شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

توکل جلوه ای از مظاهر ایمان


توکل جلوه ای از مظاهر ایمان
یکی از مظاهر ایمان که در زندگی عارف جایگاه ویژه ای دارد «اصل توکل» است . توکل یعنی اعتماد واطمینان قلبی انسان به خداوند در همه ی امور خویش وبیزاری از هر قدرتی غیر او.
«توکل حالتی است از احوال دل ، وآن ثمره ایمان به توحید وکمال لطف آفریدگار ، ومعنی آن حالت اعتماد دل است بر وکیل واستوار داشتن وی وآرام گرفتن با وی ،تا دروی بندد وبه سبب خلل شدن (خراب شدن ) اسباب ظاهر ،شکسته دل نشود بلکه بر خداوند اعتماد دارد که روزی به وی رساند[۱]»
پیامبر اکرم (ص) تفسیر توکل را از جبرئیل سؤال کرد ،جبرئیل پاسخ داد:معنای توکل این است که انسان یقین کند به اینکه سود وزیان وبخشش وحرمان به دست مردم نیست وباید از آنها نا امید بود واگر بنده ای به این مرتبه از معرفت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد وجز او به کسی امید وار نباشد واز غیر او نهراسد وغیر از خدا چشم طمع به کسی نداشته باشد ،این همان «توکل» است.بحارالانوار ج ۶۸ ص ۱۳۸
انسان همه چیز را باید از خدا دانسته وقدرت خود راوابسته به قدرت لا یزال او بداند واگر در محدوده ی اسباب وعلل مادی توجیه وتفسیرکند ،علم آن را به خدا واولیای او وا گذارد و با اعتماد بر خدا از وساوس شیطانی که مو جب نگرانی وتشویش است خود را رهایی بخشد .«در چنین وضعی اگر انسان بر خداوند سبحان ،توکل داشته باشد اراده اش قوی وعزمش راسخ می گردد وموانع ومزاحمات روحی در برابرآن خنثی خواهدشد ،زیرا انسان در مقام توکل با مسبب الاسباب پیوند می خورد وبا چنین پیوندی دیگر جایی برای نگرانی وتشویش خاطر باقی نمی ماند وبا قاطعیت با موانع دست وپنجه نرم می کند تا به مقصود برسد . نکته ی دیگردر مورد توکل بعد غیبی وما ورایی آن است یعنی خداوند متعال ،شخص متوکل را با امدادهای غیبی مدد می رساند که این امدادها ازحوصله یا اسباب عادی وطبیعی فراترودر ردیف ما فوق مادی قراردارد.[۲] » وقتی انسان با اعتماد واطمینان قلبی به خداوند در همه ی امور خویش ،از هرقدرتی غیر او بیزاری جسته که تحقق این حالت در انسان متوقف است بر ایمان ویقین وقوت قلب .به این معنا که هیچ قوت وقدرتی جدا از خداوند درکار عالم وآدم اثر گذار نمی باشد وهمه ی علل واسباب مقهود قدرت الهی اند وتحت اراده ی او عمل می کنند این خود در واقع مر تبه ای از مراتب توحید می باشد پس ریشه واساس توحید «توکل »است وجز باحصول توحید شکل نمی گیرد .
با توجه به این مستله نکته اساسی دیگر در توکل این است که انسان درعین اینکه باید در زندگی خود دنبال وسیله وسبب برود ، تلاش خود در امور زندگی به کار می گیرد واز کمک ویاری مردم ودر کنار آنها دراموراجتماعی غفلت نکند ومسبب اصلی را نیز فرا موش نکند.
عبدی که در پیمودن راه حق تزلزلی به خود راه نمی هد. بر خداتوکل می کند ونتیجه کار خود را به او واگذار می کند بی شک آثار عجیب آنرا در کلیه ی شتؤن زندگی فرد واجتماعی خود مشاهده می کند .
البته توکل درجاتی دارد ،اولین درجه ی توکل به خداوند آن است که اعتماد انسان به همانند اعتماد به وکیلی باشد که برای انجام کار هایش بر می گزیند .درواقع این پایین ترین درجه ی توکل است وبه آسانی قابل دستیابی است و مدت زیا دی هم مستمر می ما ند وبا اختیار وتدبیر انسان هم منا فاتی ندارد .
در درجه ی دیگر توکل انسلن ازاصل توکل غافل ودر وکیل خود یعنی خداوند فانی است ،بر خلاف نوع اول که توجه فرد بیشتر به رابطه ی قرار داد وکالت است، این درجه از توکل کمتر تحقق پیدا می کند وزود تر از بین می رود ،وتنها برای افراد خاصی حاصل می گردد. شخص در این حالت عمده تلاش خود را صرف گریه ،در خواست ودعا به در گاه خداوندی می نماید.
((عالی ترین درجه ی توکل آن است که انسان همه ی حرکات وسکنات خویش را دست خداوند بیند وتفاوت این نوع از توکل با نوع دوم در این است که در این جا شخص حتی التماس ودرخواست وتضرع ودعا را هم رها می کند وبا ور دارد که خداوند امور را به حکمت خویش تدبیر می کند ،اگر چه او التماس ودر خواست نکند ،نمونه واقعی این نوع توکل ،اتکال حضرت ابراهیم (ع) است زیرا هنگامی که نمرودیان اورا در منجنیق نهاده تا در آتش اندازند ،فرشته ی وحی به او یاد آوری می کند که از خداوند در خواست یاری ونجات نماید ،او در پاسخ می گوید :«اطلاع خداوند از حال من ،مرا بی نیاز از در خواست می کند[۳]»)) البته این نوع بسیار نادر است وجز برای صدیقین حاصل نمی شود.
از منظری دیگر مردم در توکل به خدا وند در جات یکسانی ندارند وهر یک به میزان توکل خویش باید در توسل به اسباب وعلل در رسیدن به مقاصد خویش عمل کنند .خداوند با کسانی که به کلی اعتماد خویش را از اسباب وعلل طبیعی قطع کرده اند به تناسب این اعتماد باآنان رفتار خواهد نمود،چنانچه امام صادق (ع)فرمود: «خداوند ابا دارد از این که روزی مؤمنان را جز از راهی که گمان ندارند فراهم نماید »
این رفتار خداوند به مؤمنان اختصاص داردکه از درجات عالی توکل بر خور دارند ،ولی کسانی که به این درجه از توکل راه نیافته اند واعتماد آنان به اسباب وعلل در اعتماد به خداوند باقی است خداوند نیز از مجاری اسباب وعلل نیاز های آنان را رفع خواهد نمود .
طیبه اکرامی فرد
پی نوشت:
۱- غزالی ، محمد ، کیمیای سعادت ، جلد دوم ، ص ۸۰۸
۲- طباطبایی ، سید محمد حسین ، تفسیر المیزان ، جلد ۴ ، ص ۶۷
۳- نراقی ، ملا احمد ، معراج السعاده
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان