جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
شکست دادن سنسی!
آیا از سنسی خود بهتر هستید؟ آیا میخواهید از او بهتر باشید؟ آیا او میخواهد که شما از او بهتر باشید؟ برای اغلب ما پاسخ به سئوال اول آسان است.
بستگی دارد که بهتر را چگونه تعریف کنیم. به لحاظ فلسفی من از هر دو سنسی خودم که سنسی از آنها میگذرد، قویتر هستم. من میتوانم محکمتر ضربه بزنم، سریعتر حرکت کنم و مدت بیشتری مبارزه کنم. اما در زمینه زمانسنجی، حفظ فاصله و کنترل ذهنی حرکات مبارزه آنها هنوز از من برتر میباشد.
این یکی از ابعاد بودو است که آن را از روشها و سایر اشکال مبارزه جدا میکند. قدرت، انرژی و استقامت خالص در هر هنر مبارزهای جای خود را دارند. اما استادی در زمانسنجی، حفظ ماهرانه فاصله و اداره جریان کار در طی یک درگیری تأثیر عمیقی در تعیین فرد پیروز در پایان کار دارد. همچنان که توده عضلانی، استقامت و سرعت شروع به افول میگذراند، تمرین صحیح میتواند دستاوردهائی برای فرد در جنبههای ظریفتری از مبارزه به همراه داشته باشد. شما نمیتوانید از دست رفتن جوانی اجتناب کنید، اما اگر تمریناتتان درست باشد میتوانید با صیقل دادن ویژگیهای ظریف هنر خود این نقیصهها را بهطور قابل ملاحظهای جبران کنید.
دو سئوال باقی میماند که باید تمام رزمیکاران سختکوش نگران آن باشند. این سئوالها به سادگی پاسخ داده نمیشوند و ارتباطی به نحوه تعریف ما از بهتر بودن ندارند. آیا میخواهید که از معلمتان بهتر باشید؟ و آیا او هم این را میخواهد؟
در غرب تصویر سنسی آنقدر دستخوش تحریف شده است که تقریباً غیرقابل بازشناسی شده و این مشکل از دو سو ایجاد شده است. از یک طرف شاگردان هستند که بسیار مشتاقند تا یک پدربزرگ یا معلم داشته باشند که به تمام پرسشها پاسخ میدهد و همه فن حریف است. و در سوی دیگر خود معلم که اغلب به خاطر نیاز خودش به تأئید شدن از سوی اطرافیان و به خاطر هوای نفس و به خاطر لذت بردن از احساس قدرتش به این سمت کشیده میشود. این جریان موقعیت ناسالمی را خلق میکند. شاگرد نیاز به رهبری دارد که مصون از اشتباه، شکستناپذیر و بیاندازه عاقل است، معلم هم برای ایجاد احساس نیاز شاگر نسبت به خود به حس برتری نیاز دارد. با در کنار هم قرار دادن این عوامل به گونهای که یک طرف، طرف دیگر را تقویت و ترغیب میکند، دیگر جائی برای یک ارتباط بالغ و اصولی در دوجو یا هرجای دیگر باقی نمیماند.
سنسی باید شبیه والدینی باشد که احساس درست و واقعی از وجود خود دارند، کسانی که فرزندانشان آنگونهاند که آرزویش را دارند. والدین خوب مانند کسانی هستند که نهتنها قبول دارند در بسیاری از ابعاد فرزندانشان از آنها جلو میافتند و به آنها برتری پیدا میکنند، بلکه از این امر استقبال هم میکنند. این طرز فکر باعث میشود بچههای آنها تحصیلات و شغل بهتری داشته باشند و دستاوردهای بیشتری در زندگی کسب نمایند.
البته هیچ تشبیهی کامل نیست. من دوست ندارم که یک سنسی و شاگردان بزرگش را با پدر و مادر و بچههایشان مقایسه کنم. اما از بعضی جهان این رابطه به چشم میآید. وقتی کسی برای اولینبار قدم در یک دوجو میگذارد، بدون توجه به اینکه چه سن و سالی دارد، همانند بچهای است که در دوران درک و ظرفیتهای آموزشی بهسر میبرد و معلم باید او را هدایت کند. وقتی یک بچه در خانواده، بالغ میشود چه اتفاقی میافتد؟ وقتی فارغالتحصیل میشود و آمادگی شروع یک حرفه را پیدا میکند چهطور؟ آیا والدین به هدایت او ادامه میدهند؟
ما از هنرهای رزمی فارغالتحصیل نمیشویم. همیشه چیز بیشتری برای فراگیری وجود دارد. یکی از سنسیهای من مدتی طولانی پس از آنکه گواهی ستادی در هنر رزمی را کسب کرد، به تمرین با معلمش ادامه داد تا معلمش از دنیا رفت.
سنسی دیگرم هم با اینکه مدتی طولانی است که گواهی را کسب کرده است به تمرین با معلمش ادامه میدهد. رابطه میان معلم و شاگرد پایان نمیپذیرد. مثالهای دیگری هم وجود دارد. ممکن است که شاگرد خود را زیر دست معلم بداند و با او با ادب و احترام زیادی صحبت کند. اما معلم متوجه شده است که شاگردش بالغ شده و باید به او اجازه داده شود تا به راه خودش برود. این به معنی ترک کردن معلم نیست. بلکه یعنی ادامه دادن به تدریس خود آن هم به بهترین نحو ممکن.
در اینجا نکته اینست که معلم آرزو میکند و انتظار دارد که شاگردش از او جلو بزند. او نیاز دارد که پاسخ تمام سئوالات را بداند و قدرت نهائی و مطلق باشد. یک پدر و مادر خوب نیاز ندارند به شما بهعنوان یک فرد بالغ بگویند که چه شغلی انتخاب کن، با چه کسی ازدواج کن و کجا زندگی کن تا خودشان احساس خوبی داشته باشند.
آنها نباید تمام ابعاد زندگی شما را کنترل کنند. آنها مهارتهای لازم را به شما دادهاند تا شما خودتان کارتان را انجام دهید. بعضی معلمان هنرهای رزمی چنین رویکردی ندارند. این فکر که یک شاگرد با استعداد ممکن است بر آنها برتری پیدا کند، برای آنها هراسآور و تهدیدآمیز است. بنابراین تمام ابعاد دوره آموزشی باید مورد بررسی موشکافانه معلم قرار گیرد. به این ترتیب شاگرد خودش هرگز یک معلم نمیشود. او هرگز به سطح معلمش ارتقا پیدا نمیکند و همیشه جایگاهش به او گوشزد میشود.
چنین معلمی برای حفظ جایگاه خود به طرحها و اقدامات مختلف متوسل میشود. مثلاً به شاگردانش میگوید که تکنیکهایش آنقدر پیشرفته و مرگبار هستند که نمیتواند آنها را بر روی تشک اجرا کند، چون این کار بسیار خطرناک است.
عدهای دیگر در تلاش برای حفظ برتری خود از عناوین عجیب و غریب استفاده میکنند: ”خب، بله! من استاد بزرگ برتر هستم. اما معلم من استاد بزرگ برتر تمام است!“ شما باید بخواهید و انتظار داشته باشید که از معلمتان جلو بزنید. این بدان معنی نیست که به او احترام نگذارید و او را گرامی ندارید. بلکه یعنی با پیشرفت در هنر و رسیدن به جایگاهی که بدون راهنمائیهای او برایتان مقدور نبوده است، مایه افتخار او شوید. اگر یک معلم هستید، بسیار مهم است که همیشه از شاگردانتان توقع داشته باشید که از شما فراتر روند. در این حالت آن شاگرد همیشه به یاد خواهد داشت که در ابتدا این شما بودید که سنسی او بودید.
منبع : مجلهرزمآور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست