سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


لباس ملی نیازمند اندیشه عالی است...!


لباس ملی نیازمند اندیشه عالی است...!
لباس تنها شما را در امان نگه نمی‌دارد، از سرما، گرما و شرم! لباس برازندگی، زیبائی و حتی فکر شما را هم می‌سنجد. این همان چیزی است که فیلسوفی چون نیچه به آن اشاره کرده است: ”لباس پوشیدن هنر است“ انتخاب رنگ، طرح، جنس پارچه، دوخت هر تن‌پوش، حقی است که هر پوشنده لباسی از جهت گزینش بهترین نوع آن داراست.
ما حق داریم بهترین و شکیل‌ترین لباس را در شرایطی به تن کنیم که آزادی کامل در انتخاب همه جزئیات آن داشته باشیم. اما از زمانی‌که انسان‌های اولیه پوششی را برگزیدند که تنها بخش‌های از بدن ایشان را استتار می‌کرد، تاکنون که در محاصره انواع مد، با رنگ‌های گوناگون، طرح‌ها و نقش‌ها با زیبائی‌ها و گاه عجایب چندگانه روبه‌رو هستیم، قرن‌ها و نسل‌ها می‌گذرد. انسان نخستین را شماتت نمی‌کنیم.
از آن جهت که امکانات و ابزار اولیه در اختیار ایشان آن‌قدر اندک بود و ذوق و استعداد آنها در تهیه طرح و دوخت و دوز لباس آن‌چنان پیش نرفته بود و بسنده به همان پوشش اولیه تنها راه چاره در امان ماندن از گزند باد و باران و برف و بوران بود. گاه نیز پوشیدن لباسی تهیه شده از پوست انواع مختلف حیوانات البته به تناسب فصل، راه چاره بود.
از هر چه بگذریم، لباس ایرانیان یکی از مهم‌ترین مسائل چالش برانگیز سال‌های اخیر بوده است و این موضوعی است که به‌ویژه برای زنان جامعه ما و نوع پوشش آنان از اهمیت دوچندانی برخوردار می‌شود. در طول سال‌های اخیر فعالیت‌های مختلفی پیرامون پوشش ایرانی برای زنان و مردان کشورمان انجام شده است.
از طرح ساماندهی مد و لباس در مجلس هفتم تا برپائی کمیسیون فرهنگی مجلس و اقدام جهت پژوهش در ارتباط با تصویب طرح لباس ملی و از طرفی تلاش‌های بخش خصوصی برای تولید فکر و هنجارهای ایرانی و اسلامی از جمله این راه‌کارهای عملی برای انتخاب بهترین و مناسب‌ترین پوشش برای زن و مرد ایرانی است. اما به‌راستی چه بپوشیم که برخاسته از دین، آئین، فرهنگ، عرف و صد البته زیبادوستی فطرت انسانی‌مان باشد؟
● سامان‌دهی لباس و منطقه جغرافیائی
طرح ساماندهی مد و لباس در جلسه علنی (۲۴ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۵) مجلس هفتم تصویب شد، نمایندگان مجلس هفتم در راستای بررسی طرح مد و لباس ابتدا گزارش مخبر کمیسیون فرهنگی را استماع کردند. سیدمحمد حسینی دولت‌آبادی با اشاره به اینکه لباس از عناصر نشان‌دهنده هویت ملی ایرانیان است، گفت: ”در شرایط کنونی اغلب فرهنگ ما مورد هجوم فرهنگ غرب قرار گرفته و روند یکسان‌سازی فرهنگی به‌ویژه در زبان و پوشش در جهان وجود دارد و تنوع فرهنگی را به‌تدریج به مخاطره انداخته است. وی افزود: متأسفانه ترویج گسترده الگوهای غربی و نابسامانی در الگوهای پوشش به‌ویژه کلان‌شهرها کاملاً ملموس است و حل این معضل نیازمند همتی ملی است.“
وی خاطرنشان کرد: ”بر همین اساس با تهیه طرح مذکور که ۱۳ ماده دارد، سعی شده است تا موجب تشویق در تهیه پارچه و طرح‌هائی با مدل‌های منطبق با الگوهای ایرانی و اسلامی شود (متن کامل قانون مد و لباس، آفتاب، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۵)“.
سخنان نماینده‌ای با عنوان مخالف این طرح را نیز بخوانید که گفت: ”بسیاری از مواد این طرح به نصیحت می‌ماند تا قانون“ و در ادامه افزود: ”اگر قرار است در مورد ساماندهی پوشش مردم قانون تهیه شود، باید برای سایر مسائل نیز از جمله خوراک مردم هم قانونی تصویب شده و ساماندهی شود.“ در این طرح از وزارت‌های ارشاد، بازرگانی، تعاون، کار و امور اجتماعی، بانک‌ها، کارخانجات و نیروی انتظامی درخواست شده است که در موارد مختلف از جمله ارائه طرح‌ها و الگوهای تولیدی مناسب، برگزاری نمایشگاه‌های فصلی لباس و پوشاک، تبادل فرهنگی ملل مسلمان، حمایت از تولیدکنندگان داخلی، ایجاد شرایط استفاده از تسهیلات و مزایای دولتی برای تولیدکنندگان لباس و... نیز همکاری شود.
اما آنچه بیش از همه به آن تأکید شده فرهنگ‌سازی برای پوشش مناسب است و گویا مشکل لباس تنها با تلطیف و یا تعدیل، شاید هم نهی الگوهای غربی مرتفع خواهد شد. به این نکته اذعان دارید که ملل مختلف جهان هرکدام دارای آداب، سنن و فرهنگ مخصوص به‌خود هستند که ریشه در تمدن و اعتقادات آنان دارد. پوشاک که می‌توان آن را یکی از بارزترین نشانه‌های فرهنگی هر قوم یا ملت دانست خود یکی از زیرمجموعه‌های فرهنگی هر کشور است. در ایران نیز قومیت‌های مختلف با پوشش‌هائی که ناشی از محیط زیست و آب و هوای منطقه، نوع معیشت و کار و پیشه و از همه مهم‌تر دین و مذهبشان می‌باشد از لباس‌هائی با رنگ‌ها، طرح‌ها و شیوه‌های گوناگون بهره می‌برند.
در سرزمین سرسبز شمال و مزارع چای، زنان غالباً رنگ لباس خود را طوری انتخاب می‌کنند که تضاد شدیدی با رنگ محیط داشته باشد تا از فاصله دور هم در معرض دید افراد خانواده باشند، همین مسئله در مورد زنان ساکن کوهستان‌های خشک نیز صدق می‌کند و رنگ لباس زنان تضاد شدیدی با رنگ مسلط محیط دارد. از آنجائی‌که دین اکثر مردم شهرها، روستاها و عشایر ایران اسلام است، بیشتر لباس‌های محلی زنان ایران پوشیده و بلند است تا حدی که قد آن به پشت پاهایشان می‌رسد.
پیراهن‌ها اکثراً با دکمه بسته می‌شوند و در مواردی تا یقه ادامه می‌یابند. آن‌دسته از زنان ایرانی که در جوامع کوچک‌تر و به‌صورت سنتی زندگی می‌کنند به‌جای استفاده از روسری یا مقنعه از سربند یا لچک برای پوشاندن موهای خود استفاده می‌کنند. لباس‌های محلی گشاد و راحت هستند و از پارچه ضخیم دوخته می‌شوند.
در مناطقی که مردان به‌کار گله‌داری می‌پردازند لباسشان نسبتاً گشاد و راحت است در لباس‌های محلی زنان از رنگ‌های زنده و شاداب و پارچه‌های پر زرق و برق و یا سوزن‌دوزی شده استفاده می‌شود. زنان بر روی لباس‌های محلی خود از زینت‌آلات استفاده می‌کنند، رنگ‌های اصلی و رنگ‌های متفاوت کاربرد فراوانی در لباس‌های زنان دارند و برای لباس مردان معمولاً رنگ‌های کم‌رنگ و یا تیره مناسب یا شخصیت مردانه‌ به‌کار برده می‌شود.
پوشش‌های محلی زنان و مردان سرزمین ما متناسب با آب و هوا و اتمسفر، کوهستانی و بیابانی بودن منطقه جغرافیائی و همه آن شرایطی که فرد به سهولت پذیرفته است انتخاب، و طراحی و دوخته می‌شود و به اندازه کافی، نیز از زینت‌آلات و تنوع برش برخوردار است، آنچه مسلم است، انتخاب پوشش مناسب و ملی تنها شامل شهر بزرگی چون تهران و شهرهای اقماری است که به مرور زمان و در اثر رویاروئی با الگوهای پر کشش و بعضاً فریبنده غربی رنگ باخته است.
تا جائی پیش رفته‌ایم که تقریباً دچار التقاط فرهنگی در پوشش شده‌ایم. از سوئی، داعیه طراحی لباس ملی ما را تا سر حد ابتکار و نوآوری در طرح مدل‌هائی ترکیبی از سنت و مدرنیته می‌کشاند و از سوی دیگر با تیپ و مدل‌های جوان‌پسند دچار بحرانی در امر لباس شده‌ایم.
آنچه مسلم است با پوشیدگی در لباس ایرانی مسئله‌ای نداریم. آن‌چنان‌که در کتب تاریخی اشاره‌های بسیاری به پوشش مناسب زنان ایرانی شده است. زنان ایرانی در این دوره نیز طبق مدارک موجود با حفظ شرم در رفت و آمد بوده‌اند. در اسرارالتوحید آمده است که ”خواهر شیخ ابوسعید ابی‌الخیر که در مهینه، عمه خوانده می‌شد، زنی در غایت زهد و پوشیدگی بود، چنان‌که تا ضرورتی عظیم نبودی از خانه بیرون نیامدی و چون از خانه بیرون آمدی چادر و موزه در پس سرای نهاده داشتی در موضعی که از جهت آن کار ساخته بود و دستی جامه از برای بیرون ساخته بود و آن جامه که در سرای پوشیده داشتی بیرون کردی و در پس در بنهادی و آن جامه و چادر و موزه در پوشیدی و بیرون شدی و چون به خانه درآمدی چادر و موزه و آن جامه هم در آن موضع بکندی و بنهادی و در سرای نیاوردی تا گرد و غباری که از کوی و راه بران جامه نشسته باشد در سرای او وارد نشود و نظر نامحرمان که بران جامه افتاده باشد در خانه نرود“ (به زیر مقنعه ص ۲۰۸، بنفشه حجاری، پائیز ۱۳۷۶).
لباس زنان در عهد باستان شامل پوشش‌هائی چون: معجر ”چارقد، روسری، مقنعه، سرآغوش یا سرآگوش، روبند، نقاب، برقع، ایازی (ایاسی) و... “ بود و اگر چه پرداختن به این مقوله ما را به‌سوی حجاب به معنای حجاب و نه به‌معنای لباس می‌کشاند، اما تنها با ذکر این چند نمونه از پوشش زنان در قرون ششم و پیش و پس از آن می‌توان به اهمیت پوشاندن بدن در همه دوران‌ها اشاره کرد.
بحث پوشش و لباس منحصر به پوشش و لباس تنها زنان نیست، اما فلسفه لباس و موجی که بیش از گذشته، اینک جامعه‌مان را در برگرفته است ناخودآگاه ذهن را به سمت پوشش زنانه سوق می‌دهد، صد البته که مردان کمتر از زنان درگیر انتخاب پوشیده‌ترین نوع پوشش می‌گردند، قرار گرفتن زنان در محیط‌های کاری و منفک کردن پوشش محیط کار از نوع لباس در مهمانی و یا خارج از محیط کار تا حدودی فاصله میان این دو را روشن خواهد ساخت.
● انتخاب لباس‌های شاد
فطرت آدمی زیباپسند است و این نشأت گرفته از زیبادوستی خداست، خداوند زیباست و زیبائی‌ها را دوست دارد. شاید گاه در انتخاب رنگ‌های سنگین و رسمی برای محیط کار دچار مشکل شویم. گاهی نمی‌دانم چه رنگی برای چگونه محفلی مناسب است و در این میان نیاز به مشورت با دیگران داریم. مسلماً انتخاب رنگ لباس متناسب با محیط، معرف شخصیت و احترامی است که ما برای آن محیط قائل می‌شویم. گاه در کوی و خیابان آدم‌های مشکی‌پوش متحرکی می‌بینیم که اکثراً نمی‌دانند چرا پوششی با رنگ سیاه بر تن دارند، در صورتی‌که گاه حتی به محیطی رسمی دعوت نشده‌اند و یا خدای ناکرده عزادار نیز نیستند.
زمانی موج پوشش سیاه برای لاغرتر نشان دادن اندام، فراگیر شد. به‌طوری‌که حتی در انتخاب لباس‌های رسمی برای آقایان و یا مانتو برای خانم‌ها، انگشت اشاره به‌سوی سیاه نشانه می‌رفت. اما باز هم با مراجعه به تاریخ سرزمین‌مان می‌بینیم که مردمی که از دوره‌های پیش از تاریخ در فلات ایران زندگی کرده‌اند این امکان را داشته‌اند که با آثار طبیعی فراوان و گوناگونی از طبیعت روبه‌رو باشند، آسمان برای آنها مظهری از رنگ آبی بود و به‌تدریج برای آنها آشکار شد که رنگ آبی هم درجات و انواع مختلفی دارد و به اصطلاح خود یک خانواده است. همچنین خانواده رنگ سبز، زرد و قرمزو... ایرانیان که در طول تاریخ به جنبه‌های معنوی و عرفانی و هنری رنگ توجه داشته‌اند، به‌طور کلی بیشتر رنگ‌ها در طول تاریخ در لباس کابرد داشته است.
”در اهمیت تأثیرات روان‌شناختی رنگ‌ها بر خلق و خوی فردی و اجتماعی بیش از ۳۲ میلیون رنگ در طبیعت شناخته شده که همگی نشان از خالقی دارند که آنها را هدفمند آفریده و رمزی ناشناخته یا شناخته شده در آنها نهفته است.
مغز انسان تاکنون، تنها توانسته بخشی ناچیز از مخلوقات را تجزیه و تحلیل کند و برای خود دلایل محکم ارائه دهد. پروردگار، عالم هستی را از نظر تصویری بر پایه فرم و رنگ بنیان نهاد و در هر ذره‌ای معنی و انرژی خاصی را نهفت که آدمی آنها را بشکافد و فلسفه وجودیشان را دریافته و از این نشان به خالق خود دست یابد.
طبیعت می‌توانست بدون درنگ باشد، ولی ما به‌عنوان یک انسان هیچ‌گاه نمی‌توانیم محیط پیرامون خود را سیاه و سفید ببینیم.“... همان‌گونه که نمی‌توان جنیست را از اشیاء گرفت، رنگ را نیز نمی‌توان از آن جدا کرد. همه رنگ‌ها با ما سخن می‌گویند لبخند می‌زنند، ما در خود فرو برده و تأثیرات گوناگون می‌گذارند، همان‌گونه که اصوات چنین هستند.
به‌کارگیری کاملاً ناشیانه رنگ به‌وسیله بیشتر مردم به‌ویژه در جوامع شرقی تأثیرات منفی برخی از مذاهب و فرهنگ‌ها، خلق و خوی فردی افراد و وضع برخی از قوانین، عدم تنوع و یکنواختی در به‌کارگیری برخی از رنگ‌ها، دامنه کاربرد علمی رنگ را به‌خصوص در پوشش‌های فردی با اشکالات بزرگ و قابل توجهی روبه‌رو کرده که در درازمدت تأثیرات مخرب آن آشکارا به‌چشم می‌خورد.
در چنین جوامعی بدون آنکه دستور خاصی از سوی مذاهب و قوانین حاکم صادر شده باشد، رنگ‌ها در سنین مختلف تقسیم‌بندی شده و به‌کار گرفته می‌شود.“ (اهمیت به رنگ در پوشاک از دیدگاه روانشناسی، ماهنامه روانشناسی جامعه، سال دوم، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۳).
استفاده از رنگ‌های مناسب در پوشش و کاربرد رنگ‌ها به انگیزه ایجاد هارمونی مناسب در قطعه‌های مختلف لباس شما بسیار حائز اهمیت است این تأثیر در خود فرد ـ هرگاه که روزانه خود را در آینه برانداز می‌کند ـ و در درجه دوم تصویری که در ذهن بیننده این هارمونی ایجاد می‌کند، همان روان‌شناختی رنگ است و حتی تأثیر پزشکی آن را نیز نباید نادیده گرفت.
به‌عنوان مثال ”رنگ‌های سرد و کدر فشار خون را پائین آورده و نشاط را از دیدگاه دور می‌کند، استفاده از رنگ‌های شفاف و گرم به‌خصوص برای جوانان نشاط‌آور بوده و جنبش و حرکت و گرمی بیشتری در پی خواهد داشت“ (اهمیت به رنگ در پوشاک از دیدگاه روانشناسی، ماهنامه روانشناسی جامعه، سال دوم، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۳).اما ارتباط انتخاب رنگ با ”سن تقویمی“ انسان ”را تا چه اندازه مؤثر می‌دانید، از آنجا که انتخاب پوشش مناسب با“ رنگ مناسب و نشاط‌آور در نشاط و سرزندگی بسیار موثر است. هیچ رنگی برای هیچ سنی ممنوع نیست، خود ما هستیم که با طرح قوانین بسته یا نسبتاً بسته، همه چیز را در محدوده‌ای معین متوقف می‌کنیم. رنگ لباس و پوشش‌های مختلف محیطی از نظر علمی زمانی نامناسب است که در آن کمپوزیسیون و ترکیب‌بندی مناسب برای ایجاد یک هارمونی موفق به‌کار نرفته باشد. از طرفی بهره‌گیری غلط رنگ‌ها نیز تأثیر عکس دارد.
کار ترکیب و رنگ‌آمیزی پوشاک در هر دوره‌ای بستگی به امکانات فنی، تجربه و شرایط اقلیمی دارد، بر همین مبنا استعمال بعضی رنگ‌ها برحسب سلیقهٔ محیطی، زمانی طولانی دوام می‌گیرد که با هر امکان تازه‌ای به‌تدریج تغییر می‌پذیرد، اما آنچه مهم است قداست رنگ و کاربرد متناسب محیط و شرایط است.
کاربرد رنگ در تمام پوشش‌ها متناسب با عصر و زمان، حائز اهمیت بوده است. و مقوله‌ای ضروری برای زندگی انسان به‌شمار می‌آمده است ”از زمانی‌که در حال طواف، حوله سبز بر دوش داشتند و یا روزهای جمعه و در دو عید فطر و قربان عمامه سرخ می‌بستند“ (رنگ در پوشاک، فریبا آلادینی، پایگاه اینترنتی لباس ملی ایران) تاکنون که رنگ‌های پر زرق و برق ما را آشفته می‌سازند و رنگ‌های ملایم خوشایندند و گاه مسرت‌بخش، سال‌ها گذشته است، اما استفاده شایسته از رنگ در لباس انکارناپذیر است.
● ارتباط ”مد“ با بحران لباس
دکتر سیدمحمد ابوترابی: ”این روزها هر چه موی آقایان ژولیده‌تر می‌شود، کفش خانم‌ها نوک‌تیز می‌شود، وقتی علتش را جویا شوی همه تقصیرها به گردن واژه‌ای به نام ”مد“ می‌افتد. البته کفش آقایان هم دست کمی از کفش خانم‌ها ندارد و رفته رفته شبیه منقار پرندگان می‌شود. گویا این مد است که باید شیوه لباس پوشیدن مردان و زنان را تعیین کند.
اما از بد ماجرا طراحان مد اصلاً به فکر سلامت مصرف‌کنندگان نیستند و این مصرف‌کننده است که باید تاوان مدهای ناسالم را بپردازد“ (نگاهی به آثار و عواقب برخی مدهای ناسالم، پایگاه اینترنتی لباس ملی ایران، هفته‌نامه سلامت شماره ۷۸، تیر ۱۳۸۵) ارتباط مد و انتخاب لباس مناسب برای پوشیدن و در محافل ظاهر شدن، امری است که از دیرباز طراحان مد را به‌خود مشغول داشته است، آز ریشه گرایش به سمت و سوی مد و مسئله مدگرائی که بگذریم، به‌معنای لغوی لباس یعنی آنچه بر تن پوشند، پوشاک، پوشش، جامه، البسه (معنی لباس در فرهنگ معین، جلد ۳) می‌رسیم. اشو در کتاب ”بلوغ“ از حساسیت پوشش می‌گوید: ”اگر حساس باشی به تن کردن لباس فقط پوشاندن بدن نیست، بلکه چیزی برای ابراز فردیت توست، چیزی برای ذائقه، فرهنگ و وجود تو“ (بلوغ ”مسئولیت خود بودن، خودپذیری و دگرشدن“، ص ۲۱، اشو، ترجمه مرجان فرجی، ۱۳۸۰) شاید منظور از ذائقه را بتوان در معنای گرایش به مد استنباط کرد، اما همین گرایش به مد و یا ذائقه همان‌گونه که در عبارت کتاب اشو آمده است، با فرهنگ وجود هر انسانی باید تطابق داشته باشد.
مدیرمسئول مجله ”برش“ که طراح لباس نیز هست، در طراحی لباس به مواردی چون: سن، موقعیت و سایز هر فردی توجه می‌کند و در این‌باره می‌گوید: ”مدل‌های لباسی که در مجله به نمایش گذارده می‌شود، با هدف به‌کار بردن لباس خاص در شرایط مختلف است.
به‌ویژه بر علایق افراد و سلیقه ایشان در انتخاب طرح لباس نیز تأکید می‌شود. این مهم است که یک لباس مهمانی برای روز یا شب، از چه جنس پارچه انتخاب و چگونه برش خورده باشد. به‌عنوان مثال لباس‌های تنگ و یا کوتاه برای خانم‌های ۵۰ ساله با سایز ۴۴ توصیه نمی‌شود. البته ممکن است خانم‌های کم‌سن و سال‌تری با سایز ۴۴ وجود داشته باشند، اما برش و طرح لباس در درجه اول به سن و موقعیت فرد، بستگی دارد و اینکه لباس خاص را بتوان پوشید.“ وی در ارتباط با طرح لباس رسمی و چگونگی طراحی لباس ملی می‌گوید: ”آن‌گونه که از معنای لباس ملی و رسمی استنباط می‌شود، لباسی است که در برگیرنده تمام ویژگی‌های مربوط به لباس‌های مختلف در نواحی متفاوت ایران است، در صورتی‌که ما نمی‌توانیم مثلاً هم‌وطنان کرد و شمالی‌مان را مجبور به پوشیدن چنین لباسی کنیم. به‌عنوان مثال بسیاری از هم‌وطنان کرد و یا ایلات بختیاری و یا عشایر شیراز بسیاری مواقع با همان لباس محلی‌شان وارد شهرهای اقماری می‌شوند و به پوشش خود نیز افتخار می‌کنند.“
وی سپس به پوشیدگی لباس اشاره کرده و می‌گوید: ”برخی، پوشش را تنها ظاهراً در چادر می‌بینند و از این‌رو، طراحی چادر ملی نیز به‌همین عنوان انجام گرفته است. در صورتی‌که همین طرح اگر به‌صورت شکیل‌تر به‌کار رود و با زینت‌های مناسب مثل گیپور و یا نوارهای تزئینی دوخته شود، زیباتر است.
از طرفی پوشش ابتدا باید در ذهن ایجاد شود و باید از خود بپرسیم چرا پوشش خواهیم داشت؟ و سپس پوشش خاصی که متناسب با شخصیت‌مان است را برگزینیم.“
او سپس به مسئله بحران لباس می‌پردازد، و در این ارتباط به‌عنوان فردی که سال‌ها به طراحی لباس پرداخته است کنجکاوی خاصی نسبت به مدهائی که از پشت ویترین مغازه‌ها نظاره‌گر آنهاست دارد: ”محدودیت در طراحی و دوخت برخی لباس‌ها، نتیجه عکس دارد، و این همان موضوعی است که امروز جامعه ما درگیر آن شده است.“
مدیرمسئول مجله برش، انتخاب نامناسب لباس توسط برخی جوانان و گرایش آنها را نسبت به برخی مدل‌های بحران‌زده ناشی از عدم رشد تفکر جوانان و عدم مشغولیتشان به مشغله‌ای مناسب ارزیابی می‌کند، این در حالی است که نیاز جوانان به توجه نیز از نظر روانشناسی مدنظر است. انتخاب درست پوشش مناسب به سطح فکر نیز بستگی دارد. او به داستان پادشاه و خیاطی که لباس ویژه‌ای برای او دوخت اشاره می‌کند و اینکه تصور پادشاه از لباسی که بر تن داشت، همان نقطه دانائی او بود! و ناخودآگاه شخصیت فردی که با پوشش خاصی در مجامع ظاهر می‌شود، با انسان صحبت می‌کند و نیازی به صحبت کردن خود فرد نیست.
● طرح ارشاد لباس
در اوایل اردیبهشت‌ماه به‌دنبال اجراء طرح ارشاد در خیابان‌های شهرمان، شاهد برخوردهائی با پوشندگان لباس‌های نامتجانس با فرهنگ، دین و آئین‌مان بودیم. گاه این برخوردها را افراط و برخی اوقات آن را ناشی از تفریط‌هائی می‌دانستند که در مقاطع پیش از این باعث رشد پوشش‌های ناموزون در سطح شهر شد.
اما بازتاب‌های این حرکت در سخنان رئیس قوه‌قضائیه که کشاندن زنان و جوانان به کلانتری را به سود نمی‌داند (اعتماد ملی، اردیبهشت ۱۳۸۶، ص اول) و تحلیل‌هائی چون بدحجابی در کنار دیگر گناهان (اعتماد ملی، ۲۳ اردیبهشت، ص ۱۶) را می‌توان به‌عنوان شدت تأثیرپذیری جامعه و از طرف دیگر مسئولان و دست‌اندرکاران در مقابل مقوله پوشش ارزیابی کرد.
شاید پیامد عدم توانمندی در استفاده از لباس‌های مجاز در اجتماع عامل چنین وضعیتی باشد، یعنی افراط در پوشش، غلو، بزرگ‌نمائی و بحران در لباس، اما آیا قانون، انتخاب نوع پوشش را با شیوه زندگی، مقوله روانشناختی و جامعه‌شناختی‌اش، آنچنان‌که باید می‌تواند ارزیابی کند یا تنها، برای قالب‌بندی مسئله می‌توان از قانون و اجراء آنها بهره برد.
آیا قانونمندی نوع پوشش، افراد را محدود به استفاده از برخی پوشش‌ها آن‌هم به‌صورت اجبار نخواهد ساخت، حال آنکه اجبار هیچ‌گاه جوابگو نبوده و این مسئله به تجربه قابل اثبات است. ایجاد اونیفورم‌های خاص برای محیط‌های اجتماعی خاص، همچون مأمور آسانسور، مهماندار هواپیما، پلیس راهنمائی و دانش‌آموز مدرسه، بازیکنان یک تیم، فروشندگان برخی فروشگاه‌ها، آیا نمی‌تواند یکی از راه‌حل‌ها، جهت رفع معضل پوشش باشد؟
امروز دیگر پوشاک تنها فلسفه‌ای برای درامان بودن از سرما و گرما ندارد. پوشاک به مردم امکان می‌دهد برای نشان دادن روز یا هفته‌ای خاص و یا حتی روز تولد خود، خود را بیارایند. پوشاک برای انسان همان نقش پر یا بال برای پرندگان را بازی می‌کند، بدین معنی که به کمک آن موجودات مختلف در جنسیت‌های مختلف، خود را زیبا و خواستنی جلوه می‌دهند و گاهی قدرت و اهمیت خود را نیز به نمایش می‌گذارند. اگر چه نمی‌توان به سادگی از کنار بحرانی که پوشندگی در جامعه‌مان را در برگرفته گذشت، اما به‌راستی چرا این بحران تا آنجا پیش‌رفته است که به تعبیر عده‌ای به بدپوششی یا بدحجابی منجر شده است؟
کنترل بحران لباس اکنون که اجراء طرح ارشاد به تعادل نزدیک‌تر شده است، نیاز به تشکیل میزگردهائی با هدف رفع این بحران و بهره‌برداری از نظرات کاربردی صاحب‌نظران در رشته‌های گوناگون دارد. این تعامل زمانی می‌تواند برقرار شود که هر یک از صاحب‌نظران به‌دور از جانب‌داری از حرکت، شیوه و یا جریانی خاص، تنها به انسان به‌عنوان انسان با داشتن روحی حساس و البته تمییزدهنده ، عاقل و بالغ بنگرند نه به‌جزء این...!
طاهره مهدوی‌نیا
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید