شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا
گفت وگوی اسلام و مسیحیت
مطلبی كه از پی می آید، متن سخنرانی مرحوم پرفسور عبدالجواد فلاطوری است كه سالها پیش در جمع مسلمانان و مسیحیان آلمان پیرامون این مساله ایراد شده بود، با هم می خوانیم:
۱ـ سرآغازها و پیشرفت ها
برخلاف منازعات دفاعی، گفتگوی مسالمت آمیز بین ادیان و فرهنگ ها تنها هنگامی و در جایی ضروری است كه پیروان ادیان و فرهنگهای مختلف از روی اراده یا به اجبار در یك مكان با هم زندگی می كنند. با این حال گفتگوی مسالمت آمیز مستلزم این است كه همه یكدیگر را بپذیرند یا لااقل با همدیگر مدارا كنند.
شروع چنین گفتگویی از جانب اسلام در زمانی بود كه محمد(ص) هنوز در مكه بود(قبل از ۶۲۲ میلادی)، یك سوره مكی(سوره ۲۹)، مداركی برای این امر در اختیار ما می گذارد. در آنجا آمده است: «و با اهل كتاب منازعه نكنید؛ مگر به بهترین شیوه و روش. كسانی كه ظالم اند از این مستثنی هستند. و بگویید: ما به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر شما نازل شده ایمان داریم؛ و خدای ما و خدای شما یكی است و ما به او تسلیم شده ایم.» بر پایه این مبنای مشترك، یعنی این اعتقاد كه در این سه دین صحبت از یك خداست، توصیه می شود كه به بهترین شكل گفتگوهایی با یهودیان و مسیحیان انجام شود. این وضع به اصلی تبدیل می شود كه باید رابطه مسلمانان با غیر مسلمانان را تنظیم كند. در سوره ۱۶- آیه ۱۲۵ آمده است: ادع الی سبیل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه وجدالهم بالتی هی احسن ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین.«به راه پروردگارت فرا خوان با حكمت و موعظه حسنه و با آنان به بهترین نحو جدال كن. محققاً خدا بهتر از همه می داند كه چه كسی از راه او منحرف شده است؛ و او بهتر از همه آنهایی را كه به راه راست هدایت شده اند می شناسد.» این نه تبلیغ، بلكه توصیف خود و برانگیختن علاقه به آن اصل است. این اصل، درخواست تغییر دین گروهی را محال می داند و به گروه دیگر این آزادی را می دهد كه این دعوت را بپذیرند یا رد كنند، بعد از آن كه این نیاز به وضوح آشكار شده است. آیه ۲۵۶ «سوره بقره» نیز به چنین طرز برخوردی اشاره می كند: «هیچ اجباری در دین نیست. اكنون راه راست از راه غلط به روشنی قابل شناسایی شده است. كسی كه به خدایان دروغین كفر ورزد و به خدا]الله[ایمان آورد، به ریسمان مطمئن چنگ زده است كه پاره شدنی نیست و خدا شنوا و داناست.» این آیه قرآن مخصوصاً از این جهت قابل توجه است كه مستقیماً متوجه بت پرستان است و می تواند خیلی بیشتر متوجه اهل كتاب باشد. این طرز فكر باعث شد كه حتی از یهودیان و مسیحیان درخواستی شود كه اهمیت ارتباط عمیق اسلام و مسلمانان با یهودیان و مسیحیان را نشان می دهد. این نیز به آشكارترین شكل در دوره مدنی، یعنی تقریباً در سال های ۶۲۵/۶۲۴ بیان می شود، در سوره ،۳ آیه ۶۳ آمده است: «بگو، ای اهل كتاب به سوی كلمه ای كه میان ما و شما یكی است بیایید، یعنی این كه غیر از خدا كسی را نپرستیم و هیچ چیز را شریك او قرار ندهیم و این كه بعضی از ما بعضی دیگر را ارباب خود ندانند مگر خدا را، و اگر آنها امتناع كردند بگویید: شهادت دهید كه ما مسلمان هستیم. این موضع اساسی قرآن در برابر مسیحیان و یهودیان سرانجام به عنوان قانونی اجتماعی اعلام شد. به رغم همه منازعاتی كه در طی ۲۳ سال قرآن و محمد)ص(با یهودیان و مسیحیان دارند، به رغم انتقادی كه به عقیده و شیوه رفتار یهودیان و مسیحیان می شود، در پایان دوره ی وحی به مسلمانان توصیه می شود كه خود را برای همزیستی متداوم و مسالمت آمیز با اهل كتاب آماده كنند. در سوره ،۵ آیه ۵ چنین آمده است:« امروز همه چیزهای خوب برای شما حلال شده است. و طعام كسانی كه كتاب بر آنها نازل شده است برای شما حلال است، همان طور كه طعام شما برای آنها حلال است و زنان پاكدامن مؤمن و زنان پاكدامن از كسانی كه قبل از شما كتاب بر آنها نازل شده است، اگر به آنها مهرشان را بدهید و فقط برای ازدواج و نه برای فحشا و دوستی پنهانی...»
این طعام مشترك و ازدواج با یكدیگر در میان اهل كتاب از این لحاظ حائز اهمیت زیادی است كه در این هر دو مورد، حداقل در آن زمان، مسأله نه ارتباط دو انسان منفرد، بلكه اتحاد خانواده های بزرگ بود. هنگامی كه از مدارا در اسلام صحبت می شود باید گفت كه منشأ این مدارا در آیه ای است كه در بالا ذكر شد. امر لااقل باعث شده كه اجتماعات یهودی و مسیحی به عنوان اقلیت در میان مسلمانان حق زندگی مسلم شان را حفظ كنند. این انحرافات از آن اصل، از نظر علّی، باید معلول اراده فردی، رویدادهای موردی یا حتی منافع سیاسی و البته نه منبع حقیقی اسلام، یعنی قرآن، دانسته شوند. در مورد شروع چنین گفتگویی از طرف مسیحیت با دیگر ادیان، مخصوصاً با اسلام، باید به اختصار گفت كه از نظر مسیحیان عمدتاً بعد از جنگ جهانی دوم، همواره هم به همین علت، شروع گفتگو با مسلمانان ضروری دانسته شد. كلیساهای پروتستان و كاتولیك هر دو در این خصوص رسماً اقداماتی كرده اند و این كار را تا حدی جایگزین فعالیت تبلیغی كلاسیك دانسته اند. شورای دوم واتیكان بیانیه ای در این باره دارد:« كلیسا به مسلمانانی كه خدای یكتا، حی، موجود در خود، مهربان و همه توان، خالق آسمان و زمین را كه با انسانها صحبت كرده است، می پرستند، نیز با احترام نگاه می كند. آنها تلاش می كنند كه با تمام توان تسلیم فرمانهای پنهان او بشوند، همان طور كه ابراهیم تسلیم خدا شد، ایمان اسلامی آنها هم با اشتیاق به او استناد می كند. مسیح، كه البته او را خدا نمی دانند، اما به عنوان پیامبر به او احترام می گذارند و به مادر باكره اش مریم، كه گاهی از او به پرهیزكاری یاری می طلبند، نیز احترام می گذارند. علاوه بر این آنها منتظر روز جزا هستند، كه در آن خدا همه انسانها را زنده می كند و به آنها عوض می دهد. به همین جهت آنها به زندگی اخلاقی اهمیت می دهند و خدا را مخصوصاً با نماز، انفاق و روزه ستایش می كنند. با این حال از آنجا كه در طول قرن ها بعضی اختلافات و دشمنی ها بین مسیحیان و مسلمانان به وجود آمده است، شورای مقدس كلیسا به همه تذكر می دهد كه گذشته را كنار بگذارند، صادقانه برای فهم متقابل تلاش كنند و با هم برای حفاظت و حمایت از عدالت اجتماعی، مواهب اخلاقی و نیز صلح و آزادی برای همه انسانها تشریك مساعی كنند. »اسنادی شبیه این را، اگرچه نه به این روشنی، كه در عین حال دال بر پذیرفته شدن مسلمانان از سوی كلیسا هستند، مؤسسات مختلف كلیسای پروتستان به عنوان توصیه منتشر كرده اند. مهمترین آنها تصمیم شورای پنجم EKD در نشست شورای كلیسا در تاریخ ۵ تا ۱۰ نوامبر در بتل(Bethel) است كه در آن آمده است: حضور ۹/۳ میلیون خارجی در جمهوری فدرال آلمان انگیزه ای برای بررسی دقیق محتوای آموزش آنها است. رشد یكپارچه اروپا مقتضای سعه صدر در برابر فرهنگ های دیگر و نیز توانایی و آمادگی برای گفتگو با كلیسای ارتدكس و مواجهه با اسلام است. حدود یك میلیون نفر از فرزندان زیر ۱۸ سال كارگران خارجی در حال حاضر در آلمان زندگی می كنند. سهم متولدین خارجی در ۱۹۷۵ در فرانكفورت بالغ بر ۴۱%، در اشتوتگارت ۵/۳۶% و در كلن ۳۴% بود. تعداد زیادی از فرزندان خارجی ها برای همیشه در آلمان خواهند ماند، اگرچه والدین آنها بخواهند روزی به وطن بازگردند. طرد خارجی ها، كه هنوز هم خیلی گسترده است، تنها هنگامی می تواند كاهش یابد كه جوانان بیاموزند كه به فرهنگ های دیگر احترام بگذارند. باید دقیقاً بررسی كرد كه آیا كتابهای درسی به شناخت بهتر كشورهای خاستگاه شهروندان خارجی كمك می كنند.مسائل
حال هنگامی كه این گذشت ها، تفكرات، شیوه های رفتاری و توصیه ها را مد نظر می دهیم، مجازیم با امید كامل انتظار داشته باشیم كه دیگر چیز زیادی بر سر راه نوعی صلح میان این سه دین جهانی قرار نداشته باشد. با این حال در عمل با مشكلاتی مواجه می شویم كه پابه پای تلاش برای گفتگو، راه آن را دشوار می كنند و بازگشت به وضع بد گذشته را موجب می شوند. آنچه ذیلاً می آید سبب ساز این مسأله است: از یك سو موضع متفاوت مسلمانان در سطح جهانی و نیز در آلمان در مورد گفتگو. در جهان اسلام در ابتدا به مأموریت كلیسا برای گفتگو بعد از جنگ جهانی دوم به طور گسترده با شك نگریسته شده. علل این اقدام جدید كه برای مسلمانان غیر منتظره بود مورد مطالعه قرار گرفته است. یكی از توضیحاتی كه در این باره داده شده و حتی درباره آن مطالب نوشته شده این حدس است كه «آیا كلیسا نمی خواهد با این كار دوره جدیدی از فعالیت تبلیغی را شروع كند.» در حالی كه این حدس موضع اكثر متكلمان را تعیین می كرد، پیش از همه گروهی از مسلمانان روشنفكر در جهان اسلام حاضر به ورود درگفتگو شده اند. امروزه گفتگو با مسیحیان در جهان اسلام شایع است، زیرا در این اثناء واقعاً پی برده اند كه از این طریق برای پیروان هر دو دین ممكن است سوء تفاهمات و پیش داوری های مرسوم را كاهش دهند. در محدوده آلمان فرآیند گفتگو در ابتدا به گونه دیگری صورت می گرفت. در آغاز دهه ۶۰ مسلمانان روشنفكر آلمان كه اسلام شناسان خیلی بزرگی نبودند بدون واهمه در گفتگوهایی كه كلیسا شروع كرده بود شركت كردند كه با گذشت زمان برای هر دو طرف مثمرثمر بود. اما با پذیرش چندین میلیون كارگر مسلمان در آلمان این وضعیت تغییر كرد.
فعالیت مؤسسات وابسته به كلیسا به طرز بی سابقه ای افزایش یافت. در مقابل، جمعیت كارگران مسلمان برای پذیرفتن دعوت ]دین جدید[ نه توانایی داشت و نه آمادگی. این امر به وضوح ریشه در حقایق تاریخی داشت كه در طول قرنها رابطه پیروان این دو دین را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود. ثانیاً این موضوع عمیقا ریشه در شكی داشت كه مسلمانان هنوز هم، در نتیجه تسلط استعمار، نسبت به مبلغان مسیحی داشتند. توده مسلمانان به سادگی این كار را تلاشی برای تبلیغ مسیحیت دانسته و آن را رد كردند. مؤسسات كلیسایی هم، به واسطه تصمیمات یا فعالیت های فردی، به این مسأله كمك نكرده اند. كم نبوده اند مسیحیان پرهیزكاری كه با هدف ارشاد به مسیحیت خود را مسئول دانسته اند كه كارگران خارجی را به آیین مسیحیت درآورند . در نتیجه این روند كشمكشی به وجود آمد كه از یك سو به واسطه پیش داوری هایی كه از قدیم در مورد مسلمانان مرسوم بود و از سوی دیگر به واسطه حوادث مطابقی در سطح سیاست بین المللی عمق پیدا كرد، این موضوع منجر به كشمكش در درون گروه های مسلمان در آلمان شد. این منازعات خیلی تشدید شد و منجر به این گردیدند كه دیگر مسلمانان كه مخالف ارتباط نزدیك با مسیحیان بودند، آنها را كمابیش به دنباله روی مقاصد كلیسا متهم كنند. از سوی دیگر آنهایی كه موافق گفتگو بودند دیگران را در این راستا مثل خودشان كردند كه آنها می خواهند همزیستی مسالمت آمیز پیروان این دو دین را غیرممكن سازند. سالهاست كه ما- این فرایند هنوز پایان نیافته است- با اتهامات یك طرف و دفاع طرف دیگر سرو كار داریم. امروزه ما دلیل كافی داریم كه روی عادی سازی روابط حساب كنیم.
كامیابی ها
در این میان معلوم شده است كه تعداد خیلی زیادی از مسائل معلول نسل و ذهنیت ها بوده اند. نسل جدید شهروندان مسلمان، كه بیشتر آنها در اینجا به دنیا آمده اند و در همین جا تحصیل كرده اند، اگرچه در عمل مسلمانان راسخی هستند اما با این حال در تربیت و الفتشان به آداب و رسوم اینجا به قدری در مقابل گفتگو باز هستند كه غالباً آنها ابتكار عمل برای آن را به عهده می گیرند. در پایان میل دارم بخشی از بیانیه یكی از بزرگترین سازمانهای ترك تبار (AMGT)، را نقل كنم. هدف این بیانیه این است كه با اتهامات متعدد مخالفت كند و در عین حال آمادگی و ضرورت زندگی مسالمت آمیز و تفاهم با مسیحیان در چارچوب قانون اساسی آلمان را مورد تأكید قرار دهد. ذیل عنوان«اسلام و مسلمانان، قانون اساسی آلمان و پای بندی به قانون اساسی »از جمله آمده است:در كنار مشكلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی كه زندگی به عنوان اقلیت در خارج به همراه دارد، به دلیل وجود دین دیگر و عمل به آن دین انبوهی از مشكلات وجود دارد. این كه اكنون تقریباً همه گزارش های عمومی درباره اسلام نه از سوی ۲ میلیون مسلمانی كه در آلمان زندگی می كنند، بلكه پیش از همه به واسطه حوادثی در دیگر نقاط جهان، - آن طور كه اعتراف شده به مراتب پر سر و صداتر هستند- تدوین شده، به وجود آ مدن سوءتفاهمات و تصورات غلط را قابل فهم می سازد. باید افزود كه جدیدترین تحقیقات علوم اجتماعی نشان می دهند كه مكانیسم های اجتماعی، كه در طول تاریخ رشد یافته اند، وجود دارند كه به پیدایش و دوام پیش داوری ها درباره مسلمانان و اسلام مساعدت می كنند. در این اثنا عبارت «بنیادگرایی اسلامی» را بیشتر می شنویم، و تصویر عمومی از اسلام در غرب ارائه می شود همچنان تصویری از یك دین خشن و وحشت انگیز است. ما مسلمانان به واسطه دین مان موظف به رفتار سازنده و گفتگو هستیم، همزیستی در صلح اجتماعی هدف ماست. این كه به واسطه سوءتفاهمات و پیش داوری ها درباره ما و دین مان این برداشت به وجود می آید كه ما می توانیم صلح اجتماعی را دچار مخاطره كنیم، ما را آزرده خاطر می كند. به واسطه اظهار نظر هیأت رئیسه «حقوق» كه اكنون قابل ارائه است و ریاست آن را ضروری دانسته است، می خواهیم تلاش كنیم تا روشنگری كنیم، برای غلبه بر چنین تصورات غلطی كه اگر درست بودند، همزیستی را غیرممكن می ساختند، در جهت روشنگری تلاش كنیم. پای بندی به قانون اساسی كه مسلمانان تاكنون به طرز غیرمنتظره نشان داده اند، نشان می دهد كه ظاهراً از جانب مسلمانان مسائل همیشه این طور فهمیده و بدیهی تلقی می شوند، همان طور كه در اظهارنظر كارشناسان بیان شده است... در اسلام هم كرامت انسان، توسعه آزاد شخصیت، برابری در برابر قانون، آزادی مذهب، آزادی عقیده، حفظ پیمان زناشویی و خانواده و حقوق اساسی دیگر نیز همانقدر اصولی مهم و واجب الرعایه هستند. نظام ارزشی اسلام و نظام ارزشی قانون اساسی آلمان اختلاف اساسی با یكدیگر ندارند، و این امر به علاوه پذیرش نظام حقوقی آلمان را برای مسلمانان آسان می گرداند. تا اینجا بحث در مورد پیشرفت از جانب مسلمانان بود. پیشرفت مثبتی كه از طرف مسیحیان و در سطح رسمی می بینیم دقیقاً به همین اندازه خوشحال كننده است. اینجا قبل از هر چیز باید فعالیت های آكادمی علوم اسلامی را ذكر كرد، كه مخصوصاً برای فهم فرهنگی ملت ها تأ سیس شد و نقش پیشگامانه اش را با موفقیت اثبات كرده است و آن هم عمدتاً در بررسی كتاب های مدرسه در مورد اسلام در مورد درس های تاریخ، مذهب پروتستان و كاتولیك، جغرافیا و نیز خط مشی تدریس. این تحلیل در سلسله نوشته های مؤسسه گئورگ اكرت در براونشویگ منتشر شده اند و همه مدارس، معلمان و موسسات فرهنگی نسبت به این مجلدات واكنش مثبت نشان داده اند. در این میان می توان حتی تأثیرات مستقیمی بر روی نویسندگان كتاب های درسی را نشان داد. هدف هفت جلدی كه تاكنون به اتمام رسیده و توسط انتشارات دینتسوك فروخته شده، این است كه به زندگی مشترك كودكان آلمانی و خارجی و خانواده های آنها كمك كند و از گفتگوی بین فرهنگ ها حمایت كند. تنها زمانی می توان به این هدف نایل شد كه حضور گروه های بزرگ برخاسته از كشورها و فرهنگ های دیگر در آلمان را از موضع دفاعی ننگرند، بلكه به عنوان فرصتی برای گسترش و توانگر ساختن افق های زندگی خود بدانند. مسأله تنها بر سر حمایت آموزشی و همزیستی كودكان خارجی نیست، بلكه علاوه بر آن پرداخت مشترك مطابقی در مورد درس مدرسه و تربیت خارج از مدرسه است كه به واسطه آن كودكانی از فرهنگ ها و مذاهب مختلف قادر می شوند به این كه با یكدیگر با تفاهم و سعه صدر برخورد كنند. تربیت تنها از این طریق می تواند سفارش قانون اساسی را به درستی انجام دهد كه هدف آن آزادی مذهب و وجدان به معنی وسیع كلمه است.ادامه این جریان در عمل بستگی به اراده نیك پیروان نیك هر دو دین دارد كه متقابلا مراعات همدیگر را بكنند و به یكدیگر احترام بگذارند.
عبدالجواد فلاطوری - ترجمه: مهدی كهندانی
منبع : روزنامه همشهری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست