پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


دکتر علی اکبر فرهنگی


دکتر علی اکبر فرهنگی
▪ نام: علی اكبر
▪ نام خانوادگی: فرهنگی
▪ متولد: ۱۳۲۲ طالقان
▪ متأهل و دارای ۲ فرزند
▪ مرتبه علمی: استاد
● مدارك تحصیلی
▪ فوق دكتری در ارتباطات سازمانی (از آمریكا)
▪ دكتری مدیریت (از آمریكا)
▪ دكتری ارتباطات (از آمریكا)
▪ فوق لیسانس مدیریت بازرگانی
▪ فوق لیسانس جامعه شناسی
▪ لیسانس مدیریت بازرگانی
▪ عضو هیئت علمی و استاد دانشكده مدیریت دانشگاه تهران
▪ مدیر گروه مدیریت رسانه ای در مقطع دكتری در دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی
● آثار و تألیفات
▪ ۱۸ جلد كتاب و ۶۰ مقاله پژوهشی- ترویجی
● جناب آقای دكتر فرهنگی, لطفاً شرح مختصری از زندگی, سوابق تحصیلی و شغلی خود بیان فرمائید.
▪ من علی اكبر فرهنگی متولد سال ۱۳۲۲ و در طالقان به دنیا آمدم. دارای دكتری مدیریت از دانشگاه اوهایو و هم چنین دكتری ارتباطات هستم. مدرك فوق دكتری من نیز در رشته ارتباطات سازمانی می باشد. فوق لیسانس من در رشته مدیریت بازرگانی است و فوق لیسانس دیگرم در رشته جامعه شناسی می باشد.
مدرك لیسانس را هم در رشته مدیریت بازرگانی اخذ نمودم. در حال حاضر مدیر گروه مدیریت دولتی و استاد دانشكده مدیریت دانشگاه تهران می باشم و بنیانگذار رشته مدیریت رسانه ای در دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی در مقطع دكتری هستم.
اینجانب از سال ۱۳۵۰ عضو هیئت علمی بوده و حاصل كارم ۱۸ جلد كتاب و ۶۰ مقاله پژوهشی- ترویجی است كه در نشریات داخل و خارج كشور به چاپ رسیده است. تحصیلات ابتدایی, متوسطه و دوره لیسانس و هم چنین فوق لیسانس جامعه شناسی را در ایران گذرانده ام و مدارك تحصیلی بالاتر را از دانشگاههای آمریكا اخذ نموده ام. دارای دو فرزند می باشم كه در خارج از كشور زندگی می كنند.
● استاد, لطفاً خاطراتی از دوران تحصیلی تان را برای ما بیان بفرمایید.
▪ دوران تحصیلی به نظز من سراسر خاطره است. دوران ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراندم از افتخاراتی كه داشتم این است كه برخی از معلمان من افراد بسیار سرشناس مانند مرحوم جلال آل احمد و جناب آقای دكتر خسرو فرشیدوند, استاد دانشكده ادبیاتن كه استاد ادبیات من بودند. علاقه زیادی به ورزش داشتم و دارم.
در طول دوران تحصیل, اغلب جزء شاگرد اولها بودم ولی در كنار تحصیل در رشته های ورزشی نیز در دبیرستان و دانشگاه فعال بوده ام. با اینكه در رشته دندانپزشكی پذیرفته شدم بعد از مدتی تغییر رشته دادم و وارد رشته مدیریت شدم. در آن دوران ما آزاد بودیم كه در كلاسهای دیگر رشته ها به طور مستمع آزاد شركت كنیم, من در اكثر كلاسهای دانشكده حقوق و دانشكده ادبیات و در محضر استادانی كه علاقه مند بودم شركت می كردم و تقریباً همین موجب شد كه من زمینه خوبی در زمینه ادبیات پیدا كنم. به ویژه به تاریخ ایران بسیار علاقه مند بوده و هستم و به كلاسهای اساتیدی چون مرحوم دكتر زرین كوب بسیار علاقه مند بودم و خاطرات بسیار خوبی را از این كلاسها دارم همچنین خاطرات زیادی را از كلاس مثنوی مرحوم فروزانفر دارم.
در آمریكا نیز اساتید بسیار خوبی داشتم مانند مرحوم پروفسور راجرز, پروفسور كراول, پروفسور گویر, به ویژه پروفسور گویر كه در آن زمان از برجستگان ارتباطات سازمانی بود و روی من تأثیر عمیقی گذاشت. آشنایی من با پروفسور جیمز مك كراسكی كه مطالعات زیادی در خصوص ارتباط گریزی انجام داده است, باعث علاقه من به رشته ارتباطات شد و بنابراین دكتری دومم را در این رشته اخذ نمودم.
در زمانیكه عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان بودم بورس تحصیلی به من تعلق نگرفت (این هم از شرایط عجیب كشور ما بود كه با اینكه عضو علمی بودم ولی بورس تحصیلی در اختیارم قرار نگرفت) و من در واقع در یك حالت قهر, دانشگاه را رها كردم و به هزینه شخصی برای ادانه تحصیل به آمریكا رفتم بعد از یك نیمسال كه در دانشكده مدیریت اوهایو تحصیلاتم را انجام می دادم با مرحوم پروفسور راجرز و پروفسور فاكس و پروفسور اوانز, شرایطی را برای من مهیا كردند كه در دوره های under graduate شروع به تدریس نمودم و هزینه تحصیلم را بدین طریق تأمین كردم و بعد از مدتی در همانجا استخدام شدم. با وجود شرایطی كه برای اقامتم در آمریكا وجود داشت و به علت علاقه ای كه به ایران و تاریخ ایران داشتم در سال ۱۳۶۲ به ایران بازگشتم و بعد از بازگشایی دانشگاهها كار خودم را در دانشگاههای ایران شروع كردم . وقتی مرور می كنم می بینم كه دوران بسیار خوبی را گذرانده ام و شرایط بسیار خوب و دلچسبی برای من بود و خاطرات بسیار زیبایی داشته ام.
● جناب آقای دكتر, لطفاً در خصوص آثار و تألیفی و ترجمه هایتان, توضیحاتی را بیان فرمایید.
▪ من یك روحیه ناآرام و جستجوگری در مطالب علمی به ویژه اجتماعی داشتم و دارم برای همین به حوزه های مختلف وارد شدم. در مادر علوم كه فلسفه است, مقاله بسیار مفصلی كه تقریباً كتابی است به نام «اگزیستانیالیسم و آموزش و پرورش» دارم.
در زمینه مدیریت, ترجمه كتاب كونتنرو ادانل را به همراه جناب آقای دكتر طوسی و مرحوم دكتر مهدویان انجام دادیم, كتاب «تكنولوژی و تكامل فرهنگی», مقالاتی درخصوص جامعه شناسی صنعتی است, در این كتاب من سعی كرده ام كه اثری را كه تكنولوژی بر فرهنگ می گذارد و هم چنین اثری را كه فرهنگ بر تكنولوژی دارد را مورد بررسی قرار دهم. كتاب «ارتباطات انسانی» كه كار بسیار سنگینی بود و جمع آوری مطالبآن حدود بیست سال به طول انجامید. جلد اول آن سالهاست كه منتشر شده و جلد دوم آن در شرف اتمام می باشد.
كتاب دیگرم «ارتباطات غیركلامی» است كه دانشگاه آزاد اسلامی آن را به چاپ رسانده است. این كتاب هنر استفاده از آواها و حركات است. البته من, آن را در یك حالت استعجال جهت پوشش درسی كه می خواستم ارائه كنم نوشته ام.
اكنون علاقه مند شده ام كه آن را بازبینی و در حجم وسیعتری ارائه كنم. نكته ای را كه در شرح احوالم فراموش كردم بیان كنم این است كه من بعد از لیسانس و فوق لیسانس چند سالی را در عرصه بازاریابی مشغول بودم و با چند شركت بزرگ آن زمان مثل گروه صنعتی مینو و گروه صنعتی بهشهر همكاری می كردم. این امر موجب شد كه وقتی من تدرس را شروع كردم, دروسی مثل مدیریت بازرگانی به ویژه مدیریت مدیریت خرید و بازاریابی و فروش را تدریس نمودم. تقریباً می توان گفت كه من یكی از پیشتازان و پیشكسوتان بازاریابی در ایران هستم.
جزواتی كه از سالهای ۱۳۴۰ از من به یادگار مانده است و در دانشكده های مختلف, مدرسه عالی بازرگانی و در مدرسه عالی مدیریت گیلان تدریس می كردم به همراه سوابق و یادداشتهایی كه داشتم, با مرحوم دكتر محبعلی كه از دانشجویان من بود كتاب مدیریت بازاریابی را تدوین كردیم كه انتشارات امیركبیر آن را منتشر نمود.
در دوران وزارت آقای مهندس محلوجی در وزرات صنایع و معادن به اتفاق آقای دكتر به كیش و خانم خوارزمی, سه كتاب به عناوین: «مدیریت تحقیق و توسعه»,«مدیریت تغییر» و «مدیریت خصوصی سازی» را تدوین نمودیم.
كتاب دیگرم «مدیریت استرس است كه به همراه یكی از دانشجویان و كتاب دیگرم كه برای اولین با دیروز, منتشر شد, كتاب «نظریه ارتباط سازمانی» است كه به اتفاق آقای صفرزاده كه ایشان نیز از دانشجویان من می باشند تدوین نمودیم. من به خاطر علاقه قبلی ام به ادبیات و آثار ادبی, در این زمینه نیز ترجمه ای از اشعار «اكتاویوپاز» دارم كه این كتاب منتخبی از اشعار اكتاویوپاز می باشد كه در همانسالی كه ایشان برنده جایزه نوبل ادبی شده این كتاب توسط انتشارات برگ منتشر شد و متأسفانه الان نایاب است. كتاب مجموعه شعری از خود من نیز, به چاپ رسیده است به نام «رستم در مغاك».
در عرصه فرهنگ نیز مقالات متعددی از اینجانب به چاپ رسیده و كتابی كه مشغول تدوین آن هستم تحت عنوان «مبانی فرهنگ شناسی و تأثیر آن بر نهادهای دیگر» كه انشاا.. بتوانم آ“ را آماده كنم.
در این فكر هستم كه در ایام بازنشستگی, آرام آرام به سوی ادبیات, جایی كه خودم احساس آرامش بیشتری می كنم, متمركز شوم.
در ضمن یادداشتهای بسیارفراوانی راجع به تاریخ ایران جمع آوری كرده ام و حسنی كه كار من نسبت به دیگران دارد این است كه من تاریخ ایران را ازبعد مدیریتی مورد توجه قرار داده و می دهم. انشاا... اگر مجالی پیدا كنم و یادداشتها را جمع و جور كنم به نظرم كتاب خوبی بیرون خواهد آمد.
اولین این یادداشتها را در قالب یك مقاله مفصل ۵۰-۴۰ صفحه ای تحت عنوان «دیوانسالاری در عصر ساسانی» برای مجله ای به نام مدیریت دولتی كه خودم سردبیر آن می باشم آماده نمودم ولی متأسفانه هنوز توفیق آن را پیدا نكرده ایم كه شماره اول آن را بیرون بیاوریم. در زمینه توسعه نیز, مجموعه ای را آماده كرده ام كه آخرین كاری ویراستاری را در حال حاضر روی آن انجام می دهم تحت عنوان «ارتباطات و توسعه», انشاا... به زودی به زیور طبع آراسته شود.
● بیشتر گرایشهای شما در زمینه تألیفات و ترجمه هایی كه انجام داده ایدبه چه سمت و سویی بوده و یا آثار و آراء كدامیك از صاحبنظران تأثیر بیشتری بر شما داشته است.
▪ هر انسانی هم تأثیرگذار است و هم تأثیرپذیر, من خودم را اینقدر شایسته نمی بینم كه تأثیرگذار بوده باشم و این را باید از دانشجویانم بپرسید. خود من تأثیرپذیر از خیلی ها بوده ام, همین كندوكاو و جستجوهای مختلفی كه در حوزه های گوناگون علمی انجام داده ایم, از فلسفه, فرهنگ, تاریخ, مدیریت, ادبیات, ارتباطات و غیره, اینها مبین این نكته است كه آدمهای زیادی توانسته اند بر من تأثیر بگذارند.
انگار كه من همیشه چیزی را گم كرده ام و بدنبالش می گردم و این جستجو همینطور ادامه داشته و دارد. اما خیلی ها تأثیرات عمیقی به جا می گذارند, در زمینه فلسفه به شدت تحت تأثیر آراء فلسفه های انسانی یا مباحث شناختی Cognetive هستم. چیزی كه انسان را به سمت وسویی می كشاند كه انسان می خواهد شناخت خود را شكل دهد, در این راستا, خیلی ها تأثیرگذار بوده اند مانند فلاسفه گذشته مان , نظیر: فارابی, شیخ الرئیس ابوعلی سینا, مشائیون و فلسفه های اشراقی.
در مباحث اجتماعی نیز یكی از استادان برجسته كه تأثیر عمیقی بر من گذاشته مرحوم دكتر غلامحسین صدیقی بنیانگذار جامعه شناسی در ایران بوده است. در مدیریت تحت تأثیر همه نظریه پردازها بوده ام, چون خودم معلم تئوریهای مدیریت می باشم, هر كدام از در بخش خاصی تأثیر داشته اند. دیدگاه سیستمی یا نگرش سیستمی و هم چنین دیدگاه استراتژیك روی من تأثیر بسیار زیادی گذاشته است.
در بعد ارتباطات من به شدت تحت تأثیر مكتب فرانكفورت بوده و هستم و افرادی نظیر هابرماس روی من تأثیر زیادی داشته اند. در زمینه تاریخ ایران, مرحوم دكتر زرین كوب و مرحوم عباس اقبال آشتیانی و كارهایی كه انجام داده (هر چند كه من او را ندیدم) در مباحث عرفانی مرحوم بدیع الزمان فروزانفر و مرحوم جلال همایی, نوشته ها, سخنرانیها و محافلی كه داشته اند برایم بسیار ارزنده و زیبنده بوده است.
در غرب نیز همانطور كه گفتم به شدت تحت تاثیر استادانم ‏، مرحوم پروفسور ، مرحوم پرفسور كراول ، پروفسور گویر و جیمز مك كراسكی بودم و هر یك از آنها تأثیر زیادی روی كارهای من از نظر علمی داشته‌اند .● با توجه به حضورتان در دانشگاه و همچنین همكاری ومشاوره ای كه به صنایع ایران ارئه می دهید لطفاَ چالشهایی كه مدیریت ایران با آنها روبه رو می باشد را بیان بفرمائید .
▪ من همیشه گفته ام و می گویم كه صنعت و مدیریت ما یكشبه و و یكدفعه شكل نگرفته و در گستره ای از زمان شكل گرفته است .
در مدیریت ایران چند چالش و مشكل اساسی وجود دارد ،چه پیش اطز انقلاب و چه بعد از ان : اولین مسئله در مدیریت عملی و اجرائی ایران دیدگاه ، علمی كمتر حاكم بوده است ، معمولا مدیران وقتی كه غیر علمی می شوند گزینش هایشان نیز نمی توانند علمی باشد بنابراین بر همین اساس معیار های شایسته سالاری كه پایه مدیریت نوین می باشد متأسفانه در جامعه مدیریتی ایران نبوده است .
پیش از انقلاب هم همینطور بوده است ، مدیرانی كه در ردس امور قرار گرفته شایستگی كافی را نداشتند و فقط بر اساس یك سری آشنایی ها و نصبت ها انتصاب میشوند یعنی همان ضرب المثل عامه مردم یعنی از هزار فامیل بودند .
بعد از انقلاب این فامیلها به كنار رفتند و افرادی كه صبغه انقلابی بیشتری داشتند یا منسوب به انقلاب یا انقلابیون بودند ، بیشتر مورد توه قرار گرفتند باز هم آن مفهومی كه ما به دنبالش بودیم یعنی همان ضوابط مشخص و معین معیار های شایستگی ، در گزینش مدیران كمتر مورد توجه و دقت واقع شده است بیشتر همان انتساباتی كه به مراكز قدرت وجود داشته مورد توجه می باشد . این مسئله لطمه بزرگی ، به مدیریت ایران وارد كرده است .
پس آن چیزی كه بیشتر از همه ، مدیریت و جامعه یران را رنج داده همین چالشی است كه سالیان سال با آن روبرو بوده ایم . مسئله دیگر فقدان دیدگاه علمی است كه به مسدله اول بر می گردد . نكته دیگری كه به نظر من در مسائل مدیریتی ایرا مطرح بوده این است كه از نظر تاریخی ، ایران در شرایط نا آرامی بوده است .
اگر تریخ ایران را مرور كنیم ، پس از اسلام ، تقریباَ یك فصل می شود ما یك بحران بزرگ از نظر سیاسی و اجتماعی مواجه بوده ایم و تقریباَ بیشتر موارد ، این میانگین را در تمام ادوار می توانیم ببینیم همین موجب می شود كه یكنوع احساس عدم امنیت حاكم شود وهمین احساس عدم امنیت باعث فرقه گرایی ، گروه گرایی و باند شازی شده است و مدیریت را از مسیر سالم منحرف كرده است . این مسئله باعث می شود كه مدبران ما دائماَ در یك حالت نا آرامی زندگی كنند و بهیچ وجه ، علیرغم حمیت مقامات بالاتر ، كاری عظیم توأم را با برنامه ای را نمی توانند انجام دهند .
در سازمانهای بزرگ ما ، میانگین عمر مدیریتی به زحمت به دو یا سه سال می رسید . خوب همین یك چالش بزرگ ایجاد می كند یعنی حتی اگر مدیری ، دارای طرح و استراتژی و برنامه هم باشد نتواند خیلی مفید و مؤثر واقع شود ، بنا به تعبیر من سازمانهای ما همیشه در یك گذرگاه قرار گرفته اند كه مدیران می آیند و میروند ، شاید بگویید این ماهیت انسانها و سازمانها و سازمانهاست كه فانی هستند ولی شماب ه جاهای دیگر دنیا كه نگاه بكنید می بینید كه این مسئله ار ثبات بیشتری برخوردار است و مدیران در یك پیوستار حركت می می كنند.
ما در یك پیوستار حركت نی كنیم و بنابراین با یك دگرگونیمدیریت ، همه چیز در سازمان دگرگون می شود خیلی كم دیده ایم كه در سازمانهای ایران ، چه خصوصی و چه دولتی ، با آمدن یك مدیر جدید ، طرحها و برنامه مدیر قبلی مورد تأیید و تداوم قرار بگیرد معمولاَ دوباره طرحی نو وروزی نو ، همه چیز از ابتدا شروع می شود. به تعبیری من می گویم ما ، مسابقه را همیشه از ابتدای خط شروع می كنیم در حالی كه دیگران در یك حالت دو امدادی حركت می كنند . در دو امدادی ، دونده می آید و چوب را به دونده بعدی می دهد و نفر بعد مسابقه را ادامه می دهد ولی ما همیشه از ابتدا شروع می كنیم برای همین فكر می كنم ما خیلی سخت به اهدافمون نائل شویم .
● استاد ، لطفاَ از آرا و تفكرات ، كلیدی تان كه در تألیفتان مطرح شده است توضیحاتی بیان بفرمائید .
▪ من همانطور كه اشاره كردم به دیدگاه سیستمی اعتقاد دارم ، در نگرش سیستمی ، یك سیستم مجموعهای از اجزاء و عناصر است كه در راستای یك هدف حركت می كنند بنابراین من دیدگاه سیستمی را محور كار خود قرار داده ام .
اگر به هر پدیده ای با دیدگاه سیستمی نگاه كنیم از یك طرف با یك Infrastructure یا یك محیط سر و كار دارد كه به صورت یك Super System روی آن پدیده تأثیر دارد و از طرف دیگر با Subsystems یا خرده نظامها ، كه آنها هم به نوعی باهم در مقابل می باشند . بنابراین هم پدیده ای را حتی پدیده اریخی را جدا ی از این مسئله نمی توانم تجربه و تحلیل كنم و نظرم این است كه این دیدگاه بایستی حاكم شود . این نگرش در مدیریت من به دیدگاه استراژیك را دیكته می كند . در واقع دیدگاه استراتژیك محصولی است از نگرش سیستمی .
● در پایان ، خواهشمندم اگر مطلب ناگفته ای دارید كه برای خوانندگان ما مفید واقع شود بیان فرمائید .
▪ نكته اساسی كه به نظر من بایستی به آن توجه كرده این استكه ما بایساس یك هدف بسیار بسیار بالا و والا برای مدیران تبیین كنیم كه آن هدف ، منافع ملی است . ایران به عنوان یك كشور بزرگ تاریخی كه همواره در طول تاریخ ایفا گر نقشهای بر جسته ای بوده است ، دارای منافع ملی است كه اسن منافع باسیتی بر كلیه منفعتهای فردی ، دسته ای و گروهی مرجح باشد .
اگر ما مدیرانمان را طوری پرورش دهیم كه به این اعتقاد ، دسترسی پیدا كنند ، در این صورت ما می توانیم بگوئیم كه انشا ا... توفیق این را پیدا خواهیم كرد كه آرام آرام این كشتی بسیار حساس و گرانبها در این اقیانوس پر متلاطم را به ساحل نجات برسانیم و در غیر این صورت راه نجاتی وجود ندارد بنابر این من اعتقادم این است كه كودكانمان را از كودكی طوری با ربیاوریم كه به منافع ملی توجه داشته باشند و در عین اینكه بدانند كه ما جزء كوچكی از جهان پهناور هستیم ، مردمان دیگر كشورها نیز هستند و حق حیات دارند و ما هم حق حیات داریم آنها باید زندگی كنند ، ما هم باید زندگی كنیم .
من اعتقادم این است كه ما بایستی نهال دوستی را بنشانیم و آبیاری كنیم ودر چهار چوب دوستی ، مسادل كشورمان را با رقبا و كسانی كه با ما اشتراك منافع دارند ، حل و فصل كنیم . اینها همه ، مستلزم ان است كه ما یك بینش عمیقی نسبت به منافع ملی جامعه خودمان داشته باشیم و این هم به راحتی حاصل نمی شود.
اگر با همان دید سیستمی به آن نگاه كنیم ، بایستی تمام اجزا و عناصر اجتماعی ، در این راستا به خدمت گرفته شود ، از خانواده و مدرسه ، گرفته تا نهاد های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی كه به صورت مختلف مث رسانه ها در اختیار ما قرار بگبرد .
پس اگر انشاءا.. . چنین اتفاقی بیفتد ما می توانیم این امیدواری را داشته باشیم كه ما هم در بین ملل جهان خواهیم بود وگرنه در غیر این صورت با كشمكشهای زیادی روبرو خواهیم بود و با شرایطی كه در حال حاضر در سطح بین المللی وجود دارد ، فكر نمی كنم كشمكش ، راه حل مناسبی برای ادارهٔ جامعهٔ بزرگی مثل ایران باشد . امیدوارم كه مدیران ما ، صلاح و فلاح این كشور را به خوبی تشخیص دهند و انشاءا... كه آنها منافع ملی را هرگز فدای منافع فردی ، جمعی وگروهیشان نخواهند كرد .
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا


همچنین مشاهده کنید