چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

صف آرایی رسانه ای حامیان و مخالفان دولت نهم


صف آرایی رسانه ای حامیان و مخالفان دولت نهم
در میان دولت های نه گانه ای که در سال های بعد از انقلاب بر سر کار آمده اند ، دولت احمدی نژاد بیش از همه دولت های پیشین در معرض نقد بوده است . علت این مساله از یک سو ، ضعف مفرط حامیان دولت در دفاع از آن و از دیگر سو ، توانمندی های منتقدان و مخالفان دولت در استفاده از ابزارهای رسانه ای برای به چالش کشیدن آن است . البته در این میان موضوعی به نام نوع عملکرد دولت نیز بسیار مهم است که نوشتار حاضر به آن نمی پردازد و صرفاً می کوشد مختصراً به صف آرایی رسانه ای حامیان و مخالفان دولت بپردازد .
دولت ، به لحاظ کمیت ، از کمبود "رسانه حامی" رنج نمی برد . بزرگترین و قدیمی ترین خبرگزاری ایران (ایرنا) متعلق به دولت و زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است .
خبرگزاری فارس نیز که در بین خبرگزاری های داخلی رتبه نخست را دارد ( به روایت سایت معتبرalexa ) به حدی در خدمت دولت است که رئیس جمهور در دیداری با خبرنگاران به صراحت گفت که هیچ کدام از خبرگزاری ها "فارس" نمی شوند .
روزنامه ایران نیز که از لحاظ امکانات نرم افزاری و سخت افزاری چیزی کم و کسر ندارد، ارگان دولت به شمار می رود . کیهان هم که جای خود دارد و در حمایت از دولت سنگ تمام می گذارد . علاوه بر اینها روزنامه های دیگری مانند رسالت ، سیاست روز ، جوان و صدها روزنامه و هفته نامه و ماهنامه دیگر به طور کامل با دولت همسو هستند .
به این مجموعه بیفزایید دهها سایت خبری را که علناً در خدمت اهداف دولت قرار دارند و اهداف آن را در فضای مجازی پیش می برند که این سایت ها برای کاربران اینترنت ناشناخته نیستند .
از همه اینها بالاتر ، صدا و سیما قرار دارد که هیچ روزی نیست خبری مثبت از دولت و فعالیت های آن منتشر نکند و تریبون در اختیار مسوولان دولت نهم قرار ندهد.
با این حال ، مسوولان ارشد دولت ، تصریح دارند که رسانه ها ، نتوانسته اند اقدامات و تلاش های شبانه روزی دولت را آن گونه که شایسته است ، به مردم منعکس کنند . این سخن یعنی اعتراف به "ضعف مفرط رسانه های حامی دولت" ، چرا که اگر فقط رسانه های همسو با دولت کارکرد مناسبی داشتند ، نباید هیچ گوشه ای از دستاوردهای دولت نهم از دیده ها پنهان می بود ، حال آنکه دولتمردان به شدت از ضعف اطلاع رسانی در حوزه کارکردهای دولت شاکی اند .
با توجه به اینکه در این عرصه ، هیچ مشکل" کمی" وجود ندارد ، باید مشکل را در بخش "کیفی" ماجرا جست و جو کرد .
▪ در این باره می توان به اختصار چند آسیب عمده را مطرح کرد :
۱) بی آنکه قصد ایراد افترا به هیچ شخص حقیقی یا حقوقی در میان باشد ، می توان حدس زد که بخشی از فعالان رسانه ای پیرامونی دولت ، بی آنکه کوچکترین باوری به دولت نهم و برنامه های آن داشته باشند ، صرفاً از باب اینکه "حول محور قدرت خوش می گذرد" زیر علم دولت نهم سینه می زنند.
بدیهی است کسی که به کارش و آنچه می نویسد ، ایمان قلبی نداشته باشد ، هرگز نخواهد توانست آنچه را که باور ندارد به مخاطبانش منتقل کند.
برای این افراد ، آنچه مهم است ، کسب رضایت خاطر "مقامات" است و از آنجا که بر کار رسانه به خوبی واقف اند ، نیک می دانند که چگونه "بالادستی" های غیر رسانه ای خود را اقناع کنند .
در واقع اینان ، به جای اقناع مردم ، در اندیشه دائمی اقناع مسوولان هستند .
دولت ، اولین ضربه رسانه ای را از این گروه می خورد .
۲) گروهی از فعالان رسانه ای حامی دولت ، برغم همگرایی های واقعی که با مجموعه دولت دارند ، چنان ناشیانه عمل می کنند و چنان ساده لوحانه از دولت دفاع می کنند که مخاطبانشان نه تنها نسبت به دولت خوش بین نمی شوند، بلکه از آن دلسرد نیز می گردند .
این گروه در واقع ، یادآور جمله معروف هستند که می گوید: اگر می خواهی کسی را خراب کنی ، از او بد دفاع کن .
این فعالان رسانه ای ، به جای تمسک به منطق و ادبیات مورد پذیرش جامعه امروز ، صرفاً از گفتمان تعریف و تمجید و به عرش بردن بهره می گیرند و نمی دانند هیچ کس با خواندن تیتر" احمدی نژاد سرمایه تاریخ" و نظایر آن ، شیفته رییس جمهور نمی شود ، بلکه برعکس ، چنین ادبیاتی را حمل بر تملق یا نادانی نگارنده - که داعیه دفاع از دولت را نیز دارد - می کند .
متأسفانه چنین روندی به طور جدی از طرف بسیاری از نیروهای پیرامونی دولت پیگیری می شود و تا کنون بیشترین آثار منفی را در میان افکار عمومی ، به ویژه در بین تحصیل کردگان و جوانان برجای گذاشته است .
۳) سومین گروه از حامیان رسانه ای دولت ، کسانی هستند که در سال های گذشته ، در میان مردم چهره شده اند و دیدگاه های ثابتی نسبت به آنان در جامعه شکل گرفته است . به عنوان مثال ، روزنامه کیهان و مدیر مسوول آن ، در میان عده ای از مردم ، به عنوان یک جریان رسانه ای صادق و مثبت جا افتاده و در بین گروهی دیگر ، برعکس .
مواضع گروه سوم که خود دارای طرفداران و مخالفان خاص خویش است ، صرفاً در میان طرفداران خود، خریدار دارد ولی مخالفان سنتی این طیف، گوششان بدهکار "صغری و کبری" های آن نیست و دفاع آن از دولت در میان منتقدان ، مقبول نمی افتد و از این رو ، دولت نمی تواند بر روی آن برای اثر گذاری بر منتقدانش- ولو منتقدانی که نسبت به دولت عناد ندارند- بهره گیرد هرچند که گروه اخیر بسیار بهتر و معقول تر از دو گروه پیش گفته است .
اما در مقابل رسانه ای حامی دولت ، مخالفان قرار دارند که "حرفه ای" های عرصه رسانه را پیرامون خود گرد آورده اند . فعالان رسانه ای مخالف دولت ، هر چند بین خود اختلافات زیادی دارند لکن در نکوهش و تضعیف دولت ، متفق القول اند: از نظر غالب آنان ، دولت احمدی نژاد باید در میان مردم - شما بخوانید رأی دهندگان - "بد وجهه" شود تا جریان سیاسی مطلوب شان برنده انتخابات آتی شود .
البته ، تا آنجا که انصاف رعایت شود ، چنین پدیده ای منطقی است و در همه نظام های سیاسی مبتنی بر انتخابات ، جناح ها می کوشند با نقد همدیگر و به رخ کشیدن نقاط ضعف هم ، مردم را از رقیب منصرف کرده ، به سوی خود بیاورند ولی در کشور ما ، این مساله از حالت رقابت سالم سیاسی خارج شده است به گونه ای که منتقدان دولت می کوشند حتی کارهای خوب دولت را نیز وارونه جلوه دهند! البته ، این معضل اخلاقی - سیاسی در دوره های پیشین نیز مسبوق به سابقه بوده است.
یک مثال بسیار ساده می زنیم: جلسات استانی هیات دولت که معمولا ۲الی ۳ ساعت طول می کشد ، گاه تا ۲۰۰ مصوبه دارند.
منتقدان دولت فعلی ، که خود زمانی دولت را در دست داشته اند ، خوب می دانند که در جلسه هیات دولت ، درباره ریز مصوبات بحث نمی شود ، بلکه بررسی آنها ، پیش تر در مراجع تخصصی و کارشناسی دستگاه های مربوطه بررسی می شود و پس از طی همه این مراحل برای آنکه صورت قانونی به خود گیرد ، توسط وزیر یا معاون مرتبط ، به هیات دولت می آید و رأی می گیرد .
این رویه نه تنها در ایران که در همه دنیا مرسوم است زیرا هیات دولت اساساً یک مرجع تخصصی نیست . مثلاً اگر طرحی درباره یک پروژه درمانی مطرح است ، وزیر تعاون یا وزیر جهاد کشاورزی که درباره آن اطلاعاتی ندارندکه وارد مباحث فنی و جزئیات آن شوند. بنابراین ، با اعلام کلیات طرح از سوی وزیر بهداشت و اعلام اینکه کارهای کارشناسی آن انجام شده است ، اگر مورد خاصی وجود داشته باشد ، تصویب طرح ، میسر خواهد بود .
برغم آگاهی منتقدان دولت به چنین پروسه ای در تصویب نامه های دولتی ، مدت ها دولت را به باد انتقاد و حتی استهزاء گرفتند که چطور در ۳-۲ ساعت ۲۰۰ طرح را بررسی و تصویب کرده است؟! و نتیجه گرفتند که دولت به طور فله ای و غیر کارشناسی تصمیم می گیرد ؛ در حالی که خود ، به دروغ بودن ادعای خود واقف بودند. این در حالی است که اگر نقد واقعی حاکم بود ، باید مصوبات را بررسی می کردند و اگر اشکالی وارد بود ، آن را عیان می کردند .
نکته قابل توجه اینجاست که منتقدان دولت ، با در نظر داشتن حساسیت های مردم و با بهره گیری خردمندانه از اصول جنگ رسانه ای ، کار خود را پیش می برند و تا کنون نیز موفقیت های زیادی داشته اند.
در این میان ، برخوردهای بعضاً قهرآمیز با رسانه های منتقد ، امکان شهید نمایی را به عنوان هدیه ای ویژه به مخالفان دولت می دهد (هرچند که قربانی مستقیم این مساله نیز خبرنگارانی هستند که اکثر آنها دل در گرو هیچ جناحی ندارند.)
البته در اینجا باید حساب منتقدان اندک شمار منصف را از اکثریت جدا کرد که می کوشند فارغ از حب و بغض های سیاسی ، خوب و بد دولت را در کنار یکدیگر ببینند و نقد را در معنای واقعی خود به کار گیرند؛ضمن اینکه همه انتقادات منتقدان جناحی دولت نیز الزاماً بیراهه نیست .
مجموع این عوامل باعث می شود از یک سو ، عملکردهای مثبت دولت ، به "محاق" برود زیرا اکثر رسانه های همسو با دولت ، دچار مشکلات پیش گفته اند و از سوی دیگر ، انبوهی از انتقادات وارد و ناوارد در قالب هایی مخاطب پسند به جامعه "تزریق" شود .
برآیند آن "محاق" و این " تزریق" نیز چیزی جز ترسیم چهره ای "ضعیف و ناکارآمد" از دولت نیست ، دولتی که در این تصویرسازی ، هیچ نمره خوبی درکارنامه اش ندارد؛ حال آنکه اگر به دیده انصاف بنگریم ، دولت نهم نیز دستاوردهای زیادی داشته و منشأ خدمات قابل توجهی بوده است ، ضمن اینکه اشکالاتی نیز بر کارنامه آن وارد است .
نکته قابل توجهی که در این بین وجود دارد این است که مسوولان رسانه ای دولت ، به حدی در ارائه کارهای خوب دولت دچار ضعف و تعلل هستند که رسانه های مستقل که تمایل دارند بر سبیل انصاف ، خوب و بد را در کنار هم گزارش دهند، از دستیابی به عملکردهای "مثبت و مستند" ، محروم می مانند ولی در مقابل ، با سیلی انبوه از اخبار و تحلیل های ضد دولتی فعالان سیاسی مخالف دولت مواجه اند .
به راستی تکلیف رسانه های مستقل در میان چیست؟ آیا باید با "جریان تولید محتوا" ی ضد دولت همراه شوند ؟ آیا باید بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی صرفاً از دولت ستایش کنند؟ و یا آنکه در این آشفته بازار ، از هر دو طرف تهمت بشنوند و آزار بینند چرا که در جایی از اقدام واقعاً خوب دولت حمایت کرده و متهم به دولتی بودن شده اند و در جایی از دولت انتقاد کرده و از نظر دولتمردان ، متعلق به اردوگاه مخالفان شمرده شده اند ؟ و چه سخت است پا برجا بودن در مسیر عدالت و انصاف!
به نظر می رسد اگر دولت می خواهد آن طور که شایسته است ، خدمات و کارکردهایش را به مردم گزارش دهد و نیز جامعه را با تحلیل های خویش و پشتوانه منطقی کارهایش آشنا کند ، باید به بهسازی محیط رسانه ای حامیان خود بپردازد و نمایش های رسانه ای و تملق پراکنی ها را از ادبیات حامیان رسانه ای اش حذف کند و به رویکردهای حرفه ای خوش آمد بگوید و از سوی دیگر ، تعامل مثبت با همه رسانه ها ، به ویژه رسانه های منتقد را در دستور کارش قرار دهد .
اگر چنین شود ، هم دولت خواهد توانست مردم را از نتیجه فعالیت هایش به نحو مناسب آگاه کند ، هم فضای رسانه های منتقد تعدیل و منصفانه می شود و هم رسانه های مستقل و انصاف گرا تقویت خواهند شد که این آخری ، موجد یک سرمایه بزرگ و ارزشمند اجتماعی خواهد بود .
منبع : سایت تحلیلی خبری عصر ایران


همچنین مشاهده کنید