پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
مدرسههای نیشابور در سدههای چهارم و پنجم قمری
«... در پی مطالعه معلوم شده است که «نظامیه» و «مدرسهی ابوحنیفه»، هرگز نخستین مدرسههای علمیهی اسلامیه نبودهاند که البته مدتها (بیش از ۱۶۵ سال) قبل از آن تاریخ مدارسی چند، در ماوراءالنهر و خراسان تاسیس و دایر گشته است. ... چیزی که باید با نوعی از شگفتی بدان برخورد کرد آن است که مورخان بزرگ عراق، علیرغم تماس علمی استواری که بغداد با خراسان و ماوراء النهر داشته است، از مدارسی که در شرق اسلامی تاسیس شده بود هم ذکری به میان نیاوردهاند ... در این مناطق، مدارس مستقل بسیاری موجود بوده است که تاسیس آنها در اوایل قرن چهارم هجری (دهم میلادی) صورت گرفته است. به سخن دیگر، این مدارس همه بیش از یک قرن و نیم قبل از نظامیهی بغداد تاسیس شدهاند.» (دکتر ناجی معروف: مدارس علمیه قبل از نظامیه)
در بزرگشهرهایی چون نیشابور، بلخ، هرات و مرو در قلمرو شرقی دنیای اسلامی، قبل از «نظامیهی بغداد» و یا «مدرسهی ابوحنیفه» - که گفتهاند این دو، در نیمهی دوم قرن پنجم هجری یا یازدهم میلادی تاسیس شدهاند- مدارس بسیاری به دانشگستری و اشاعهی نگرش علمی میپرداختهاند. که در این میان شهر نیشابور، کانون تبادل و اشاعهی اندیشهها و قطب علمی دنیای اسلامی بوده است. اکنون با بهرهی بخشهایی از نوشتار «مدارس علمیه قبل از نظامیه»، نوشتهی دکتر ناجی معروف، به معرفی و شناسایی مشهورترین مدارس علمیهی اسلامیه در نیشابور، پیش از تاسیس نظامیهی بغداد میپردازیم:[۱]
● مدرسه حسان قرشی
▪ تاسیس: پیش از ۳۴۹ هجری
این مدرسه را حسان بن محمد قرشی، متوفای ۳۴۹ هجری، در نیشابور پایه گذاشت. حاکم ضبیّ در این باره گفته است: «او امام اهل حدیث در خراسان بود و از میان علمایی که دیدهام، زاهدترین و عابدترین آنها بود و بیش از همه متقشف و ملازم مدرسه و خانه بود. تعدادی از مورخان شرح حال او را نوشتهاند و گفتهاند که او حسان بن احمد بن هارون بن حسان بن عبدالله بن عبدالرحمن بن عنبه بن سعید بن العاص القریشی الاموی ابوولید نیشابوری بوده است. او یکی از ائمهی دنیا بود. در بغداد و نیشابور و نسا درس میداد و حدیث میگفت و از او حدیث نقل میشد. ولادت او پس از ۲۷ هجری بود و وفات او در نیشابور، در شب جمعه، پنجم ماه ربیعالاول سال ۳۴۹ هجری اتفاق افتاد.»
● مدرسه ابن حبان تمیمی
▪ تاسیس: پیش از ۳۵۴ هجری
این مدرسه را ابوحاتم محمدبن حبان تمیمی در نیشابور پیش از سال ۳۵۴ هجری بنا گذاشت. یاقوت در معجم البلدان میگوید: ابوحاتم بن حبان کتابهایش را وقف کرد و آنها را در خانهای که خود مرسوم آن را داده بود، جمع کرد. حافظ ابوعبدالله حاکم ضبی گفته است: خانه ابوحاتم بن حبان است که امروز مدرسهای برای اصحابش است. این مدرسه همچنین، مسکنی برای غریبان از اهل حدیث و فقه است. آنها حقوق دارند که مرتبا میگیرند و در آن گنجینهی کتبش قرار دارد که در دست وصی او است و او آن را به هر کس که بخواهد نسخهای از آن بردارد، بدون اینکه از کتابخانه خارج شود، به امانت میدهد.
● مدرسه محمد الحمشادی
▪ تاسیس: پیش از ۳۸۸ هجری
محمد بن عبدالله بن حمشاد، ابومنصور بن ابی محمد حمشادی نیشابوری - فقیه، ادیب و زاهد- که در رشتههای گوناگون تصنیفات خوب دارد. حدیث را در خراسان، از ابوحامدبن بلال و ابوبکر قطان و هم رتبههای ایشان، و در عراق از ابوعلی صفار و ابوجعفر رزاز و هم رتبههای ایشان، و در حجاز از ابوسعید این اعرابی و همرتبههای ایشان فرا گرفت. وی زاهد و عابدی مجتهد بود. او از سلاطین و دوستان آنها دوری میجست و همیشه گوشهی مسجد و مدرسهی خود را گرفته بود. و در معاش روزانهی خود به مقرری اوقاف گذران و بسنده میکرد، و از دست او جمعی از دانشمندان و واعظان، فارغ التحصیل شدهاند. و حاکم از او نام میبرد و میگوید: ابو منصور در ۱۶ رجب بیمار گشت و در روز جمعه ۲۴ رجب سال ۳۸۸ هجری درگذشت. ابو یوسف زاهد، او را غسل داد. در باب معمر بر او نماز خواند. او در نزدیکی قبر احمدبن حرب زاهد مدفون شد. حاکم همچنین میگوید: گروهی از یارانش به من گفتند که او قبل از بیماریش هر روز این شعر را چندین بار بر زبان میراند:
و ما تنفع الآداب و الحلم و الحجی
و صاحبها عند الکمال یموت
ولادت او در سال ۳۱۶ هجری بوده است.
● مدرسه ابن رضوان
▪ تاسیس: ۳۹۰ هجری
این مدرسه را حسن بن داود بن رضوان ابوعلی فقیه سمرقندی در نیشابور پایه گذاشت او در خراسان و عراق، درس فقه خواند و در بصره سنن ابو داود را از ابن داسه شنید سپس به نیشابور بازگشت و در آنجا اقامت کرد و این مدرسه را ساخت و ۵ سال در آن درس داد و سنن را روایت کرد و دانشجویان، آن را نزد وی خواندند و علم را انتشار داد، و تا زمانی که فوت کرد (دوشنبه، ۱۲ رجب سال ۳۹۵ هجری) در همین حال باقی بود.
● مدرسه سعیدیه نیشابور
▪ تاسیس بعد از سال ۳۹۰ هجری
این مدرسه را امیر عالم ابوالمظفر نصربن ناصرالدین ابومنصور سبکتکین در نیشابور پایه گذاشت و سبکتکین در سال ۳۹۰ والی نیشابور شد. او چندی با مشایخ و ائمه نیشابور مصاحبت کرد و از همراهی آنان برخوردار شد و از این مساعدتهای آنان اسپتفاده برد و مدرسه سعیدیه را پایه گذاشت و اوقاف بسیاری برای آن وقف کرد. پس به غزنه بازگشت و در آنجا وفات یافت. مرگ او درماه رجب سال ۴۱۲ هجری اتفاق افتاد و از الحاکم ابوعبدالله الضبّی الحافظ حدیث شنید سبکی در «طبقات وسطی» از مدرسهی او به نام سعیدیه نام میبرد. و این غیر از آن است که «طبقات کبری» آمده است.
● مدرسه دقاقیه در نیشابور
▪ تاسیس: ۳۹۱ هجری
موسس آن استاد شهید ابوعلی حسن بن علی دقاق است که آن را در سال ۳۹۱ هجری ساخته است. و این سالی بود که دختر دانشمند و مشهور او فاطمه، که ذکر آن خواهد آمد در آن تولد یافت. نام این مدرسه در شرح حال ابواسحاق طوسی درگذشتهی سال ۴۱۱ هجری آمده است. او از بزرگان، مناظره کنندگان مذهب شافع و از متمولان و دانشمندان بود او از همسایگان مدرسه بود که در بازارچه ابوعلی دقاق میزیست. نام این مدرسه در شرح حال حسن بن محمد بن علی بن محمد در بندی معروف به ابوالولید بلخی- محدث صوفی-، یکی از مشایخ مشهور حدیث آمده است. او در سال ۴۱۱ هجری به نیشابور آمد سپس به سفر رفت. و بار دیگر به نیشابور آمد. آنگاه به سمرقند رفت و در آنجا به سال ۴۵۰ هجری درگذشت. نویسندهی «السیاق» میگوید: پدرش (پدر عبدالغافر فارسی) از جزوهها و حکایات شگفتآور او استفادهی بسیار برده است و مولف «سیاق» در مدرسه، او را شیخی نیکو منظر دیده که در کنار قبر استاد شهید ابوعلی دقاق بوده است. و از وی حدیث شنیده است، همانگونه که امام ابونصر قشیری نزد وی قرائت حدیث کرده است.
ابوعلی دقاق دختر دانشمند مشهوری داشت که به او فاطمه میگفتند (۳۹۱-۴۸۰هجری)، او در دامان پدرش تربیت و تحصیل و تادیب شد و قرآن را حفظ داشت و نوشتن میدانست. پدرش برای وی مجلس ذکر برپا کرد. و در آن زمان او غیر از این دختر فرزند دیگری نداشت و همه ی اقبال او بر این دختر بود. فاطمه در سال ۳۹۱ هجری به دنیا آمد و این سالی بود که پدرش، مدرسهی دقاقیه را بنیان نهاد. او هنگامی که به سن بلوغ رسید، عروس امام زین الاسلام ابوالقاسم قشیری گردید. او پس از اینکه انواع فضائل را فراگرفت در محضر ابونعیم اسفراینی و سید ابوالحسین علوی و الحاکم ابوعبداله الضبی و ابوعبدالرحمن سلمی بهره فراوان برد و بسیاری از دانشمندان نزد وی قرائت حدیث کردهاند. او زنی مجتهد و پرهیزگار بود و صاحب ۶ فرزند دختر و پسر گردید که تمامی آنها یگانهی دوران بودند و نود سال در طاعت به سر برد.
● مدرسه صاعدیه
▪ تاسیس:پیش از سال ۴۰۲هجری
ذکر این مدرسه در کتاب «سیاق» و در کتاب «منتخب السیاق» آمده است و از آنچه در السیاق آمده چنین پیداست که قبل از سال ۴۰۲ هجری بوده است و چنانکه در منتخب السیاق آمده است این مدرسه قبل از سال ۴۰۴ هجری دایر بوده است.
از مدرسان آن عبدالله بن محمدبن عمر و زیادی قاضی ابوالقاسم از علما و فقهای بارز و خوش نام حنفی در نیشابور بوده است که قاضی امام ابوالعلاء در سال ۴۰۴ هجری یعنی زمانی که او به حج دوم میرفته است وی را به جای خود در مدرسه برگماشته است چنانکه عبدالغافر فارسی یاد می کند یا در سال ۴۰۲ چنانکه صریفینی نوشته است. وفات ابو القاسم زیادی در شعبان سال ۳۴۰ اتفاق افتاد.
از مدرسان دیگر آن ابوالقاسم صاعدی ابن قاضی القضاة است که مردی بزرگ و فاضلی مشهور بود او رفتاری نیکو داشت و تعصبی شدید به سنت داشت در زمان پدرش یک چند منصب قضاوت رابه نیابت از پدر متولی شد. سپس در نیشابور به کار اشتغال ورزید و قاضی القضاة نیشابور شد و دو سال در مدرسهی صاعدیه درس داد. او در مذهب ابوحنیفه درجهی فتوی داشت و دیوان مظالم سلاطین را اداره میکرد و پیش آنان ونزد مردم مقرّب بود. به عراق و ماوراءالنهر سفر کرد و در بغدا و ری و همدان حدیث خواند. وفاتش در روز دو شنبه اول ربیع الاول سال ۴۷۰ اتفاق افتاد. از ساکنان مدرسه ساعدیه، یکی ابوالحسن فقیه مفتی علی ابن ابونصر جرجانی و از اصحاب ابوحنیفه بود او در زمان خود در مجلس قضا محور فتوی بود. وفاتش در سال ۴۸۷ هجری اتفاق افتاد.
از مدرسان دیگر مدرسیه ساعدیه ابوالعلاء ساعد بن منصوربن اسماعیل که ذکرش پیش از این رفت. عبدالغافر فارسی در سیاق از او نام میبرد و می گوید: قاضی القضات، خطیب مذکر و مدرس، یکی از خوشنامان مدرسه صاعدیه، در عصر خود بود. او را به یاد داریم جوانی بود محبوب و مقبول با حسن اخلاق و حسن معاشرت، صحبتی لطیف داشت و در میان همگنانش عزیز بود. جمالی ظاهر و فضلی وافر داشت. با پدر و عمویش در مجالس و محافل حاضر میشد و به نیابت پدرش خطابه میخواند. در مدرسهی پدرش درس میداد.
در صحبت امام ابواسحاق شیرازی و الاجل عفیف الخاص به رسالت از سوی امام المقتدی بالله به نیشابور آمد و نزد وی حدیث خوانده شد و سرانجام با ایشان به بغداد بازگشت و در روز دوشنبه ۷شوال سال ۴۹۴هجری درگذشت.
و در ضمن شرح احوال عبد الملک صاعدی در گذشته به سال ۵۰۱ هجری، ذکری از این مدرسه رفته است. و عبدالغافر گوید: نامش عبدالملک فرزند عبدالله بن صاعد، ابوالفتح القاضی ابن القاضی، ابومحمد ابن صاعد است: وی پیری فاضل، فقیه ذوفنون و مدرسی است از وجوه و خوشنامهای صاعدیّه و به رتبهی اجتهاد نزدیک است. به تفقّه مشغول است و در فقه فارغالتحصیل است و در خانوادهی خود به فضیلت شناخته شده است سمع حدیث نموده و لکن خیلی روایت نکرده است. وی در کهولت به شب چهارشنبه ششم جمادی الآخر ۵۰۱ هجری از دنیا رفت و قاضیالامام ابوسعید محمد بن احمد بن صاعد بر جنازهی او نماز خواند و در مدرسهی صاعدیّه به خاک سپرده شد.
● مدرسه ابوسعد زاهد
▪ تاسیس:پیش از سال ۴۰۴ هجری
موسس این مدرسه، عبدالملک فرزند ابوعثمان محمد بن ابراهیم نیشابوری شافعی، ابوسعد زاهد خرگوشی واعظ، استاد، عالم، زاهد و پرهیزکار بوده است. وی فقه را نزد ابوالحسین الماسر جسی آموخت و در فقه فارغالتحصیل گشت، آنگاه جاه و مقام را رها کرد و پیوسته با زاهدان مجالست کرد و ملازم عابدان گردید. در سفری که حج گزارد، مدتی مجاور آن دیار گردبد. سپس به خراسان بازگشت، و ملازم خانهی خویش شد و از دستاوردهای کسب خویش روزی میخورد، و جاه و مال و مقام خود را در راه فقرا و مستوران و مستمندان دور از وطن و مجاهدان و گسستگان از دنیا بذل میکرد. وی در آن قحطی معروفی که به سال ۴۰۱ هجری روی داده بود، در رسیدگی به مستمندان غریب، و کمک به مصیبتزدگان قیام نمود. وی در بازاررچهی محلهی خرگوش، مدرسه و بیمارستانی بنا کرد، و چند کتاب در موضوع «دلائل النبوه وعلوم الشریعه» تصیف کرد. و مصنفات او به شرق و غرب از بلاد مسلمین فرستاده شد.
و عبدالغافر فارسی در کتاب «سیاق» خود آورده است: «دانشمندان و مشایخ استادان همگی بر این باور بودند که در میان جمیع علما در دینداری و زهد و تواضع و بزرگواری نظیر وی ندیدهاند». وی در عراق و حجاز و مکّه و مصر و شام سمع حدیث کرده و در نیشابور برای او مجلس املاء برپا شد و سالیانی چند در آنجا املاء حدیث میکرد. و درگذشت او در جمادیالاول سال ۴۰۴ هجری اتفاق افتاد و در خانقاهی که بدو منصوب بود و در محله یا بازارچهی خرگوش قرار داشت، به خاک سپرده شد. و قاضی ابوعمر بسطامی بر جنازهاش نماز گزارد. و مسلمانان اطراف حتی اهل ذمّه در عزای او مجالس سوگواری بر پا کردند زیرا که نام نیک و زیبائی باطن و حسن اخلاق و کوشش و جهد وافر او به اقطار عالم رسیده بود. گویند وی به سال ۳۹۳ هجری در راه حج به عراق آمده است. سبکی در «طبقات» خود آورده است که: البته خداوند وی در راه بنای مسجد و حوضها وپلها وبناهای عام المنفعه و لباس دادن به مستمندان عریان از غریبان و رسیدگی به سادات بقدری موفق گردانیده بود که پس از آن بیمارستانهای قدیمی نیشابور خراب شده بود بیمارستانی را بنا کرد، و جمعی از یاران خود را مامور درمان بیماران ساخت و پزشکانی را که در دسترس داشت با داروسازان بدانجا آورد.
و از جمله کسانی که با مدرسهی ابوسعد زاهد علاقه و ارتباطی داشتند عبارت بودند از:
ابوبکر فرزند فنجویه اصفهانی، در گذشته به سال ۴۲۸ هجری، که نام و نسب او عبارت است از احمد بن علی بن محمد بن ابراهیم یزدی اصفهانی، ابوبکر حافظ معروف به ابنفنجویه که یکی از حافظان روزگار خویش، و در میان اقران خود از فراسان و یکهتازان اهل حدیث به شمار میآمد. وی را کتابهای بسیار است، و کتابی در بارهی «صحیحین» و همچنین تصنیفی در جامع ابو عیسی ترمذی تصنیف کرد. و بناهایی فراهم کرد، و برای مشایخ استادان پولها خرج کرد و بدانها اختصاص داد. وی در زّی بازرگانی به نیشابور آمد و برای اهل بلد خویش از دانشمندان آنجا امالی چند نوشت و آنگاه به اصفهان باز گشت، و از دانشمندان آنجا حدیث بسیار شنید، و به هرات و ماوراءنهر رفت و باز به نیشابور بازگشت و در آنجا منزل کرد و به تصنیف و تهیهی کتب مشغول شد تا آنکه از حافظان و پیشوایان معروف و صنعتگران که زبانزد همه بودند گردید. برای او در مدرسهی ابوسعد زاهد یک مجلس املاء درس بر پا کردند، و او سالها در آنجا املاء حدیث میکرد و بسیاری از علماء نزد وی درس خواندند و گروهی از شاگردانش، از زیر دست وی کار آمد شدند وی در سال ۳۴۷ هجری به دنیا آمد و به سال ۴۲۸ هجری در گذشت.
● مدرسه سهل صعلوکی عجلی
▪ تاسیس: پیش از سال ۴۰۴هجری
در کتاب منتخب السیاق، ضمن شرح حال محمد بن یحیی بن ابراهیم بن محمد بن یحیی بن سختویه که عبارت از ابوبکربن ابی زکریای مزکیّ است و پدرش مکنتی و جدش حرمتی داشتهاند، ذکری از این مدرسه آمده است. جد او، ابواسیحاق ذمزکیّ که محدث خراسان و عراق بود. و امّا پدرش ابوزکریا، او نیز محدّث زمان خویش بوده. و ابوبکر مردی ظریف و از میان مشایخ مسلطترین کس بر سیرهی پیشینیان و راغبترین کس بر تجمل بود. وی از مکثرین بود در مدینة السلام برای وی مجلس املاء برپا داشتند و او به سال ۴۴۸ هجری بدانجا وارد شد و آوردهاند که در مجلس املاء او بالغ بر ۵۰۰ دوات درکار بود. وی به سال ۴۷۴ هجری درگذشت، و امام ابوسعید قشیری در مدرسهی سهل صعلوکی بر جنازهی او نماز گزارد و در پشت مدرسه در کنار پدرش به خاک سپرده شد. و شمار مشایخ او را افزون از ۵۰۰ استاد بر شمردهاند که از همهی آنها اخذ حدیث نموده است و بیشتر آنها از احادیث عوالی بوده است.
و در مصادر گوناگون آمده است که نام و نصب سهل صعلوکی عبارت است از: ابوالطیب بن ابی سهل صعلوکی و اوعجلی واغز بنی حنیفه بوده است که به سال ۴۰۴ هجری در نیشابور درگذشته بنابراین باید مدرسهاش پیش از تاریخ مذکور تاسیس شده باشد. و سهل صعلوکی مفتی نیشابور بوده است. و در بارهی او گفته شده است که وی ریاست دنیایی را با ریاست دینی جمع کرده است. و او با لقب شمسالاسلام نامیده میشد. از پدرش ابوسهل حدیث شنید و نزد وی علم فقه آموخت و از دست وی فارغالتحصیل شد. و در نزد چند تن از دانشمندان درس خواند. و حکام ضبّی وابوبکر بیهقی و دیگر فقهای نیشابور از وی روایت کردهاند. او مدتی عهدهدار منصبهای فتوی، و قضا و تدریس بوده است. یکی از بزرگان شافعی او را بدین گونه وصف کرده است که وی دانشمندی یگانه بود و به تنهایی یک امت بود، و امام دنیا علیالاطلاق و تمام و کمال یک شافعیمذهب زمان خویش بود.
● مدرسه اسفراینی
▪ تاسیس: قبل از سال ۴۰۵هجری
حاکم ضبی در گذشته به سال ۴۰۵ هجری، ذکر این مدرسه را ضمن شرح حال استاد ابواسحق اسفراینی آورده و در بارهی ابواسحق گفته است: که او بعد از اینکه مدتی در عراق بود به نیشابور بازگشت. و در حالی که دانشمندان عراق و خراسان در تقدم علم و برتری وی اقرار کردهاند وطن مالوف را برگزید و با اهتمام بسیار به نیشابور بازگشت، و برای وی مدرسهای بنا گردید که پیش از آن در نیشابور نظیر آن ساخته نشده بود و در آنجا به تدریس و بیان حدیث پرداخت.
و سبکی، از برای او شرح حال مفصلی نوشته، و در ضمن آن گفته است: ابراهیم ابن محمد بن ابراهیم بن مهران استاد ابو اسحق اسفراینی، یکی از ائمهی دین بود در علم کلام و اصول و فروغ. در خراسان و عراق سمع حدیث کرد، و ابوبکر بیهقی و ابوالقاسم قشیری ... و جمعی دیگر از دانشمندان از وی روایت کردهاند. گویند: او به لقب رکنالدین ملقب بوده است. او را تنصیفهایی است نیکو که از همهی مصنفات دانشمندان برتر است وی مردی ثقه بود در ثبت حدیث. عامّهی استادان و شیوخ نیشابور از وی کلام و اصول آموختهاند. و نخستین مجلس املاء او در مسجد عقیل نیشابور بعد از نماز عصر روز پنجشنبه ماه محرم سال ۴۱۱ هجری برای وی برپا شد. او روز عاشورای سال ۴۱۸ هجری درگذشت و جنازهی او را به اسفراین بردند و در آنجا به خاک سپردند.
● مدرسه صابونی
▪ تاسیس: پیش از سال ۴۰۵هجری
از آنچه در منتخبالسیاق آمده چنین بر میآید که این مدرسه پیش از سال ۴۰۵ هجری تاسیس شده است زیرا که در آنجا ضمن شرح حال مقتضی که از عبدالله بن طاهر بن احمد که همان حسین پوشنگی است چنین آمده است: «وی مردی محترم و فاضل بود، به سال ۴۰۵ هجری به نیشابور آمد و برای وی یک مجلس املا در مدرسه صابونی برپا گردید». و از این عبارت برمیآید که این مدرسه باید قبل از سال ۴۰۵ هجری در نیشابور تاسیس شده باشد. و آن در محله یا بازارچهی حرب بوده است، همچنان که در «الانساب» چنین آمده است و در «طبقات» سبکی شرح حال مفصلی از شیخالاسلام ابوعثمان صابونی در گذشته به سال ۴۴۹ هجری آمده است که نشان میدهد و قتی که او مشرف به موت بوده از برادران و دوستان خویش خواسته است که ایشان در مدرسه بنشینند و به دانشجویان در قرائت قرآن کمک کنند و او را با دعا کمک کنند، همچنان که وصیت کرده است که جنازه اش را به میدان حسین ببرند و فرزندش ابونصر بر آن نماز گذارد، اگر توانست حضور پیدا کند و اگر نتوانست که بر او نماز بخواند، برادرش ابویعلی بر خواندن نماز مامور است و سپس به مدرسه بیاورند در جلوی قبر پدر شهیدش به خاک بسپارند.
و ابوعثمان صابونی ملقب بوده است به «شیخ الاسلام» اعظم آل الصابونی، و زندگانی او مملو بوده است از کارهای بزرگ و مهم. و البته بسیاری از مورخین برای شرححالها نوشته و یادآور شدهاند که: نام و نسب او اسماعیل بن عبدالرحمن بن احمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن عامر بن عائذ؛ ابوعثمان صابونی بوده است و البته اهل سنت در سرزمین خراسان او را با لقب «شیخ الاسلام» ملقب ساختهاند و این جماعت مطلقا کسی غیر او را بدین لقب نمیشناختند و عبدالغافر فارسی شرح حال او را در «السیاق» آورده و گفته است ... وی شصت سال برای مسلمانان در مجالس تذکیر و وعظ شرکت کرد و برای آنها در نماز جمعهی جامع نیشابور حدود بیست سال خطبه خواند.
و در «طبقات» سبکی آمده است که: «انه النسیب المعم المخول المدلی من جهة الأمومة الی الحنفیة و الفضلیة و الشیبانیة و القرشیة و التمیمیة و المزینیة و الضبیة من الشعب النازلة الی الشیخ ابی سعد یحیی بن منصوربن حسنویه السلمی الزاهد الاکبر علی ما هو مشهور من انسابهم عند جماعة من العارفین بالانساب ...» زیرا ابوعثمان اسماعیل بن زین البیت دخت شیخ ابوسعد زاهدبن احمد بن مریم دخت ابوسعد زاهد بزرگ بوده است. و در جمعه مجالس برپا مینمود و در آنجا خطبه میخواند همچنان که گاهی هم در جامع منیعی که آن را حسان بن سعیدبن ... منیع محزومی از ذریّه خالدبن ولید بنا کرده بود، خطبه میخواند.
و نیز از جمله کسانی که بر ایشان در مدرسه مجلس املا دایر بود فرزند صابونی عبدالرحمن ابوبکر صابونی بود. و عبدالغافر در کتاب السیاق دربارهاش چنین آمده است: وی در نوبت مجالس و پذیرفتن و حضور یافتن در محافل جای پدرش را گرفت. و او ملیح الشمایل و خوشمنظر و لطیف روح بود، و تمام و کمال اجتماعی و به اسباب دنیا سرگرم بود. وی با نظامالملک ملاقات کرد و او را بزرگ داشت و به او صلهها بخشید و مدتی پیش او ماند، و به منصب قضای آذربایجان رسید و در آن مقام بود که سمت قاضیالقضاة یافت. و سپس به نیشابور بازگشت و برای خود یک مجلس املاء در مدرسه صابونی برپا کرد و به اصفهان سفر کرد و در حدود سال ۵۰۰ هجری در اصفهان در گذشت. وی از پدرش شیخ الاسلام و عمویش استاد بویعلی صابونی و دیگر مشایخ زمان خود سمع حدیث بسیار کرد.
و همچنین عبدالغافر در کتاب السیاق خود شرح حال موذن مدرسه صابونی را چنین ذکر کرده است: نام او عبدالرحیم بن محمد المقری ابوالقاسم لبیکی بوده است. و دربارهی او آورده است که وی مردی دوست داشتنی و صالح بود که قرآن را خوب قرائت میکرد، اخلاق و رفتاری پسندیده داشت. و از خواص اصحاب شیخالاسلام صابونی بود، بسیار عبادت میکرد، و مدت زیادی در آن مدرسه اذان میگفت و گاه برای مردم در آنجا امامت می نمود. او از متاخرین سمع حدیث می نمود. و فرزندان وی از صابونی و ابوحفص کنجرودی و همردیفان ایشان سمع حدیث کرده اند. وی در ماه رجب سال ۴۶۳ درگذشته است.
● مدرسه قطان
▪ تاسیس: قبل از ۴۰۵ هجری
حاکم ضبّی در گذشته سال ۴۰۵ هجری در «تاریخ نیشابور»، ضمن شرح حال ابواسحق قطان از این مدرسه یاد کرده، چنین میگوید: نام وی ابراهیم بن محمود بن حمزه ی فقیه، ابواسحق مالکی معروف به قطان که مسجد و مدرسهی وی در میان دهیه معروف است. و بعد از وی در نیشابور، مالکیان مدرسی نداشتهاند. و عبدالغافر در کتاب السیاق، شرح حال دانشمند دیگری را آورده که عبارت است از: علی بن محمد بن محمدبن حامدبن محمود قطان، ابوالحسن امام و از بهترین فقهای اصحاب رأی و مناظرهکنندگان زمان خویش و اهل مروت و ثروت بوده است. او در آن مدرسه سالها تدریس میکرده، و به ایراد خطابه در جامع قدیم میپرداخته و در این رشته موردپسند واقع نشده و ایراد خطابه کاری در شأن وی نبوده است. و او اهل مکرمتها بوده است. و این استادان از مشایخ متقدم حدیث شنیده بودند، وی در مدرسهای که در بازار خضریین و بدو منسوب بود املاء میکرد. او در بامداد دوشنبه، سوم شوال سال ۴۰۵ هجری درگذشت و در مقبرةالحسین به خاک سپرده شد.
و شاید این قطان، شخص دیگری بوده باشد و امکان دارد مدرسهای که بدو منسوب است غیر از مدرسهای باشد که به قطان نخستین نسبت داده شده است.● مدرسه بسطامیه
▪ تاسیس: ۴۰۵ هجری
نام این مدرسه در «تاریخ نیشابور» آمده است و بدین ترتیب، حاکم ضبی درگذشته به سال ۴۰۵ هجری، یک شرححال کوتاهی از ابراهیم بن محمد که عبارت بوده از ابواسحق الرئیس البسطامی و در ضمن آن چنین گوید: وی در نیشابور در باغ الداریین مسکن داشت و هم مدرسه و هم خانهاش در آنجا بود که انها را برای اهل حدیث ساخته بود. و با این ترتیب مدریهی بسطامیه باید پیش از وفات حاکم که سال ۴۰۵ هجری اتفاق افتاده است بوده باشد.
و همچنین از این مدرسه در کتاب السیاق که ذیلی بر «تاریخ نیشابور» است ذکری رفته است. مولف در ضمن شرح حالی که برای ابوسعید بسطامی نوشته، و این ابوسعید غیر از ابوسعید اول بوده است، چنین میگوید: حسین بن طیفور ابوسعید واعظ بسطامی، شیخ و استادی است از محلهی المُعنّی، صاحب مدرسه، و مردی با فضل و معروف است. از ابواحمد حافظ نقل حدیث میکرد. حسکانی گوید: من سال ۴۲۸ هجری نزد وی درس خواندم. و درگذشت او به سال ۴۳۰ هجری اتفاق افتاد.
● مدرسه ابن فورک انصاری
▪ تاسیس: قبل از سال ۴۰۶ هجری
این مدرسه برای ابوبکر محمد بن حسن بن فورک انصاری اصفهانی در گذشته به سال ۴۰۶ هجری در نیشابور ساخته شد. و او ابتدا چندی در عراق اقامت داشت که مدتی در آنجا نزد دانشمندان بغداد به مطالعهی علوم مشغول بود، پس رو به سوی ری آورد و مبتدعه اوازهی او را شنیدند و علیه وی سعایت کردند، آنگاه مردم نیشابور بدو نامه نوشتند و نماینده گسیل داشتند و از وی خواستند تا به نیشابور بیاید و او پذیرفت و به نیشابور آمد. پس امیر ناصرالدوله ابوالحسن محمد بن ابراهیم برای او خانه و مدرسهای در کنار خانقاه ابوالحسن پوشنگی بنا کرد. و خداوند تعالی به وسیلهی وی در آنجا انواع علوم را احیاء نمود. و از مکتب او جمعی از طالبان فقه فارغالتحصیل شدند. او مردی فقیه و متکلم و امامی جلیلالقدر بود. و مصنفات او به یکصد تصنیف میرسد. و از وی خواستند به غزنه سفر کند و در آنجا برای او مجالس مناظره ترتیب دادند. و هنگامی که از غزنه باز میگشت، چنانکه نقل کردهاند، در راه او را مسموم نمودند و در سال ۴۰۶ هجری درگذشت و جنازهاش را به نیشابور حمل نمودند و در محل الحیرة به خاک سپرده شد. وی مذهب اشعری را نزد ابوالحسن باهلی مطالعه کرد و حافظ ابوبکر بیهقی و استاد ابوالقاسم قشیری از او روایت حدیث کردند.
● مدرسه ناصحیه
▪ تاسیس: پیش از ۴۰۸ هجری
عبدالغافر فارسی در کتاب السیاق، آن را ذکر کرده، و سبکی در «الطبقات الکبری» در ضمن نگاشتن شرح حال دو تن از مدرسان آنجا از این مدرسه یاد کرده است. همچنانکه در «وفیات الاعیان» ذکری از آن آمده است. و دربارهی موسس آن مدرسه، مطلبی در کتاب السیاق ذکر شده که او فقیه ناصحالدوله بوده است. و مدرس نخستین آن عبارت بوده است از: عبدالواحد بن اسماعیل بن پوشنگی ابوالقاسم، فقیه فاضل و باورع و دیندار که از فقهای خوشنام و مدرسین و مناظرهکنندگان عامل بوده و در طریق سلف صالح خویش در وفور فضل و اشتعال به علم رفتار میکرده و با فقر و قناعت همراه بوده است، وی علم فقه را نزد ابوابراهیم ضریر فقیه خواند، و نزد او فارغالتحصیل شد. و این فقیه ناصحالدوله او را در مدرسهاش برای تدریس انتخاب نموده، که در آنجا درس میداده است.
وی حدیث را در بزرگی فراگرفته است. عبدالغافر گوید: ما «حیلة الاولیاء» ابونعیم اصفهانی را به تمامی از شیخ استاد ابوالصالح مؤذن شنیدیم، و پوشنگی مردی حسنالاسماع، و صحیحالاعتقاد، و کثیرالبکاء بود و مانند پرهیزگاران روزگار به سر میبرد. من او را میدیدم که به درس امامالحرمین حاضر میشد و امام جانب او را رعایت میکرد و سخنش را میپسندید و بدو گوش میداد. او به سن پیری در روز شنبه بیست و هفتم محرم سال ۴۰۸ هجری درگذشت و گمان نمیکنم که حدیثی روایت کرده باشد.
و اما مدرس دیگر آنجا عبارت بود از ابوعبدالله فُراوی؛ محمد بن فضل بن احمد بن ابی العباس، معروف به ابوعبدالله صاعدی نیشابوری و ملقب به فقیهالحرم. او در حدود سال ۴۲۱ هجری در نیشابور تولد یافت و سال ۵۳۰ هجری درگذشت و در کنار ابن خزیه به خاک سپرده شد.
وی «صحیح» مسلم را از عبدالغافر فارسی شنید و همچنین نزد شیخالاسلام ابوعثمان صابونی و برادرش ابویعلی و ابوسعید کنجرودی و ابوبکر بیهقی و ابوالقاسم عبدالکریم ابن هوازن قشیری و ابواسحق شیرازی و دیگر استادان زمان حدیث شنید. و در بغداد از ابونصر زینبی، حدیث شنید و ابوسعد سمعانی از او روایت میکرد و میگفت در میان استادانم مانند او ندیدهام. و ابوسعد ابن عساکر ... و جمعی بسیار از راویان از او نقل روایت کردهاند.
او اصول و تفسیر را نزد زینالاسلام قشیری خواند و علم فقه را نزد امامالحرمین اظهار نمود، و او مجالس ذکر برپا مینمود و علم را میگسترد. وی سپس به نیشابور بازگشت و در مدرسهی ناصحیه به تدریس پرداخت، و در مسجد المطرز، امامت را به عهده گرفت، و در روزهای یکشنبه مجلس املاء دایر نمود. و روایت شده است که وی بیش از هزار مجلس املاء را برگزار نمود و در علو اسناد منحصر به فرد بود.
ابوسعد سمعانی گوید: به یاد دارم که در رمضان سال ۵۳۰ هجری حرکت کردیم و محفة او را بر دوش خود حمل میکردیم تا رسیدیم به قبر مسلم بن الحجاج (قشیری) در نصرآباد که موفق شدیم «صحیح» را کنار قبر مصنفش به اتمام رسانیم.
● مدرسه بیهقیه
▪ تاسیس: قبل از ۴۰۸هجری
تاجالدین سبکی ذکر کرده است که این مدرسهی بیهقیه، پیش از آنکه نظامالملک طوسی به دنیا آید تاسیس شده است. یعنی پیش از سال ۴۰۸ که نظامالملک به دنیا آمده است ... و موسس این مدرسه: علیبن حسینبن علی بن شیخ موفق بیهقی بوده است، وی مردی نویسنده، ادیب و از اصحاب خوشنام شافعی بود. عبدالغافر در السیاق گوید: مدرسهای از مال خاص خویش بنا کرد، و برای ساختن و مصالح آن هزاران هزار هزینه کرد. حدیث را از ابوحفص القرمیسینی و جمعی از مشایخ استادان که همرتبهی او بودند شنید. او در شوال سال ۴۱۴ هجری درگذشت و از جمله دانشمندانی که در باب بیهقیه از آنها در کتاب السیاق و منتخب السیاق و طبقات سبکی، یادی شده است عبارتند از علمائی که در ذیل از آنها یاد میکنیم:
ابوبکر تمیمی (۳۴۹-۴۳۰ هجری/۹۶۰-۱۰۳۸م)، ابوصالح موءذن (۳۸۸-۴۷۰هجری/۹۸۸-۱۰۸۰م)، ابوالفضائل فرزند ابوصالح موذن (وفات ۴۷۴ هجری/۱۰۸۱م)، امام الحرمین جوینی (۴۱۹-۴۷۸ هجری/۱۰۲۸-۱۰۸۵م)، ابوبکر ابیوردی (وفات ۴۹۴ هجری/۱۱۰۰م)، ابوالقاسم انصاری (وفات ۵۱۲ هجری ۱۱۱۸م)، ابوبکر پوشنگی (۴۶۳-۵۴۳ هجری- ۱۰۷۰-۱۱۴۸م)، ابوالقاسم وراق
● مدرسه خفاف
▪ تاسیس: پیش از ۴۲۸ هجری
در کتاب منتخب السیاق، ضمن شرح حال ابن ابیالوفاء خفاف، ذکری از مدرسهی خفاف نیشابور آمده است. و در شرح حال وی چنین مندرج است که: عبدالعزیز بن محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن شعیب بن صالح، ابوصادق بن ابوالوفای واعظ فریابی معروف به الخفاف، مردی فاضل و از بیت علم و حدیث بوده است. از عمویش ابوسعد خفاف فقیه، و ابوجعفر خلقانی روایت حدیث میکرده است.
حسکانی میگوید: نزد او در مدرسهاش قرائت حدیث میکردم. او در جمادیالاخر سال ۴۲۸ هجری درگذشتهاست. و ابوالقاسم کریُزی از وی روایت میکرده است. خفاف از کسانی بوده است که حدیث را با اسنا عالی روایت میکرده است، و همچنین در کتاب منتخب السیاق، ضمن شرح حال حافظ ابومنصور ابن ابیبکر، درگذشته به سال ۴۶۹ هجری، چنین میگوید: او از اصحاب ابوحنیفه، و از خواص اصحاب ابوعبدالرحمن سلمی بود و کتابهای او را مینگاشت. و وی اسناد عالی را از خفاف و ابونعیم و حاکم و همرتبههای ایشان فرا گرفته است.
و از کسانی که نام آنها در ضمن مدرسهی خفاف آمده است، ابوالعباس صوفی میباشد: وی احمدبن محمد حافظ و بازرگان و مشهور به احمد محمود خادم الفقراء است که سالها در مدرسهی خفاف بود و محمود صوفی را خدمت کرد. او در شعبان سال ۴۷۸ هجری در ناحیهی جوین درگذشت و جنازهی وی را به شهر بردند.
● مدرسه ابوبکر بستی
▪ تاسیس: پیش از سال ۴۲۹ هجری
و موسس این مدرسه عبارت بوده است از: احمد بن محمد بن عبیدالله بن محمد بن جعفر بن احمد بن موسی، معروف به ابوبکر بستی فقیه که از کبار فقهای اصحاب شافعی و مدرسین و استادان فن مناظره در نیشابور بوده است. او دارای جوانمردی و مروت ظاهر و ثروت وافر بود و برای اهل علم در جلو در منزلش مدرسهای ساخت که در بازاچهی مسیّب قرار داشت. و تمامی مال خود را که بعدا به اوقاف ابوبکر شتیان معروف گشت وقف آن مدرسه کرد. او حدیث بسیار در نیشابور و عراق شنید و از دار قطنی و همطبقهی او نقل حدیث کرد. برای او یک مجلس املاء برپا کردند و مدتی در آنجا املا میکرد که معروف به دارالسنه و مدرسهی صبغی و آن در باب جامع قدیم واقع بود. و او در روز شنبه، سیزدهم ماه رجب به سال ۴۲۹ هجری درگذشت.
● مدرسه ابو سعد استرآبادی
▪ تاسیس: قبل سال ۴۴۰ هجری
این مدرسه را اسماعیل بن علی بن المثنی معروف به ابوسعد استرآبادی، العنبری، صوفی واعظ تاسیس کرده است. و خطیب بغدای نسب او را چنین ذکر کرده است: اسماعیل بن علی بن بندار ابن المثنی
او در قدیم به نیشابور آمد و برای اصحاب شافعی، مدرسهای در انجا بنا کرد که به نام وی منسوب گشته است. و از پدرش و همچنین از علی بن حسن بن حیویه روایت حدیث کرده است. و احمد بن ابوجعفر قاضی، و ابوبکر خطیب حافظ بغدادی، و احمد موسیابادی و دیگر محدثان از وی نقل نمودهاند.
او در حدود سال ۴۴۰ هجری در بیتالمقدس درگذشته است.
● مدرسه ابوالحسن المتوّی
▪ تاسیس: قبل از ۴۴۴ هجری
در کتاب السیاق، ضمن شرح حال نخستین مدرسی که در آنجا تدریس میکرده، از این مدرسه یاد شده است. عبدالغافر او را چنین معرفی کرده است، او عبارت است از علی بن احمد المتَّوِی استاد امام ابوالحسن که در مناظره و تذکیر صاحب سخن، و در این دو رشته به ذروهی اعلی رسیده بود. در نیشابور برای او مدرسهای بنا کردند، و او را در آنجا ساکن نمودند. وی در آنجا به تدریس پرداخت. و بسیار خوشبیان و آگاه بود. امالی و حدیث شنید و به سال ۴۴۴ هجری درگذشت.
● نظامیه نیشابور
▪ تاسیس: ۴۵۰ هجری یا ۱۰۵۷ میلادی
و خواجه نظامالملک این مدرسه را حدود ده سال قبل از نظامیهی بغداد تاسیس نموده است. و بروان (Browne) عقیده داشت که بیت و پنج سال قبل از نظامیهی بغداد تاسیس شده است یعنی میتواند در حدود سال ۴۳۴ هجری تاسیس شده باشد. و ما این نظر او را تایید نمیکنیم بلکه به نظر ما باید در حدود سال ۴۵۰ هجری تاریخ تاسیس ان بوده باشد.
زیرا عبدالملک جوینی معروف به امامالحرمین، درگذشته به سال ۴۷۸ هجری، مدرس آنجا بوده و حدود سی سال در آنجا تدریس کردهاست چنانکه عبدالغافر فارسی در «السیاق» و سبکی در «طبقات الشافیة الکبری» آوردهاند. و بنا بر این قول، تاریخ تاسیس آن ۴۴۸ هجری میباشد. و اگر نظر براون را بپذیریم باید سال عمر عبدالملک جوینی، هنگامی که در آنجا درس میداده در پانزدهسالگی بوده باشد و این غیر ممکن است زیرا او هنگام درگذشت پدرش، بیست ساله بوده است و معلوم است که او در تدریس به جای پدر نشسته است و در آن تاریخ، هنوز نظامیه بنا نشده بود. و او بعد از درگذشت پدرش در مدرسهی بیهقیه مشغول تکمیل تحصیلش بوده است.
و مدرسهی نظامیهی نیشابور از شمار مشهورترین مدارس اسلامی نیشابور بوده است. و البته ما تعداد بیست و چهار شرح حال از بیست و چهار دانشمندی را که از مدرسان آن مدرسه بودهاند و یا از میان کسانی که برای آنان مجلس املاء یا مناظره در آنجا دایر بوده است، در اختیار داریم، گذشته از کسانی که در این مدرسه تحصیل خود را به پایان رسانیده و فارغالتحصیل شدهاند، و مشهورترین کسانی که بدین مدرسه منتسب بودهاند، عبارتند از: امامالحرمین و فرزند او ابوالقاسم مظفر، عبدالرحمن بن منصور بن رامش، ابوسهل مروزی، ابوسعد خواری، ابواسحق شیرازی، ابوالقاسم اسماعیلی جرجانی، ابوالقاسم نوقانی، ابوجعفر طبسی، ابوبکر شیرازی، ابوالقاسم هُذَلی، ابونصر رامشی، حسن سمرقندی، علی بن سهل، عبدالواحد بن عبدالکریم قشیری، ابوحامد غزالی، ابن الکیای هرّاسی، ابوالقاسم انصاری، ابوسعد سمعانی تمیمی، ابوالمعالی ورکانی، ابوالمعالی خوافی، قطبالدین نیشابوری، محمد بن یحیی نیشابوری و ابوالمحاسن طوسی.
● مدرسه مشطی
▪ تاسیس: قبل از ۴۵۴ هجری
عبدالغافر از این مدرسه در کتاب السیاق، یک مرتبه به نام «المسبطی» یاد کرده است و صریفینی در کتاب منتخب السیاق، چهار بار به نام «مدرسه المشطی» اشاره نموده است. و در کتاب «طبقات» سبکی، «المدرسة المشطبیه» امده است. و ترجیح در این است که نام آن مدرسه، المشطیه بوده باشد زیرا با کمال وضوح در منتخب السیاق در هر چهار جا که نام آن را آوردهاند، ان را چنین ذکر کردهاند. و از مشهورترین مدرسان این مدرسه و آنانکه در آنجا مجلس املاء دایر کردهبودند و یا بدانجا منزل کردهبودند دانشمندان زیر میباشند:
ابوسعد شاماتی (وفات ۴۵۴ هجری)، محمدبن محمد علوی، علی بن حسین مروزی (وفات ۴۶۴ هجری)،
مبارک واسطی (۴۰۵-۴۹۲ هجری/۱۰۱۴-۱۰۹۸ م)
● مدرسه سیوری
▪ تاسیس: قبل از ۴۵۸ هجری
در کتاب «منتخب السیاق» از دو تن دانشمند، که در مدرسهی سیوری ساکن بودهاند، و اینکه آن مدرسه در باب عزرهی نیشابور واقع بوده، یاد شده است: ابوالعباس شقانی (وفات ۴۵۸ هجری/۱۰۶۵ میلادی؛ متکلم و صوفی و عالم در اصول)، محمد بن اسحق بحاثی (وفات۴۶۳ هجری/۱۰۷۰ میلادی؛ عالم ادیب و شاعر)
● مدرسه صندلی
▪ تاسیس: قبل از ۴۶۰ هجری
از مدرسههای معروف حنفیان نیشابور است و به نام موسس آن - علی بن حسن صندل (در گذشته به ۴۸۴ هجری)- منسوب گشته است. از مدرسان این مدرسهاند: علی بن حسن صندلی (وفات ۴۸۴ هجری)، ابواسحق فقیه دهستانی (وفات ۴۶۰ هجری)
● مدرسه السرّاجین
▪ تاسیس: قبل از ۴۶۳ هجری
]درباره این مدرسه اطلاعی ارایه نشده است ابوالفرج غندجانی (وفات بعد از ۴۶۳ هجری) از مدرسان این مدرسه بوده است[
● مدرسه قشیریّه
▪ تاسیس: قبل از ۴۶۵ هجری
در کتاب «منتخب السیاق»، و «طبقات الشافعیه» الکبری از آنچه در زمینهی مدرسهی قشیریه آمده، چنین بر میآید که این مدرسه قبل از نظامیه وجود داشته است زیرا محمد فارمذی که به سال ۴۰۵ هجری تولد یافته در زمان کودکیش در این مدرسه به فراگرفتن علم فقه پرداخته است. و این مدرسه به استاد ابوالقاسم قشیری متولد سال ۳۷۶ و در گذشته به سال ۴۶۵ هجری، منسوب بوده است. و برای من مسلم است که این مدرسه باید همان مدرسه دقاقیه باشد که شرح آن گذشت به موسس آن یعنی ابوعلی دقاق منسوب بوده است. و چون ابو علی دقدق درگذشت، ابوالقاسم قشیری جانشین وی گردید. زیرا که شوهر دختر او «فاطمه» بود و قشیری بدین سبب جایگیر پدر و سرپرست مدرسهای گردید که به مدرسهی قشیریه معروف شده است. و هنگامی که قشیری درگذشت در همان مدرسه در کنار قبر استادش دقاق به خاک سپرده شد همانگونه که فرزندانش هم در آنجا دفن شدهاند. از مدرسان این مدرسهاند: ابوالقاسم قشیری (۳۷۶-۴۶۵هجری/۹۷۶-۱۰۷۲ میلادی؛ فقیه، محدث و دانشمند اسلامی)، ابوسنابل قرشی ( محدث و دانشمند اسلامی)، فضل بن محمد فارمذی (۴۰۵- ۴۷۷ هجری؛ عارف، مجتهد و دانشمند اسلامی)، عبدالواحد قشیری (وفات ۴۹۴ هجری)، شریف ابوحرب (وفات بعد از ۵۰۳ هجری، فقیه و استاد مناظره و تذکیر)
● مدرسه شحامی
▪ تاسیس: پیش از ۴۷۰ هجری
امکان دارد این مدرسه به طاهر شحامی منسوب باشد و ابوعبدالرحمن بن محمد بن ابیبکر محمد بن احمد بوده است و مشهور چنین است که در زمان خویشتن برتر از همهی دانشمندان بوده است. و پدرش ابوبکر از زاهدان عبادالله الصالحین بود و فرزندی داشته است که او را زاهر شحامی مینامیدند.
وی در علم شروط و نگارش حجتها و ثائق، از تمامی بزرگان سر بود، و او کسی بود که عبدالغافر فارسی را بر شروع نگارش کتاب «السیاق»، راهنمایی و تشویق کرد تا آن را ذیلی بر تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری قرار داد. و اما کنیهی زاهر، ابوالقاسم بود وی در کسب حدیث کوشید و حدیث بسیار کسب کرد. وی مردی بیدار و آگاه و صحیحالسماع بود. و نزد اساتید و شیوخ نیشابور به استملاء پرداخت و در اصفهان و ری و همدان و حجاز و بغداد و دیگر بلاد حدیث بسیار شنید. و مدت بیست سال در حظیرهای که به ایشان منسوب بود مجلس املا دایر کرد و در جامع نیشابور در حدود هزار مجلس املاء کرد. و از ابن جوزی برای جمیع مسموعاتش کسب اجازه نمود و هنگامی که نزد وی قرائت میکرد بسیار شکیبا بود. و نسبت به غربا و واردان با احترام رفتار میکرد و بیماری آنان را مداوار مینمود و به آنها کتب به عاریت میداد. ابوسعد عبدالکریم بن محمد سمعانی تمیمی از وی کسب حدیث کرده است. وی به سال ۴۴۶ هجری به دنیا آمد و در ربیعالآخر سال ۵۳۳ هجری در نیشابور درگذشت و در مقبرهی یحیی بن یحیی به خاک سپرده شد.
و همچنین از مدرسهی شحامی در شرح حال مسعودبن ابیبکر انصاری یاد شده است و او عبارت بوده است از: مسعود بن ابیبکر بن احمد بن محمد ابوالقاسم هری انصاری که مردی ملیحالشمایل بوده است.
پدرش از مریدان خاص شیخالاسلام اسماعیل صابونی بود. وی از مسعود حدیث شنید و نوشت. و حدیث بسیاری از قاضی ابوالحسین احمد بن علی کسب کرد. و در پیری به مرگ ناگهانی در مدرسهی شحامی درگذشت. در یکی از ماههای سال پانصد و هفتاد و اند.
دکتر ناجی معروف، در پایان نوشتار «مدارس علمیه قبل از نظامیه»، به برخی دیگر از مدرسههای نیشابور اشاره میکند که در این دورهی زمانی و یا اندکی بعد از ساخته شدن نظامیهی بغداد تاسیس شدهاند: مدرسهی ابوسعد مستوفی (تاسیس حدود ۴۵۰ هجری، برای حنفیان)، مدرسهی ابوعلی علوی (پیش از نظامیه)، مدرسهی احمد ثعالبی (پیش از ۴۷۴ هجری)، مدرسهی ابوعمر نسوی (پیش از ۴۷۸ هجری)، مدرسهی منشکی (پیش از ۴۸۶ هجری)، مدرسهی سالم نیشابوری (پیش از ۴۹۷ هجری)، مدرسهی جاجرمی (پیش از ۴۹۷ هجری)، مدرسهی امیر ابونصر بن ابیالخیر (پیش از ۵۱۰ هجری)، مدرسهی سلطانیه (پیش از ۵۴۰ هجری)
http://abarshahr.blogfa.com
ققنوس شرق (فرزند نیشابور)
[۱] . شایان یادآوری است مطالبی که در این نوشتار آمده است دربرگیرندهی بخشهایی از نوشتار «مدارس علمیه قبل از نظامیه» است که به مدرسههای نیشابور پرداخته، که البته بخش بزرگی از نوشتار یادشده را در پوشش خود میگیرد. نکتهی دیگر اینکه در این نوشتار، پانوشتهای متن اصلی نوشتار «مدارس علمیه قبل از نظامیه»، که دربرگیرندهی مشخصات منابع و ارجاعات است، نیامده است، بنابراین در صورت نیاز به بررسی و تعمق بیشتر، به اصل نوشتار که مشخصات آن در زیر آمده است، مراجعه کنید.
منبع:
معروف، ناجی.«مدارس علمیه قبل از نظامیه»، ترجمه جمالالدین شیرازیان، ]کتاب[ «یادنامه ادیب نیشابوری: زندگی استاد و مجموعه مقالات در مباحث علمی و ادبی»، به اهتمام مهدی محقق، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۹،ص ۲۰۵-۲۶۷
ققنوس شرق (فرزند نیشابور)
[۱] . شایان یادآوری است مطالبی که در این نوشتار آمده است دربرگیرندهی بخشهایی از نوشتار «مدارس علمیه قبل از نظامیه» است که به مدرسههای نیشابور پرداخته، که البته بخش بزرگی از نوشتار یادشده را در پوشش خود میگیرد. نکتهی دیگر اینکه در این نوشتار، پانوشتهای متن اصلی نوشتار «مدارس علمیه قبل از نظامیه»، که دربرگیرندهی مشخصات منابع و ارجاعات است، نیامده است، بنابراین در صورت نیاز به بررسی و تعمق بیشتر، به اصل نوشتار که مشخصات آن در زیر آمده است، مراجعه کنید.
منبع:
معروف، ناجی.«مدارس علمیه قبل از نظامیه»، ترجمه جمالالدین شیرازیان، ]کتاب[ «یادنامه ادیب نیشابوری: زندگی استاد و مجموعه مقالات در مباحث علمی و ادبی»، به اهتمام مهدی محقق، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۹،ص ۲۰۵-۲۶۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست