یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گفتمان انقلاب اسلامی و عقلانیت سیاسی


گفتمان انقلاب اسلامی و عقلانیت سیاسی
نقطه عزیمت عقلانیت سیاسی، خود آگاهی سیاسی است. هر چند برخی سعی دارند ناخودآگاه کنشگران اصلی را در اقدامات سیاسی،عنصری مهم و تاثیرگذار فرض کنند اما شگردهای “عمل عقلانی” در سیاست در مرحله اول بسته به فهم گفتمانی است که نهادها و بازیگران در آن روئیده و در وضعیت کنونی به ثمر رسیده اند. در واقع خودآگاهی گفتمانی و پایبندی به لوازم این دانش و آگاهی مقدمه حاکمیت عقلانیت سیاسی بر عموم ساختار ها و کارکردهای موجود است.گذشت سه دهه از عمر با برکت نظام اسلامی ثابت کرده که حاکمیت عقلانیت سیاسی بر ارکان سخت افزار گفتمان انقلاب اسلامی تنها با خودآگاهی نسبت به روح و منطق انقلاب و پایبندی به شعارهای آن ممکن است. در واقع فهم مبانی گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان نرم افزار کشورداری و استقامت و پایداری بر ارزشها و شعارهای انقلاب نه تنها هیچ تخالف و تضادی با عقلانیت در اداره کشور ندارد بلکه از لوازم اولیه اقدام سیاسی عقلانی در سپهر سیاست و حکومت ایرانی است.
رهبر معظم انقلاب هفته گذشته در دیدار با مسئولان کشورضمن تاکید بر اینکه پایبندی به شعارهای انقلاب اسلامی هیچ منافاتی با حرکت کشور به سوی پیشرفت ندارد فرمودند: “دشمن همواره سعی کرده است اینگونه القا کند که با ایستادگی بر ارزشهای اسلام و اصول انقلاب اسلامی، پیشرفت امکان پذیر نیست در حالیکه برخلاف این القائات، پیشرفتهای عظیم کشور به واسطه ایستادگی بر شعارها و اصول بوده است.”این نوع معرفت شناسی پیشرفته از مقوله عقلانیت سیاسی باعث شده که برخی منطق اداره کشور به خصوص توسط دولت نهم را که سعی دارد گفتمان خود را به گفتمان انقلاب نزدیک کند، با براهین عقلی خود ناسازگار ببینند و مدعی اداره غیر عقلانی یا غیر کارشناسی جامعه شوند. در حالی که به تعبیر مقام معظم رهبری “عقلانیت بر تمام ارکان نظام حاکم است” اما نه عقلانیتی که منافی با اصول انقلاب باشد.سرخط و ریشه های این نوع شناخت شناسی را می توان در آراء و اندیشه های حکیم ابونصر فارابی پیرامون مهندسی مدینه فاضله جستجو کرد.در نظر فارابی، رئیس مدینه فاضله، انسان کاملی است که دارای روح بزرگ و سرشت فوق العاده باشد. این شخص، به طور مستقیم، معرفت را از طریق وحی از “عقل فعال” می گیرد.
در واقع” قانونگذار فیلسوفی است پیامبرگونه ، خردمند و مطلع زیرا که عقل اکتسابی وی به گونه ای کامل در ارتباط با اشکال صادره از عقل فعال ، استعداد گیرندگی فراوانی دارد.” این نوع تلقی تنها در گفتمان امامت در عصر معصوم و در دوره غیبت قابل تحلیل است. در حقیقت تاکید رهبر فرزانه انقلاب بر حاکمیت عقلانیت در تمام ارکان نظام ماهیتی آنتولوژیک، شناختی و اپیستمولوژیک دارد. اتصال دائمی راس هرم ساختار سیاسی با “عقلانیت فعال” که مبنای مشروعیت سیاست و حکومت در ایران است، حاکمیت عقلانیت را بر تمام ارکان نظام سرایت می دهد.اما اینکه حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با مسئولان نظام به مقوله با اهمیت حاکمیت عقلانیت بر ارکان نظام پرداختند از آنجاست که سرپل عقلانیت سیاسی را باید بین نخبگان یک جامعه جستجو کرد. رشد این نوع از رفتار سیاسی بیش از آنکه یک فرایند باشد نوعی تصمیم نخبگی است. توافق بر هویت مردمسالاری دینی، صبر و استقامت مسئولان کشور بر مبانی و شعارهای انقلاب، مصمم بودن برای پل زدن بین منافع مختلف وجمع باوری در حل مشکلات کشور خط کش مدرجی به دست می دهد که می توان اندازه عقلانی شدن سیاست در جامعه را با آن سنجید. عقلانیت هرگز به معنای تسلیم و سازش نیست بلکه معنای حقیقی آن تلاش برای تعمیق مبانی و یافتن راههای نیل به آرمانها و اهداف انقلاب است.
عقلانیت سیاسی حاکم بر کشور در شرایط فعلی مقوم اصول انقلاب است. حضور اصولگرایان در قوای اجرایی، تقنینی و قضائی کشور فضای مسموم گذشته که در آن عده ای به نام عقلانیت و اعتدال در صدد تضعیف شعارها و ارزشهای انقلاب و تبدیل ماهیت بطئی نظام اسلامی بودند را خنثی کرده و زمینه را برای کار دولتی فراهم کرده که گفتمان آن گفتمان انقلاب است. دولتی که امروز در معرض هجوم بی رحمانه تخریبهایی است که از گفتمانهای غیر انقلابی سرچشمه میگیرند و همیشه کینه انقلاب و امام(ره) را در دل داشتند. این اشخاص که از پایداری بر اصول اسلام که خواست قلبی ملت است، خسته شده اند هر جریانی که تقویت کننده شعارهای انقلاب و منطق امام خمینی(ره) باشد را تضعیف می کنند.اما مهم این است مردمی که برای صیانت از این انقلاب از جان و مال خود دریغ نکردند و حاضر شدند فرزندان عزیز خود را مقابل گلوله های دشمن بفرستند در آستانه چهارمین دهه ازعمر انقلاب به جریانی روی آورده اند که بدون هیچ رودربایستی و شرمندگی دم از شعارهای انقلاب می زند و در چند سال گذشته ثابت کرده که عقلانیت سیاسی، پیشرفت کشور و خدمت به مردم نه تنها تضادی با منطق انقلاب ندارد بلکه تنها با پایبندی و استقامت بر ارزشهای انقلاب می توان شاهد پیشرفت همراه با عدالت در کشور، خدمت صادقانه به مردم و جلب رضایت عمومی بود.
صالح اسکندری
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید