شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


خدایا مدیری و دوستانش را از ما نگیر


خدایا مدیری و دوستانش را از ما نگیر
‌● درباره سریال «باغ مظفر» و خوبی هایش
مهران مدیری و دار و دسته اش بار دیگر به تلویزیون برگشته اند تا شب های زمستانی مردم ایران را پر کنند. احتمالاً شب یلدای امسال در کنار آجیل و میوه و فال حافظ، «باغ مظفر» مهمان مشترک همه خانه های ایرانی بود.
بیش از یک دهه است که مدیری سردمدار برنامه های طنز تلویزیونی است و در این سال ها فراز و نشیب بسیار داشته است اما در حالی که گروه های طنز بسیاری به تلویزیون آمده اند و کارشان گرفته نگرفته نتوانستند همگام با سلیقه مخاطب پیش بیایند مهران مدیری همیشه توانسته رگ خواب مخاطبش را به دست داشته باشد.
او اگرچه چندبار به خاطر ساخت برنامه های ضعیف از خودش فاصله گرفت اما غالباً خیلی زود متوجه نقص کار خود شده و با مجموعه یی قوی خاطره کار ضعیفش را از ذهن تماشاگر پاک کرده است. باغ مظفر را اما می توان یکی از بهترین آثار مهران مدیری دانست. این کارگردان باتجربه در مجموعه هر شبه اخیرش یک سروگردن بهتر از کارهای قبلی اش نشان داده است. به دلایل متعدد «باغ مظفر» بهترین تجربه مدیری و دار و دسته اش است. در زیر به صورت اجمالی به این دلایل می پردازیم.
● نوآوری در قصه
پس از تجربه موفق «پاورچین» و سریال نسبتاً ناموفق «نقطه چین»، «شب های برره» این گمان را تقویت کرد که شاید گروه نویسندگی مدیری به سرپرستی پیمان قاسم خانی به تکرار رسیده اند و توان خلق قصه جدیدی را ندارند.
فاصله کوتاهی که از نظر زمان پخش بین سریال های این گروه وجود داشت سبب می شد امکان بازیابی ذهنی و بروز خلاقیت به حداقل برسد. اما در مجموعه «باغ مظفر» گروه نویسندگی سوژه بکری را انتخاب کردند. آنها بالاخره «برره» را کنار گذاشتند و این بار دوره زمانی رئالیستی تری را انتخاب کردند. اگرچه «باغ مظفر» سرشار از تناقضات زمانی است (که به آن خواهیم پرداخت) انتخاب دوره قاجار وجه فرهنگی کار را بیشتر کرده است.
دوره قاجار از یکسو دست نویسندگان را برای انتقاد باز گذاشته و از سوی دیگر خصوصیات اخلاقی شاهان و خان ها در دوره قاجار چنان بوده که قابلیت به طنز کشیدن دارند. از نظر ساختاری نیز قصه «باغ مظفر» با کارهای قبلی متفاوت است.
معمولاً در کارهای مدیری در چند قسمت اول شخصیت ها معرفی می شدند و بعد در هر قسمت برای آنها اتفاقاتی می افتد که قصه مخصوص به همان قسمت را خلق می کند. اما در «باغ مظفر» قصه به صورت سریالی و نه مجموعه یی دنبال می شود.
یعنی سرنوشت «مظفرخان»، خان قلهک و پسرعمویش «منصور» و باغی که آنها دارند در تمام قسمت ها سوژه اصلی سریال است. نکته دیگر فاصله گرفتن از تکیه کلام های مرسوم برنامه های طنز است. با توجه به اینکه قصه در دوره قاجار می گذرد سعی شده که فاصله گذاری بین دوره قاجار و فضای امروزی ایجاد طنز کند.
تماشای چهره مهران مدیری در نقش «مظفرخان» که همچون شاهان قاجار تمام حرف هایش را در صیغه جمع بیان می کند به اندازه کافی خنده آور است. در سریال «باغ مظفر» شخصیت ها دارای بار تاریخی هر چند طنزآمیز هستند. قراردادن باغی متعلق به دوره قاجار در تهران امروزی پارادوکسی است که توانسته پتانسیل مناسبی برای شکل گیری قصه یی طنز باشد. اما این تناقض سبب نشده به جایگاه تاریخی تیپ های مورد استفاده شده خدشه یی وارد شود. «حیف نان» و «پسته» نمونه بسیار خوبی از تیپ نوکران دوره قاجار هستند.
تماشای موقعیت کمیک «حیف نان» کمک زیادی به درک شرایط تاریخی دوره قاجار توسط تماشاگر می کند. هر چه از قسمت های ابتدایی سریال می گذریم روابطی که در زمان اکنون معنا می یابند بر روابط دوران تجربی می چربند و این شاید نیازی باشد که مخاطب بر گروه سازنده تحمیل کرده باشد. فقط امیدوارم کار به جایی نرسد که از دوران قاجار فقط لباسی در تن «مظفرخان» باقی بماند.
● بداعت در کارگردانی و اجرا
یکی از دلایل شهرت مهران مدیری به خاطر خط شکنی های او در کارگردانی تلویزیونی است. او با تکیه بر «فاصله گذاری» منحصر به فردش توانست مخاطب را هم در بازی شریک کند. هنوز هم خیلی ها وقتی نام مدیری را به زبان می آورند به طور ناخودآگاه سعی می کنند همچون او، به دوربین خیالی زل بزنند. این نوع کار به امضای مهران مدیری تبدیل شد.
اما شکل جدیدی از فاصله گذاری در «باغ مظفر» دیده می شود که این کار مدیری را برجسته تر از کارهای قبلی اش کرده است. مدیری اول به عنوان راوی در تصویر تلویزیون ظاهر می شود تا با این نوع کلاسیک قصه گویی به ایجاد فضایی تاریخی کمک کند. اما حضور ناگهانی یکی از شخصیت های سریال در کنار راوی و حتی گفت وگویی که بین شخصیت ها و راوی انجام می شود موقعیت طنز آمیزی ایجاد می کند.
اما نکته یی که شاید چندان به چشم نیاید اما خودکار بدیعی به نظر می رسد، پخش پشت صحنه و برداشت های کنار گذاشته شده در انتهای هر قسمت است. به نظر من این صحنه ها تکمیل کننده فاصله گذاری جدیدی است که مدیری در این کارش ایجاد کرده است. اگرچه در سریال های قبلی مدیری هم پشت صحنه ها در پایان هر قسمت پخش می شد اما یقیناً چنین کارکردی نداشت. استفاده از اشکال مختلف فاصله گذاری در «باغ مظفر» این تکنیک را به محور اجرای کار تبدیل کرده است.
● شخصیت پردازی
من یکی از مخالفان «شب های برره» بودم چرا که معتقدم طنز آن مجموعه بر مجعول ساختن کلام استوار بود. چیزی که در هر شرایطی، وقتی از تلویزیون دیده و شنیده شود خنده آور است و نشان دهنده هنر سازندگان نیست.
خیلی ها از شخصیت روزنامه نگار سریال «شب های برره» به عنوان نقطه قوت سریال نام برده اند اما به چشم آمدن شخصیت کیومرث صرفاً به خاطر خصوصیات سلب شده از شخصیت های دیگر بود. در حالی که در «باغ مظفر» شخصیت ها دارای هویت هستند.
هویتی که ریشه اجتماعی تاریخی عمیقی دارد. «مظفرخان» از نوادگان خان های دوران قاجار بی خیال تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همچنان می خواهد خانی باقی بماند که بر رعیت حکمرانی کند. تهران اگر نشد مظفر می خواهد لااقل در خانه اش «خان» باقی بماند. کامران خان زاده یی است که در شرایط جدید زندگی حل شده و قواعد زندگی پس از قاجار را پذیرفته است. او نه تنها علاقه یی به سنت های خانوادگی ندارد که این رسوم را مانعی بر سر زندگی خودش می داند.
«فروغ» به خوبی نقش تاریخی زنان را در خاندان قاجار نشان می دهد. نمی دانم چرا نفوذ «فروغ» بر مظفر مرا به شدت به یاد نفوذ مادر ناصرالدین شاه بر او و سرنوشت امیرکبیر می اندازد. به طور کل شخصیت پردازی و تطبیق شان با خط سیر داستانی یکی از نکات قوت سریال «باغ مظفر» به شمار می رود.
قطع ناگهانی پخش «شب های برره» پس از ماه محرم سال گذشته، کنجکاوی درباره کار جدید مهران مدیری را بیشتر کرد. با توجه به اینکه در شب های زمستان، تلویزیون میزبانان بیشتری دارد، قوت نسبی «باغ مظفر» کافی بود تا این سریال به پربیننده ترین برنامه تلویزیون تبدیل شود. از قضا مهران مدیری و دوستانش قدر این فرصت را دانسته اند و با کار کردن بر شخصیت های جذاب سریال یعنی «منصور» و «حیف نان» توجه مخاطب را بیش از قبل جذب کرده اند.
«باغ مظفر» هم نظر کسانی را که پای ثابت برنامه های خنده دار تلویزیون هستند جلب کرده و هم آن دسته از متفاوت اندیش هایی (اگر نگوییم روشنفکر) را پای تلویزیون کشانده است که دائماً تلویزیون را به خاطر کیفیت پایین آثارش زیر سوال می برند. (گیرم که ظاهراً به این یکی هم بد و بیراه بگویند.) پس از پخش سریال «نرگس» و اعلام نظر مسوولان شبکه سوم درباره ادامه تولید سریال هایی مثل این و عدم رضایت مخاطبان از بسیاری از برنامه های نودشبی طنز، به نظر می رسید باید قید مهران مدیری و دوستانش را زد. اما آنها آمده اند و به خوبی توانسته اند مردم را بخندانند. خنداندن مردم شاید یکی از شریف ترین کارهاست.
مهران مدیری و دوستانش حالا لابد خوب می دانند که دیگر نیازی ندارند مثلاً تحصن نمایندگان مجلس ششم را مسخره کنند. محبوبیت به سختی به دست می آید و به آسانی از دست می رود. مهران مدیری و دوستانش ما را می خندانند. این هنر کمی نیست. خدایا مدیری و دوستانش را از ما نگیر،
مجتبی پورمحسن
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید