سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا


به بهانه برگزاری مراسم بزرگداشت مرحوم حاج حسین عموئی


به بهانه برگزاری مراسم بزرگداشت مرحوم حاج حسین عموئی
فرهنگ ملی و آموزه‌های دینی ما ایرانیان مملو از توصیه‌های اخلاقی و دینی به اکرام و گرامیداشت خوبی‌ها و خدمت‌ها است هم‌چنان که تاریخ کهن و غنی این آب و خاک گواه بر تلاش‌ها و زحمات دلسوزانه میهن‌دوستانه مردان و زنان بسیاری است که عرق جبین خود را با عرق ملی و مذهبی درهم آمیختند تا در توسعه و پیشرفت میهن عزیزمان سهیم باشند.
متأسفانه ملاحظات سیاسی و اما و اگرهای سیاسی ـ اجتماعی و نیز برداشت‌های نادرست فرهنگی ملی باعث شده که انسان‌های بزرگ و شریفی هم‌چنان گمنام و مظلوم در تاریخ این کشور باشند که هر یک می‌توانند الگوی بزرگی برای جوانان و نوجوانان ایرانی باشند. انسان‌های بزرگوار و شریفی که با نیت خدمت به خلق در عرصه‌های مختلف صنعتی، اجتماعی و سیاسی صادقانه خدمت کردند و پس از دوران خدمت و یا پس از مرگ به فراموشی سپرده شدند و اصولاً این محافظه‌کاری سبب شده که در فرهنگ ما، تجلیل و بزرگداشت انسان‌های شریف با قهرمان‌سازی و شخص‌پرستی و بزرگ‌نمائی، یکسان جلوه کند.
صنعت نساجی کشور به‌خصوص شهر کاشان نیز در سال‌های نه‌چندان دور شاهد حضور انسان‌های توانمندی بوده است که با همت و جدیت و سختکوشی خود منشأ تأسیس کارخانجات معظم و ایجاد اشتغا‌ل‌های چشمگیر در سطح کشور بوده است، هم‌چنان که امروز نیز کارآفرینان و مدیران توانمندی با تأسیس و راه‌اندازی کارخانجات نساجی سهمی از این خدمت‌رسانی را برعهده دارند. بزرگانی چون مرحوم لاجوردی‌ها و مرخوم تفضلی‌ها که اگرچه برای همیشه نام نیک آنها در دل صنعت نساجی ماندگار خواهد شد لیکن گامی در راه تجلیل و مستندسازی افکار و ایده‌های آنان برداشته نشد و حتی نامی از آنها در سر درب یکی از کارخانجات یا مدارس فنی و یا تابلوی کوی کوچه‌ای نصب نشد.
آن‌چه ذیلاً می‌خوانید دست‌نوشته‌ٔ مهندس مهران فرزین از کارشناسان نساجی سازمان فنی و حرفه‌ای به بهانه برگزاری مراسم تجلیل از مرحوم حاج حسین عموئی ـ بنیانگذار کارخانه نساجی زرتابان ـ است که برایمان ارسال کرده‌اند. امیدواریم برگزاری چنین مراسم‌هائی آغازی باشد تا جامعه نساجی کشورمان در گرامیداشت و بزرگداشت زحمات و تلاش‌های کارآفرینان و صنعتگران نساجی کوشاتر باشد.
حاج حسین عموئی در سال ۱۳۳۵ در آران کاشان در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. ابتدا کارمند مخابرات بود اما به دلیل داشتن روحیه کارآفرینی خود را بازخرید و کار را با قالی‌بافی (دستی) شروع کرد و بعد با تأسیس یک شرکت با چند تن از دوستان فعالیت صنعتی را آغاز کرد به‌طوری که به گفته خودش اکثر فرش‌ها را با دست پشت پاک‌کنی می‌کرد و تا سعت دو نیمه شب در شرکت می‌ماند و بعد اتومبیل پیکان خود را روبه‌روی کارگاه پارک می‌کرد و پیاده از آران به سمت کاشان به شمت منزل حرکت می‌کرد تا کارگران متوجه عدم حضور وی نشوند. در سال ۱۳۸۳ با اعلام فروش زمین توسط شهرداری، یکصد هزار متر مربع در شهرک صنعتی هلال، شرکت ریسندگی و بافندگی زرتابان را تأسیس نمود و به تنهائی تمام عملیات احداث را که شامل ریگ‌برداری (تپه‌های ریگ) و ساخت و ساز سوله، تولید و فروش و هم‌چنین خرید مواد اولیه و ... را بدون داشتن هیچ شرکت انجام داد.
وی به مشارکت در امور خیریه هم علاقه خاصی داشت و همیشه در این زمینه پیشقدم بود و به همین دلیل در کمک به بی‌بضاعت‌ها و مستمندان، ساخت مدرسه، آسایشگاه، حسینه، مسجد و ... ید طولائی داشت. هر وقت به اتفاق ایشان به شرکت می‌رفتم، شاهد بودم که تعدادی پشت در نشسته‌اند تا سهمیه خود را بگیرند و جالب بود که همه به دید طلبکار نگاه می‌کردند و دقیقاً وی نیز خود را بدهکار آنها می‌دانست. معمولاً پول را در پاکت می‌گذاشت و با کلی عزت و احترام و عذرخواهی تقدیم می‌کرد. نکته جالب در بذل و بخشش وی این بود که به‌رغم تمام فقری که در دوران کودکی و نوجوانی کشیده بود ولیکن هیچ‌گاه رفتاری از خود بروز نمی‌داد تا حتی قوی‌ترین روانشناسان هم توجه گذشته وی شوند مثلاً در پرداخت کمک نقدی به فقرا بارها شاهد بودم هیچ زمان به مبلغ پول نگاه نمی‌کرد و کاملاً دل از مادیات بریده بود.
وی یک کارآفرین واقعی بود که علاوه‌بر ایجاد فرصت‌های کارآفرینی، علاقه فراوانی به کار خود داشت و نگاه او به کارش صرفاً اقتصادی نبود و بسیاری از موارد مانند رضایت مشتری، رضایت عوامل تولید، بالا بودن کیفیت بالا و ... را در تولید مد نظر قرار می‌داد.
به‌رغم این‌که شما کمتر کارخانه‌ای با این وسعت و زیبائی را می‌توانید سراغ داشته باشید که توسط یک نفر ایجاد شده باشد اما هیچ‌گاه ندیدم با غرور و افتخار از شرکت و دارائی خود صحبت کند و هرگاه از او سئوال می‌شد در مورد شرکت با حالت بسیار عادی (حتی به یاد دارم معمولاً سرش پائین بود) توضیحاتی ارائه می‌داد اما وقتی از فرزندان خود صحبت می‌کرد با غرورو خاصی توضیح می‌داد و شور شادی به وضوح در چهره‌اش نمایان بود. وقتی کسی وارد کارخانه می‌شد با آغوش باز او را می‌پذیرفت و در صورت تمایل بازدید از کارخانه مانند اروپائی‌ها، تمام مراحل تولید و حتی ساختمان را برای او توضیح می‌داد و نظرات آنها را می‌پرسید و همیشه درب کارخانه به روی همه باز بود اگرچه به اصرار من اواخر، نگهبانی جهت کنترل ورود و خروج افراد به کار گرفته بود.
مرحوم عموئی علاقه فراوانی به زیبائی محیط کار داشت به همین دلیل اقدام به کشت گل و گیاه در شرکت نمود حتی کف کارگاه را سنگ کرده بود زیرا این اعتقاد را داشت که کارگر با روحیه شادتری در کارگاه شیک و مرتب کار می‌کند. او یک صنعتگر بود تا صاحب صنعت و در کارش تبحر فراوانی داشت. وقتی از دوران کودکی خود که با فقر و تنگدستی همراه بود؛ صحبت می‌کرد نه‌تنها با ناراحتی بلکه با غرور خاصی به آرزوها و رؤیاهای خود اشاره می‌کرد مثلاً می‌گفت: فرزند یکی از همسایه‌ها دوچرخه داشت من ماه‌ها در حسرت دیدن دوچرخه او (نه سوار شدن) پشت درب منزل می‌نشستم تا وقتی دوچرخه را بیرون می‌آورد، ببینم و لذت ببرم به‌تدریج که از دیدن دوچرخه سیر می‌شدم برایش موتور سیکلت خریدند و داغ من بیشتر شد! اما هیچ‌گاه اظهار شکایت و ناراحتی از گذشته نمی‌کرد و به حال و آینده خود فکر می‌کرد. معتقد بود طعم تلخ فقر باعث می‌شود تا طعم شیرین غنا حس شود.
در کاشان یک منزل سه طبقه داشت و در همکف خودش زندگی می‌کرد و طبقه بالا می‌رفت و شاید میهمانانی بودند که اطلاع نداشتند که مرحوم عموئی در منزل هست یا خیر.
هیچ‌گاه بر کسی فخر نفروخت و اگر کسی قصد تشکر و تقدیر از او داشت سرش کج می‌شد و عرق می‌ریخت و رفتار او باعث می‌شد تا کسی نتواند از او تقدیر کند. همیشه می‌گفت: از خدا تشکر کن. به سالمندان احترام خاصی می‌گذاشت و بارها شاهد بودم اگر سالمندی وارد کارخانه می‌شد بسیار مورد احترام و تکریم وی قرار می‌گرفت. نسبت به پدرش احترام کامل و خاصی قائل بود و معتقد به دعای پدر بود وقتی از پدرش یاد می‌کرد احساس می‌کردم تمام وجودش در مقابل مقام پدر تکریم می‌کند. حتی به یاد دارم پس از فوت پدرش گفت: دیگر کار من اساس ندارد زیرا دعای خیر پدرم را از دست داده‌ام.
شخصیت و درون افراد برای وی فاکتور اساسی بود نه پست و مقام آنها. علی‌رغم این‌که به اکثر کشورهای اروپائی و آسیائی سفر کرده بود اما همیشه با عشق و علاقه خاصی از میهن صحبت می‌کرد و به آبادانی مملکت فکر می‌کرد. بارها به من گفته‌ بود که در فکر ایجاد کارخانه‌ای مثل شرکت نساجی کاشان هستم. اما افسوس که مانند مرحوم تفضلی، پس از مرگ او خانواده‌های زیادی داغدار شدند.
مراسم تجلیل از شخصیت والای ایشان به دلیل ارج نهادن به امر کارآفرینی و انسانیت اوست و ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۷ در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن کاشان برگزار خواهد شد.
در اروپا اگر یک شغل ایجاد کنید به شما ویزا خواهند داد ولیکن سئوال من از مسئولین محترم این است که در قبال این همه خدمت چه کمکی، همراهی و همکاری به ایشان کردند؟ علی‌رغم این‌که سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی را پشت سر گذاشتیم هر مسئولی احساس می‌کند به ایشان کوچک‌ترین خدمتی کرده است به مجله شما اعلام کند تا دیگران هم در جریان قرار گیرند.
اینجانب درصدد بودم در زمان حیات وی این مراسم را برگزار کنم ولیکن به دلیل مخالفت وی موفق نشدم و در حال حاضر به احترام روح پرفتوح ایشان و هم‌چنین تکریم از سایر بزرگان و پیشکسوتان صنعت نساجی و مقام والای کارآفرین اقدام به این امر نموده‌ام و امیدوارم بدعتی شود تا وقتی بزرگان هستند و سایه آنها بر سر ماست از آنها تجلیل نمائیم.
من حاج حسین عموئی را تا زمانی که شرکت زرتابان کاشان فعال باشد زنده می‌دانم و زمانی او مرده است که شرکت تعطیل شود؛ لذا از دولت محترم (که به امر اشتغال بسیار اهمیت قائل است) می‌خواهم به فرزند برومند ایشان که در حال حاضر سکاندار شرکت است کمک کند تا شرکت فعال بماند و کارگران شریف و زحمت‌کش به اشتغال خود ادامه دهند.
مطمئن هستم با وجود این‌که وی هیچ دوره آکادمیک طی نکرده بود و از مدیریت به‌جز چند کتابی که به ایشان هدیه داده بودم کتابی در زمینه مدیریت مطالعه نکرده بود اما علی‌رغم تمام این موارد مدیری توانمند و صنعتگری موفق بود به‌طوری که اگر در کشور اروپائی حتماً از ایشان تقدیر و تشکر در خور به عمل می‌آمد.
از مسئولین محترم کشور به دلیل حمایت‌هائی که از اشتغال‌زائی دارند، دعوت می‌کنم در مراسم تجلیل از ایشان حضور یابند و با حضور خود باعث دلگرمی کارآفرینان کشور شوند. وقتی پیغمبر ما دست کارگر را می‌بوسد و عرق او را مساوی با خون شهدا می‌داند چرا از کارآفرینان این مرز و بوم تقدیر نگردد؟ وقتی ثوابی بالاتر از رزق و روزی رساندن به بندگان خدا نیست چرا نباید به دنبال گسترش فرهنگ کارآفرینی باشیم. چرا وقتی کارفرمائی از صبح تا شب برای بیکار شدن تعدادی از کارگرانش گریه می‌کند و شرمنده است، نباید مورد تجلیل قرار گیرد؟ لذا بار دیگر مراسم بزرگداشت مرحوم عموئی در ۱۹ اردیبهشت سال جاری در کاشان را یادآور می‌شوم و حضور تمام صنعتگران، دوستداران تولید و صنعت نساجی را در این مراسم ارج می‌نهم.
مهندس مهران فرزین
مدیر پروژه راه‌اندازی مرکز چرم شهر ورامین
منبع : ماهنامه نساجی امروز