یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


زنان زندانی در افغانستان


زنان زندانی در افغانستان
حدود شش سال است که در افغانستان یک قانون اساسی دمکراتیک تصویب گشته و همچنین در شش سال اخیر میلیون ها دلار پول وارد این کشور شده است. بسیاری در ابتدا می پنداشتند که افغانستان می تواند با پول و قانون اساسی دمکراتیک در مدتی قابل پیش بینی مشکل هایش را حل کند.
اما این توهمی بیش نبود، چون مردم افغانستان بیش از ۲۵سال است که تنها جنگ، خشونت و نفرت را تجربه کرده اند و برای اکثریت مردم افغانستان دمکراسی و حقوق بشر مفاهیمی بیگانه اند. افزون بر این، سنت در افغانستان بس قدرتمند است، سنتی که بیش از همه زنان از آن رنج می برند.
برای مثال هنوز هم همچون گذشته در موارد خشونت خانگی این قربانیان خشونت اند که مجازات می شوند. زندان زنان در شهر «قندوز» نمونه ای است از بی حقوقی زنانی که قربانی سنت و نبود فرهنگ دمکراتیک هستند.
پروژه های زنان :از هر دو پروژه ای که در افغانستان در دست اجراست، یک پروژه آن در پیوند با مسائل زنان است.
این پروژه ها واقعا موفق نبوده اند. یک دلیل ناموفق بودن آن ها این است که ارتباط و همکاری لازم میان سازمان های غیردولتی، سازمان های زنان، موسسه ها و ادارات وجود ندارد. این نهادها به جای همکاری، با هم رقابت می کنند. هر یک از آن ها می خواهد که خود به پول دسترسی پیدا کند و اجرای پروژه ها را بر عهده بگیرد. بسیاری از این نهادها بخاطر نداشتن تجربه و دانش تصوری از آن ندارند که اگر با هم همکاری کنند، امکان موفقیت پروژه شان بالا می رود.
تحصیل زنان :دوره طالبان گذشته است و بسیاری از دختران در افغانستان دوباره به مدرسه می روند، در دانشگاه ها درس می خوانند و کار می کنند.
اما هنوز همچون گذشته تحصیل زنان بیش از هر جا محدود به شهرهای بزرگی چون کابل است. پرسش این است که این دختران در مدرسه چگونه می آموزند، در دانشگاه چه می خوانند و چگونه کار می کنند.
قوانین و مشکل اجرای آنها : قوانین موجود تنها هنگامی می توانند اجرا شوند که دولت قوی باشد. در افغانستان اما وضعیت چنین نیست.
در این کشور مراکز قدرت متعددند و برای همین اجرای قوانین با دشواری روبروست. اکثر احکامی که صادر می شود نه تنها خلاف قانون اساسی این کشور است، بلکه با قوانین اسلام هم همخوان نیست. روشن است که این حکم ناقض حقوق بشر هم هست.
زندان زنان در «قندوز» :هم اکنون در زندان زنان در «قندوز»، ده زن با هشت کودک در سنین بین ۶ماهه و ۱۰ساله بسرمی برند. محیط زندگی آنان دو اتاق است با حیاط کوچکی که آسفالت شده است. در آنجا یک توالت و یک حوض هست.
زندانیان زن تنها وقتی می توانند از حیاط بزرگ زندان استفاده کنند که زندانیان مرد در آنجا نباشند. چنین چیزی شاید تنها یک بار در هفته برای یک ساعت ممکن باشد. یک بار در هفته کلاس سوادآموزی تشکیل می شود که البته فقط یکی دو نفر به طور نامرتب در آن شرکت می کنند، چون بسیاری از زنان نمی دانند که سوادآموزی به چه کارشان ممکن است بیاید.
زنان، آنگونه که خود تعریف می کنند، مشکل روزانه زیادی ندارند. مشکل آنان چیز دیگری است. «سلیمه» که پنج سال است در زندان «قندوز» حبس است، می گوید: «کسی که پول دارد، می تواند پنج نفر را بکشد و با پولی که می دهد خلاص بشود. اما وقتی آدم پول ندارد، ممکن است تمام عمرش را در زندان بگذراند، بدون اینکه بداند چه کرده است. از وکیل تا پلیس، همه پول می خواهند.
اگر پول نداشته باشی، باید همینجا تو زندان بپوسی.» «عادله» یکی دیگر از زندانیان زندان «قندوز» است. او معلم بوده و ۹بچه دارد. بزرگ ترین فرزندش ۲۲ساله است، کوچک ترینش که در زندان با اوست، ۱۲ماه دارد. اتهام او قتل شوهرش است.
برادر و خواهرشوهرش او را متهم کرده اند. «عادله» می گوید که بی تقصیر است. می گوید که شوهرش را به دلایل سیاسی کشته اند و خانواده شوهرش در این قتل دست داشته است، او را متهم کرده و به زندان انداخته اند تا حقیقت در مورد قتل شوهرش برملا نشود.
بچه هایش را بدون موافقتش به نزد عموی بچه ها برده اند تا اینکه بچه ها موفق به فرار می شوند تا پیش پدر و مادر عادله زندگی کنند. «عادله» می گوید که کسی نیست که به وضع او رسیدگی کند. می گوید که کسی که پول و نفوذ داشته باشد، می تواند همه کار بکند. او هم مثل هم سلولی اش «سلیمه» وکیلی نداشته است.
تنها دختر ۲۲ساله اش می کوشد تا هرطور که شده از او حمایت کند. می گوید که پیش از آنکه به زندان بیاورندش کتکش زده اند تا او را مجبور به اعتراف کنند. سرش را نشان می دهد که جای چند زخم بر آن دیده می شود. «عادله» از بی حقوقی زنان زندانی شکوه دارد: « وکیل مدافع که ندارم. حق من کاملا پایمال است. دولت کاملا خائن است. من آزادی بیان خود را دارم و حرف می زنم. کرزای هم اینجا باشد از کرزای گله خودم را می کنم.
قاتل در زندان می گردد، کسی که متضرر شده است در گوشه زندان است. از دیگر ارگان ها دلم سرد شده است. در اینجا حقوق بشری نیست و مثل حیوان با ما رفتار می شود.»
زندان «پل چرخی» در کابل :در زندان «پل چرخی» در کابل هم وضعیت زنان اسفناک است. خبرنگاران اجازه تهیه گزارش درباره این زندان را ندارند. «نادیه حنیفی»، رئیس مرکز آموزش زنان، از زنانی که در زندان های افغانستان هستند حمایت می کند. در زندان «پل چرخی» هم مثل زندان «قندوز» حدود ۸۰زن با ۶۰کودک در زندان هستاند. در اینجا هم جرم زنان بطور معمول یا فرار از خانه است یا رابطه بیرون از ازدواج. هر شش زن با بچه هایشان در یک سلول هستند.
نه کسی از آنان حمایت می کند، نه کسی به آنان امید می دهد یا دریچه ای به روی آینده را بر آنان می گشاید. «نادیه حنیفی» در مورد وضعیت زنان در زندان توضیح می دهد: «هیچ نوع سهولت دیگری وجود ندارد. این ها صبحانه ای دارند که فقط چای و بوره(شکر) است.
نان چاشت و نان شب شان لوبیا و برنج است. بسیاری از اینها وکیل مدافع ندارند که قضیه شان را پیش ببرد. بسیاری از ایشان مطابق با فرامینی که از طرف ریاست دولت اعلام می شود که می توانند رها شوند، اما متاسفانه هیچ کس نیست که آن را پی گیری کند.
تنها نهادی که در آنجا کار می کند، نهادی افغانی برای کمک به زنان است بنام «قانون روشتونکی.» یک سازمان بین المللی کمک به زنان از آلمان هم بنام Monbiale Mebica در آنجا کار می کند. اما سیستم قضایی ما بسیار بوروکرات است و این ها هم ظرفیت ندارند که به تمام این اشخاص برسند.»
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید