چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
گاوخونی: فیلمنامه
تاریخ نشر : ۸۴۰۸۱۰
تیراژ : ۱۵۰۰
تعداد صفحه : ۱۶۰
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۹۴۹۶۹-۴-۷
رده دیویی : ۷۹۱.۴۳۷۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : شومیز
محل نشر : تهران
مترجم : سلیمزاده - کورش
نویسنده : مدرسصادقی - جعفر
فیلمنامهی مصور حاضر دربارهی پسرکی پرشور است که به جوانی گوشهگیر و رویابین، مبدل شده است و خوابهایش را یادداشت میکند. در تماس این خوابها، 'زایندهرود' جریان دارد و راوی خود و پدرش را در حال آب تنی یا قایقرانی بر آن میبیند. وحشت از غرق شدن در آب، هر بار سبب بیداری او میشود. او مثل اغلب قهرمانان آثار نویسنده، جوانی است بیکار که با دوستانش در آپارتمانی، مجرد زندگی میکند. یکی از دوستان مشغول سرودن منظومهای است که به گفتهی خود او، راز ماندگاری ایران را بیان میکند. راوی نیز شبانه به آشپزخانه میرود تا خوابهایش از پدر و رودخانه ـ به قول یونگ، 'متداولترین نماد ناخودآگاه' ـ را بنویسد. او مینویسد تا از یادها، رها شود. سالهای گذشته را به یاد میآورد و زمانی را که با پدر به کنار رودخانه میرفتند. پدر، گریزان از تشخص آفرینهای کاذب مادر، دنبال نوعی سبکی از دست رفته تدفین به اصفهان، فراخوانده میشود. در آن جا با دختر عمهاش ازدواج میکند، اما هیچ گاه حاضر به پذیرفتن بار مسئولیت زندگی مشترک نمیشود. زنش مغازه را راه میاندازد، اما او کمتر به مغازه میرود، زیرا حضور پدر را آن جا حس میکند. به پرسه زدن در محلههای کودکی مشغول میشود و خاطرههایی را زنده میکند که همگی به افتادن در آب، ربط مییابند. دیدن قایق موتوریهایی که خوزستانیهای جنگ زده بر زاینده رود انداختهاند، پروندهی رویایی است که معنای نمادین داستان را دربر دارد.
تیراژ : ۱۵۰۰
تعداد صفحه : ۱۶۰
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۹۴۹۶۹-۴-۷
رده دیویی : ۷۹۱.۴۳۷۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : شومیز
محل نشر : تهران
مترجم : سلیمزاده - کورش
نویسنده : مدرسصادقی - جعفر
فیلمنامهی مصور حاضر دربارهی پسرکی پرشور است که به جوانی گوشهگیر و رویابین، مبدل شده است و خوابهایش را یادداشت میکند. در تماس این خوابها، 'زایندهرود' جریان دارد و راوی خود و پدرش را در حال آب تنی یا قایقرانی بر آن میبیند. وحشت از غرق شدن در آب، هر بار سبب بیداری او میشود. او مثل اغلب قهرمانان آثار نویسنده، جوانی است بیکار که با دوستانش در آپارتمانی، مجرد زندگی میکند. یکی از دوستان مشغول سرودن منظومهای است که به گفتهی خود او، راز ماندگاری ایران را بیان میکند. راوی نیز شبانه به آشپزخانه میرود تا خوابهایش از پدر و رودخانه ـ به قول یونگ، 'متداولترین نماد ناخودآگاه' ـ را بنویسد. او مینویسد تا از یادها، رها شود. سالهای گذشته را به یاد میآورد و زمانی را که با پدر به کنار رودخانه میرفتند. پدر، گریزان از تشخص آفرینهای کاذب مادر، دنبال نوعی سبکی از دست رفته تدفین به اصفهان، فراخوانده میشود. در آن جا با دختر عمهاش ازدواج میکند، اما هیچ گاه حاضر به پذیرفتن بار مسئولیت زندگی مشترک نمیشود. زنش مغازه را راه میاندازد، اما او کمتر به مغازه میرود، زیرا حضور پدر را آن جا حس میکند. به پرسه زدن در محلههای کودکی مشغول میشود و خاطرههایی را زنده میکند که همگی به افتادن در آب، ربط مییابند. دیدن قایق موتوریهایی که خوزستانیهای جنگ زده بر زاینده رود انداختهاند، پروندهی رویایی است که معنای نمادین داستان را دربر دارد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست