدودی از بدلکاران کمک گرفته شد.
▪ بازی در صحنههای حادثهای سخت نبود؟
ـ تاحدودی ترسناک بود. بهمحض اینکه برای شروع فیلمبرداری به بوداپست رسیدم، خودم را برای کار آماده کردم. به اصطبل رفتم تا با اسبی که قرار بود روی آن سوارکاری کنم، آشنا شوم. آموزشهای سختی را گذراندم. همه ما در سوارکاری بیتجربه بودیم اما فکر میکنم بهخوبی از عهده این کار برآمدیم. بههرحال میتوان گفت ایفای نقش در این مجموعه، تجربهای بسیار ارزشمند و فراموشنشدنی است.
▪ قضیه شکستگی پایت چه بود؟
ـ در حین فیلمبرداری استخوان کف پای راستم شکست و مجبور شدم برای استراحت، مدتی مجارستان را ترک کنم اما پس از بهبودی دوباره به بوداپست بازگشتم تا فیلمبرداری سریال ادامه پیدا کند.
مریم فلاح
منبع : روزنامه تهران امروز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس شورای اسلامی مجلس شورای نگهبان ایران دولت حجاب دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران قالیباف افغانستان رئیسی رئیس جمهور
تهران هواشناسی چین شورای شهر تهران شورای شهر شهرداری تهران پلیس قتل سیل کنکور فضای مجازی وزارت بهداشت
قیمت دلار مالیات خودرو دلار قیمت خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا مسکن تورم ایران خودرو سایپا
زنان تئاتر تلویزیون سریال بازیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران سینما فیلم موسیقی سریال پایتخت قرآن کریم
سازمان سنجش خورشید
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه اوکراین حماس ترکیه عراق ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک سپاهان استقلال تراکتور وحید شمسایی
هوش مصنوعی اپل آیفون تبلیغات همراه اول فناوری اینترنت ناسا گوگل بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان
موز خواب بارداری دندانپزشکی کاهش وزن آلزایمر