چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
جنسیت و یوگا
تمرکز اصلی در این مقاله درباره این موضوع است که چگونه تمایلات جنسی و جنسیت خود را بشناسیم و آن را درک نمائیم و چگونه این شناخت میتواند در درک صحیح از هویت معنوی و روحانیمان مؤثر باشد؟
هیچگاه تعریف دقیق و جامعی از جنس مرد و زن ارائه نشده است.
فرهنگهای زیادی در دنیا وجود داشته که تعاریف بسیار پیچیدهای از مرد و زن ارائه دادهاند، اما امروزه این تعاریف رنگ و بوی خود را از دست دادهاند.
هنوز مردان با این صفات شناخته میشوند: عقلانی، پر تکاپو و رقابتی و زنان با صفاتی همچون احساساتی، تأثیرپذیر، وابسته و ....
همه ما این تعاریف را در مورد احساسات و روحیات خود پذیرفتهایم، بدون اینکه در مورد منشأ درستی و اعتبار آنها سئوالی بپرسیم. سئوال اینست: کدامیک از این رفتارها را آموختهایم و کدامیک از آنها بهصورت ذاتی در درون ما وجود داشتهاند؟ پذیرش این خصوصیات که منشأ آن قطعاً مربوط به مرد یا زن بودن نیست، منجر به بروز یک همنوائی روانشناختی غیرطبیعی شده است.
شما بسیار خوششانس هستید، اگر خصوصیات طبیعیتان مطابق با مدلهای ارائه شده از جانب فرهنگ و جامعه باشد، ولی اگر اینطور نباشد مورد غضب قرار میگیرید و ممکن است برچسب منحرف جنسی به شما زده شود.
حقیقت اینست که هویت واقعی شما چیزی برتر از جنسیت میباشد. جنسیت تنها بخشی از روان شما است. هویت واقعی به جنسیت بیولوژیکی و یا گرایشات جنسی بستگی ندارد. جنسیت تنها یک نقطه متمرکز برای آگاهی است که به وسیله آن از طریق نیروی قدرتمند جنسی، امکان بقا در طبیعت فراهم میشود.
خصوصیات جنسی تنها بخشی از وجود شما میباشند و هویت واقعی شما را تعریف نمیکنند.
این مسئله بسیار حائز اهمیت است که قبل از اینکه در تجربیان معنوی و روحانی غرق شوید، طبیعی واقعی جنسی خود را شناسائی کنید. تجربیاتی که در روان شما هستی یافتهاند، چیزی فراتر از تقسیمبندی جنسی متعارفِ مرد و زن میباشند.
درک صحیح از نقش تمایلات جنسی و رفتارهای جنسی کمک شایانی به زدودن رفتارهای تصنعی کرده و باعث میشود که با صحت و سلامت روانی بهتری زندگی کنیم.
در طبیعت، جنسیت مرد و زن در اثر تکامل و دگردیسی شکل گرفته است، به این دلیل که تقسیم عناصر ژنتیکی به دو قسمت، مؤثرترین راه برای انتقال و رسیدن به آینده بوده است.
اهمیت موضوع در این امر است که عنصری که تکامل و تولیدمثل فیزیکی را هدایت میکند، چیزی جز آگاهی نیست. طبیعت را اینگونه میتوان تعریف کرد: هماهنگ کننده و همسو کننده نیروها و گونههای بیاختیار و فاقد آگاهی و هوشیاری.
آگاهی تکامل راه را به همراه دارد، اما این تکامل، تکاملی نیست که تا به امروز به اشتباه از آن یاد شده و به بشریت تحمیل شده است. وجود شما خود یک آگاهی است که از دو جز ”مستقل و وابسته“ تشکیل شده است. پس با این تفسیر شما بهطور موقت زن یا مرد هستید. هویت واقعی شما چیزی فراتر از شمایل و هویت موقت و زودگذر شما میباشد.
فرهنگهای مختلف در سرتاسر جهان ممنوعیتهای جنسی را بهمنظور اینکه ضامن بقای افراد باشند، قبول کردهاند، بهعنوان مثال بر حذر داشتن افراد از مقاربت در زمان قاعدگی زنان. این ممنوعیت بهمنظور کمک به بهداشت افراد و بقا در نظر گرفته شده است.
ممنوعیتهای جنسی از یکسو تأثیرات بسیار سودمندی در پی داشتهاند و از سوئی دیگر منجر به فرو ریختن طبیعت ذاتی آگاهی و شعور بشریت شدهاند که اختلالات روانی و اجتماعی را به همراه داشته است. در جوامعی که نژادپرستی وجود داشته و قوانین تمایز رفتاری بین مرد و زن وضع شده خشونت بین افراد ایجاد گردیده است. یکی از دلایل بروز جنگ و ایجاد ناآرامیهای اجتماعی و خشونت، وجود عرف موجود در تقسیمبندی جنسیت و رفتارهای مربوط به آنها میباشد.
علائق، توانائیها، استعدادها، تمایلات و ... هستند که شخصیت شما را شکل میدهند.
اگر این توانائیها و علائق تنها به این دلیل که از لحاظ روانشناسی به جنس مخالف نسبت داده شدهاند و از جانب فرهنگ و جامعه نهی شدهاند، ابراز و تخلیه نشوند، آنجاست که هویت روانشناسانه شما که ماهیت واقعیتان را نشان میدهد، بهطرز غیرقابل کنترلی تغییر پیدا میکند. افراد بسیاری در این شرایط بحرانی روحی وحشتزده میشوند و در یک تلاش مأیوس کننده برای نشان دادن خود واقعیشان از پا در میآیند.
به همین علت است که بسیاری از همجنسگرایان از عدم تعادل عاطفی رنج میبرند و ممکن است در بعضی مواقع ادای جنس مخالف را درآورده و رفتارهای آنها را تقلید کنند.
اکثر جوامع بشری هنوز به این تحول فکری دست پیدا نکردهاند که شهروندان میتوانند استعدادها و توانائیهایشان را بدون محدودیتها و نقش قالببندی شده جنسیت که از سوی جامعه ارائه شده است، پرورش دهند. محدودیتهای جنسی و تعصبات اغلب برای کسانی که نمیتوانند خود را با قالب هماهنگ سازند، منجر به آشفتگی روحی میشوند، اما انسانیت چیزی فراتر از ساختار بیولوژیکی است، شخصیت فرد ترکیب هوشمندانهای از جسم و روح است.
تصور کنید کسی که از نظر جنسیت مرد است و گرایش شدیدی به کارهای ظریف دارد و شخصیتی کاملاً منفعل و تأثیرپذیر از خود نشان میدهد، در جامعهای زندگی میکند که این تمایلات را مربوط به جنس لطیف یعنی زن میدانند، متأسفانه این قضایا شرایطی را به وجود میآورند که فرد علیه خود و تمایلات ذاتی خود بر میخیزد، چراکه این گرایشات از نظر جامعه متعلق به جنس مخالف دانسته میشود.
و اما نتیجه: فرد احساس میکند، در بدن مذکر خود به دام افتاده است. به جائی میرسد که شاید بخواهد جنسیت خود را تغییر دهد، و یا حداقل رفتارهای جنس مخالف را برگزیند. افراد در چنین مواردی از بهخود گرفتن رفتارهای جنس مخالف مأیوس میشوند و حتی از این مسئله که نمیتوانند رفتاری همسو و همنوا با جنسیتی که بهنظر میرسد، ذاتاً با آن متولد شدهاند داشته باشند، دچار مشکل میشوند. بسیاری اوقات منع شدن از جانب جامعه و فرهنگ میتواند شخص را به سمتی سوق دهد که افراد شبیه خود را از لحاظ رفتاری مسخره کند و ممکن است، رفتارهای جنس مخالف را نیز به استهزاد درآورد. این قضیه در مورد زنان نیز اتفاق میافتد.
فکر میکنیم، جوامع غربی دارای فرهنگی رها و آزاد هستند، جائیکه نمایش سکس به وفور یافت میشود، ولی واقعاً اینطور نیست. در واقع افراد تنها از لحاظ سکس اشباع شدهاند، در صورتیکه دچار سرخوردگی جنسی هستند، چون از لحاظ روانی، توسط فرهنگ و جامعه، محدودیت ایجاد شده و در تقسیمبندیها به دام افتادهاند. در یک جامعه آزاد و رها همجنسگرائی و آزار و اذیت جنسی بسیار کم است و سکس، بدون عشقورزی نیز بسیار کم دیده میشود. در یک جامعه آزاد واقعی شخصیت و احترام به افراد در اولیت قرار دارد و زن یا مرد بودن آنها در مرحله بعد در نظر گرفته میشود.
این نوع آزادی جنسیت، طیف متنوعی را برای هر دو جنس مرد و زن به منظور پیدا کردن هویت ایجاد میکند. بدین ترتیب اکثر مردم میتوانند بدون خوار شمردن و سرزنش خود و انکار کردن رفتارها و خصوصیات ذاتی و روحی خود، زندگی اصیل و حقیقی خویش را آغاز کنند.
انسانها شاخهها و انشعابات بسیار زیادی در رفتار و منش روانی خود دارند. آزادی روانی زن و مرد باعث میشود، در تمام استعدادها و توانائیها مساوی باشند و باعث شکوفائی استعداد بشریت میشود. در اوان تمدن بشریت، زمانیکه انسانها در حال شکل دادن به شخصیت خود بودند، رفتاری را از طبیعت وام گرفتند که ایجاد یک فاصله روانی بین خود ”ایگو“ Ego و طبیعت بوده است. بشریت قدم در یک سفر منحصر به فرد روانی بهمنظور شناخت خود گذاشت و سپس مسیری از ادراک را برای پیدا کردن خود، بهعنوان چیزی که جدا از طبیعت میباشد، برگزید. در این راه نوع جدیدی از آگاهی متولد شد و با این آگاهی جدید انسانها توانستند بسیار واقعبینانهتر راجعبه طبیعت تحقیق و تفحص کنند. این نوع از آگاهی نتیجه بدی نیز در بر داشت و آن بهطور کلی ایجاد حس بدگمانی نسبت به طبیعت و واقعیت درونی، بهخصوص در ذهن و روان زنانه شد.
ذهن و روان زنانه مورد بدگمانی واقع شد، چراکه زنان در مقایسه با مردان از طریق توانائیهایشان در زائیدن یادآور قدرت و نیروی طبیعت بودند، بعدها بشریت به این نتیجه رسید که باید خود را از نیروی شگفتآور طبیعت جدا کند و یک فاصله روانی بین خود و قلمرو غرایز قدرتمند ایجاد نماید.
ممکن است مردی بهطور طبیعی رفتارهای زنانه داشته باشد، کما اینکه تمام مردان دارای خصایص زنانه هستند ولی با درجات مختلف، اما اگر این درجه بیش از حد زیاد باشد، فرد نمیتواند رفتارها و خصوصیات خود را بروز دهد زیرا از این مسئله که ممکن است مورد تمسخر و استهزاء دیگران واقع شود، در هراس است هر چند ممکن است فرد همجنسگرا نباشد، ولی راه دیگری را هم برای ابراز خصوصیات زنانه خود ندارد، بنابراین رفتارها را نادیده گرفته و آنها را ابراز نمیکند و به همین علت، دچار روانرنجوری میگردد. اگر ایدهها درباره جنسیت از شکل طبیعی خود خارج شود، اثر سوء و محدودکنندهای در روان آدمی باقی میگذارد و در نتیجه، ظرفیت افراد برای عشق و وفاداری کاهش مییابد.
عشق، علاقه، خلاقیت و احساسات فقط مخصوص یک جنس نمیباشد.
هویت جنسی تأثیرات بسیار زیادی از جانب فرهنگ و جامعه بر روی روان آدمی میگذارد. روح و روان شما مخزن بسیار بزرگی از رفتارها و توانائیهای شما میباشد، بهطوریکه مسئله تقسیمبندی جنسی در آن کاملاً حل شده است.
مردها منطقی، فعال و رقابتی تلقی میشوند و زنان احساساتی، عاشقپیشه و آرام هستند، اما در عین حال این ویژگیها مربوط به هر دو جنس میباشد. بسیاری از رفتارهائی که از طرف فرهنگ و جامعه به ما آموخته شدهاند، ممکن است از نظر بیولوژیکی برای جنسیت خاصی برنامهریزی نشده باشند.
این مطلقگرائی درباره جنسیت، دلیل بسیاری از آشفتگیهای روانی در همجنسخواهان و یا حتی دگرجنسخواهان نیز میباشد. مردی که رفتاری عاشقپیشه و زنانه دارد، ممکن است همجنسگرا تلقی شود زیرا رفتارهایش متناسب با الگوهای زنانه میباشد، هر چند ممکن است واقعاً همجنسگرا نباشد، ولی این واپسزدگی از سوی جامعه باعث میشود که احساسات خود را سرکوب کرده و فقط از طریق سکس با همجنس است که میتواند احساسات زنانه خود را مخفیانه تخلیه و ابراز نماید.
مرد و زن هر دو بهطور مساوی از آگاهی سهم بردهاند. بعضی از زنان بسیار منطقی، فعال، رقابتی میشوند و در مقابل بعضی از مردان دارای روح لطیف، ظریف و احساساتی هستند. محصور کردن بیش از اندازه تمایلات درونی منجر به اختلالات روانی بسیاری خواهد شد که عواقب آن جنگ و خشونت در جامعه خواهد بود. ما بر روی رفتارهای احساسی و معنوی بهطور ناشیانه برچسبهای مصنوعی زدهایم و آنها را بین مرد و زن تقسیم کردهایم، این کار باعث بروز رفتارهائی فاقد نبوغ و ابتکار و ایجاد استرس و آشفتگی در درون خودِ نفس ”ایگو“ میگردد، بهطوری که مانعی برای درک فلسفه هستی است.
مردان بسیاری هستند که برای بروز احساسات خود قانون وضع کردهاند و درونیات خود را انکار میکنند و همین امر باعث میشود، بسیاری از همجنسگراها رفتارهای نامأنوس و عجیب و غریب از خود نشان دهند. از سوئی دیگر زنان بسیاری هستند که شخصیت مردانه دارند. در چنین راهی آنها عشق و لذت واقعی را نخواهند چشید چراکه فکر میکند، که با این عواطف مردانه از سوی جامعه جدی نگریسته میشوند، در صورتیکه واقعاً این اتفاق نمیافتد.
تقسیمبندی جنسیت منجر به ایجاد تقسیمبندی سوء در آگاهی افراد میشود. این تقسیمبندی نه مردان را از احساسات و عواطف ظریف و زنانه جدا میکند و نه زنان را از رفتارهای منطقی و مردانه. بلکه باعث ایجاد فرهنگی با این اعتقاد واهی میشود که ذهن، عشق، هستی و خدا همگی از هم جدا هستند. با داشتن این اعتقاد واهی، تلاش و زمان زیادی صرف یکپارچه کردن موارد ذکر شده خواهد شد، از چه راهی؟ مذهب، هنر، مدیتیشن و یوگا.
هر انسانی از لحاظ روانی و ذهنی یک موجود کاملاً منحصر به فرد میباشد بهطوری که ذهن او در سادهترین فرم شامل عناصر مذکر و مؤنث است که این عناصر شخصیت فرد را سازماندهی مینمایند و با نسبتهای متفاوتی با هم ترکیب شدهاند. از شواهد علمی بر میآید که تفاوتهای بسیار زیادی در ساختار مغز افراد وجود دارد، اما چیزی که هنوز کشف نشده، اینست که آیا بیولوژی و اطلاعات ژنتیکی انسان میتواند تحت تأثیر اعتقادات و آموختههای روانشناسانه قرار بگیرد؟ برای بقای بشریت باورها و مفاهیم خاص در مورد جنسیت به کدهای فیزیکی و شیمیائی تبدیل میشوند و سپس این کدها از نظر بیولوژیکی تحت تأثیر عواملی قرار میگیرند، بهطوری که باعث میشوند مردان رفتاری مردانه داشته باشند و زنان نیز دارای رفتاری زنانه گردند.
جانبدارانه صحبت کردن راجعبه تقسیمبندی خصوصیات روانی بین دو جنس چیزی فراتر از پدیده اجتماعی یا فرهنگی است، در واقع خصوصیات روانی ویژهای وجود ندارد که بهطور طبیعی منحصراً مخصوص زن یا مرد باشد. اگر رفتارهای شما صرفاً به خاطر ساختار شما باشد، نمیتوانید عملی را که از نظر جنسیت برای شما تعریف نشده باشد، انجام دهید.
نقطه مرکزی این تجزیه و تحلیلها در مورد روان بشریت چیزی فراتر از جامعه و تمایزات بیولوژیکی بین دو جنس میباشد. و آنجا مکانی است که سرشار از عشق بوده و بالاتر از جسم فیزیکی قرار میگیرد، که در حقیقت پایه و اساس تمام خصوصیات و رفتارهای هر دو جنس است. بهمنظور تخلیه احساسات روحی و روانی و ابراز درونیات لازم است به فضائی نقل مکان کنیم که سرشار از احترام و اعتبار باشد و این فضا جائی نیست، جز یوگا و یا سایر مکاتب معنوی معنادار.
تغییر آگاهی و تلاش برای درک درونیات، ممکن است نوعی از تمایلات جنسی را بروز دهد که منجر به انحراف گردد، بنابراین درک واقعی از طبیعت خود مقولهای بسیار مهم میباشد.
یوگا میتواند دریچهای رو به درونیاتِ شما بگشاید و باعث شود که به درک صحیحی از طبیعت واقعی خود دست یابید و از صدمات روحی ناشی از دوگانگی جنسی در امان بمانید.
آسیبی که به روان هر دو جنس مذکر و مؤنث از بدو پیدایش خود نفس ”ایگو“ وارد شد، تأثیرات زیانباری به دنبال داشت، اما با این حال، رشد آگاهی از خود (ایگو) تأثیرات مثبت و معناداری هم به دنبال داشته و آن ایجاد فرهنگهای متفاوت در سرتاسر جهان بوده است. اکنون نقطهای از تاریخ بشریت ایستادهایم و به این آگاهی رسیدهایم که دیگر نیازی نیست ضمیر ناخودآگاه ونیروی قدرتمند طبیعت را تحت سیطره خود درآوریم. چراکه در نهایت از افکار کهنه و منسوخ درباره اینکه ”چه هستیم؟“ و ”برای چه آمدهایم؟“ رهائی پیدا خواهیم کرد.
رهائی ایگو از تبوها و ممنوعیتهای جنسی و تعصبات و تعاریف خشک گذشته، بابِ جدیدی از خلاقیت و پیشرفت را بر روی ما خواهد گشود. وقوع این انقلاب و تحول در آگاهی افراد بسیار نزدیک میباشد چنانچه امروزه شاهد هستیم، تعداد بسیاری از مردم، برای درک طبیعت واقعی خویش به تمرینات یوگا و مدیتیشن روی میآورند. امید است شما نیز انرژی و شجاعت لازم برای کشف درونیات واقعی خود را داشته باشید و به آن فرد منحصر به فردی که باید باشید، تبدیل گردید.
نوسینده: آوا Ava
مترجم: حسن نوربخش
منبع: اینترنت
مترجم: حسن نوربخش
منبع: اینترنت
منبع : مجله دانش یوگا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست