چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

آخرین نبرد در آخرالزمان


باتوجه به شرایط كنونی، آنچه دغدغه این نوشتار را فراهم ساخته است، نگاهی كوتاه به بازخوانی اندیشه موعود در جهان مسیحیت است. این مسأله از آن جا مهم و در خور اعتنا است كه هم اینك بخشی از جهان مسیحیت با تكیه بر وعده های توراتی ـ انجیلی و فن آوری موجود در دنیای غرب به گونه ای خاص به تأویل و تفسیر آخرالزمان و اندیشه انتظار می پردازد و با ارائه نگاهی جنگ طلبانه، تمامی اهرم های خود را برای تحمیل نظریه خویش به كار می برد. از این رو، با گذری كوتاه بر اندیشه بازگشت مسیح، تلاش خواهیم نمود تا از زاویه ای دیگر به این ماجرا بنگریم.
مسیحیان و بازگشت مسیح
اندیشه بازگشت عیسی(علیه السلام) یكی از باورهای غالب جامعه مسیحیت است. این شوق و انتظار، در بخش های قدیمی تر عهد جدید مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونیكیان به خوبی منعكس گشته است. اما در رساله های بعدی مانند رساله های پولس به تیموتاؤس و تیطس، همچنین رساله های پطرس به بعد اجتماعی مسیحیت توجه شده است. این مسأله از آن جا ناشی می شد كه عیسویان با گذشت زمان پی بردند كه بازگشت مسیح(علیه السلام)برخلاف تصور آنان نزدیك نیست. هرچند اقلیتی از آنان بر این عقیده باقی ماندند كه عیسی به زودی خواهد آمد و حكومت هزارساله خود را تشكیل خواهد داد; حاكمیتی كه به روز داوری پایان خواهد یافت. از همین رو، از دیر باز گروه های كوچكی به نام هزاره گرا در مسیحیت پدید آمده اند كه تمام سعی و تلاش خود را صرف آمادگی برای ظهور دوباره عیسی در آخرالزمان می كنند. البته، وجود آیاتی در انجیل این حالت انتظار را تشدید می كند و با اشاره به عدم تعیین وقت ظهور، آن را ناگهانی معرفی می كنند. به عنوان مثال، در انجیل متّا از زبان عیسی این گونه نقل شده است: «شما نمی توانید زمان و موقع آمدن مرا بدانید; زیرا این فقط در ید قدرت خداست. هیچ بشری از آن لحظه (زمان ظهور) آگاهی ندارد حتی فرشتگان، تنها خدا آگاه است.» یا آن كه در انجیل لوقا به نقل از مسیح چنین آمده است: «همیشه آماده باشید; زیرا كه من زمانی می آیم كه شما گمان نمی برید.»
روشن نگه داشتن چراغ انتظار در لابه لای انجیل به چشم می خورد: «كمرهای خود را بسته و چراغ های خود را افروخته بدارید، باید مانند كسانی باشید كه انتظار آقای خود را می كشند كه چه وقت از عروسی مراجعت كند. تا هر وقت آید و در را بكوبد، بی درنگ در را برای او باز كنند. خوشا به حال آن غلامانی كه آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید; زیرا در ساعتی كه شما گمان نمی برید پسر انسان می آید.»
مسیحیت ضمن تأكید بر غیرمنتظره بودن بازگشت عیسی، هدف از این بازگشت را ایجاد حكومتی الهی در راستای حكومت الهی آسمان ها ارزیابی می كند. علاوه بر این، ظهور مسیح یگانه راه حل برای ادامه حیات و زندگانی برشمرده می شود و عیسی منجی انسان ها و پادشاهِ پادشاهان معرفی می گردد. وی براساس سخنان دانیال نبی، نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی و مذهبی جهان را عوض خواهد كرد و جهانی بر مبنای راه و روش خدا بنا می كند. مسیحیان همچنین علاماتی برای ظهور عیسی بن مریم قایل می باشند: «عنقریب بعد از آن آزمایش سخت، روزگاران خورشید تیره و تار می گردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند كرد و قدرت های آسمانی نیز به لرزه درخواهند آمد و سپس آثار و علایم ظهور آن مرد آسمانی آشكار خواهد شد و سپس تمامی قبایل زمین نگران و غمگین می گردند و آن گاه عیسی از ابرهای آسمان با جلال و شكوه و قدرت فرو خواهد آمد.»
در انجیل مرقس نیز ضمن تأكید بر همین مضامین، به جمع آوری یاران توسط مسیح اشاره شده است: «سپس عیسی با شكوه و جلال و قدرت خواهد آمد و فرشتگان تحت امر خود را به اطراف و اكناف عالم روانه خواهد كرد و منتخبان خود را از چهارگوشه جهان از بالاترین نقطه آسمان تا پایین ترین نقطه زمین جمع خواهد كرد.» روایات اسلامی نیز بر آمدن مسیح(علیه السلام)صحه می گذارند. از جمله آن كه، پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمودند: «سوگند به آن كه جانم به دست او است، به طور یقین عیسی بن مریم به عنوان داوری عادل و پیشوایی دادگر در میان شما فرود خواهد آمد.»
مفسران در تفسیر آیه ۱۵۹ سوره نساء، آن را با بازگشت حضرت مسیح در آخر الزمان مرتبط می دانند و این آیه را در همین رابطه ارزیابی می كند. به هر حال، مسأله فرود آمدن مسیح و بازگشت وی در آخرالزمان، از موضوعات مشترك اندیشه انتظار نزد مسلمانان و مسیحیان است. البته، اسلام در این رابطه منجی موعود را مهدی(علیه السلام)معرفی نموده، او را پیشوای آخرالزمان تلقی می كند: «چگونه خواهید بود، آن گاه كه عیسی بن مریم در میان شما فرود آید و پیشوای شما از خود شما باشد.» یا آن كه در روایتی دیگر از امام باقر(علیه السلام)نقل شده است: «پیش از قیامت (عیسی) به دنیا فرود می آید و هیچ كس از ملت یهود و مسیحی نمی ماند مگر آن كه پیش از مرگ به او ایمان آورد و آن حضرت پشت سر مهدی نماز می گذارد.»
بی گمان بر هر پژوهشگر آگاه روشن است كه روایات اسلامی و اعتقادات مسیحی در رابطه با مسأله ظهور بسیار به هم نزدیك هستند. مقایسه خبرهای رسیده از روایات اسلامی در رابطه با پیشرفت غیرقابل تصور علوم در زمان ظهور ، ایجاد رفاه اجتماعی ، علایم ظهور و سایر موارد با آنچه آمد به روشنی این مدعا را ثابت می كند.
این مسأله به خودی خود می تواند زمینه های گفتوگو و هم اندیشی بین انتظار اسلامی و مسیحی را فراهم آورد. ناگفته نماند كه حتی در برخی از انجیل های مورد پذیرش گروهی از پروتستان ها، به روشنی از ظهور نجات دهنده ای صحبت به میان می آید كه از فرزندان پیامبر عربی است: مسیح در وصایای خود به شمعون پطرس می فرماید: «ای شمعون! خدای من فرمود، تو را وصیت می كنم به سید انبیا، كه بزرگ فرزندان آدم و پیغمبران امی عربی است. او بیاید، ساعتی كه فرج قوی گردد و نبوت بسیار شود و مانند سیل جهان را پركند.»
بازگشت مسیح از زاویه ای دیگر
هزاره گرایی در میان مسیحیت همواره وجود داشته است. این اندیشه اگرچه در طول تاریخ دارای فراز و نشیب های فراوانی بوده است، اما هم اینك با گذر از قرن بیستم و ورود به قرن بیست و یكم، امیدهای تازه ای را پدید آورده است. با نگاهی به پایگاه های اینترنتی و حجم گسترده اطلاعات آن ها، شور انتظار به راحتی محسوس است. این مسأله به تنهایی خطرخیز نیست، اما اگر این مطلب را در كنار وقوع انقلاب اسلامی، ادعای زمینه سازی ظهور، كه به وسیله برخی روایات نیز تأیید می شود، نگاه هژمونیك و جهان شمول اسلام جذابیت های ذاتی شیعه و محتوای غنی آن را در نظر بگیریم، مسأله پیچیده تر خواهد شد. حال، اگر به آنچه گذشت تمامیت طلبی غرب، نظریه جهانی سازی، اندیشه «پایان تاریخ فوكویاما» و «جنگ تمدن ها» را بیافزاییم، خواهیم دید كه اندیشه انتظار یكی از موضوعات چالش خیز میان جهان اسلام، به ویژه ایران و جهان غرب است. ساخت فیلم های روز استقلال، آرماگدون و ماتریس در پایان دهه نود و نوستراداموس در دهه هشتاد، نمادی از همین تقابل است; تقابلی كه با گذشت زمان، روز به روز جدی تر می شود.منتظران هارمجدون (آرماگدون)
یكی از موضوعاتی كه همواره در اندیشه انتظار مسیحیت و اسلام به عنوان چالش مطرح بوده، نبرد آخرالزمان است. با نگاهی به تاریخ اروپا و امریكا در مقاطعی حساس، رهبران آنان با اشاراتی كوتاه و بسیار مبهم مطالبی را بیان می داشتند كه بیان گر اندیشه های درونی حاكم بر آنان بوده است. ناپلئون وقتی به دشت جرزال میان جلیله و سامریه در حوالی كرانه غربی رود اردن رسید، گفت: «این، میدان بزرگ ترین نبرد جهان است.» وی این مطلب را براساس آموزه های انجیلی ابراز داشت. اما به نظر نمی رسد هیچ پژوهشگر مسلمانی این گفتار وی را، كه در تاریخ ثبت شده است، مورد توجه، تجزیه و تحلیل قرار داده باشد. بیش از صد سال بعد، هنگامی كه فرانسه توانست با سوء استفاده از ضعف امپراطوری عثمانی، سوریه و لبنان را اشغال كند، ژنرال گورو فرمانده فرانسوی و فاتح دمشق، در حالی كه پای خود را با تنفر و تكبر تمام بر مزار صلاح الدین ایوبی گذاشته بود، اظهار داشت: «هان ای صلاح الدین ما بازگشتیم!» این رفتار متفرعنانه مخصوص این فرمانده فرانسوی نبود. آلن بی، ژنرال انگلیسی نیز كه خود در جنگی دیگر در زمان جنگ جهانی اول در هارمجدون پیروزی ارزشمندی را به دست آورده بود، هنگام ورود به قدس، سرمست از پیروزی خویش در برابر كنیسه قیامت ابراز داشت: «امروز جنگ های صلیبی به پایان رسید.» این حادثه برای یهودیان از چنان اهمیتی برخوردار بود كه اسرائیل زانگوئیل آن را «جنگ هشتم صلیبی» نامید.
در ادامه، خط سیر این اندیشه را در رفتار جنگ جویانه آیزنهاور رئیس جمهور امریكا، در دهه پنجاه پی می گیریم. وی اعلام كرد: «بزرگ ترین جنگی كه در پیش داریم، جنگی است برای تسخیر افكار انسان ها.» اما وی ابراز نداشت كه سخن وی در واقع روشی برای تحقق نظریه حمبس برونهام، در كتاب «مبارزه برای جهان» است كه نوشته بود: «هدف ما ایجاد دولت جهانی امریكایی است، به گونه ای كه با دولت های جهان به رقابت برخیزد.»
در پی این اظهارات تند و مهار گسیخته در دهه هشتاد با جنگ ستارگان ریگان، تفكر مذهبی وی در رابطه با مشیت الهی، جنگ برای نابودی دشمنان خدا و حكومت هزارساله مسیح روبه رو می گردیم. پس از ریگان، بوش ـ پدر ـ با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نظریه نظم نوین جهانی را مطرح می سازد و فرزندش پس از حوادث یازده سپتامبر بار دیگر با نبش قبر اندیشه ها و انگیزه های مدفون مذهبی، سخن از جنگ های صلیبی به میان می آورد و كشورهای ایران، عراق و كره شمالی را محور شرارت می نامد. نگاه تفوق جویانه و نامداری غرب نسبت به مسلمانان، با فراز و نشیب هایی مصلحتی در طول چند قرن اخیر به خوبی روشن است.
حال، این پرسش مطرح می شود كه آیا همه این اظهارنظرها اتفاقی است و از نگرش لیبرالیستی غرب ناشی می شود یا برآیندی است از ناگفته های ذهنی و عقیدتی غربیان، كه با بیان های گوناگون ابراز می شود؟ از سوی دیگر، آیا این نگاه خصمانه در اندیشه انتظار منجی آخرالزمان نیز ردپایی از خود برجای گذاشته است یا خیر؟ گریس هال سل در جستوجوی پاسخ این پرسش ها، كتاب «تدارك جنگ بزرگ» را به رشته تحریر درآورده است. این نویسنده مسیحی ـ امریكایی به ریشه یابی دشمنی های غرب پرداخته، با دلایل گوناگون و مستند این نظریه را اثبات می كند كه برخی موضع گیری ها و رفتارهای خصمانه یا دوستانه برخی از سردمداران كشورهای قدرتمند مسیحی، ناشی از یك عامل عقیدتی است; عاملی كه از سوی حركت های راست افراطی مسیحی به شدت در جامعه مسیحی تبلیغ می گردد و تاكنون با اقبال خوبی روبه رو بوده است. این عامل چیزی جز «نبرد آخرالزمان» نیست; نبردی كه در دره مجدون رخ خواهد داد. براساس این روایت عهد عتیق، پیكاری بزرگ بین ارتش دویست میلیونی شرق از یك سو، و ارتش یهودی مسیحی از سوی دیگر، به وقوع خواهد پیوست.
نبردهای مجدون همزمان با بازگشت مسیح روی خواهد داد. براساس تأویل های گروهی از كشیشیان پروتستان، در این جنگ از سلاح های هسته ای استفاده خواهد شد: «ای پسر انسان نظر خود را بر جوج، كه از زمین مأجوج و رئیس روش و ماشك و توبال است، بدار و بر او نبوت نما و بگو خداوند «یهوه» چنین می فرماید «اینك من ای جوج رئیس روش و ماشك و تو بال بر ضد تو هستم و تو را برگرانیده قلاب خود بر چانه ات می گذارم و تو را با تمامی لشكرت بیرون می آورم. اسبان و سواران، كه جمیع ایشان با اسلحه تمام آراسته، جمعیت عظیمی با پسرهاو مجنّ ها و همگی این ها شمشیر به دست گرفته. فارس و كوش و فوط با ایشان و جمیع ایشان با سپر و خود، جومرو تمامی افواجش و خاندان توجَرمه از اطراف شمال با تمامی افواجش و قوم های بسیاری همراه تو. پس مستعد شو و تو تمامی جمعیت كه نزد تو جمع شده اند، خویشتن را مهیا سازید و تو مستحفظ ایشان باشد. پس از روزهای بسیار از تو تفقد خواهد شد و در سال های آخر به زمینی، كه از شمشیر استرداد شده است، خواهی آمد كه از میان قوم های بسیار بر كوه های اسرائیل، كه به خرابه های دائمی تسلیم شده بود، جمع شده است و آن از میان قوم ها بیرون آورده شده و تمامی اهلش به امنیت ساكن می باشند.» علاوه بر این آیات، كه به چگونگی تشكیل سپاهیان مهاجم و پایان خوش جنگ می پردازد، برخی دیگر جنبه های دهشت بار نبرد را روشن می سازند: «خداوند یهوه می گوید: در آن روز، یعنی در روزی كه جوج به زمین اسرائیل برمی آید، همانا حدّت خشم من به بینیم خواهد برآمد... هر آینه در آن روز تزلزل عظیمی در زمین اسرائیل خواهد شد و ماهیان دریا و مرغان هوا و حیوانات صحرا و همه حشراتی كه بر زمین می خزند و همه مردمانی كه بر روی جهانند و به حضور من خواهند لرزید و كوه ها سرنگون خواهد شد و صخره ها خواهد افتاد و جمیع حصارهای زمین منهدم خواهد گردید.» در كتاب زكریای نبی، به چگونگی كشته شدن جنگاوران مهاجم اشاره شده است: «گوشت ایشان در حالتی كه بر پای های خود ایستاده اند، كاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید و زبان ایشان در دهانشان كاهیده خواهد شد.» شدت حادثه و تعداد كشتگان در این نبرد عظیم، چنان زیاد است كه در مكاشفه یوحنا از آن به عنوان ضیافت خداوند برای پرندگان یاد می شود: «و دیدم فرشته ای را در آفتاب ایستاده كه به آواز بلند تمامی مرغانی را كه در آسمان پرواز می كنند ندا كرده، می گوید: بیایید و به جهت ضیافت عظیم خدا فراهم شوید. تا بخورید گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جباران و گوشت اسبان و سواران آن ها و گوشت همگان را چه آزاد، چه غلام و چه صغیر و چه كبیر.»
این روایات عهد عتیق و انجیل، شباهت بسیاری با واقعه و نبرد قرقیسیا در روایات شیعی دارد. برای مثال، از امام صادق(علیه السلام) در همین زمینه نقل شده است: «ان لله مائدة بقرقیسیا یطلع مطلع من الماء...» «همانا برای خداوند در قرقیسیا سفره ای است كه سروش آسمانی از آن خبر می دهد، پس ندا می دهد ای پرندگان و ای درندگان زمین! برای سیر گشتن ازگوشت ستمكاران شتاب كنید.» امام باقر(علیه السلام) نیز ضمن تأكید بر شدت واقعه می فرمایند: «همانا واقعه ای برای فرزندان عباس و مروانی در قرقیسیا روی خواهد داد كه نوجوان را پیر می كند و خداوند هرگونه یاری را از آنان دریغ داشته، به پرندگان آسمان و درندگان زمین الهام می كند تا از گوشت ستمگران سیر شوند.» براساس تحلیل های معتقدان نبرد آخرالزمان، ۳۲ جمعیت جهان طی وقایع و حوادث ظهور از بین خواهند رفت. «خداوند می گوید: "در تمامی زمین دو حصه منقطع شده، خواهند مُرد و حصه سوم در آن باقی خواهد ماند و حصه سوم را از میان آتش خواهم گذرانید و ایشان را مثل قال گذاشتن نقره قال خواهم گذاشت و مثل مصفا ساختن طلا ایشان را مصفا خواهم نمود و اسم مرا خواهند خواند و من ایشان را اجابت نموده، خواهم گفت: ایشان قوم من هستند و ایشان خواهند گفت كه یهوه خدای ما می باشد." این نگاه نیز با روایات اسلامی مطابقت دارد; چرا كه از امیرمؤمنان(علیه السلام) در این باره نقل شده است: «لا یخرج المهدی حتی یقتل ثلث و یموت ثلث و یبقی ثلث.»; مهدی زمانی خروج خواهد نمود كه۳۱ كشته می شوند، ۳۱ می میرند و۳۱ باقی می مانند. روایتی دیگر از امام صادق(علیه السلام)نیز بر همین مضامین تأكید دارد.مجموع این روایات توراتی و انجیلی، دستاویزی قابل اعتنا به دست هزاره گرایان مسیحی و پیروان تندرو مشیت الهی داده است. البته، لازم به یادآوری است كه پیروان این نظریه حتی به متحدان یهودی خود نیز رحم نمی كنند و ضمن آن كه معتقدند میلیون ها نفر از یهودیان در این جنگ كشته می شوند. آینده عده باقی مانده را نیز چنین ترسیم می كنند: «پس از نبردهای مجدون، تنها صد و چهل و چهار هزار نفر یهودی زنده خواهند ماند; و همه آنان اعم از مرد، زن و كودك، در برابر مسیح سجده خواهند كرد و به عنوان مسیحیان نوآیین، خود به تبلیغ كلام مسیح خواهند پرداخت.» با وجود اصرار معتقدان به نبرد آخرالزمان بر واژه های مجدون، این كلمه تنها یك بار در انجیل مطرح شده است. با این حال، این تفسیر جنگ طلبانه در جوامع مسیحی به شدت بازتاب یافته است، به گونه ای كه در سال ۱۹۸۵ م. این گونه تفسیرها، كه در قالب برنامه های تلویزیونی ارائه می شد، تنها در امریكا حدود شصت میلیون مخاطب را به خود جذب نموده بود. همچنین فروش كتاب، «مرحوم سیاره بزرگ زمین» كه در همین رابطه نوشته شده بود، به مرز هجده میلیون نسخه رسید و در سراسر دهه هفتاد پرفروش ترین كتاب پس از انجیل به شمار می رفت. هم اكنون امریكاییان به بیش از هزار و چهارصد ایستگاه رادیویی، كه برنامه های مذهبی پخش می كنند، گوش فرا می دهند و هشتاد هزار كشیش بنیادگرای پروتستان روزانه از چهارصد ایستگاه رادیویی به تبلیغ مرام و مكتب خویش می پردازند. اكثریت آن ها را هواخواهان مشیت الهی (نبرد پیروزمند مسیحیان در آخرالزمان) تشكیل می دهند. این مبلغان جنگ، كه بیش تر درباره حمایت خداوند از مسیحیان و عظمت و آینده درخشان ایشان سخن می گویند، با استفاده از شبكه های تلویزیونی خویش هم اكنون حدود شصت كشور را تحت پوشش برنامه های خود قرار داده اند.لازم به یادآوری است كه یكی از ایستگاه های تلویزیونی مروج این نوع دیدگاه در جنوب لبنان حضور فعال دارد. یكی دیگر از فعالیت های درخور توجه این گروه تربیت یك صد هزار كشیش متعصب و مدافع مسیحیت جنگ طلب می باشد، كه عمده فعالیت خود را در امریكا متمركز نموده اند. جالب است بدانیم مفسران و نظریه پردازان این نظریه تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی واژگانی همچون روش، ماشك، توبال، فارس، جومر و توجرمه را، كه به زعم اینان حریفان اصلی نبرد مجدون را تشكیل می دهند، به ترتیب بر روسیه، مسكو، توبولسك (یكی از شهرهای شوروی سابق)، ایران، شمال افریقا یا كشورهای اروپای شرقی و قزاق های جنوب روسیه تطبیق می كردند. این گروه نسبتاً قدرتمند علاوه بر آن كه، روابط خویش را با اسرائیل مستحكم می سازند و تشكیل رژیم صهیونیستی را مقدمه ظهور مسیح ارزیابی می كنند، در عین حال با توجه به اعتقادات خویش، با جریان صلح یا سازش خاورمیانه مخالفت می كنند. جری فال ول، كه یكی از كشیشان معروف و از رهبران این گروه های افراطی می باشد، درباره روند صلح خاورمیانه و پیمان كمپ دیوید می گوید: «به رغم انتظارهای خوش بینانه و دور از واقع بینی دولت ما، این قرارداد پیمان پایداری نخواهد بود. ما از صمیم قلب برای صلح در اورشلیم دعا می كنیم، ما به یقین بالاترین احترام ها را برای نخست وزیر اسرائیل و ریاست جمهوری مصر قایل هستیم... اما شما و ما می دانیم تا روزی كه خداوندگار ما عیسی بر روی تخت داوود در اورشلیم (قدس) جلوس نكنند، صلحی در خاورمیانه برقرار نخواهد شد.» متأسفانه باید اظهار داشت این دیدگاه افراطی تنها به پژوهشگران راست مسیحی و برخی كشیشان محدود نمی شود، بلكه رسوبات این طرز تلقی در یكی از مهم ترین نظریات سیاسی ـ راهبردی، یعنی نظریه جنگ تمدن ها و در پیوند با اهداف درازمدت قدرت های بزرگ به خوبی قابل مشاهده است. نظریه جنگ تمدن ها، كه استخوان بندی سیاست خارجی و دفاعی امریكا را شكل داده است، در رابطه با آینده جوامع بشری به ویژه دو تمدن اسلام و غرب، نگاهی نزدیك به مشیت طلبان مسیحی داشته و ابراز می دارد: «تقابل اصلی جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است.»
حاصل سخن
با جمع بندی آنچه گذشت، می توان این حقیقت را دریافت كه در صحنه انتظار موعود رقبایی سرسخت و پركار حضور دارند; اندیشه هایی كه با ارائه تفاسیر خویش در تلاش هستند تا موجودیت سایر نگرش ها را به خطر اندازند. این مسأله زمانی جدی تلقی می شود كه بدانیم هویت شیعه پیوندی حیاتی با اندیشه انتظار داشته و در ارتباط با این مفهوم قوام می یابد. ازاین رو، می توان با اطمینان اظهار داشت كه بار گران تبیین اندیشه مهدویت بیش از هرجا بر دوش شیعه دوازده امامی سنگینی می كند. حال، اگر این واقعیت را با وقوع انقلاب اسلامی و داعیه داری زمینه سازی ظهور حضرت حجت (عج) ملاحظه نماییم، عمق مسأله بیش از پیش آشكار خواهد شد. بی گمان فرا رسیدن هزاره سوم فرصتی كم نظیر و طلایی را فراروی مبلغان واقعی منجی آخرالزمان قرار داده است. استفاده هدفدار و روشمند از این موقعیت ممتاز با توجه به غنا وگیرایی اندیشه انتظار در شیعه، می تواند راه را بر اندیشه های رقیب بسته یا دست كم آنان را بی رقیب رها نكند. در برابر بی توجهی به فرصت های پیش آمده راه نفوذ و هجوم دیگری را برای دشمنان فراهم خواهد ساخت; دشمنانی كه با اندیشه انتظار نیز برخوردی ابزاری خواهند داشت.

پاورقیها:
بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۸، همان، ج ۵۲، ص ۳۵۱
كتاب زكریا، باب ۱۴، آیه ۱۲
مكاشفه یوحنا، باب ۱۹: ۱۷ـ۱۸
بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۶
همان، باب ۲۴:۲
ر.ك به:مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۱۲ / تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۲۰۴ / المیزان (عربی)، ج ۵، ص ۱۴۳ / همچنین در رابطه با آیات عروج و تصلیب عیسی(علیه السلام): آل عمران: ۵۵ / نساء: ۱۵۷ـ۱۵۸
محمدبن ابراهیم النعمانی، الغیبه، تهران بی نا، ۱۳۹۷ هـ. ق، ج ۶۴ ص ۲۷۸
نك: نقد و نگرش بر تلمود، ظفرالاسلام خان،محمدرضا رحمتی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص ۷۱
گریس هال سل، پیشین، ص ۷۴
ر.ك به: زندگی در عیش، مردن درخوشی، نیل پستمن، ترجمه دكتر صادق طباطبایی، فصل هفتم، ص ۲۱۹
تدارك جنگ بزرگ، پیشین، ص ۲۶
تدارك جنگ بزرگ، پیشین، ص ۲۶
عهد عتیق، حزقیال نبی، باب ۳۸، آیات ۲ـ۸
میزان الحكمه، ج ۱، ص ۱۸۵ به نقل از كنزالعمال
نبی اسلام(صلی الله علیه وآله)، بحارالانوار، ج ۱۴ ،ص ۳۴۴;محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج ۴، ص ۱۴۳ / مسلم بن الحجاج النیابوری، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۹۴
مرقس، باب ۱۳: ۲۴ـ۲۷، همچنین متا، باب ۲۴: ۳۱
.ك: آیا واقعه ارماگدون پایان جهان است؟، جرولدانست، فاطمه شفیعی سروستانی و فرشاد زاهد، موعود، ش ۳۲، ص ۲۰
انجیل متا، باب ۲۴: ۳۶
ر.ك به: علی كورانی العاملی، عصر ظهور، ص ۲۹۹ به بعد.
لوقا، باب ۱۲:۴۰
همشهری، ۲۶/۱۰/۷۴، به نقل از مصلح جهانی به نقل از: آرمان شهر در ادیان، محمدعلی بزنونی، پگاه، ش ۲۴ ،ص ۲
لوقا، باب ۱۲: ۳۵ـ۴۰
مكاشفه، باب ۱۷: ۱۴ و باب ۱۹: ۱۶
احمد رزاقی، تبلیغات دینی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۲۰ و ۲۱
حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، چ اول، تهران، طه، سمت، مركز جهانی علوم اسلامی، ص ۱۷۰
انجیل متا، باب ۲۴: ۲۹ـ۳۰
نك:محمدری شهری،میزان الحكمه،دارالحدیث،ج۱،ص۱۷۷
گریس هال سل، پیشین، ص ۷۴
انجیل متا، باب ۶:۱۰
علی كورانی عاملی، عصر ظهور، ص ۳۴۱ به نقل از ابن حماد، الفتن (خطی)، ص ۱۶۲
تدارك جنگ بزرگ، ص ۵۴
تدارك جنگ بزرگ، ص ۱۹
همان، به نقل از بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳
مكاشفه یوحنا، باب ۱۶: ۱۶
همان، ص ۵۹
هویت، ص ۲۶
احمد رزاقی، تبلیغات دینی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۲۰ و ۲۱
ر.ك: سید احمدرضا یكانی فرد، آخرالزمان، منجی گرایی در اینترنت، مجله موعود، ش ۳۱، ص ۶۴
الاسلام یعلو ولا یعلی علیه; پیامبراكرم، شیخ حر العاملی، وسایل الشیعه، قم. آل البیت لاحیاء التراث، ج ۲۶، ص ۱۴
بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۴۹; محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، الوفاء، ج ۵۱، ص ۷۱، ۷۷، ۸۴
حدیث از امام صادق(علیه السلام)، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶; همچنین علی كورانی العاملی، عصر الظهور (عربی)، ص ۳۲۷
النعمانی، همان، ص ۳۰۳، ح ۱۲
دانیال، باب ۲: ۴۴ـ۴۵
ر.ك به: علی موحدیان، گونه شناسی موعود در ادیان مختلف، مجله هفت آسمان، ش ۱۲و ۱۳
ر.ك به: حسین توفیقی، هزاره گرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، مجله موعود، شماره ۱۷، ص ۱۴ـ۲۰
همان، باب ۳۸، آیات ۱۸ـ۲۰
زكریا، باب ۱۳: ۸ـ۹
تدارك جنگ بزرگ، گریس هال سل، ترجمه خسرو اسدی، ص ۵۰

علی اقلیدی نژاد