جمعه, ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ / 6 December, 2024
مجله ویستا
هویتهای بحرانساز و مشکل همسازی
در نوع نگاه سنتی به روابط بینالملل كشورها مانند انسانهایی عقلایی و محاسبهگر تلقی میشدند كه با محاسبه دقیق سود و زیان خود و نیز قدرت و تواناییهایی كه برای رسیدن به اهداف خویش دارند، رفتار خاصی را در عرصه جهانی اتخاذ میكنند. یكی خود را در محیط رقابت قرار میدهد، یكی وابسته میشود و یكی مبارز.
اما در نوع نگاههای نوینی كه به روابط بینالملل وجود دارد، كشورها و دولتها درون حصارهایی قرار دارند كه خود با ذهنیت خاص خود برای خود میسازند و به بیان كلیفورد گیرتز فرهنگشناس معروف انگلیسی اسیر تارهای معنایی هستند كه خود برای خود میتنند. در این نگاه نوین هر بازیگری در عرصه جهانی بر اساس و حول محور هویتی كه خود برای خود برمیسازد و تعریفی كه از خود ارائه میدهد، رفتار میكند.
در واقع رفتار دولتها بیش از اینكه تابع منافع مشخص و متعین در عرصه بینالمللی باشد، تابع هویتی است كه از خود میسازند و نقشی كه برای خود میآفرینند. حتی مناقع آنها تابع هویت و انگارههایی است كه سازنده ذهنیت و ارزشهای حاكم بر ذهنیت آنها است. بنا بر این منافع ملی برای همه دولتهای با شرایط یكسان، مساوی و همسان نیست و با ذهنیتها و نگاهها و نظامهای معنایی متفاوتی كه نخبگان آن كشورها برای خود میسازند و چهرهای كه از خود برای مردمانشان و برای جامعه جهانی ترسیم میكنند، متغیر خواهد بود.
بر این اساس كشورها یا گروههایی كه هویت خود را بر اساس فرهنگ مقابله و مبارزه و چالشهای داخلی و بینالمللی میآفرینند، به سوی اینگونه رفتار سوق داده میشوند و اصولا حیات سیاسی و اجتماعی، در شرایط بدون بحران و بدون مبارزه و دشمنی و چالش، برایشان بیمعنی است.
در چنین دولتهایی همكاری و همسازی به یك معضل اساسی بدل میشود و در هنگام نیاز به آن، نوعی پارادوكس و رفتار تناقضآمیز ظهور میكند، زیرا دولتی كه همه چیز خود را بر اساس مبارزه و از میدان بردن دیگران تعریف میكند، زمانی كه نیازمند همكاری و همسازی و ارتباط سازنده با دیگران میشود، در بنیاد رفتار خود دچار تناقض میشود. این گروه از دولتها هویت خود را در نفی هویت و رفتار دیگران میسازند و به همین دلیل برای تثبیت هویت خود نیازمند نفی دائمی دیگران و رویارویی دائمی با دیگرانی هستند كه نفی آنها به معنی اثبات هویت آن دولت است. چنین دولتهایی برای ادامه حیات خود نیازمند بحرانسازی دائمی هستند چون هویتشان در شرایط بحرانی و در نفی دیگران معنی میگیرد و نبود بحران به معنی تزلزل هویت داخلی و جهانی آنها خواهد بود.
لذا نظام شناختی و گفتاری كه توسط اینگونه دولتها ارائه میگردد، گفتاری است مبتنی بریافتن اشكالات و جنایات و ناكارآمدیهای دیگران، و توجیه رفتار خود با نفی و مقابله با آن اشكالات و جنایات و ناكارآمدیها. در این گفتار ریشه تمامی مشكلات و ناكامیها در رفتار خصمانه و پلید آن <دیگران> جستوجو میشود و هر از گاهی یك بحران تازه برای تثبیت و تقویت نظام شناختی و گفتمان منبعث از آن آفریده شده و یك شیطان داخلی یا جهانی به عنوان منشاء این بحران معرفی میشود. این گفتار و نظام رفتاری حاصل از آن دشواریهای فراوانی برای همكاری بادیگران و نیز اتحاد و انسجام در محیطهای مختلف سیاسی و اجتماعی دارد زیرا وقتی اساس هویت یك گروه بر اساس نفی دیگران و بحرانسازی شكل میگیرد، همكاری و آرامش وسازندگی به امور فرعی و موقتی بدل میشوند كه نقش مسكن را برای دردهای ناشی از بحرانهای دائمیخواهند داشت و هرگز نیز نمیتوانند به قاعده اصلی در رفتار سیاسی و بینالمللی بدل شوند.
در شرایطی كه جوهر روابط بینالملل در حال دگرگونی دائمی است و كشورها بیش از آنكه نیازمند مخاصمه و نفی و درگیری و تنازع باشند، به همكاری و سرمایهگذاری متقابل و استفاده از دستاوردهای تكنولوژیك یكدیگر نیاز دارند و در زمانی كه خطرات ناشی از منازعه دائما در حال افزایش است، زمان آن است تصمیم بگیریم كه بر ساختن و تكیه بر كدام عناصر هویتی بیشتر میتواند منافع مردم ما را در بر داشته باشد؟ آیا یك منازعه دائمی بیشتر میتواند درهای ترقی و پیشرفت و توسعه را بر روی ما بگشاید؟ و یا جستوجوی دائمی دشمنانی كه عملكرد آنها بتواند توجیهگر خطایا و ناكارآمدیهای ما باشد؟ آمار اطلاعات رسمی گویای آن است كه در كشور ما نیز نیاز به همكاری و بهرهگیری از شرایط و امكانات موجود در نظام بینالمللی روزبهروز در حال افزایش است و اگر ما بر هویتی مناقشهگر و مبارزهجو تاكید كرده و گفتار و كردار خود را بر این اساس بنا سازیم، بیش از پیش از این امكانات و مزایای آن محروم میشویم و این محرومیت آثار بسیار زیانباری دارد كه دیگر نمیتوان با تبلیغات رسانهای و القاء پیشرفت بر آن سرپوش نهاد.
به عبارت دیگر با ساختن هویت متعارض، همسازی و همكاری به یك معضل لاینحل بدل شده و ممكن است به اتخاذ رفتارهای متناقض بینجامد. ما در دنیایی زندگی میكنیم كه نمیتوانیم بگوییم كه از همه بینیازیم و به كسی نیازی نداریم.
كینیچی اوهمای اندیشمند نامآور حوزه جهانیشدن معتقد است كه شرایط جهانی نوین شرایطی است كه دولتها در آن بیش از آنكه بخواهند با ذهنینی قدیمی به دفع شر دیگران از مردم خود بپردازند باید شرایطی فراهم آورند كه مردمانشان بتوانند بیشتر و بیشتر از امكانات فوقالعاده و روزافزون عرصه جهانی بهره گیرند. اكنون زمان آن است كه دریابیم به راستی كدام مسیر را برای مردم خود برخواهیم گزید؟ هویت متعارض و بحرانساز امكان عمل كردن در شرایط همسازی را از ما خواهد ستاند و هر چه در برساختن چنین هویتی به پیش رویم امكان بازگشت به شرایط همسازی و همكاری كه شرط نخست استفاده از امكانات موجود در عرصه جهانی است، دشوارتر خواهد شد.
نویسنده : حسین سلیمی
منبع : امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست