یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بهترین پولیتزر برای روزنامه نگاران کارآگاه


بهترین پولیتزر برای روزنامه نگاران کارآگاه
یکی از بهترین جوایز امسال پولیتزر، مثل چند سال گذشته به روزنامه نگاری تعلق گرفت که «اینوستیگیتیو ژرنالیست» نامیده می شود. که من آن را روزنامه نگار کارآگاه یا محقق معنا کرده ام. از آنجا که در این رشته روزنامه نگار مثل یک کارآگاه پلیس تحقیق می کند، غربیان با همین نام آن را در دانشکده های روزنامه نگاری تدریس می کنند.
گرچه این نوع کار در غرب سابقه یی طولانی و حداقل در مقطع واترگیت دارد، ولی در کشور ما و درمیان روزنامه نگاران ایرانی تازگی ها با استقبال روبه رو شده است. خود من از۱۵ سال پیش متوجه ارزش این نوع روزنامه نگاری بودم که یکی از گروه های تحریریه روزنامه ایران (سال ۷۳ تا ۷۹) را در زمانی که سردبیر اجرایی این روزنامه بودم به آن اختصاص دادم، ولی هیچ گاه نتوانستم همکارانم را به فعالیت در این نوع کار مجاب کنم و گروه ها دست و پا شکسته گزارش هایی با عنوان «پرونده» که بعدها نیز در روزنامه اعتماد ادامه یافت تهیه کردند، ولی بسیاری از ویژگی های روزنامه نگاری کارآگاهی را نداشت. شاید موفق نشدن در چنین فعالیتی ناشی از ساختار روزنامه نگاری کشور ما است که بسیاری از مشکلات ریز و درشت آن را احاطه کرده است.
من علت این موفق نشدن را در نبود فضای رقابت در مطبوعات کشور به سبب ساختار دولتی بخش بزرگی از خانواده مطبوعات می دانم و نبود امنیت حرفه یی و پول برای بخش کوچک تر آن که مطبوعات خصوصی است که البته درباره آن توضیح بیشتری در پایان مقاله خواهم داد. البته نباید فراموش کنیم بیشترین اتفاقات حرفه یی در همین بخش کوچک از مطبوعات کشور افتاده است، ولی از آنجا که این مطبوعات عمر کوتاهی داشته اند، هیچ گاه نتوانسته اند دست به برنامه ریزی بلندمدت یا حتی میان مدت بزنند وگرنه به طور قطع چنین فضایی در مطبوعات ما حاکم می شد زیرا اقدامات مشابه آن را کم و بیش شاهد بوده ایم. برای مثال صفحات جهان روزنامه همشهری در دهه ۷۰ کاری مشابه در پیش گرفته بود و بعدها نیز که این گروه به روزنامه شرق رفتند، این نوجویی به شرق منتقل شد که با توجه مخاطبان ایرانی روبه رو بود و امروز نیز جسته گریخته در روزنامه اعتماد شاهد گزارش های تحلیلی شبیه کارآگاهی هستیم ولی در حجم اندک کار.
با این حال روزنامه های ما هیچ گاه نتوانستند وارد فضای روزنامه نگاری اینوستیگیتیو یا کارآگاهی بشوند و خبرنگاران و نویسندگان مانند یک کارآگاه پلیس درباره مسائل مختلف جامعه تحقیق کنند و به رشته تحریر بکشند. برای مثال رابرت گرین دبیر گروه اجتماعی روزنامه خبر روز (Newsday) که یکی از برندگان پولیتزر روزنامه نگاری است و اتفاقاً روز پنجشنبه گذشته درگذشت با تیم خود برای یک گزارش کارآگاهی در امریکا برنده جایزه پولیتزر شد که تهیه آن ماه ها طول کشید و پرده از اسرار بسیار زیادی برداشت.
این گزارش که به پروژه آریزونا معروف شد سر و صدای بسیاری در امریکا به پا کرد. آقای گرین که خبرها را پی می گرفت، به قتل یک روزنامه نگار آریزونایی رسید؛ قتلی که بعدها معلوم شد عقبه یی از سیاستمداران مافیایی داشته است.
روزنامه نگار مقتول دان بولز نام داشت که یکی از خبرنگاران روزنامه آریزونا ریپابلیک بود. او درباره نقش سیاستمداران در قتل های سازمان یافته تحقیق می کرد که خود گرفتار همین نوع قتل شد و در انفجار اتومبیل خویش جان باخت. (ژانویه ۱۹۷۶) آقای گرین یک تیم زبده از روزنامه نگاران کارآگاه را مامور تهیه گزارش در مورد قتل آقای بولز کرد. کوتاه آنکه وی به تیمی سازمان یافته از سیاستمداران زمین خوار رسید که میلیون ها دلار جابه جا کرده بودند و در نهایت یکی از سردبیران ارشد روزنامه خود او از اعضای موثر مافیای زمین خوار بود. این گزارش حدود ۲۳ شماره منتشر شد و در زمان خود سروصدای زیادی به پا کرد. یا گزارش دیگر او از دخالت پلیس در یک باند قاچاق و توزیع هروئین بود که البته پلیس با خبرهای انحرافی خود قصد فریب روزنامه نگاران را داشت که آقای گرین با یک رشته تحقیقات کارآگاهی وارد ماجرا شد و...
توجه بفرمایید که حتی نقل این مصداق ها چقدر جذاب است، چه رسد به گزارش هایی که در چند شماره روزنامه منتشر شده و خوانندگان را به سوی خود کشیده است.
و اما توضیحی که قرار بود در پایان مقاله بدهم. برای چنین گزارش هایی یک تیم کامل روزنامه نگاری باید ماه ها فعالیت کند. ماموران دولتی فرهنگ به رسمیت شناختن فعالیت روزنامه نگاران را داشته باشند. آنان بدانند که انعکاس ناهنجاری ها و معرفی باندهای مافیا در نهایت به پالایش جامعه منجر خواهد شد و در جهت بالندگی دولت و کشور است. پذیرفته شود که چنین فعالیت هایی نه تنها در تضاد با امنیت ملی نیست، بلکه فضا را بر خلافکاران تنگ می کند و در نهایت جامعه (دولت و مردم) بپذیرد که روزنامه نگاران به کمک او شتافته اند و از همه مهم تر اینکه دوره های بازآموزی و کلاس های ویژه برای نیروهای یک روزنامه از مدیریت گرفته تا پایین ترین نیروها برقرار و مسائل تازه روزنامه نگاری بررسی شود، چرا که بخشی از کارکرد روزنامه ها را رسانه های دیگر به خود اختصاص داده اند و روزنامه نگاری امروز باید به سوی تهیه چنین گزارش هایی در کنار تحلیل و تفسیر مطالب، چاپ مقاله، یادداشت و ... حرکت کند تا بتواند خود را زنده نگه دارد.
به عقیده من، همکاران دانشگاهی در این زمینه ها باید به کمک مطبوعات بیایند و همان طور که اصرار می کنیم صنعت و دانشگاه باید فعالیت تنگاتنگ داشته باشند، روزنامه نگاران و دانشگاه نیز باید همکاری خود را گسترش دهند.
بهروز بهزادی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید