شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جای «هنک» خالی بود


جای «هنک» خالی بود
با «فرزاد فربد» در طبقه بالای کتابفروشی نشر پنجره دیدار می‌کنیم؛ در شلوغی عصرگاهی کتابفروشی و خنکای بادی که هوای دم‌زده بیرون را از خاطر می‌برد و با پس‌زمینه یک موسیقی آرام که در کتابفروشی طنین انداخته است.
این مترجم جوان هنوز پا به چهل‌سالگی نگذاشته است اما ترجمه تعداد زیادی کتاب را در کارنامه خود دارد. کتاب‌هایی که اکثراً پرفروش بوده‌اند و چندین‌بار تجدید چاپ شده‌اند؛ از جمله مجموعه فانتزی «نیروی اهریمنی‌اش» نوشته «فیلیپ پولمن»، «هابیت» نوشته «جی. آر. آر. تالکین»، «گودال‌ها»ی «لوییس ساکار»، و البته مجموعه «هنک سگ گاوچران» نوشته «جان. آر. اریکسون» که انتشار جلدهای پانزدهم و شانزدهم ترجمه فارسی آن بهانه این گفت‌وگوست. شاید کسی ـ حتی خود فرزاد فربد ـ گمان نمی‌کرد که انتشار این مجموعه با آن ظرافت‌ها وشوخی‌های خاص فرهنگ جنوب آمریکا با چنین استقبالی از طرف مخاطبان مواجه شود و اکثر جلدهای کتاب را به چاپ‌های سوم و چهارم برساند. استقبالی که هم مترجم و هم ناشر را به ادامه کار ترغیب کرده و هر سال شاهد انتشار دست کم دو جلد از مجموعه هنک به فارسی هستیم. سال گذشته دو کتاب «پرونده میمون حقه‌باز» و «گم‌شده در کولاک کورکننده» به بازار آمدند و آن‌طور که آقای مترجم می‌گوید جلد هفدهم به زودی و جلدهای بعدی نیز در بازه‌های زمانی مشخص منتشر خواهند شد. در این گفت‌وگو هر آنچه می‌خواهید درباره «هنک» بدانید از زبان فرزاد فربد خواهید شنید. به امید اینکه اگر هنوز با این سگ بازیگوش آشنا نیستید سراغ داستان‌های او بروید و جایی در حافظه‌تان از شیرین‌کاری‌های هنک و شیرینی اتفاقات احمقانه‌ای که او مسبب‌شان است در کنار دیگر صحنه‌های دوست‌داشتنی کتاب‌هایی که خوانده‌اید
ـ و البته با لبخندی بر لب ـ پذیرایی کنید. این گفت وگو را که به علت کمبود جا تلخیص شده است، بخوانید
▪ آقای فربد! اگر امکان دارد توضیح بدهید که چه‌طور با داستان‌های «هنک سگ گاوچران» آشنا شدید و چه شد که تصمیم گرفتید آنها را به زبان فارسی ترجمه کنید؟
ـ در سال‌های آخر تحصیلم در دانشگاه یکی از استادان‌مان به نام آقای زاهدی کتاب را به من و یکی از دوستان معرفی کردند. قرار شد من و آن دوست جداگانه و به‌طور یک در میان جلدهای مختلف سری کتاب‌های «هنک سگ گاوچران» را ترجمه کنیم و انتشارات زبانکده آنها را دو زبانه ـ فارسی و انگلیسی ـ چاپ کند و کتاب‌ها حالت آموزشی داشته باشد.
پروسه انتشار سه سال به درازا کشید و زبانکده هم نظرش این بود که ابتدا فقط یک جلد از کتاب را به شکل آزمایشی کار کند تا اگر استقبال خوب بود ادامه دهیم. من فکر می‌کردم که سری کتاب‌های هنک پتانسیل این را که به صورت یک‌زبانه چاپ شود دارد. وقفه زیاد انتشارات زبانکده در انتشار کتاب هم مزید علت شد و به همین دلیل قرار قبلی را لغو کردیم. دوستان «کتاب پنجره» کتاب را خواندند و دوست داشتند و انتشار سری کتاب‌های هنک را بر عهده گرفتند.
▪ تا به حال چند جلد از داستان‌های هنک به زبان اصلی منتشر شده است؟
ـ در آمریکا امسال به مناسبت بیست و پنجمین سال آغاز انتشار سری کتاب‌های «هنک سگ گاوچران»، پنجاهمین جلد از داستان‌های هنک منتشر شد. با آقای جان. آر. اریکسون که صحبت می‌کردم ایشان می‌گفت که به مناسبت بیست و پنجمین سالروز هنک آنجا مراسمی گرفته‌اند. همچنین گفتند که سه، چهار جلد دیگر از کتاب‌های هنک را نیز نوشته‌اند که آنها هم به تدریج منتشر خواهند شد. کماکان ایشان مشغول‌ نوشتن داستان‌های هنک هستند.
▪ در این ۲۵ سال، انتشار مجموعه‌ داستان‌های هنک نظم خاصی داشته است؟
ـ در سال‌های اول به علت اینکه هنوز هنک خوب شناخته نشده بوده و پخش کتاب هم چندان گسترده نبوده، انتشار کتاب‌ها کمی کند پیش می‌رفته است. در ابتدا وقتی آقای اریکسون تصمیم به چاپ کتاب‌های هنک می‌گیرد هیچ ناشری او را حمایت نمی‌کند. به همین دلیل خودش یک موسسه انتشاراتی تاسیس و کتاب‌هایش را چاپ می‌کند. بعدها شاخه کودکان انتشارات پنگوئن چاپ این کتاب‌ها را بر عهده می‌گیرد. اوایل، ریتم انتشار داستان‌های هنک کند بوده اما الان سریع‌تر شده است.
▪ در آمریکا سالی چند کتاب از سری هنک منتشر می‌شوند؟
ـ به‌طور متوسط دو یا سه کتاب.
▪ در ابتدا فقط روی جنبه آموزشی کتاب نظر داشتید؟
ـ در آن زمان بله چون تصمیم اولیه این بود. من سه جلد از هنک را ترجمه کرده بودم و آماده داشتم. زبانکده گفت می‌خواهد فقط یک جلدش را کار کند. من جلدهای دیگر داستان‌های هنک را خوانده بودم و می‌دانستم که پتانسیل‌اش را دارد که کتابی باشد که خواننده‌اش را پیدا کند. به نظرم جای هنک اینجا خالی بود چون کتابی است که مشابهش را نداشتیم. هنک یک‌جور کمدی خیلی خاص و جذاب است. فکر اولیه این بود که کتاب حالت آموزشی داشته باشد اما «هنک» نمی‌توانست در آن فیلد باقی بماند زیرا در آن حالت شاید فقط امکان انتشار دو سه جلد آن فراهم می‌شد و آن مخاطب گسترده را پیدا نمی‌کرد.
▪ شما کتاب‌ها را با چه اولویتی ترجمه کردید؟ آیا به ترتیب پیش می‌روید؟
ـ در ابتدا من جلدهای یک، سه و پنج را ترجمه کرده بودم و دوست دیگری جلد دو، چهار و شش را. ترتیب چاپ کتاب هم همین بود. اینجا ابتدا جلد یک و سپس جلدهای سه و پنج منتشر شدند. داستان‌های «هنک» ترتیب زمانی ندارند و اگر کسی جلد یک ـ «ماجراهای دست اول» ـ را بخواند دیگر تفاوتی نمی‌کند که کدام جلد را بخواند. بعداً جلد دو، چهار و شش را هم من خودم کار کردم چون ناشر راغب بود که ترجمه کتاب یک دست باشد. بعد از جلد شش دیگر همه کتاب‌ها به ترتیب انتشارشان در آمریکا چاپ شده‌اند. مثلاً شانزدهیمن کتاب چاپ شده هنک در ایران یعنی «گم‌شده در کولاک کورکننده» دقیقا ‌شانزدهمین کتاب از سری «هنک» است. کتاب بعدی «هنک سگ گاوچران» هم در وزارت ارشاد منتظر مجوز است.
▪ اسم این کتاب چیست؟
ـ نامش «پرونده سگ ماشین‌پارس‌کن» است. اسمی است که ساخت خود نویسنده است و اصل انگلیسی آن هم مثل ترجمه فارسی‌اش عجیب است! این کتاب به ایام نمایشگاه نرسید اما به‌زودی منتشر خواهد شد.
▪ فکر می‌کنید داستان‌های هنک قابلیت این همه اپیزود مختلف را داشته است؟ یعنی شماره زیاد کتاب‌ها باعث نشده از جذابیت آنها کاسته شود و به نوعی کار، تکراری شود؟
ـ این موضوع به نویسنده بستگی دارد و اینکه چقدر از عهده خلق شخصیت‌ها و ماجراهای جدید برآمده باشد. من کل مجموعه را نخوانده‌ام و به همین دلیل نمی‌توانم نظر خیلی دقیقی بدهم. اما نقدهایی که راجع به کتاب‌های تازه هنک خوانده‌ام و نظراتی که بچه‌ها و بزرگسال‌ها روی سایت آقای اریکسون می‌نویسند حکایت از این دارد که جلدهای آخر هم کماکان جذابیت دارد. گمان می‌کنم جذابیت و فروش کتاب‌های هنک هنوز خوب است که آقای اریکسون به نوشتن‌شان ادامه می‌دهد. «هنک» از جمله کتاب‌های سرگرم‌کننده است. از کارهایی‌ است که بچه‌ها می‌توانند بخوانند تا به مطالعه علاقه‌مند بشوند و بعد کتاب‌های دیگر بخوانند.
▪ آیا در ایران هنک آن‌طور که انتظار داشتید شناخته شده و مخاطبان خود را یافته است؟
ـ بله، استقبال از هنک به نسبت خودش بسیار خوب بوده است و بسیاری از کتاب‌های آن چاپ مجدد خورده‌اند. البته مسلماً اقبال «هری پاتر» و کتاب‌های مشابه را نداشته اما «هنک» هم طرفداران پر و پاقرصی دارد. من با ایمیل با آنها در تماسم و می‌دانم که سری کتاب‌های هنک را دنبال می‌کنند. برخورد بزرگسال‌ها و نوجوانان در نمایشگاه کتاب هم حکایت از علاقه به هنک دارد.
▪ مجموعه ‌داستان‌های هنک عموماً به عنوان کتاب‌هایی برای نوجوانان شناخته شده است. آیا واقعاً هنک مجموعه‌داستان کودکان و نوجوانان است؟ چون به‌نظر می‌رسد درک پاره‌ای از قسمت‌های کتاب‌های مختلف این مجموعه و بعضی از شوخی‌های‌شان برای نوجوانان کمی ثقیل باشد. طیف مخاطبان هنک در چه سنینی هستند؟
ـ من فکر می‌کنم مخاطبان هنک از نوجوانان آغاز می‌شوند. یعنی «هنک» کتاب کودک نیست. در نمایشگاه بعضی‌ بچه‌ها می‌آیند و این را از من می‌پرسند و من می‌گویم که اینها کتاب کودک نیست؛ چون نوع شوخی‌هایش شوخی کودک نیست. یک کمی ظرافتش بیشتر است و من فکر می‌کنم مخاطبانش از نوجوان است به بعد. بیشتر مخاطبان هنک در بازه سنی ۲۳ سال هستند.
▪ اما روی جلد‌های مختلف ترجمه فارسی کتاب نوشته شده است «بهترین سری کتاب کودک در سال ۱۹۹۳».
ـ نوع شوخی‌های‌ «هنک» با توجه به زبانش و فرهنگ جنوب آمریکا آن‌قدری که برای کودکان ایرانی ثقیل است، برای کودکان آنجا شاید نباشد. البته این بحث آن‌طرف هم بوده که «هنک» کتاب کودکان نیست و عده‌ای به آقای اریکسون خرده گرفته‌اند که محتوای بعضی قسمت‌های هنک شاید زیاد مناسب کودکان نباشد. با وجود این، در آن طرف «هنک» باعنوان کتاب «کودک و نوجوان» منتشر شده است. در ایران هم وقتی می‌گویند کتاب کودک بیشتر اشاره‌شان به گروه سنی کودک و نوجوان است.
▪ در سری کتاب «هنک» از همان کتاب اول -«ماجراهای دست اول هنک سگ گاوچران» ـ تا آخرین آنها که تاکنون به فارسی ترجمه شده‌اند یعنی «گمشده در کولاک کور کننده» و «پرونده گربه گمشده» با بازی‌های زبانی نسبتاً پرشماری مواجهیم. با ترجمه شوخی‌ها و ظرافت‌های خاص همان فرهنگ و بازی‌های زبانی چه مشکلی داشتید و چگونه این مشکل را برطرف کردید؟
ـ ترجمه داستان‌های «هنک» برخلاف آنچه که ممکن است به نظر آید اصلاً کار راحتی نبود. اهل فن این را می‌دانند. حتی خود آقای اریکسون به من می‌گفت من تعجب می‌کنم که چطور توانسته‌اید شوخی‌ها را ترجمه کنید، چون در خود آمریکا هم هنک به نوعی لوکال یا بومی است.
من تلاش کردم که از معادل فارسی شوخی‌های زبانی استفاده کنم چون اگر می‌خواستم تکیه‌کلام‌ها و اشتباهات لپی را کلیشه‌ای ترجمه کنم خیلی بی‌سر و ته می‌شد و شوخی‌ها ناملموس و بی‌مزه از آب درمی‌آمد. این کار دشوار اما بسیار جذاب است چون با یک متن روتین مثل متن‌های فنی مواجه نیستید و مدام باید برای یافتن معادل مناسب با کلمات کلنجار بروید.
▪ یک مترجم تا حد مجاز به استفاده از معادل فارسی شوخی‌ها و به قول معروف ایرانیزه کردن متن است؟
ـ اینرانیزه کردن متن نباید باعث شود که متن خیلی ایرانی بشود. مثلاً‌ ترجمه‌ای از «آلیس در سرزمین عجایب» منتشر شده که دیگر خیلی در ایرانی کردن متن افراط به خرج داده است.
این کار باید به‌گونه‌ای باشد که طبیعی بودن متن حفظ شود و کار لوث نشود. البته دست مترجم باید یک مقدار باز باشد. خیلی وقت‌ها در فیلم‌هایی که تلویزیون دوبله کرده و پخش می‌کند می‌بینیم که شوخی را تحت‌اللفظی ترجمه کرده‌اند. حالا یا مترجم متوجه نشده یا اینکه نخواسته یا نتوانسته آن را ترجمه کند و به همین دلیل شوخی‌ها خیلی بی‌نمک از کار درآمده‌اند. فکر می‌کنم آن حس طنز و شوخی متن اصلی در ترجمه آن هم باید القا شود. الان مد شده که مثلاً ترجمه می‌کنند فلانی کاتولیک‌تر از پاپ است! من فکر می‌کنم می‌شود در این موارد از معادل‌هایی که در زبان مقصد داریم، استفاده کرد. به‌عنوان نمونه اینجا می‌توانیم از معادل‌های فارسی مثل کاسه داغ‌تر از ‌آش یا دایه مهربان‌تر از مادر استفاده کنیم. وقتی معادل اصطلاحات را در زبان مقصد داریم به نظر من ترجمه تحت‌اللفظی آنها اشتباه‌ است.
▪ ظاهرا با خود آقای اریکسون هم در تماس هستید؟
ـ بله، همان اوایل انتشار ترجمه فارسی کتاب‌ها از طریق کارگزار او شماره تلفن منزلش را گرفتم و بعد به او تلفن زدم. با هم صحبت کردیم و ایشان از اینکه کتاب‌های هنک در ایران ترجمه و منتشر شده، خرسند بود. گفت که اتفاقاً من شنیده بودم که هنک به فارسی ترجمه شده. گفت در آستن (شهری که اریکسون در آن زندگی می‌کند) سوار تاکسی شدم و صحبت کردیم و راننده تاکسی من را شناخت. گفت من کتاب‌های شما را خوانده‌ام و اتفاقاً به فارسی هم خوانده‌ام. از او پرسیدم که مگر هنک به فارسی ترجمه شده و او گفت بله و کتاب‌ها خیلی هم خنده‌دار است.
ما کتاب‌ها را برای آقای اریکسون فرستادیم و راجع به کپی‌رایت هم با او صحبت کردیم و گفتیم اینجا شرایط چطور است. او برخلاف بسیاری از نویسنده‌ها که از عدم پرداخت حق خرید انتشار ترجمه آثارشان گله می‌کنند گفت که این موضوع مهم نیست و من خوشحالم که کتابم در ایران چاپ شده است. خود آقای اریکسون دو سگ دارد؛ چند وقت پیش برای من ایمیل زده بود که دیشب سگ‌هایم با یک جوجه‌تیغی دعوای‌شان شده و هر دوشان درب و داغان شده‌اند! همسرم آنها را برده بیمارستان و فکر کنم یک داستان جدید هنک خلق شد! اریکسون سال‌ها مزرعه‌دار بوده و خودش می‌گوید از دو سگش و سگ‌هایی که قبلاً داشته خیلی الهام می‌گیرد. او با حیوانات کاملاً آشناست و خیلی جالب است که شخصیت حیوان‌ها در داستان‌های هنک خیلی طبیعی‌ است. مثلا خصوصیات هنک ـ مهربانی، حماقت وشجاعت الکی ـ به نوعی در همه سگ‌ها دیده می‌شود.
▪ از بین این شانزده کتاب که تاکنون از سری هنک با ترجمه شما منتشر شده، خودتان کدام‌یک را بیشتر دوست دارید؟
ـ خیلی سخت است چون هر کدام چیزهای بامزه خاص خودشان را دارند. اما با وجود این، من خودم «پرونده شبح هالووین» را بیشتر دوست دارم.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید