پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

1941 - 1941


1941 - 1941
سال تولید : ۱۹۷۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : باز فیتشانس
کارگردان : استیون اسپیلبرگ
فیلمنامه‌نویس : رابرت زمکیس و باب گیل بر مبنای داستانی نوشته زمکیس، گیل و جان میلیوس.
فیلمبردار : ویلیام فریکر.
آهنگساز(موسیقی متن) : جان ویلیامز.
هنرپیشگان : دان آیکروید، ندبیتی، جان بلوشی، تریت ویلیامز، نانسی آلن، رابرت استاک، دایان کی، تیم ماتیسن، بابی دی چیکو، توشیرو میفونه، کریستوفر لی، وارن اوتس و اسلیم پیکنز.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه.


13 دسامبر 1941. «میتامورا» (میفونه) فرمانده یک زیردریائی ژاپنی که راهش را گم کرده، همچنان اصرار دارد تا به خاک آمریکا حمله کند. در نزدیکی‌های ساحل کالیفرنیا به سطح آب می‌آید و به‌رغم مخالفت‌های ناظر آلمانی‌اش، «ناخدا فون کلاین‌اشمیت» (لی)، راه لس آنجلس و هالیوود را در پیش می‌گیرد. در این بین، «ژنرال جوزف استیلوِل» (استاک) که فرماندهی نیروی دفاعی کالیفرنیای جنوبی را به عهده دارد، از اضطراب و هیجان مردم بابت خطر جنگ و اعمال زیردستان خودش نگران شده است. آجودان او، «برکهد» (ماتیسن) هنگام تلاش برای اغوای منشی جدید «ژنرال «دانا استراتن» (آلن) که شیفته هواپیماست، ناخواسته باعث رها شدن یک بمب در میان جمعیت می‌شود. در صحرا، «سرهنگ مداکسِ» (اوتس) دیوانه، تقاضای نیروهای کمکی برای مقابله با دشمن را دارد. در آسمان‌ها، «وایلد بیل کلسو» (بلوشی) خلبان کله‌شقی است که لجوجانه دنبال هواپیماهای ژاپنی می‌گردد. در سانتا مونیکا، «والی» (دی‌چیکو) ظرف‌شوی جوان و پُرشوری است که در یک مسابقه رقص در هالیوود برای به‌دست آوردن دل «بتی‌داگلاس» (کی) با «سیتارسکی» (ویلیامز) سربازی آتشی‌مزاج می‌جنگد. «گروهبان تری» (آیکروید) یک آتشبار ضد هوائی را در حیاط خانه «وارد داگلاس» (بیتی) که مشرف به دریاست، قرار می‌دهد. با ادامه یافتن مسابقه رقص، «والی» و «سیتارسکی» همچنان درگیرند و باعث آشفتگی و تخریب زیادی می‌شوند. «استیلول» بیهوده می‌کوشد تا با خیال راحت در سینمائی در آن حوالی، فیلم کارتون «دامبو» را تماشا کند. «برکهد» سرانجام «دانا» را با خود به درون هواپیما می‌کشاند و با وجود ناآشنائی با فن هوانوردی، هواپیما را به پرواز در می‌آورد. خیلی زود «کلسو» که فکر می‌کند آنان دشمن هستند، هواپیما تعقیب‌شان می‌کند. زیردریائی ژاپنی به سطح آب می‌آید و «میتامورا» دستور شلیک اژدر به سوی اسکله پارک تفریحات اقیانوس را می‌دهد، به خیال اینکه آنجا همان هالیوود است. «وارد داگلاس» با آتشباری که در خانه‌اش گذاشته‌اند، شروع به پاسخ دادن به اژدرها می‌کند و با این کار تفریباً خانه‌اش را ویران می‌کند؛ «تری»، خودش را یک تانک رهبری حمله‌ای ناموفق به زیردریائی را برعهده می‌گیرد. «کلسو» هواپیمای «برکهد» و «دانا» را می‌اندازد، سپس سقوط می‌کند، تا اینکه خود را به زیردریائی می‌رساند و اسیر ژاپنی‌ها می‌شود. صبح روز بعد همه خسته و فرسوده در خانه «داگلاس» گرد می‌آیند...
* این کمدی پُر جوش و خروش و ‌بی‌آرام که شکستی تجاری بود، یکی از بهترین و کلیدی‌ترین فیلم‌های معرکه گردان هالیوود در دهه‌های آخر قرن، اسپیلبرگ، است. فیلمی که هجویه تمام عیار و ساختار شلوغش چندین سال از زمانه خود جلوتر بود. مجموعه متنوعی از شخصیت‌ها و تیپ‌ها با تصمیم‌های جنون‌آمیز، استدلال‌های ابلهانه، سرسختی‌های بیهوده و سوء تفاهم‌های گم راه کننده که چشم‌انداز روده‌بر کننده‌ای از فرهنگ آمریکائی خلق می‌کنند. بازتاب آشکار شیفتگی کودکانه و پُرشور به گذشته هالیوود: فیلم‌های هوائی، وسترن، موزیکال و غیره. فیلم ویرانی را به رقصی مهیج و طراحی شده تبدیل می‌کند و کار با جزئیات، دکور و اشیاء درخشان است (نمونه فوق‌العاده‌اش صحنه طولانی دعوای کافه‌ای که با ریتم سرگیجه‌آور و حرکت‌های پیوسته دوربین کولاک می‌کند). بازی‌ها یک دست و جذاب با درکی درست از موقعیت پوچ توآم‌اند. اوجی در تمسخر قهرمانان سینمائی. این جمله را استاک، ژنرال بی‌حوصله فیلم می‌گوید: «جنون... تنها چیزی که میشه بهش گفت».