پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

قصاب - Le Boucher


قصاب - Le Boucher
سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : فرانسه و ایتالیا
محصول : آندره ژنووه
کارگردان : کلود شابرول
فیلمنامه‌نویس : کلود شابرول
فیلمبردار : ژان رابیه
آهنگساز(موسیقی متن) : پی‌یر ژانسن.
هنرپیشگان : استفان اودران، ژان یان، آنتونیو پاسالیا، ماریو بکاریا و پاسکواله فرون.
نوع فیلم : رنگی، ۹۴ دقیقه.


«پوپول توماس» (یان)، پس از پانزده سال خدمت در ارتش برای فرار از پدر سلطه‌جویش، حالا به شهر کوچک‌شان برگشته تا بعد از پدر مرحومش، قصابی او را اداره کند. «پوپول» در جشن عروسی مدیر مدرسه، «لئون» (بکاریا)، با یک مدیره محلی به‌نام «هلن مارکو» (اودران) آشنا می‌شود و رابطه‌ای محترمانه را با او آغاز می‌کند، اما «هلن» برای او توضیح می‌دهد که قصد ازدواج ندارد. تحقیقات بی‌نتیجه پلیس درباره با ضربات کارد در دهکده همسایه، آرامش شهر کوچک را بر هم می‌زند. به‌زودی «هلن» گروهی از بچه‌ها را برای دیدن غارهای کرو - مانیون می‌برد و جسد همسر مدیر را روی صخره‌ای پیدا می‌کنند که با کارد کشته شده است. کنار جسد فندکی شبیه به هدیه تولد «هلن» به «پوپول» هست که «هلن» آن را برمی‌دارد، اما شب که فندک «پوپول» را در دستش می‌بیند، خیالش راحت می‌شود. با فرارسیدن پائیز و اصرار «پوپول» برای تغییر دکوراسیون اتاق‌نشیمن «هلن»، او فندک را پیدا می‌کند و برمی‌دارد، «هلن» می‌فهمد که قاتل خود «پوپول» است و درهای مدرسه را قفل می‌کند و ناگهان خودش را می‌زند. «هلن»، «پوپول» را به بیمارستان می‌رساند و او، پس از اعتراض به عشق به «هلن» می‌میرد.
* مفهوم «انتقال گناه» که بارها برای توصیف و ضعیف فهرمانانِ به غلط متهم شده آثار هیچکاک به کار رفته است، هنگام رویاروئی با این فیلم ممتاز شابرول، طنینی عمیق پیدا می‌کند. شابرول، پیشتر هم مهارت خود در برانگیختن همدلی با قاتلانش را نشان داده بود (به‌ویژه در زن بی‌وفا، 1969) اما این بار پا را فراتر می‌گذارد: در حالی که انگیزه «قاتلان» فیلم‌های قبلی او، اعمالِ به لحاظ مذموم و گناه‌کارانه بود (اعمالی که نظم دنیای متمدن فیلم‌ها را برهم می‌زد) در این جا محرک جنایت، بُعدی دیگر دارد: امتناع یک زن را تسلیم خویش، یعنی تخلف از قوانین طبیعت و نه جامعه. شابرول این بار بدون این که به سبک زن بی‌وفا جزئیات آدم‌کشی را به دقت وارسی کند، جنایت‌ها را به‌راستی هراس‌انگیز می‌نمایاند. او بر رنج و اندوه تسکین ناپذیر «لئون» تأکید می‌کند و بر این که این جنایت‌ها تا چه حد هر قاعده و قرارداد اجتماعی را نقض می‌کنند. با این حال «پوپول» همواره شخصیتی همدلی برانگیز باقی می‌ماند و تنها خشونتی که ما او را حین ارتکاب آن می‌بینیم، علیه خودش است. شابرول ما را به همدلی با «هلن» نیز برمی‌‌انگیزد که مثل «پوپول» از کشمکش میان گرایش به طبیعت و تمدن در عمق وجودش رنج می‌برد. فیلم شابرول شخصیت پردازی‌های سخت باورپذیری دارد، تصویر بی‌نظیری از زندگی شهرستانی ارائه می‌کند، از فیلم‌برداری زیبای رابیه، هم کار ثابت شابرول، بهره‌مند است و سرانجام بازی‌های خارق‌العاده اودران و یان قابل توجه است.