دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
معیارهای روزنامهنگاری مطلوب در ایران: بررسی دیدگاههای استادان دانشگاه و روزنامهنگاران
با گسترش صنعت چاپ و پیدایی روزنامهها در كشورها، نظارت و كنترل بر مطبوعات نیزگسترش یافت. تاریخ مطبوعات اكثر كشورها تاریخ مبارزه روزنامهنگاران با محدودیتها ونظارتهایی است كه دولتها بر مطبوعات روا داشتهاند. این پرسش كه آیا اصولا دولتهاچنین حقی دارند، بارها از سوی اندیشمندان در طول تاریخ ابراز گردیده است. بررسی مبانینظری در این خصوص نشان میدهد كه نظارت و كنترل، به طور كلی، به شیوههای گوناگون برمطبوعات اعمال میشود.
طرح مساله و هدف تحقیق
این تحقیق كوششی در شناخت معیارهای روزنامهنگاری مطلوب در ایران از دیدگاه استاداندانشگاه و روزنامهنگاران به منظور ارائه الگوی مطلوب برای فعالیتهای روزنامهنگاری درایران است. جایگاه، رسالت و مسئولیت اجتماعی رسانههای ارتباط جمعی در جوامع مختلف، باساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی متفاوت به گونههای مختلف تبیین شده است.وظیفهای كه برای رسانهها، چه از نظر مخاطبان، چه از دیدگاه دولتها و چه از نظرروزنامهنگاران، تصور میشود، حاوی مشابهتها و تفاوتهاست. اكنون این پرسش مطرحاست كه وظیفه رسانهها به طور كلی و مطبوعات به طور خاص چه باید باشد؟ چه شیوه یاشیوههای روزنامهنگاری میتواند رسالت و مسئولیت اجتماعی روزنامهنگاران را به نحومطلوب به انجام رساند؟ به عبارت دیگر، روزنامهنگاری مطلوب در ایران باید حاوی چهمعیارها و ویژگیهایی باشد؟ روزنامهنگاری، حرفهای است كه میكوشد نگرشها، باورها،فعالیتها و روابط اجتماعی میان افراد (اعم از افراد عادی و دولتمردان) را در یك بستر
سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی به تصویر كشد; حرفهای كه سهل و در عین حال ممتنع است.
هدف این تحقیق، تبیین معیارهای روزنامهنگاری مطلوب در ایران از دیدگاه استاداندانشگاه و روزنامهنگاران به منظور ارائه الگوی مطلوب برای فعالیتهای روزنامهنگاری درایران است. آگاهی از این دیدگاهها میتواند به شناخت معیارهای روزنامهنگاری مطلوب درایران كمك كند. بدین لحاظ، ضمن مروری بر نظریههای مطبوعات، معیارها و اصول اخلاقحرفهای و شیوههای روزنامهنگاری، كوشش میشود ویژگیهای هر یك برشمرده شود و باتوجه به این مباحث، پرسشها (گویهها)ی تحقیق برای تبیین الگوی روزنامهنگاری مطلوب درایران تدوین گردد.
مبانی نظری تحقیق
رسانههای ارتباط جمعی به اندازهای در جوامع مهم هستند كه از آنان به عنوان “ركن چهارم”حكومت نام برده شده است. نگاه سه ركن دیگر همیشه به ركن چهارم است. نحوه فعالیتروزنامهنگاران در كشورهای مختلف با ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیمتفاوت، یكسان نیست. در برخی از كشورها حكومت بر رسانهها حكمرانی میكند; در برخیاز كشورهای دیگر، كنترل و نظارت دولت بسیار محدود است. كشوری در دنیا وجود ندارد كهرسانهها را به حال خود گذاشته باشد. در این قسمت با طرح نظریههای مطبوعات، به بررسیرابطه بین مطبوعات و حكومت میپردازیم.
نظریههای مطبوعات
در نیم قرن اخیر، پنج نظریه درباره كاركردهای مطبوعات و روابط آن با حكومت و مردمتبیین شده است:
الف ـ نظریه اقتدارگرا (Authoritarian)
صنعت چاپ در بستر حكومتهای اقتدارگرای اروپا در قرن پانزدهم میلادی متولد شد.كلیسا و رهبران سیاسی بدون توجه به خواستههای مردم، قدرت خود را اعمال میكردند وكمتر كسی توانایی مبارزه با آنان را داشت. سلطنتهای استبدادی مطلقه، خواهان اطاعتمطلقه بودند. در آن زمان موقعیتی فراهم نبود كه یك كارگاه چاپ بتواند برای آزادی بیان وانتشار عقاید با حكومت به مبارزه برخیزد (Sandman, et al.: ۳۱).
گوتنبرگ و جانشینان او كارمندان دولت نبودند، تا چهارصد سال بعد از گوتنبرگ، مالكیت چاپ خصوصی بود. از همان ابتدا، وجود مالكیت خصوصی یكی از معضلات حكومتهایاستبدادی و اقتدارگرا به شمار میرفت. چگونه حكومت میتوانست رسانهای را كه مالكیت آنرا به عهده نداشت، در كنترل خود داشته باشد؟ راههای گوناگون، بررسی و سرانجام آسانترینراه كه صدور پروانه یا امتیاز بود، برگزیده شد. از هر چاپخانهداری خواسته شد كه “امتیازسلطنتی” و پروانه كار دریافت دارد (Ibid., ۱۶۳). صدور امتیاز در عمل چندان موفق نبود. فعالیت چاپخانههای بدون امتیاز رشد فزایندهای پیدا كرد. حتی چاپخانههایی كه امتیاز داشتند، در ساعاتی اقدام به چاپ مطالب ضدحكومتیمیكردند. مدتی هم سانسور قبل از چاپ اعمال شد. برای هر چاپخانه ماموری گماشته شد تاهر كتاب یا مطالبی را كه به چاپ میرسید، بازبینی و اجازه چاپ آن را صادر كند. این كار نیز باتوجه به حجم و گسترش فعالیتهای چاپی، قابلیت اجرایی نداشت. تعداد افراد مورد اعتمادمحدود و تعداد چاپخانهها و حجم كارهای چاپی آنان فراوان بود (Ibid.).
امروز نیز بسیاری از كشورهای دنیا با همان شیوه بر مطبوعات نظارت و كنترل دارند.*
دنیس مككویل (Denis McQuail) استاد دانشگاه، ویژگیهای مهم نظریه اقتدارگرا راچنین بر میشمرد:
۱ـ رسانهها نباید قدرت حاكم را تضعیف كنند یا نظم موجود را بر هم زنند.
۲ـ رسانهها باید از تهاجم به اكثریت و ارزشهای سیاسی و اخلاقی حاكم اجتناب ورزند.
۳ـ برای نیل به این اصول، سانسور جایز است.
۴ـ مالكیت رسانهها خصوصی یا دولتی است.
۵ـ برای انتشار مطبوعات نیاز به اجازه قبلی (امتیاز) است (McQuail: ۱۱۱-۱۱۲).
ب ـ نظریه شوروی (Soviet)
مشكل مالكیت خصوصی رسانهها در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (سابق) و چینبا دولتی كردن آنها ظاهرا حل شد. روزنامهها، مجلهها و ایستگاههای رادیویی و تلویزیونیدارای مالكیت دولتی بودند و اداره آنها نیز به عهده حكومت بود. این استعاره نیست كه گفتهشود رسانهها در شوروی (سابق) “ركن چهارم” حكومت بودند. مدیران روزنامههای پراودا(Pravda) و ایزوستیا (Izvestia) ماموران عالی رتبه در حزب كمونیست بودند. در وضعیتمالكیت دولتی، دیگر این پرسش مطرح نیست كه آیا رسانههای ارتباط جمعی باید از حكومتحمایت كنند یا با آن به مخالفت برخیزند. در این نظام، رسانهها جزیی از حكومت هستند. درقانون اساسی سال ۱۹۲۵ اتحاد جماهیر شوروی سابق، هدف از انتشار مطبوعات، “تقویت نظم اجتماعی كمونیست” بود (Siebert: ۱۲۵). با وجود چنین جایگاهی برای رسانهها، بین نظریههای اقتدارگرا و شوروی تفاوتهایی نیزوجود دارد. در نظریه اقتدارگرا، رسانهها دارای مالكیت خصوصی هستند ولی در نظریهشوروی، رسانهها در تملك دولت قرار دارند. در حكومتهای اقتدارگرا، انتقاد در مطبوعاتجایی ندارد. ولی در حكومت شوروی سابق، انتقاد تا اندازهای مجاز بود كه اساس ایدئولوژیكمونیست را زیر سوال نبرد.
ویژگیهای مهم نظریه شوروی را میتوان چنین توصیف كرد:
۱ـ رسانهها نباید دارای مالكیت خصوصی باشند.
۲ـ رسانهها باید با كاركردهای مثبت، مانند جامعهپذیری هنجارهای مورد قبول، آموزش،اطلاع، انگیزش و بسیج عمومی خدمت كنند.
۳ـ رسانهها باید در برابر خواستهها و نیازهای جامعه پاسخگو باشند.
۴ـ رسانهها باید با توجه به اصول ماركسیست ـ لنینیست، تصویری عینی و كامل از جامعهو دنیا به مردم ارائه دهند.
۵ـ روزنامهنگاران افراد حرفهای مسئولی هستند كه هدفها و آرمانهای آنان باید با منافعجامعه منطبق باشد (McQuail: ۱۱۸-۱۱۹).
ج ـ نظریه آزادیگرا (Libertarian)
باور نظریه آزادیگرا به طور كلی این است كه بهترین كاری كه دولت میتواند بكند این استكه مطبوعات را به حال خود بگذارد. نظریه آزادیگرا در عصر روشنگری (Enlightement)رشد كرد، ولی این رشد به موازات توسعه دموكراسی صورت گرفت. در یك حكومتدیكتاتوری، حتی اگر باور و پنداشت این باشد كه مردم توانایی جداسازی حقیقت از غیرحقیقت را دارند، دلیلی برای حمایت از آزادی بیان و مطبوعات احساس نمیشود. اصولاپرسش این است كه چرا یك حكومت اقتدارگرا میخواهد كه مردم از حقیقت آگاه شوند؟ مگردر حكومت اقتدارگرا، مردم حكومت میكنند؟ آن چه مهم است این است كه حكومت حقیقترا یافته است و میداند. مردم در این میان نقشی ندارند. در حكومت دموكراسی، مردم حكومتمیكنند. در چنین حكومتی، مردم برای تصمیمگیری به داشتن اطلاعات لازم و كافی نیاز دارندو رسانهها در این میان، میتوانند نقش ارزندهای ایفا كنند. (Sandman, et al.: ۱۶۶).
ویژگیهای مهم نظریه آزادیگرا را میتوان چنین برشمرد:
۱ـ نشریه باید از هر گونه سانسور قبل از چاپ به وسیله شخص ثالث رها باشد.
۲ـ انتشار و توزیع نشریه باید برای افراد و گروهها بدون اجازه قبلی و امتیاز آزاد باشد.
۳ـ حمله به حكومت و ماموران دولتی و احزاب سیاسی (متمایز از حمله به افرادخصوصی یا خیانت و نقض امنیت) حتی بعد از انتشار قابلتنبیه نیست.
۴ـ هیچ گونه محدودیتی در مسیر جمعآوری اطلاعات به صورت قانونی نباید وجود داشتهباشد.
۵ـ هیچ گونه محدودیتی در مسیر صدور و ورود و ارسال و دریافت “پیامها” از مرزهایكشور نباید وجود داشته باشد (McQuail, ۱۱۵-۱۱۶).د ـ نظریه مسئولیت اجتماعی (Social Responsibility)
نظریه مسئولیت اجتماعی به دنبال “گزارش كمیسیون هاچینز” (Hutchins) در ایالاتمتحده آمریكا با عنوان “گزارش مطبوعات آزاد و مسئول” (A Report on a Free andResponsible Press) در سال ۱۹۴۷ شكل گرفت. این گزارش انتقادی كه توسط تعدادی ازاستادان و متخصصان رشتههای مختلف تدوین شد، بسیاری از اصول نظریه آزادیگرا راپذیرفت. به عبارت دیگر، باور این گزارش بر این بود كه برای گسترش دموكراسی، مردم بایدبتوانند اطلاعات و نظرهای گوناگون را به دست آورند و بعد، خودشان به تصمیمگیری بپردازند.با این حال، “گزارش كمیسیون هاچینز” نظریه آزادیگرا را از جنبه كاركردی مورد سوال قرار دادكه آیا مردم اطلاعات لازم و كافی برای تصمیمگیری منصفانه به دست میآورند؟ بر این اساس،”گزارش كمیسیون هاچینز” پنج اصل را برای تضمین این امر پیشنهاد داد:
۱ـ رسانهها باید گزارشی صحیح و جامع از رویدادهای روز به نحوی ارائه دهند كه برایمردم قابل فهم باشد.
۲ـ رسانهها باید زمینه مبادله انتقادها و اظهار نظرها را فراهم كنند.
۳ـ رسانهها باید تصویری درست از گروههای جامعه ارائه دهند.
۴ـ رسانهها باید برای ارائه و روشنگری هدفها و ارزشهای جامعه، مسئولیت را بپذیرند.
۵ـ رسانهها باید امكان دسترسی كامل به اطلاعات روز را فراهم كنند
(The Commission on Freedom of the Press: ۷۹-۱۳۱).
تفاوت بین نظریههای آزادیگرا و مسئولیت اجتماعی بسیار ظریف، ولی مهم است. نظریهآزادیگرا بر این اعتقاد است كه هر نشریه یا ایستگاه سخنپراكنی (رادیو، تلویزیون) به هرصورت كه عمل كند، بهترین وضع است; در حالی كه نظریه مسئولیت اجتماعی با این دیدگاهموافقت ندارد. نظریه مسئولیت اجتماعی از رسانهها میخواهد، همان طور كه در نظریهآزادیگرا نیز مطرح است، “بازار آزاد عقاید و اندیشهها” را به وجود آورند. ماهیت نظریه مسئولیت اجتماعی این است كه رسانهها در انجام وظایف خود مسئولیتدارند. اگر رسانهها این مسئولیتها را داوطلبانه بپذیرند، كه مسئلهای نیست; ولی اگر نپذیرند،در این صورت ممكن است حكومت برای پذیرش مسئولیت مداخله كند.نظریه مسئولیت اجتماعی باید بتواند بین این اصول توازن برقرار كند: آزادی فردی و حقانتخاب، آزادی رسانهها و مسئولیتها نسبت به جامعه. با توجه به این ملاحظات است كه درسالهای بعد برای رادیو و تلویزیون مقررات خاصی به تصویب رسیده است كه حدود ومسئولیتهای فعالیتهای آنان را مشخص میكند.
ویژگیهای مهم نظریه مسئولیت اجتماعی را میتوان چنین توصیف كرد:
۱ـ رسانهها باید برخی از مسئولیتها را نسبت به جامعه بپذیرند و آنها را نشان دهند.
۲ـ این مسئولیتها را میتوان با در نظر گرفتن معیارهای حرفهای در زمینه اطلاعرسانی،واقعیتجویی، درستی، عینیتگرایی و توازن نشان داد.
۳ـ رسانهها باید از هر عملی كه به جنایت، خشونت، بینظمی یا رنجش گروههای اقلیتبیانجامد، اجتناب ورزند.
۴ـ رسانهها باید بطور كلی متكثر و منعكس كننده گوناگونی جامعه خود باشند و امكاندسترسی دیدگاههای گوناگون را برای آنان فراهم كنند و حق پاسخگویی آنان را محفوظ بدارند.
۵ـ با توجه به اصل اول، جامعه و مردم حق دارند انتظار بالایی از رسانهها داشته باشند ومداخله آنان برای اطمینان از حفظ منافع جامعه، توجیهپذیر است (McQuail: ۱۱۷-۱۱۸).
ه ـ نظریه رسانههای توسعهبخش (Development Media)
نظریههایی كه در بالا به آنها اشاره شد، گر چه وضعیت و شرایط اجتماعی ـ سیاسیفعالیت رسانهها را در بسیاری از كشورهای جهان به تصویر میكشند، ولی در بسیاری ازكشورهای در حال توسعه باید به وظایف و كاركردهای رسانهها به گونهای دیگر نگریست. اولین نكته در تدوین نظریه رسانههای توسعهبخش این است كه شرایط مشترك برخی ازكشورهای در حال توسعه حاكی از محدودیت اجرای نظریههای یاد شده با توجه به منافع اینجوامع است. اولین عامل، فقدان برخی از شرایط لازم برای یك نظام ارتباط جمعی توسعهیافته است: زیرساختارهای ارتباطی، مهارتهای حرفهای، منابع فرهنگی و تولید و مخاطبانموجود. عامل دوم، وابستگی كشورهای در حال توسعه به فناوریهای لازم و مهارتها وتولیدات فرهنگی است. عامل سوم، توجه بیشتر این كشورها به توسعه سیاسی، اقتصادی واجتماعی است كه باعث توجه كمتر به رسانهها میشود. عامل چهارم، افزایش تمایل بههویتشناسی یكسان بین كشورهای در حال توسعه و توسعه یافته و حضور در سیاستبینالملل است (Ibid., ۱۲۰).
آن عاملی كه به نظریه رسانههای توسعه بخش انسجام بیشتری میبخشد، پذیرش توسعهاقتصادی (تغییرات اجتماعی) است كه به بازسازی كشور كه هدف اول است، كمك میكند.بدین سبب، برخی از آزادیهای رسانهها و روزنامهنگاران در مرتبه دوم مسئولیت آنان قرارمیگیرد. منافع جمع بر آزادیهای فردی تاكید میشود. یكی از نكتههای برجسته در نظریهرسانههای توسعهبخش كه بر آن تاكید میشود، “حق ارتباط” است كه در اصل ۱۹ اعلامیهجهانی حقوق بشر بر آن تاكید شده است: “هر كس حق دارد، آزادانه عقاید و نظرات خود را بیاندارد...”.
ویژگیهای مهم نظریه رسانههای توسعهبخش را میتوان چنین توصیف كرد:
۱ـ رسانهها باید با پذیرش اصول توسعه، در راستای سیاستهای ملی آن را به اجرا درآورند.
۲ـ آزادی رسانهها میتواند با توجه به اولویتهای اقتصادی و نیازهای توسعهای جامعهمحدود گردد.
۳ـ رسانهها باید در ارائه خبر، و اطلاعات برای پیوند بین كشورهای در حال توسعه كه ازجنبههای جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی با یكدیگر نزدیكی دارند، اولویت قایل شوند.
۴ـ روزنامهنگاران و دیگر كاركنان رسانهها، مسئولیت و آزادی در جمعآوری و توزیعاطلاعات را دارا هستند.
۵ـ برای حفظ منافع توسعه، دولت حق دارد با ایجاد محدودیتها، سانسور، قطع یارانه وكنترل مستقیم، وارد مداخله شود (Ibid: ۱۲۱). در تحقیقی پیرامون نظام مطلوب مطبوعاتی در ایران، خانم دكتر مهدخت بروجردیعلوی، به بررسی و نظرجویی از روزنامهنگاران ایران پرداخت. این تحقیق نشان داد كهروزنامهنگاران ایرانی با نظام اقتدارگرا برای اداره مطبوعات به كلی مخالفند و در مجموع، نظاممسئولیت اجتماعی را بر سایر نظامها، برای اداره مطبوعات ترجیح میدهند (بروجردی علوی،۱۳۷۵).
معیارها و اصول اخلاق حرفه روزنامهنگاری
همانند بسیاری از حرفهها، روزنامهنگاری نیز نیاز به نظارتهای حرفهای دارد. ولی برخلاف حرفههای دیگر، اصول و مقررات اخلاق حرفه روزنامهنگاری در بسیاری از كشورها،مدون و مشخص نیست. در اوایل قرن بیستم، كشورهای اروپایی بر ضرورت تدوین اصول ومقررات اخلاق حرفه روزنامهنگاری تاكید كردند.
روزنامهنگاران كشورهای اسكاندیناوی در تهیه و تدوین این گونه مقررات، پیشگام بودهاند.كشورهای نروژ، سوئد، فنلاند به ترتیب در سالهای ۱۹۱۲، ۱۹۱۶ و ۱۹۱۹ از مجموعهمقررات اخلاق حرفه روزنامهنگاران برخوردار شدند. “سندیكای ملی روزنامهنگاران فرانسوی”در سال ۱۹۱۸، مجموعهای از مقررات اخلاقی، با عنوان “منشور وظایف
و مسئولیتهای روزنامهنگاران” را تصویب كرد. در ایالات متحده امریكا، “انجمن سردبیران روزنامههای امریكا” در سال ۱۹۲۳، اصول كلی اخلاقی حرفه روزنامهنگاری را به تصویب رساند و اتحادیه ملی روزنامهنگاران انگلستان، در سال ۱۹۳۶ نخستین مجموعه مقررات اخلاقی حرفه روزنامهنگاری را تدوین و تصویب كردند (معتمدنژاد، ۱۳۷۹:۱۳)
دكتر نعیم بدیعی
طرح مساله و هدف تحقیق
این تحقیق كوششی در شناخت معیارهای روزنامهنگاری مطلوب در ایران از دیدگاه استاداندانشگاه و روزنامهنگاران به منظور ارائه الگوی مطلوب برای فعالیتهای روزنامهنگاری درایران است. جایگاه، رسالت و مسئولیت اجتماعی رسانههای ارتباط جمعی در جوامع مختلف، باساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی متفاوت به گونههای مختلف تبیین شده است.وظیفهای كه برای رسانهها، چه از نظر مخاطبان، چه از دیدگاه دولتها و چه از نظرروزنامهنگاران، تصور میشود، حاوی مشابهتها و تفاوتهاست. اكنون این پرسش مطرحاست كه وظیفه رسانهها به طور كلی و مطبوعات به طور خاص چه باید باشد؟ چه شیوه یاشیوههای روزنامهنگاری میتواند رسالت و مسئولیت اجتماعی روزنامهنگاران را به نحومطلوب به انجام رساند؟ به عبارت دیگر، روزنامهنگاری مطلوب در ایران باید حاوی چهمعیارها و ویژگیهایی باشد؟ روزنامهنگاری، حرفهای است كه میكوشد نگرشها، باورها،فعالیتها و روابط اجتماعی میان افراد (اعم از افراد عادی و دولتمردان) را در یك بستر
سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی به تصویر كشد; حرفهای كه سهل و در عین حال ممتنع است.
هدف این تحقیق، تبیین معیارهای روزنامهنگاری مطلوب در ایران از دیدگاه استاداندانشگاه و روزنامهنگاران به منظور ارائه الگوی مطلوب برای فعالیتهای روزنامهنگاری درایران است. آگاهی از این دیدگاهها میتواند به شناخت معیارهای روزنامهنگاری مطلوب درایران كمك كند. بدین لحاظ، ضمن مروری بر نظریههای مطبوعات، معیارها و اصول اخلاقحرفهای و شیوههای روزنامهنگاری، كوشش میشود ویژگیهای هر یك برشمرده شود و باتوجه به این مباحث، پرسشها (گویهها)ی تحقیق برای تبیین الگوی روزنامهنگاری مطلوب درایران تدوین گردد.
مبانی نظری تحقیق
رسانههای ارتباط جمعی به اندازهای در جوامع مهم هستند كه از آنان به عنوان “ركن چهارم”حكومت نام برده شده است. نگاه سه ركن دیگر همیشه به ركن چهارم است. نحوه فعالیتروزنامهنگاران در كشورهای مختلف با ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیمتفاوت، یكسان نیست. در برخی از كشورها حكومت بر رسانهها حكمرانی میكند; در برخیاز كشورهای دیگر، كنترل و نظارت دولت بسیار محدود است. كشوری در دنیا وجود ندارد كهرسانهها را به حال خود گذاشته باشد. در این قسمت با طرح نظریههای مطبوعات، به بررسیرابطه بین مطبوعات و حكومت میپردازیم.
نظریههای مطبوعات
در نیم قرن اخیر، پنج نظریه درباره كاركردهای مطبوعات و روابط آن با حكومت و مردمتبیین شده است:
الف ـ نظریه اقتدارگرا (Authoritarian)
صنعت چاپ در بستر حكومتهای اقتدارگرای اروپا در قرن پانزدهم میلادی متولد شد.كلیسا و رهبران سیاسی بدون توجه به خواستههای مردم، قدرت خود را اعمال میكردند وكمتر كسی توانایی مبارزه با آنان را داشت. سلطنتهای استبدادی مطلقه، خواهان اطاعتمطلقه بودند. در آن زمان موقعیتی فراهم نبود كه یك كارگاه چاپ بتواند برای آزادی بیان وانتشار عقاید با حكومت به مبارزه برخیزد (Sandman, et al.: ۳۱).
گوتنبرگ و جانشینان او كارمندان دولت نبودند، تا چهارصد سال بعد از گوتنبرگ، مالكیت چاپ خصوصی بود. از همان ابتدا، وجود مالكیت خصوصی یكی از معضلات حكومتهایاستبدادی و اقتدارگرا به شمار میرفت. چگونه حكومت میتوانست رسانهای را كه مالكیت آنرا به عهده نداشت، در كنترل خود داشته باشد؟ راههای گوناگون، بررسی و سرانجام آسانترینراه كه صدور پروانه یا امتیاز بود، برگزیده شد. از هر چاپخانهداری خواسته شد كه “امتیازسلطنتی” و پروانه كار دریافت دارد (Ibid., ۱۶۳). صدور امتیاز در عمل چندان موفق نبود. فعالیت چاپخانههای بدون امتیاز رشد فزایندهای پیدا كرد. حتی چاپخانههایی كه امتیاز داشتند، در ساعاتی اقدام به چاپ مطالب ضدحكومتیمیكردند. مدتی هم سانسور قبل از چاپ اعمال شد. برای هر چاپخانه ماموری گماشته شد تاهر كتاب یا مطالبی را كه به چاپ میرسید، بازبینی و اجازه چاپ آن را صادر كند. این كار نیز باتوجه به حجم و گسترش فعالیتهای چاپی، قابلیت اجرایی نداشت. تعداد افراد مورد اعتمادمحدود و تعداد چاپخانهها و حجم كارهای چاپی آنان فراوان بود (Ibid.).
امروز نیز بسیاری از كشورهای دنیا با همان شیوه بر مطبوعات نظارت و كنترل دارند.*
دنیس مككویل (Denis McQuail) استاد دانشگاه، ویژگیهای مهم نظریه اقتدارگرا راچنین بر میشمرد:
۱ـ رسانهها نباید قدرت حاكم را تضعیف كنند یا نظم موجود را بر هم زنند.
۲ـ رسانهها باید از تهاجم به اكثریت و ارزشهای سیاسی و اخلاقی حاكم اجتناب ورزند.
۳ـ برای نیل به این اصول، سانسور جایز است.
۴ـ مالكیت رسانهها خصوصی یا دولتی است.
۵ـ برای انتشار مطبوعات نیاز به اجازه قبلی (امتیاز) است (McQuail: ۱۱۱-۱۱۲).
ب ـ نظریه شوروی (Soviet)
مشكل مالكیت خصوصی رسانهها در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (سابق) و چینبا دولتی كردن آنها ظاهرا حل شد. روزنامهها، مجلهها و ایستگاههای رادیویی و تلویزیونیدارای مالكیت دولتی بودند و اداره آنها نیز به عهده حكومت بود. این استعاره نیست كه گفتهشود رسانهها در شوروی (سابق) “ركن چهارم” حكومت بودند. مدیران روزنامههای پراودا(Pravda) و ایزوستیا (Izvestia) ماموران عالی رتبه در حزب كمونیست بودند. در وضعیتمالكیت دولتی، دیگر این پرسش مطرح نیست كه آیا رسانههای ارتباط جمعی باید از حكومتحمایت كنند یا با آن به مخالفت برخیزند. در این نظام، رسانهها جزیی از حكومت هستند. درقانون اساسی سال ۱۹۲۵ اتحاد جماهیر شوروی سابق، هدف از انتشار مطبوعات، “تقویت نظم اجتماعی كمونیست” بود (Siebert: ۱۲۵). با وجود چنین جایگاهی برای رسانهها، بین نظریههای اقتدارگرا و شوروی تفاوتهایی نیزوجود دارد. در نظریه اقتدارگرا، رسانهها دارای مالكیت خصوصی هستند ولی در نظریهشوروی، رسانهها در تملك دولت قرار دارند. در حكومتهای اقتدارگرا، انتقاد در مطبوعاتجایی ندارد. ولی در حكومت شوروی سابق، انتقاد تا اندازهای مجاز بود كه اساس ایدئولوژیكمونیست را زیر سوال نبرد.
ویژگیهای مهم نظریه شوروی را میتوان چنین توصیف كرد:
۱ـ رسانهها نباید دارای مالكیت خصوصی باشند.
۲ـ رسانهها باید با كاركردهای مثبت، مانند جامعهپذیری هنجارهای مورد قبول، آموزش،اطلاع، انگیزش و بسیج عمومی خدمت كنند.
۳ـ رسانهها باید در برابر خواستهها و نیازهای جامعه پاسخگو باشند.
۴ـ رسانهها باید با توجه به اصول ماركسیست ـ لنینیست، تصویری عینی و كامل از جامعهو دنیا به مردم ارائه دهند.
۵ـ روزنامهنگاران افراد حرفهای مسئولی هستند كه هدفها و آرمانهای آنان باید با منافعجامعه منطبق باشد (McQuail: ۱۱۸-۱۱۹).
ج ـ نظریه آزادیگرا (Libertarian)
باور نظریه آزادیگرا به طور كلی این است كه بهترین كاری كه دولت میتواند بكند این استكه مطبوعات را به حال خود بگذارد. نظریه آزادیگرا در عصر روشنگری (Enlightement)رشد كرد، ولی این رشد به موازات توسعه دموكراسی صورت گرفت. در یك حكومتدیكتاتوری، حتی اگر باور و پنداشت این باشد كه مردم توانایی جداسازی حقیقت از غیرحقیقت را دارند، دلیلی برای حمایت از آزادی بیان و مطبوعات احساس نمیشود. اصولاپرسش این است كه چرا یك حكومت اقتدارگرا میخواهد كه مردم از حقیقت آگاه شوند؟ مگردر حكومت اقتدارگرا، مردم حكومت میكنند؟ آن چه مهم است این است كه حكومت حقیقترا یافته است و میداند. مردم در این میان نقشی ندارند. در حكومت دموكراسی، مردم حكومتمیكنند. در چنین حكومتی، مردم برای تصمیمگیری به داشتن اطلاعات لازم و كافی نیاز دارندو رسانهها در این میان، میتوانند نقش ارزندهای ایفا كنند. (Sandman, et al.: ۱۶۶).
ویژگیهای مهم نظریه آزادیگرا را میتوان چنین برشمرد:
۱ـ نشریه باید از هر گونه سانسور قبل از چاپ به وسیله شخص ثالث رها باشد.
۲ـ انتشار و توزیع نشریه باید برای افراد و گروهها بدون اجازه قبلی و امتیاز آزاد باشد.
۳ـ حمله به حكومت و ماموران دولتی و احزاب سیاسی (متمایز از حمله به افرادخصوصی یا خیانت و نقض امنیت) حتی بعد از انتشار قابلتنبیه نیست.
۴ـ هیچ گونه محدودیتی در مسیر جمعآوری اطلاعات به صورت قانونی نباید وجود داشتهباشد.
۵ـ هیچ گونه محدودیتی در مسیر صدور و ورود و ارسال و دریافت “پیامها” از مرزهایكشور نباید وجود داشته باشد (McQuail, ۱۱۵-۱۱۶).د ـ نظریه مسئولیت اجتماعی (Social Responsibility)
نظریه مسئولیت اجتماعی به دنبال “گزارش كمیسیون هاچینز” (Hutchins) در ایالاتمتحده آمریكا با عنوان “گزارش مطبوعات آزاد و مسئول” (A Report on a Free andResponsible Press) در سال ۱۹۴۷ شكل گرفت. این گزارش انتقادی كه توسط تعدادی ازاستادان و متخصصان رشتههای مختلف تدوین شد، بسیاری از اصول نظریه آزادیگرا راپذیرفت. به عبارت دیگر، باور این گزارش بر این بود كه برای گسترش دموكراسی، مردم بایدبتوانند اطلاعات و نظرهای گوناگون را به دست آورند و بعد، خودشان به تصمیمگیری بپردازند.با این حال، “گزارش كمیسیون هاچینز” نظریه آزادیگرا را از جنبه كاركردی مورد سوال قرار دادكه آیا مردم اطلاعات لازم و كافی برای تصمیمگیری منصفانه به دست میآورند؟ بر این اساس،”گزارش كمیسیون هاچینز” پنج اصل را برای تضمین این امر پیشنهاد داد:
۱ـ رسانهها باید گزارشی صحیح و جامع از رویدادهای روز به نحوی ارائه دهند كه برایمردم قابل فهم باشد.
۲ـ رسانهها باید زمینه مبادله انتقادها و اظهار نظرها را فراهم كنند.
۳ـ رسانهها باید تصویری درست از گروههای جامعه ارائه دهند.
۴ـ رسانهها باید برای ارائه و روشنگری هدفها و ارزشهای جامعه، مسئولیت را بپذیرند.
۵ـ رسانهها باید امكان دسترسی كامل به اطلاعات روز را فراهم كنند
(The Commission on Freedom of the Press: ۷۹-۱۳۱).
تفاوت بین نظریههای آزادیگرا و مسئولیت اجتماعی بسیار ظریف، ولی مهم است. نظریهآزادیگرا بر این اعتقاد است كه هر نشریه یا ایستگاه سخنپراكنی (رادیو، تلویزیون) به هرصورت كه عمل كند، بهترین وضع است; در حالی كه نظریه مسئولیت اجتماعی با این دیدگاهموافقت ندارد. نظریه مسئولیت اجتماعی از رسانهها میخواهد، همان طور كه در نظریهآزادیگرا نیز مطرح است، “بازار آزاد عقاید و اندیشهها” را به وجود آورند. ماهیت نظریه مسئولیت اجتماعی این است كه رسانهها در انجام وظایف خود مسئولیتدارند. اگر رسانهها این مسئولیتها را داوطلبانه بپذیرند، كه مسئلهای نیست; ولی اگر نپذیرند،در این صورت ممكن است حكومت برای پذیرش مسئولیت مداخله كند.نظریه مسئولیت اجتماعی باید بتواند بین این اصول توازن برقرار كند: آزادی فردی و حقانتخاب، آزادی رسانهها و مسئولیتها نسبت به جامعه. با توجه به این ملاحظات است كه درسالهای بعد برای رادیو و تلویزیون مقررات خاصی به تصویب رسیده است كه حدود ومسئولیتهای فعالیتهای آنان را مشخص میكند.
ویژگیهای مهم نظریه مسئولیت اجتماعی را میتوان چنین توصیف كرد:
۱ـ رسانهها باید برخی از مسئولیتها را نسبت به جامعه بپذیرند و آنها را نشان دهند.
۲ـ این مسئولیتها را میتوان با در نظر گرفتن معیارهای حرفهای در زمینه اطلاعرسانی،واقعیتجویی، درستی، عینیتگرایی و توازن نشان داد.
۳ـ رسانهها باید از هر عملی كه به جنایت، خشونت، بینظمی یا رنجش گروههای اقلیتبیانجامد، اجتناب ورزند.
۴ـ رسانهها باید بطور كلی متكثر و منعكس كننده گوناگونی جامعه خود باشند و امكاندسترسی دیدگاههای گوناگون را برای آنان فراهم كنند و حق پاسخگویی آنان را محفوظ بدارند.
۵ـ با توجه به اصل اول، جامعه و مردم حق دارند انتظار بالایی از رسانهها داشته باشند ومداخله آنان برای اطمینان از حفظ منافع جامعه، توجیهپذیر است (McQuail: ۱۱۷-۱۱۸).
ه ـ نظریه رسانههای توسعهبخش (Development Media)
نظریههایی كه در بالا به آنها اشاره شد، گر چه وضعیت و شرایط اجتماعی ـ سیاسیفعالیت رسانهها را در بسیاری از كشورهای جهان به تصویر میكشند، ولی در بسیاری ازكشورهای در حال توسعه باید به وظایف و كاركردهای رسانهها به گونهای دیگر نگریست. اولین نكته در تدوین نظریه رسانههای توسعهبخش این است كه شرایط مشترك برخی ازكشورهای در حال توسعه حاكی از محدودیت اجرای نظریههای یاد شده با توجه به منافع اینجوامع است. اولین عامل، فقدان برخی از شرایط لازم برای یك نظام ارتباط جمعی توسعهیافته است: زیرساختارهای ارتباطی، مهارتهای حرفهای، منابع فرهنگی و تولید و مخاطبانموجود. عامل دوم، وابستگی كشورهای در حال توسعه به فناوریهای لازم و مهارتها وتولیدات فرهنگی است. عامل سوم، توجه بیشتر این كشورها به توسعه سیاسی، اقتصادی واجتماعی است كه باعث توجه كمتر به رسانهها میشود. عامل چهارم، افزایش تمایل بههویتشناسی یكسان بین كشورهای در حال توسعه و توسعه یافته و حضور در سیاستبینالملل است (Ibid., ۱۲۰).
آن عاملی كه به نظریه رسانههای توسعه بخش انسجام بیشتری میبخشد، پذیرش توسعهاقتصادی (تغییرات اجتماعی) است كه به بازسازی كشور كه هدف اول است، كمك میكند.بدین سبب، برخی از آزادیهای رسانهها و روزنامهنگاران در مرتبه دوم مسئولیت آنان قرارمیگیرد. منافع جمع بر آزادیهای فردی تاكید میشود. یكی از نكتههای برجسته در نظریهرسانههای توسعهبخش كه بر آن تاكید میشود، “حق ارتباط” است كه در اصل ۱۹ اعلامیهجهانی حقوق بشر بر آن تاكید شده است: “هر كس حق دارد، آزادانه عقاید و نظرات خود را بیاندارد...”.
ویژگیهای مهم نظریه رسانههای توسعهبخش را میتوان چنین توصیف كرد:
۱ـ رسانهها باید با پذیرش اصول توسعه، در راستای سیاستهای ملی آن را به اجرا درآورند.
۲ـ آزادی رسانهها میتواند با توجه به اولویتهای اقتصادی و نیازهای توسعهای جامعهمحدود گردد.
۳ـ رسانهها باید در ارائه خبر، و اطلاعات برای پیوند بین كشورهای در حال توسعه كه ازجنبههای جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی با یكدیگر نزدیكی دارند، اولویت قایل شوند.
۴ـ روزنامهنگاران و دیگر كاركنان رسانهها، مسئولیت و آزادی در جمعآوری و توزیعاطلاعات را دارا هستند.
۵ـ برای حفظ منافع توسعه، دولت حق دارد با ایجاد محدودیتها، سانسور، قطع یارانه وكنترل مستقیم، وارد مداخله شود (Ibid: ۱۲۱). در تحقیقی پیرامون نظام مطلوب مطبوعاتی در ایران، خانم دكتر مهدخت بروجردیعلوی، به بررسی و نظرجویی از روزنامهنگاران ایران پرداخت. این تحقیق نشان داد كهروزنامهنگاران ایرانی با نظام اقتدارگرا برای اداره مطبوعات به كلی مخالفند و در مجموع، نظاممسئولیت اجتماعی را بر سایر نظامها، برای اداره مطبوعات ترجیح میدهند (بروجردی علوی،۱۳۷۵).
معیارها و اصول اخلاق حرفه روزنامهنگاری
همانند بسیاری از حرفهها، روزنامهنگاری نیز نیاز به نظارتهای حرفهای دارد. ولی برخلاف حرفههای دیگر، اصول و مقررات اخلاق حرفه روزنامهنگاری در بسیاری از كشورها،مدون و مشخص نیست. در اوایل قرن بیستم، كشورهای اروپایی بر ضرورت تدوین اصول ومقررات اخلاق حرفه روزنامهنگاری تاكید كردند.
روزنامهنگاران كشورهای اسكاندیناوی در تهیه و تدوین این گونه مقررات، پیشگام بودهاند.كشورهای نروژ، سوئد، فنلاند به ترتیب در سالهای ۱۹۱۲، ۱۹۱۶ و ۱۹۱۹ از مجموعهمقررات اخلاق حرفه روزنامهنگاران برخوردار شدند. “سندیكای ملی روزنامهنگاران فرانسوی”در سال ۱۹۱۸، مجموعهای از مقررات اخلاقی، با عنوان “منشور وظایف
و مسئولیتهای روزنامهنگاران” را تصویب كرد. در ایالات متحده امریكا، “انجمن سردبیران روزنامههای امریكا” در سال ۱۹۲۳، اصول كلی اخلاقی حرفه روزنامهنگاری را به تصویب رساند و اتحادیه ملی روزنامهنگاران انگلستان، در سال ۱۹۳۶ نخستین مجموعه مقررات اخلاقی حرفه روزنامهنگاری را تدوین و تصویب كردند (معتمدنژاد، ۱۳۷۹:۱۳)
دكتر نعیم بدیعی
منبع : پایگاهاطلاع رسانیعلوم ارتباطاتایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست