جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

در جست وجوی هوش برتر


در جست وجوی هوش برتر
اما زیست شناس مشهوری به نام ارنست مایر (دانشگاه هاروارد) معتقد است كه بسیاری از ستاره شناسان و فیزیكدانان بیش از حد در رابطه با حتمی بودن هوش خوش بین اند. وی در شماره های ماه مه سال ۱۹۹۶ در مجله پلنتری ریپورت چنین می نویسد: فیزیكدانان هنوز بیش از زیست شناسان تمایل دارند كه نظریات جبرگرایانه را سرلوحه كار خود قرار دهند. فیزیكدان ها به این نظر گرایش دارند كه هر كجا كه حیات پدیدار شود هوش نیز در زمانی مقتضی پدید خواهد آمد اما در سوی دیگر زیست شناسان شالوده تفكرات خود را در این رابطه بر پایه نظریاتی بنا نهاده اند كه احتمال چنین تحول و تكاملی را رد كرده و منتفی می داند. جای بسی شگفتی است كه هر دو گروه موافق و مخالف ادعای خود را بر پایه یك مشاهده مشابه بنا كرده اند و آن، عبارت زیر است.
«تكنولوژی و تمدن بر روی سیاره ما پس از چهار میلیارد سال پدید آمده است»
طرف بدبین این مجادله از جمله مایر (البته این طور به نظر می رسد كه آنها بیشتر راضی خواهند بود اگر به جای بدبین آن را رئالیست خطاب كنیم) در مورد مطلب فوق از جمله مذكور به عنوان مدركی استفاده می كنند كه حامی نظریه عدم احتمال پدیدار شدن هوش به عنوان حاصل یك سیر تكاملی است. اما برای گروه مقابل (یعنی سوی خوش بین این بحث) این امر موجب تقویت اعتقادشان مبنی بر وجود تمدن های دیگر می گردد.
گروهی كه بر یافتن تمدن های فرازمینی نظر مثبت دارند بر این مطلب اشاره می كنند كه زمین پیش از آنكه توسط خورشیدی كه (به دلیل نزدیك شدن به زمان مرگ) در حال گسترش است پخته شود بیش از یك میلیارد سال را در صلح و صفا سپری خواهد كرد. این زمان بیش از دو برابر مقدار زمانی است كه از هنگام خزیدن نخستین موجودات ساده از دریا به سوی خشكی می گذرد.
بر طبق نظرات طرف خوش بین این جدل اگر پدیدار گشتن هوش، دشوار (كمیاب) و نامعمول بود آنگاه احتمالاً با توجه به زمانی كه در دست داشته آنقدر زود نمایان نمی شد. با توجه به اینكه ما هنوز در ابتدای این مسیر قرار داریم می توان انتظار داشت كه چند نوع حیات دیگر در خلال این دوره بر پهنه زمین خودنمایی كند.
این مورد بازتاب نكته ای است كه از پدیدار شدن زودهنگام میكروارگانیسم ها بر روی زمین به دست می آید. گروه بدبین در مورد این مطلب این گونه پاسخ می دهند كه «ما نمی دانیم كه زمین تا كی اینچنین رئوف و مهربان باقی می ماند (آب و هوای به ظاهر باثباتی كه هم اكنون وجود دارد ممكن است حاصل مجموعه ای از اقبال های نیك بوده باشد). پس در واقع این امر محتمل می نمود كه ما با بازه زمانی موجود در زمان های دیرتری پدیدار می شدیم. برخلاف باور عمومی این واقعیت كه وضعیت كنونی ما و همین طور نمایان شدن هوش تنها یك بار واقع شده یا نه هیچ كمكی به ما، در حل این مسئله نمی كند و ما را در راه رسیدن به این نكته كه آیا مورد فوق امری معمول است یا نه یاری نمی رساند. به عنوان یك دلیل ساده ما می توانیم به خودمان به عنوان یك نمونه اشاره كنیم! حتی اگر حیات هوشمند آنقدر نامانوس و بعید باشد به طوری كه تنها یك بار و در گوشه دور افتاده ای از عالم هستی واقع شده باشد، به طور قطع ما خود را آنجا خواهیم یافت چون ما خود همان مورد هستیم.
نكته شگفت انگیز آن است كه هر دو سوی جبهه این نبرد بر سر اصل (به اصطلاح) كوپرنیكی توافق دارند، همان اصلی كه مدعی است «نوع بشر هیچ نقطه ای در فضا یا زمان را به عنوان نقطه ارجح برنمی گزیند.»
شكاكان از جمله مایر در مورد این مطلب بیان می دارند كه اعتقاد بر این مورد كه هوش از نوع بشرگونه آن بار ها در عالم پدید آمده عقیده ای به شدت انسان محور است. افرادی كه (از جمله درك) به تعدد محل های تشكیل حیات هوشمند معتقدند مایل نیستند كه تنهایی ما را (در عالم) بپذیرند زیرا پذیرفتن این مطلب ما را در مسیری كاملاً غیر از مسیر كوپرنیك قرار می دهند.
بنا بر شواهد و قرائن مقدار متغیر fi بحث برانگیز ترین عامل در معادله درك است. برخی از دانشمندان معتقدند كه مقدار این عامل تقریباً نزدیك به صفر است و دیگران بر این امر توافق دارند كه این مقدار عددی است نزدیك به ۱.این طور به نظر می رسد كه در این مورد مقداری میانی وجود ندارد. این سئوال كه هوش اجتناب ناپذیر و قطعی است سئوالی است كه بیش از هر موضوع دیگر بحث درباره پروژه ستی را به تضاد كشانده است.
حتی اگر هوش نتیجه ای محتمل برای سیر تكامل باشد باز هم مقدار fi به احتمال زیاد، خیلی كمتر از یك است، همانطور كه نگرش اخیر درباره ثبات منظومه شمسی و وضعیت آب و هوایی سیاره ای گواهی است بر همین مطلب. در میان موارد دیگر، شبیه سازی های كامپیوتر ی كه توسط فردر اسیو و اریك فورد در موسسه تكنولوژی ماساچوست انجام شده است نشان می دهد سیاراتی كه مانند زمین هستند نمی توانند در مقابل كشش دوجانبه ای كه توسط دو یا چند سیاره غول پیكر پرجرم، مانند مشتری بر آنان اعمال می شود تاب بیاورند. سیاراتی از این دست یا به خارج از سیستم پرتاب می شوند و یا به سمت ستاره مركزی متمایل می شوند.
در وضعیت معكوس، سیستم های بدون سیاره های غول پیكر هم برای سیاره هایی كه قابل سكونت باشند مناسب نیستند. شبیه سازی كامپیوتری توسط جورج وتریل در موسسه كارنگی واقع در واشینگتن بیانگر این مطلب است كه سیاره مشتری به عنوان یك جاروبرقی گرانشی در منظومه شمسی عمل می كند و به میزانی در حد كفایت تعداد ستارگان دنباله داری را كه مدار زمین را قطع می كنند تقلیل می بخشد.
وتریل می گوید: بدون وجود سیاره مشتری در منظومه شمسی برخورد های كنونی دنباله دار ها با زمین هزار برابر بیشتر می شد و برخورد های فاجعه باری كه اكنون ۶۵ میلیون سال از واپسین آن می گذرد هر صد هزار سال یك بار اتفاق می افتد. این مسئله به طور قطع موجب توقف هرگونه روند تكاملی می شد، از اشكال ساده حیات گرفته تا مراتب بالاتر هوش.همچنین مطالعات پویا و مستمر توسط فیلیپ روبوتل و در پاریس نشان داده است كه سیارات سنگی زمین شكل تغییر و تحول های بدون نظمی را در انحرافات مداری خود نشان می دهند، كه همین مطلب می تواند منجر به تغییرات شدید آب و هوایی شود.
خوشبختانه گرایش زمین در مورد این بی نظمی ها توسط برهمكنش كشندی ماه مهار می گردد. بدون وجود یك قمر بالنسبه بزرگ، احتمالاً زمین دگرگونی هایی را در انحرافات مداری خود همانطور كه در مریخ اتفاق می افتد تجربه می كرد. احتمالاً به میزانی معادل ۲۰ تا ۶۰ درجه سانتی گراد.
این واقعه موجب تغییرات بسیار شدید در وضعیت فصل ها می شود. با این تفاسیر هر كسی می تواند حدس بزند كه این مسائل چقدر بر سیر تكامل حیات و همین طور، احتمال پدیدار شدن هوش تاثیر می گذارد. زیست شناسان بر این باورند كه دیگرگونی ها و فشار ها سبب پدید آمدن انواعی از موجودات شده كه قابلیت سازگاری با محیط را دارند.
پاول اف هافمن (دانشگاه هاروارد) و سه تن از هم درسان او این تئوری را پیشنهاد كرده اند كه مجموعه ای از اعصار یخی عالمگیر در حدود ۵۵۰ تا ۷۶۰ میلیون سال قبل كه تمامی سطوح اقیانوس ها را حتی در استوا منجمد كرد فاجعه ای بود كه حاصل انفجار پركامبرین بود (لازم به ذكر است) كه در همان حول و حوش زمانی حیات شكل گرفت.
نتایج انهدام های عظیم و مصیبت بار بر روی زمین (در آن دوران) با شكل گیری تعداد زیادی موجود تازه در دوران زمین شناسی بعدی جبران شد.
گاهی اوقات از پدیدار شدن ما به عنوان یك موجود زنده در دورانی غیرعادی از اعصار یخی به عنوان یك مثال محتمل در رابطه با تكامل تحت فشار یاد می شود.
اما فجایع سیاره ای كه بیش از حد زیاد و یا غیرمعمول باشند همه چیز را نابود خواهند كرد و یا اینكه حیات را در سطوح پایین آن متوقف خواهند كرد.
در هر حال این طور به نظر می آید كه حضور ما بر روی این سیاره و در این زمان محصول تصادف و اتفاق بوده (اتفاقاتی نجومی) كه در سال ۱۹۶۱ متصور نبود.
آیا موجودات فرازمینی اقدام به انتشار امواج می كنند؟ (fC) فرض را بر این می گیریم كه تعداد هوش های فرازمینی كم، اما موجود باشد، آیا ما می توانستیم كه از آنها انتظار برقراری ارتباط رادیویی داشته باشیم؟
چه كسری از این تمدن ها قادر و مایل به انتشار امواج به طریقی هستند كه برای ما قابل آشكارسازی باشد؟
به دیگر كلام، مقدار fC چقدر است؟
حامیان پروژه ستی بر این باورند كه مقدار مولفه fC زیاد است و اینگونه بیان می دارند كه «بالاخره زمانی فرا می رسد كه هر تمدن دارای فناوری، كشف می كند كه رادیو كارآمدترین مسیر جهت برقراری ارتباط در فواصل نجومی است و بدون شك درصدد بهره گیری از آن برخواهد آمد.» آیا ممكن است در این مورد تفكری ساده لوحانه از انسان محوری وجود داشته باشد؟ آیا این امر منطقی به نظر می رسد كه ما متوقع باشیم كه حیات بر روی سیاره ای كه دیگر با میكروارگانیسم های تك سلولی آغاز می شود منتج به تشكیل موجوداتی بشود كه رادیوتلسكوپ بسازند؟
شاید ما تنوع حقیقی در تكامل زیستی و همین طور آن بخش از علوم و فناوری را كه برای بشر ناشناخته باقی مانده است نپذیرفته ایم.
شاید رادیو در مقایسه با آنچه كه ما باید در آینده كشف كنیم به طرز ناامیدكننده ای ابتدایی باشد.
طول عمر (L)
پس از آنكه ما موفق به تعیین مقدار مولفه های fi و fC نشدیم به سراغ آخرین عامل در معادله درك می رویم: (L) طول عمر متوسط تمدن هایی كه قابلیت برقراری ارتباط را دارند در اینجا هم موافقان و مخالفان نظرات بسیار متفاوتی دارند.گروه خوش بین بر این باورند كه جامعه هوشمند اگر جاودان نباشد حداقل می تواند برای ده ها میلیون سال پابرجا بماند. این نظر به طور قطع تنگنا های موجود در اوایل معادله درك را تا حدی قابل عبورتر می سازد.گروه مخالف ابراز می دارد كه انسان تنها چند دهه پیش رادیو را اختراع كرد در حالی كه انسان در زما ن های بسیاری به دلیل جنگ و همین طور افزایش آلاینده ها خود را در معرض نابودی قرار داده است.


گورت شیلینگ
ترجمه: احمد آرین خو
منبع : شبکه فیزیکی هوپا