جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
نیروی فناورانه یا ایدئولوژیک رسانهها
رسانههای گروهی انتقال و هدایت دامنه گستردهای از نمادها، ارزشها، پیامها و افکار مذهبی و معنوی را انجام میدهند.
بنابراین بهنظر میآید که برخی شواهد میانجیگری مذهب وجود داشته باشد که میتواند دین را هم با روشهای ظریف و هم با روشهای عمیق تحتتاثیر قرار دهد.حقیقتا پرسش این است که آیا آنچه ادامه مییابد، موردی از یک میانجیگری ساده است یا چیزی عمیقتر و مهمتر است.میانجیگری میتواند بهسادگی این پنداشت باشد که رسانهها بهعنوان کانال افکار مذهبی عمل میکنند. اینها نسبتا تأثری کمی دارند، مگر اینکه میانجیگری فنی بتواند به آنها اجازه دهد بیشتر و تندتر از طور دیگری که امکان داشت، گسترش یابند (و البته این میتواند تاثیرات روی مذهب را هدایت کند.) در اینجا بخش دوم مقاله مخاطبان و رسانهایکردن دین را ملاحظه میکنید:
جامعهشناس رسانهها، جان تامپسون، پیشنهاد کرده است که ما فکر میکنیم نه درباره «میانجیگری» بلکه در مورد «رسانهایکردن» فرآیندی عمیقتر و بزرگتر که بهموجب آن کل زندگی فرهنگی و اجتماعی بهوسیله رسانههای گروهی دگرگون میشود، همانطور که تامپسون اشاره میکند، رسانههای گروهی هستیهای اقتصادی و سیاسی به اضافه هستیهای فنی و اجتماعیاند و منطقهای بنیانی بازار آنها و روابطشان برای مخاطبانی که بهطور فزایندهای آنها را مورد توجه قرار میدهند، محوری برای زندگی فرهنگی و اجتماعی است که آنها را در کانون زندگی در دوره تجدد قرار داده است.
پیچیدگیهای کردارهای اقتصادی و ساختاری صنعت رسانهها و پیچیدگیهای روشهایی که در زندگی روزانه ادغام میشوند، سوالاتی هم درباره مفروضات «دگرگونی» و هم مفروضات «جایگزینی» مذهب بهوسیله رسانههای گروهی ایجاد میکند، هم رسانههای گروهی و هم مذهب بهلحاظ اجتماعی، سیاسی و ساختاری پیچیدهاند و مطابق منطقی برای اندیشه که آنها با هم مرتبط میشوند، ممکن است مانند نیروهای جدا از هم در تضاد با یکدیگر باشند. به دیگر سخن، اگر مذهب در تار و پود زندگی اجتماعی در دوره پیش از تجدد ادغام شد، آنگاه در مورد رسانههای گروهی میتوان گفت که در دوره تجدد متاخر به روش مشابه ادغام میشوند و این پایداری مذهب را در احتمال آنکه آنها با یکدیگر سازگارند، بیشتر میکند.
این مساله با تمرکز روی هر دو نیروی فناورانه یا ایدئولوژیک رسانههاست که ما را با میزان ناچیزی گفته درباره تعداد زیادی روش که امروزه دین، رسانهای میشود، تنها میگذارد. (مطابق اصطلاح تامپسون). در عین حال همزمان که شواهد گسترده بازنمایی رسانهها و تحریف مذهب وجود دارد، چگونه آنها را تحلیل میکنیم، چنانچه فقط پرسشهای توان ایدئولوژیک و فناورانه آنها را ببینیم؟ من استدلال میکنم که بهجای آن، میانجیگری و رسانهایکردن مذهب را بهعنوان پرسشهایی از کردارهای اجتماعی مخاطبان رسانهها مورد توجه قرار دهیم.
آنچه در تجدد متاخر در غرب روی داده است تاکید بیشتر روی مذاهبی است که «زندگی» و «عمل» میشوند، این مذاهب زیسته و تمرین شده به طور فزایندهای درون قلمرو رسانهها ادغام میشوند و به سرعت رسانهای میشوند.
توجه بسیار به زیاد شدن احساسات و کردارهای مذهبی جدید در غرب مسیحی نشان داده شده است. ناظران عامهپسند و دانشمند، فرهنگی مذهبی را توصیف کردهاند که به طور فزایندهای در اطراف فرد و تلاشش برای جستوجوی معنای مذهبی وجود دارد. این رویکرد به مذهب، اغلب به سادگی «پویایی» نامیده میشود.
کمال خودمذهبی به مثابه موضوعی عینی نگریسته میشود و هر چه بیشتر فرد گزینهها را مورد توجه قرار دهد، بهتر است. تحقیقات خودم و همکارانم متمرکز شده است بر توصیف چگونگی چنین کردار معنادار مذهبی پدیداری که در قلمرو رسانهها محقق میشود. آنچه ما شروع کردهایم برای نشان دادن روشهای عمیق و پیچیدهای است که موجب چنین رویکردهای مذهبی رسانهای میشوند.
به منظور توسعه استدلالم درباره میانجیگری از طریق کردار، مفید خواهد بود که تعدادی از ویژگیهای این مذهب «پویای» پدیداری را مورد توجه قرار دهیم. همانطور که در بالا گفتم، افول مذهب که به وسیله نظریه دنیوی شدن پیشبینی میشد، حقیقا در مسیری که پیشبینی شد، اتفاق نیفتاد. نهادها و اقتدارهای مذهبی، نفوذشان در غرب کاسته شده است. حتی در ایالات متحده که به وسیله اکثر اندازهگیریها، مذهبیترین کشورهای (OECD) است، نهادهای مذهبی با چالشهای مهمی برای اقتدارشان مواجه میشوند. آنچه اتفاق افتاده، شکل بیشتر فردی شده تازهای از مذهب است که در افزایش عقلانیت و سازمان عقلانی تجدد در غرب ریشه دارد. این رویکرد به مذهب به پیرامون خود و کمال خود میپردازد، همانطور که آنتونی گیدنز آن را توصیف کرد.
در مرکز منطقی کردار مذهبی،ادغام نمادها، افکار و ارزشها به سوی احساس خود است که معنادار، قابلقبول و انعطافپذیر است.
● ویژگیهای معروف به مذهب پویا
تعدادی از ویژگیهای این دین جدید در اینجا بهخصوص برای استدلال من اهمیت دارند و مایلم که آنها را مرور کنم. نخست اینکه کردار مذهبی جدید بسیار «فردی» است. با وجود این همانطور که گفتهام منظور خود و کمال خود است. این رویکرد انتقادهای زیادی به وجود آورده است به طوری که [گفته شده] این رویکرد جدید به مذهب و معنویت هیچ چیز بیشتر از خودشیفتگی، خودپرستی یا خودمداری بیمعنا نیست. همانگونه که تعدادی از محققان دین نشان دادهاند این مذهب فردی میتواند در عین حال «اخلاقا جدی» باشد و به سمت آرزوهای اصیل متمایل شود تا با تعداد زیادی از افکار، نمادها و موضوعات مذهبی جهانشمول مرتبط شود. میگویند که این حساسیت مذهبی که «فردی» میشود همان چیز که میگویند بهطور کامل خصوصی میشود،نیست. در حقیقت، تحقیق درباره مذهب دیجیتال نشان میدهد که یکی از جذابیتهای بزرگ اینترنت و وب قابلیتشان برای اتصال افراد همفکر است نه جدا کردن آنها از همدیگر. برای مردم اهمیت دارد احساس کنند که آنها مذهب یا معنویتی را به دست میآوردند که برایشان معنادار است اما همچنین اهمیت دارد که بدانند آنها در احساساتشان با دیگر سهیماند.
دومین ویژگی این مذهب پویا مطابق آنچه گیدنز نامیده «بازتابی بودن» است. این ویژگی زندگی اجتماعی تجدد متاخر است که از طریق آن ما به جایگاهمان در تار و پود روابط اجتماعی آگاه و خودآگاه میشویم. ما زندگی و عمل میکنیم و درباره زندگی و اعمالمان فکر میکنیم. همانطور که گیدنز میگوید: «هر یک از ما نه تنها [زندگینامه] دارد بلکه زندگینامهاش را میسازد،که به طور بازتابی درباره جریانهای اطلاعات اجتماعی و روانشناختی از امکان سبکهای مختلف زندگی سازماندهی میشود.»
ما همچنین درباره طبیعت نهادهای اجتماعی بزرگتر و جریانهای اقتصادی و تاثیرات سیاسی، بازتابی هستیم.
پیش تر گفتم که قسمتی از توهمزدایی زندگی متجدد ناشی از نوعی معرفت بازتابی به چگونگی کار امور است. ما پشت پردهها را میبینیم و بیشتر از دورهای که قبل از جهانی شدن و ارتباطات تودهای داشتیم آگاهی داریم که مذهب و معنویت امروزه بازتابی میشوند، بهطوری که افراد طبیعت کردار مذهبی را درک میکنند و با احساسات تازه مذهبی قادرند درباره منابع مذهبی مناسب از دامنه سنتها به صورت ترکیبهای ناهمگن فکر کنند. این مساله برای اقتدار مذهبی دلالتهای مهمی در پی دارد، البته همچنین برای نحوهای که افراد اعتقاد دارند، عمل میکنند و با دیگران در حوزهای اجتماعی رابطه دارند نیز دلالتهای مهمی دارد.
این بازتابی بودن در تلاش برای کسب بینش معنوی و مذهبی که متکی بر تجدد مدرن و رسانهمحور است درگیر میشود، تحقق اینکه جهان انتخاب معنوی و مذهبی گشوده و قابل دسترس است. توانایی فناوریهای رسانهای برای تقاطع فضا و زمان به هریک از ما دستیابی به ظرفیت بسیار زیاد اطلاعات و در عین حال احساس خودمختاری، موثر بودن و توانا بودن در فهم و مهار اطلاعات را میدهد. این بعد مهمی از رسانهایکردن دین است این واقعیت رسانهها و دسترسی جهانی به آنها به هر یک از ما دسترسی هرچه بیشتر به اطلاعات درباره «دیگران» را میدهد. برای «جویندگان» معنوی و مذهبی این فهرست نمادها، ارزشها و افکار به سبب آنچه که میتواند و فراهم میکند مهم است.
خاطرنشان میکنم که این فهرست از نمادها تبدیل به کالا میشود. در رابطه میان بازار و دین بهخصوص در غرب هیچ چیز تازهای وجود ندارد بلکه سنتهای تاریخی پرسابقه کالاهای معنوی و مذهبی وجود دارد؛ برای مثال کتاب مقدس گوتنبرگ، همچون یک کالا بود که بودجهاش توسط موسسهای سرمایهدار تامین میشد. بیشتر در این اواخر سنتهای «دموکراتیک» معروف به پروتستانهای آمریکایی انگلیسیتبار، بهطور گستردهای به کالای مذهبی وابسته بودهاند.
آنچه در جهانی کردن تجدد متأخر تازه است، تغییر و جابهجایی بزرگتر از کار به مصرف به عنوان منطق محوری سرمایهداری غربی است (برای بحث کامل نک. هاروی، ۱۹۸۹). در حال حاضر مذهب کالایی شده، سوار بر قله موج بزرگتر تغییر جهت زندگی اجتماعی و اقتصادی که به سمت کردارهای مصرفی میرود. اندیشه مصنوعات، نمادها و افکار مذهبی نظیر کالا، بدینترتیب در زندگی تجدد متاخر به نحوی که پیش از این وجود نداشته، قابل درک است.
آیا میتوانیم بگوییم که این معنویت پویا، کالایی شده و فردی شده جدید، معتبر و معنادار است؟ آیا این مذهب، «شبهمذهب» یا «مذهبی ضمنی» است؟ در تحقیق میدانی ما در خانواده رسانهها میخواهیم بفهمیم که این رویکرد به مذهب و معنویت به راستی کارکردها و معانی مهم را تامین میکند. نخست اینکه تعداد کمی از مردم نمونههای «خالص» هستند.
معمولتر این است که آن افرادی را که روشهای سنتیتر و مرسومتری دارند، بیابیم و همچنین آرمانهایی را که فردی، جهتدار و الگویی از پویایی میشوند، نشان دهیم. بسیاری از مردم در بیرون «جستوجو» میکنند و در بازار کالا مییابند، افکار و نمادهایی را از مذاهب تاریخی ترسیم میکند. البته این نوعی آیین وحدت وجودی است.
اما همچنین مهم است تا ببینیم که مردم از «مذهب» به «بیمذهبی» دیگری تغییر جهت نمیدهند، بلکه آنها از «مذهب» به «مذاهب» تغییر جهت میدهند تا کار محقق برجسته آمریکایی (آلبانز، ۱۹۸۱) را تفسیر کنند. همانطور که پیشتر گفتم، تعداد کمی از مردم به نظر میآید که در رویکردشان به پویایی، کاملا فردی و خودآیین باشند. برای آنها خیلی بیشتر متداول است که (برای مثال) از رسانهها به عنوان ابزاری برای موقعیتیابی و ارتباط با اجتماعات واقعی افراد همفکرشان که میتوانند با آنها تعامل کنند، استفاده کنند.
آنچه که ما میبینیم به نظر میآید بیشتر «تحقیقی برای جادو» باشد. یکی از ویژگیهای بازتابیبودن که آنها نمایش میدهند توانایی در مکانیابی و سپس ادامه زندگی است. هرگونه نقشه با معنی و مفهومی برای آنها بسیار باارزش است.
استوارت ام. هوور
استاد مطالعات دینی، مرکز دین، رسانه و فرهنگ
دانشگاه کلرادو آمریکا
استاد مطالعات دینی، مرکز دین، رسانه و فرهنگ
دانشگاه کلرادو آمریکا
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست